ماه مبارک رمضان در حالی به پایان رسید که تلویزیون در قالب برنامه «جشن رمضان» به بخشی از وضعیت خاکستری جامعه و فقر شدید گروهی از مردم پرداخت؛ اتفاقی که با حملات متعدد گروهی همراه شد که این برنامه را متهم به سیاهنمایی کردند.
اما آیا سکوت رسانه ملی در قبال آنچه در حاشیه پایتخت و کلانشهرها میگذرد، مشکلات را برطرف میسازد یا باید از چراغی که در ماه گذشته روشن شد، خشنود بود؟
به گزارش «تابناک»، اگر قرار باشد برنامههای مهم تلویزیون در ماه مبارک رمضان را برشماریم، حقیقتاً «جشن رمضان»، یکی از آنهاست. تغییر روند برنامه و افزودن برخی بخشها نظیر حضور هنرمندان در برنامه و برآورده کردن یکی از آرزوهای کودکان محروم، یکی از رویدادهای تازه در این برنامه بود که هرچند پیش از این تا حدودی شبیه به همین اتفاق در برنامههای انگلیسی زبان رخ داده، در ایران با این ساختار تازگی داشت و به مانند یک مشوق برای عموم گیرایی داشت.
در کنار این بخش اما رخداد مهمتر در این برنامه ـ که حکم تلنگر جدی داشت ـ پرداختن به چیزهایی بود که در حاشیه شهرهای بزرگ رخ میدهد و از بسیاری از آنها هیچگاه خبردار نمیشویم؛ مشاغل سختی که کودکان کار شبانه روزی انجام میدهند، فقر شدید و دهشتناک بخشی از خانوادههای بیسرپرست و بدسرپرست و برخوردار نبودن بخشی از مردم از حداقلها در گوشههایی از مرکز سیاسی و اقتصادی کشور و نه شهرهای دورافتاده، واقعیتی بود که «جشن رمضان» پیش روی آورد و برخی رخدادهای باورنکردنی را یادآور شد.
بیان این اتفاقات نیز اجتناب ناپذیر بود تا مردم دریابند، چرا باید بخشی از درآمدشان را صرف کمک به همنوعانشان کنند و ساختار جامعهای را که در یک سویش چنین وضعیتی شکل گرفته، با اراده عمومی بازسازی کنند و بدین شکل، به بخشی از مسئولیت انسانیاش در حکم یک ایرانیِ مسلمان عمل کند؛ اما گروهی از این صراحت لحظه خوشحال نشدند و در طول ماه مبارک رمضان تا پایان آن، خواستار سکوت «جشن رمضان» در قبال این اتفاقات شدند و بیان این مسائل را نیز سیاهنمایی خواندند.
این نقد در حالی وارد شده که وقتی در قاب تلویزیون این مسائل تلخ بیان نمیشود، تلویزیون متهم به سفیدنمایی میشود و بابت نپرداختن به وضعیت بخشی از جامعه با نقدهایی تند سرزنش میشود و حال با بیان این واقعیات در دریچه دوربین گزارشگران با حملاتی از سوی مقابل روبه رو شده که خواستار سکوت تلویزیون در قبال آنچه در سطح شهرهای بزرگ میگذرد، شدهاند تا اینچنین فضایی باعث طرح این پرسش شود که دقیقاً مدیران رسانه ملی باید چگونه عمل کنند؟!
حقیقت آن است که آنچه در برنامه جشن رمضان به عنوان بخشی از مصائب مردم به نمایش درآمد، بخش بسیار کوچکی از آنچه در شهرهای بزرگ رخ میدهد، بود و اگر سری به شهرستانها و شهرهای کوچکتر زد با چنان صحنههایی میتوان مواجه شد که دیگر آنچه در این برنامه مطرح شد، به چشم نمیآید و بیانصافی که برخی منتقدان به تلویزیون داشتند، بیش از پیش مشخص میشود و لزوم دیده شدن این نادیدهها اهمیت بیشتری مییابد.
ای کاش منتقدان تلویزیون به واسطه برنامه «جشن رمضان»، کوله پشتی ببندند و همچون یک مسافر معمولی پای پیاده، سری به شهرهای کوچک به ویژه در استانهای مرزی بزنند و با برخی رخدادها بیش از پیش آشنا شوند و دریابند فقر ـ که تا حد ممکن با حفظ کرامت انسانی فقرا در جشن رمضان به تصویر کشیده شد ـ واقعیت تلخی است و همه ما و به ویژه همه کارگزاران، مسئولیم تا روزگاری را رقم بزنیم که هیچ انسانی دست کم در این مملکت، گرسنه سر بر بالین نگذارد.
جشن رمضان در ایجاد نگرانی نسبت به فقر برای هر انسانی تأثیرگذار بود و ای کاش در سال نیز یک برنامه مستمر تنها به بیان این حقیقت میپرداخت و مردم را برای ایجاد یک نهضت عمومی در جهت رفع فقر بسیج میکرد؛ برنامهای که کشش آن وجود دارد. یکی از برنامههایی که منجر به ایجاد چنین موجی شد، «غیرت شیرین» بود؛ تصویری تکان دهنده از آنچه بیخبریم و اگر آن را ندیدید، برای درک اهمیت جشن رمضان، نباید تماشایش را از دست بدهید.