پسر فال فروش و امثال او که به عنوان کودکان کار شناخته می شوند، تعدادشان کم نیست. چه در کشورهای اصلا توسعه نیافته، چه در کشورهای در حال توسعه و چه حتی در کشورهای توسعه یافته. انگار در همه جای دنیا کار کشیدن از کودکان جزیی جدا نشدنی از اقتصاد و آسیب هایش شده است. اقتصادی که باعث شده، براساس گزارش های بین اللمللی 250 میلیون کودک در معدن ها، خیابان ها، کارگاه ها و مزرعه ها کار کنند. به طوری که آمارها نشان می دهد، آسیا با 61 درصد از بکارگیری کودکان کمتر از 14 ساله، آفریقا با 41 درصد و آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب نیز با 17 درصد، در صدر نقاط مختلف جهان قرار دارند که کودکان در آنجا ناچار به کار اجباری می شوند.
برای این 250 میلیون کودک کار، تعریف دقیق و روشنی وجود ندارد. مثلا نمیتوان گفت همه کودکانی که در خیابان دیده می شوند، بیخانمان هستند. بیشتر آنها یعنی بیش از سه چهارم تا ۹۰درصد از این کودکان در کشورهای مختلف در حال رشد، در خیابان کار میکنند؛ اما در خانه زندگی میکنند و نانآور خانه هستند. از طرفی دیگر هم «کودکان خیابانی» اصطلاحی است که اغلب هم برای توصیف «کودکان کار» و هم کودکان بیخانمانی که در خیابان زندگی میکنند، میخوابند و اغلب هیچ تماسی با خانوادهشان ندارند، گفته می شود. البته گروه دوم در معرض بیشترین خطرات هستند؛ خطراتی از جمله به قتل رسیدن، کودک آزاریهای مکرر و برخوردهای بیرحمانه غیرانسانی، بیماری های مانند ایدز و هپاتیت. ولی به هر حال، کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند.کار معمول کودکان کار میتواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپیگری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی مانند فروش غذا یا کارهای نامتعارف باشد. اما ناپذیرفتنیترین شکلهای کار کودکان استفاده نظامی و تنفروشی آن ها است.
در مورد تعریف کودکان کار، کارشناسان 4 نوع کودکی که در خیابان دیده می شوند را مطرح می کنند:
۱) گروه اول کودکان فقیری هستند که شب ها به خانهشان برمیگردند. آنها احتمالا به مدرسه میروند و بزهکار نیستند.
۲) کودکان کارگر خیابانی که نسبتا مستقلاند. پیوندهای آنها با خانه در شرف از هم گسستن است. حضور آنها در مدرسه هم کم کم خاتمه پیدا می کند. در ادامه هم بزهکاری آنها شروع می شود.
۳) گروه سوم کودکان خانوادههای خیابانی هستند که به همراه خانواده خود در خیابان زندگی و کار میکنند. وضعیت آنها با فقر گره خورده است. در هندوستان به آنها «ساکنین پیادهرو» گفته میشود و در امریکا آنان کودکان خانوادههای بیخانمان هستند.
۴) گروه آخر کودکانی هستند که تماس خود را با خانواده قطع کردهاند. آنها تمام وقت خود را در خیابان میگذرانند و کودکان خیابانی «واقعی» هستند.
البته سازمان ملل هم چنین معضل مهمی را تعریف کرده و می گوید: «کودک کار، پسر یا دختری است که خیابان (و همچنین ساختمانها و زمینهای مَتروکه)، خانه و محلّ زندگی او شده و تحت حمایت و نظارت کافی بزرگسالان مسؤول قرار ندارد.»
به هرحال، با هر تعریفی که از کودکان کار وجود داشته باشد، بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، بیش از ۲۵۰میلیون کودک 5 تا 14 ساله که زیر سن قانونی، کار می کنند، در کشورهای در حال توسعه از کودکی محروم شده اند. البته اگر سن پایان کودکی را براساس پیمان نامه حقوق کودک زیر ۱۸سال در نظر گرفته شود، در سال ۲۰۰۲ بیش از ۳۵۰میلیون کودک و نوجوان به جای پرداختن به تحصیل، کار می کرده اند. این در حالی است که تعداد کودکان کار از سال 2000 میلادی یک سوم کاهش یافته ولی به عقیده کارشناسان این میزان اصلا کافی نیست.
طبق آمار سازمان جهانی کار، ۱۲۰ میلیون نفر از 250 میلیون کودک کار، وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند و ۱۳۰ میلیون کودک دیگر به صورت پاره وقت کار میکنند که بیشترشان پسر هستند. همین طور برطبق تخمینهای جدید این سازمان از این تعداد ۱۲۲.۳ میلیون کودک در منطقه آسیا و پاسیفیک زندگی میکنند. ۴۹.۳ میلیون نفر در افریقا و ۵.۷ میلیون کودک در امریکای لاتین و کارائیب هستند. به این ترتیب، بیشترین کودکان کار در آسیا زندگی می کنند. همین طور به نقل از آخرین گزارش یونیسف بر اساس آمارها از هر 12 کودک در جهان یک کودک به صورت اجباری ناچار به کار می شود. البته به طور كل به ازاي هر 6 كودك در دنيا يك كودك، كار ميكند. شمار کودکانی که در کارهای دشوار کار میکنند و آنها را بدترین اشکال کار کودک مینامند، در سال ۲۰۰۶ ، ۱۲۶ میلیون نفر بوده است. اکثر کودکان کار یعنی ۷۰ درصد از آنها درگیر کارهای کشاورزی هستند، در حالیکه فقط ۹ درصد در کارهای صنعتی اشتغال دارند، همچنین در کشورهای آنگولا، برمه، کلمبیا، کنگو، لیبریا، سودان و اوگاندا گاهی از کودکان در درگیریهای نظامی استفاده میشود.
همان طور که گفته شد، در تمام کشور های دنیا اعم از توسعه یافته و نیافته، کودکان کار وجود دارند. مثلا حتی در ایالات متحده آمریکا، حدود هزار کودک در مزارع کار می کنند که اکثرا از گروه مهاجرانی بودهاند که به طور غیر قانونی از آمریکای لاتین به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کردهاند.
وضعیت کودکان کار در ایران
سرچهارراه ها، پیاده رو ها، پارک ها، داخل مترو و جلوی در رستوران ها دیده می شوند. فال و گل می فروشند. اسپند دود می کنند و شیشه ماشین ها را تمیز می کنند. نزدیک سال نو که می شود، صورتشان را با دوده لوله اگزوز ماشین ها سیاه می کنند و حاجی فیروزهای شهر می شوند و یا یک وزنه جلویشان می گذارند و در حالی که مشغول نوشتن درس هایشان هستند، وزن مردم را اندازه می گیرند. با اینکه هرروز دیده می شوند، اما آمار دقیقی از آنها در کشور وجود ندارد. عده ای صحبت از یک میلیون می کنند. بعضی ها می گویند 2 میلیون، تعدادی هم از 7 میلیون کودک کار خبر می دهند. البته در این هستند مسئولانی که منکر این قضیه می شوند. افرادی مانند فاطمه آلیا، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی که عقیده دارد، «کودک کار رسمی نداریم». او همین طور گفته است که ما چون موافق کار کودکان نیستند و فرهنگ کار کودک در کشور وجود ندارد بنابراین بودجهای هم برای این مساله در نظر گرفته نشده است.
هرچقدر هم افرادی وجود داشته باشند که پدیده کودکان کار را در کشور منکر شوند، این کودکان هرروز در کوچه و خیابان مشاهده می شوند. مریم می گوید: «سرچهارراه خیابان مرزداران، فقط یک لحظه حس کردم که یک دستمال به گوشه پایین شیشه جلوی ماشین برخورد می کند. بعد که دقت کردم، دیدم یه پسر بچه ای که روی پنجه پاش ایستاده بود، به زور خودش را به شیشه رسوند و مشغول دستمال کشیدن شیشه شد.» او ادامه می دهد که پسر بچه آنقدر کوچک بود که اصلا بین ماشین ها دیده نمی شد.
تعداد این بچه ها اصلا کم و ناچیز نیست. حداقل در پایتخت، بیش از ۲۰هزار کودک کار تایید شده است. موضوعی هم که به روشنی قابل فهمیدن است، این است که تعداد کودکان کار در کشور، به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در مورد آن ها وجود ندارد. شاید فقدان آمار دقیق به دلیل نبود متولی اصلی در مورد کودکان کار است. آن متولیانی هم که از سازمان بهزیستی و وزارت کار وجود دارند، بیشتر در حال موازی کاری هستند. به همین دلیل جدا از راه حل، حتی آمار دقیقی هم وجود ندارد.
البته براساس سرشماری سال ۱۳۷۵ بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل کشور را گروه سنی ۱۰تا ۱۴ سال تشکیل می داده اند. به این ترتیب، از 14.5 میلیون شاغل، 600 نفر، کودک کار بوده اند که حدود ۳۸۰ هزار نفرشان در سن ۱۰تا۱۴ سال، کار ثابت داشته اند. با اینکه میانگین سنی کودکان کار بین ۱۰ تا ۱۵ سال اعلام شده اما باید توجه کرد که کودک کمتر از ۵ سال و حتی نوزادی که در آغوش مادر و به اجبار وارد چرخه کار میشود هم وجود دارد.
با این حال، یکسری آمار دیگر وجود دارد که اعلام می کند، تعداد کودکان کار در ایران را حدود دو میلیون نفر اعلام کرده است. اما آمار های غیررسمی چیز دیگری می گویند. این آمار های غیر رسمی حکایت از وجود هفت میلیون کودک کار در ایران دارند که البته نیمی از این کودکان، اتباع کشورهای همسایه هستند.
در سمینار تخصصی کودکان که چندی پیش برگزار شده بود، خاستگاه اصلی کودکان کار تهران، منطقه شوش و دروازه غار شناخته شد. براساس گزارش این سمینار، «کولیها موسوم به غربتیها در این منطقه بسیار زیاد هستند و کودکان آنها فاقد شناسنامه بوده و خانوادههایشان آنها را مجبور به کار میکنند. در منطقه فرحزاد در غرب تهران کودکان کار اکثرا افغانی هستند. در این منطقه کودکان علاوه بر کار اجباری، به مواد مخدر اعتیاد داشته و در فروش مواد مخدر فعال هستند».
از طرفی هم باید عنوان کرد که کودکان خیابانی فقط بخشی از کودکان کار هستند. تعداد زیادی از کودکان کار در کارگاههای زیرزمینی و دور از چشم جامعه به کارهایی سخت و طاقتفرسا مشغولند. این کودکان ناچارند که در ساعات طولانی در محیطهای غیربهداشتی با دستمزدهای اندک کار کنند تا بخشی از هزینههای خانوادههایشان را بپردازند.
قانون چه می گوید؟
دوازدهم ژوئن، ۲۲ خرداد، روز جهانی مبارزه علیه کار کودک است. سال 1989 بود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیمان نامه حقوق کودک را تصویب کرد. براساس ماده 32 این پیماننامه، دولتهای عضو موظف شدند تا با هرگونه سوءاستفاده و بهره کشی اقتصادی از کودکان مقابله کرده و زمینههای رشد ذهنی، جسمی، روانی، و اجتماعی تمام کودکان را فراهم کنند.
البته علاوه بر این، پیمان نامه حقوق کودک وکنوانسیون ۱۳۸ «حداقل سن کار کودکان» مصوب ۲۶ ژوئن ۱۹۷۳ و کنوانسیون ۱۸۲ «ممنوعیت بدترین اَشکال کار کودکان» مصوب ژوئن ۱۹۹۹ از اقدامات موثر بینالمللی بوده است.
ایران البته سال 1370 پیمان جهانی حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال ۱۳۷۳ مفاد پیمان نامه به تصویب مجلس رسید. همین طور ایران مقاوله نامه شماره 182 حقوق بنیادین کار را در سال 80 قبول کرد.
علاوه بر این طبق ماده ۷۹ قانون کار، «به کارگماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر) ممنوع است. کارفرمایانی که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود. ضمنا باید کودکان را به کاری گماشت که برای او زیان آور نباشد. البته طبق ماده ۱۸۸ قانون کار، «کارگران کارگاههای خانوادگی که انجام کار آنها منحصرا توسط صاحب کار، همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک انجام میشود، مشمول مقررات قانون کار نمیباشد.»
همین طور هم در ماده بعدی این قانون آورده شده است که «کارگری را که بین ۱۵ تا ۱۸ سال سن دارد، کارگر نوجوان مینامد» البته تاکید هم می شود که «چنین کارگری در بدو استخدام باید از سوی سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایشهای پزشکی قرار گیرد.» در ماده ۸۲ قانون کار، ساعات کار روزانه کارگر نوجوان را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی کارگران تعیین میکند و ترتیب استفاده از این امتیاز را موکول به توافق کارگر و کارفرما میسازد.
در ماده ۸۳ قانون کار به تاکید آمده است: «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیان آور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز، استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است». و در نهایت ماده ۸۴ قانون کار یادآور میشود: «در ارتباط با مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن و یا شرایطی که کار در آن انجام میشود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود [نه ۱۵ سال]. تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.»
البته با این که مواد 82 تا 84 قانون كار ، شرايطي براي كار كودكان قائل شده است كه از آن جمله منع اضافه كاري، انجام كارهاي سخت و زيانبار و شبانه است. اما بر اساس ماده 188 قانون كار، كار كودكان در كارهاي خانگي و به موجب ماده 196، كار آنها در كارگاه هاي كوچك زير 10 نفر ممنوعيت ندارد. بنابراين قانون كار با استثنا كردن كودكان شاغل در كارگاه هاي كوچك و خانگي از اصل ماده 79 و مواد 82 و 83 و 84 قانون كار كه اشتغال به كار كودكان زير 15 سال را منع كرده، زمينه استثمار كودكان را فراهم كرده است. از طرف دیگر همان طور که ماده 84 به مشاغلی که برای سلامت، اخلاق کارآموزان و نوجوانان اشاره کرده، به این معنی است که اگر زمينه زيانباري براي كار كودكان و نوجوانان مرتفع شود، كارفرما مي تواند از كار كودكان استفاده كند، در نتيجه اين ماده هم زمينه استثمار كودكان را فراهم خواهد کرد.
آسیب هایی که کودکان کار را تهدید می کند
مطالعات بسیاری در مورد کودکان خیابانی نشان داده که آسیبهای روانی در آنها شیوع زیادی دارد. بیشتر این آسیبها مربوط به کودک آزاری، محیط آشفته و مسامحه کاری است که این کودکان از آنها میآیند. این امر با سبک زندگی که در خیابانها در پیش می گیرند، تشدید میشود.
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می برند. این کودکان می توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه های فساد و... قرار گیرند. همچنین عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب می کند.
کودکان کار در ایران در معرض آزارهای جسمی، روحی و جنسی، ابتلا به بیمایهای خطرناک، نظیر ایدز هستند. به طوری که «مینو محرز»، رییس مرکز تحقیقات ایدز ایران آبان ماه سال گذشته در جمع خبرنگاران گفته بود: «چهار تا پنج درصد از کودکان کار در خیابان به ایدز مبتلا هستند.»
همچنین، فرشید یزدانی فر فعال حقوق کودک پیشتر گفته بود که «بیش از ۳۲ درصد کودکان کار، مورد آزار جسمی، روحی و جنسی قرار میگیرند و نرخ ابتلا این کودکان به بیماری ایدز پنج و چهار دهم درصد است و این نرخ نسبت به نرخ ابتلا به ایدز در جامعه که یک درصد است ۴۵ برابر است.»
همین طور در تحقيقى که چندی پیش در جنوب تهران انجام شد، مشخص شد که 66درصد کودکان خياباني به بيمارى عفونتهاى انگلى روده، 10درصد به عفونتهاى ادراري، 96درصد به پوسيدگى دندانها و بيمارىهاى لثه و 24درصد به عفونتهاى پوستى مبتلا هستند. علاوه بر این، این کودکان دچار افسردگي هستند و افکار خودکشي در آنها هم به اثبات رسيده است.
دلایل به وجود آمدن کودکان کار
بهرهکشی از نیروی کار کودک، ریشه در عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد به نحوی که فقر اقتصادی، بیکاری والدین، اعتیاد و طلاق و شکاف طبقاتی از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار در یک جامعه به شمار میرود. خانواده فقیری که اکثر درآمد خود را برای خرید غذا صرف میکند، به درآمد کودک خود برای بقا نیاز اساسی دارد البته فقر تنها دلیل کار کودکان نیست و نمیتواند به تنهایی عاملی برای بردگی و دیگر انواع اشتغال باشد.
از طرفی عده ای معتقدند که دستمزد ها می تواند بر تعداد کودکان کار تاثیر بگذارد. به طوری که می گویند دستمزد ناچیز بر شمار کودکان کار میافزاید. «حمیدرضا واشقانی فراهانی» فعال حقوق کودک می گوید: «دلیل کار کودکان، ناتوانی یا کم توانی سرپرستان آنها در تامین هزینههای زندگی است. با توجه به اینکه افزایش مزد سال ۹۲ به هیچ وجه با نرخ تورم متناسب نبوده است احتمال دارد کودکان بیشتری برای تامین معاش خانواده از سوی سرپرستان خود وارد بازار کار شده باشند.» چرا که براساس تحقیقات مشخص است که بیش از یک سوم درآمد خانواده های فقیر از طریق کودکانشان به دست می آید. به این ترتیب ادامه فعاليت هاي كودكان براي خانواده ها اهميت حياتي دارد.
با این حال، چندی پیش علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، گفت: مشکل کودکان خیابان و کار بدون توجه به الگوهای توسعه قابل حل نیست. سیاستهای دولت و شهرداریها که بر پیدایش سکونتگاههای غیررسمی، کار غیررسمی و شکاف طبقاتی مؤثرند، زمینههای مستعد برای پیدایش و افزون شدن تعداد کودکان کار و خیابانی ایجاد میکند.به گفته او، مسئله کودکان کار و خیابان فقط چیزی از جنس دلسوزیهای انسانی برای گروهی حاشیهای نیست، بلکه مستقیماً با اقتصاد سیاسی کشورها و عملکرد دولتها ارتباط دارد. مسئله این کودکان را نباید در سطح سودجویی و رفتار غیرانسانی شماری از افراد برای بهرهکشی از کودکان دانست و به این سطح تقلیل داد. کودکان کار و کودکان خیابانی، محصول رویههای موجود در ساختار اقتصاد سیاسی کشورها هستند.