کیهان در سرمقاله خود نوشت:
کشور و ملتی که قصد دارد با تکیه بر آئین الهی خود تجربه نوینی را در دنیای پرهیاهو و تحت نفوذ قدرتهای استکباری و غیرآسمانی این روزگاران به کار بندد و به دیگران عرضه کند، یقینا به طرق گوناگون و روشهای مختلف مورد تهدید و هجوم دشمنان و مخالفان عقیده و باورهایش قرار میگیرد. گرچه عدهای کوتاهبینانه، ما را به توهم توطئه متهم میکنند اما نگاهی گذرا به تاریخ انقلاب اسلامی و حتی اعترافات و اقرارهای دشمنان قسمخورده ملت ما، جای هیچ شک و تردیدی باقی نمیگذارد که در بسیاری از امور- حتی اموری که به ظاهر ممکن است در بدو امر بیارتباط با مسائل حاکمیتی به نظر برسد- توطئهها و دسیسههای حساب شده و موذیانهای طراحی و اجرا شده است.
آنها با هر روش و ترفندی در پی ساقط کردن ملت ما از موضع عظمت و سربلندیاش هستند و در این راه هرگونه طرح و نقشهای را در دستور کار خود دارند از کارهای فوری و عملیاتی تا کارهای طولانیمدت و زمانبر! با صبر و حوصله، با مسئلهسازی و مأموریت دادن به عوامل خود تحت عنوان نخبه و کارشناس، موضوعی را در دل و ذهن مردم و مسئولان ایجاد میکنند و سپس برای همان موضوع خودساخته راهکار میدهند و از این طریق سعی در انحراف مسیر ملت و به کار بستن یکایک طرحهای خود دارند.
از جمله این رفتارها و دسیسههای طولانیمدت، مسئله تحدید نسل و جمعیت مردم ایران و تلاش در جهت سوق دادن جامعه ما به سوی بحران جمعیتی در یک چشمانداز میانمدت است. موضوع کثرت نفرات و جمعیت، چیزی نیست که بتوان ارزش و اهمیت آن را انکار کرد و در همه ادوار، نیروی مولد و کارآمد، جزء مهمترین ابزار قدرت یک ملت و نشان برتری آنها بوده است. چه در گذشته دور و چه در عصر صنعتی شدن و زندگی ماشینی. اما غرب سالهاست در یک برنامه حسابشده تلاش جدی و همهجانبهای را برای کنترل و سپس کاهش جمعیت مسلمانان جهان آغاز کرده است. به گواه اسناد غیرقابل انکار، این پروژه از دهه 30 شمسی در ایران به صورت جدی مطرح و در دهه چهل تا پیروزی انقلاب اسلامی به اهداف اولیه خود نزدیک شده است.
اما پیروزی انقلاب در روند اجرایی آن وقفه ایجاد کرد و رشتههای آنها را پنبه کرد! پیروزی انقلاب اسلامی کافی بود تا دشمنان را به تلاش مجدد و مضاعف در این موضوع وادارد و به همین دلیل بلافاصله پس از جنگ تحمیلی و در آغاز دولت اول سازندگی با اتکاء به برخی نظرات و در خلأ یک سیستم جامع و کامل نظارتی و تخصصی، قرار شد در یک برنامه بیست ساله رشد جمعیت ایران در سال 1390 به رشد 1/8 درصدی برسد. اما اجرای طرح چنان شد که براساس آمار دقیق، در اوایل دهه 70 ما به این هدف رسیدیم! و طبیعی بود که استمرار و ادامه آن حرکت پس از تحقق هدف، موضوعیتی نداشته باشد.
رهبر معظم انقلاب دو سال قبل در این خصوص فرمودند: «سال 66 پیش من آمدند و تصویر هولناکی را ارائه کردند و ما معتقد شدیم که باید کنترل کرد منتهی فقدان دستگاه رصدکننده در این زمینه به ما آسیب زد ما که در سال 71 به مقصد رسیده بودیم و متاسفانه کسی اطلاعرسانی نکرد و هنوز هم اعلام نشده و سیاستهای کنترلی ادامه دارد»! و اینگونه شد که ایشان به جبران ضعف و خطای دیگران و آنان که پس از گذشت 20 سال هنوز هم اعلام نکرده بودند، شخصا و راسا به این موضوع ورود کردند و کرارا به مناسبتهای مختلف مخاطرات ناشی از کاهش جمعیت را به مردم گوشزد کردند.
هشدارهای پیاپی و مکرر ایشان و روشنگری نخبگان دلسوز درباره خطر و تهدیدی که جامعه ایرانی را تهدید میکند، سبب تحرکاتی در بدنه تصمیمگیری کشور شد. این تحرکات اندک و کمتر از انتظار بود و در مقابل هشدارها و اطلاعرسانیها، روز به روز نگرانکنندهتر از پیش میشد.
به عنوان نمونه و براساس مستندات دقیق و علمی برخی مراکز پژوهشی، نرخ رشد کنونی جمعیت به گونهای است که در صورت عدم اقدام به موقع، در آغاز دهه دوم قرن آتی شمسی یعنی حدود 27 سال آینده، رشد جمعیت ایران به صفر خواهد رسید! این روشنگریها و تاکیدات پیاپی رهبر معظم انقلاب سرانجام به تدوین طرحی در مجلس شورای اسلامی انجامید که به تصریح معظمله ناقص و نارسا بود! طرحی که هم بار مالی زیادی داشت و هم مهمترین مشکلات مقررات کنونی مثل قانون تنظیم خانواده را اصلاح نمیکرد! از آن جمله میتوان به این موضوع اشاره کرد که مسائل کنترلی و عقیمسازی مردان و زنان، از موثرترین عوامل کاهش شدید نرخ جمعیت بوده است. اموری که براساس قانون ترویج و تبلیغ میشده و بیش از 2 دهه به صورت رایگان و با تشویق در اختیار مردم قرار گرفته است!
بررسی اسناد و مستندات غیرقابل انکار نشان میدهد که از مهمترین حربههای سازمان ملل و دوایر وابسته به آن در موضوع کنترل جمعیت، عقیمسازی یک ملت و تلاش همهجانبه برای آن است. همین موضوع سبب شد که حضرت آقا در سال 91 اینگونه رهنمود بدهند؛ «مسئله عقیمسازی و جلوگیری باید جدا جلویش گرفته شود. دستگاههای دولتی مطلقا به خود اجازه ندهند پول بیتالمال صرف شود برای اینکه نسل متوقف شود».
متاسفانه علیرغم این تاکید صریح، در طرح پیشنهادی این مهم مغفول مانده بود! اندکی بعد طرحی 4 مادهای با محوریت عمل به این فراز از فرمایش رهبر انقلاب در مجلس شورای اسلامی مطرح شد و هفته گذشته دو فوریت آن به تصویب نمایندگان رسید. اما بلافاصله پس از تصویب این طرح شاهد واکنشهای هیجانی از جانب افراد مختلف هستیم! عمده این واکنشها به تعیین مجازات برای کسانی است که پس از تصویب قانون، باز هم مردم را مقطوعالنسل نمایند. اعتراضهای صورت گرفته چنان است که گویی این امر از حقوق حقه و مسلم مردم است و نمیتوان آن را از ایشان سلب نمود!
حال آنکه نباید فراموش کرد که ترویج و جواز آن در شرایط اضطرار و براساس مصلحتهای وقت بود و نه به عنوان یک برنامه دائمی و حقی مسلم مثل حق حیات! بسیاری از منتقدان و مخالفان داخلی موضوع - که اتفاقا افرادی صدیق و خوشنام هم هستند- از درک موضوع به عنوان یک حرکت مهم و یک برنامه هدفمند از سوی دشمن غافلند و نمیخواهند موضوع را از این منظر ببینند! آنها باور نمیکنند که همانگونه که میتوان نسل یک ملت را با جنگ یا اعتیاد به مواد مخدر یا روشهای دیگر نابود کرد، میتوان در یک برنامه منظم و حسابشده، به ترویج و تبلیغ قطع نسل پرداخت و مدام در تنور آن دمید و امکان و ابزارش را به سادگی فراهم کرد!
از کجا میتوان به یقین به چنین باوری رسید!؟ زیاد سخت نیست و اسناد و مدارک فراوان است، مثلا معاون دبیرکل و مدیر اجرایی نهاد زنان سازمان ملل، پس از اینکه احساس کرد سیاستهای جمعیتی ایران در حال تغییر است، آشکارا ایران را مورد تهدید قرار داد و گفت: «اینگونه طرحها (طرحهای افزایش جمعیت) موجب افزایش فشارها و طرح ادعاهای بیشتر علیه کشور شما خواهد شد(!) صادقانه بگویم اجرایی نمودن این طرح موجب افزایش ادعای نقض حقوق زنان در ایران از سوی دیگران(!) و شروع کمپینی دیگر علیه شما خواهد شد»!
باید دید چه امر مهمی در شرف رخ دادن است که دشمنان ما را به استفاده از زبان تهدید واداشته است!؟ به نظر میرسد در شرایطی که دولت به هر دلیل و با این ادعا که منابع بودجهای در اختیار ندارد بیش از یک سال و نیم است که وام ازدواج متقاضیان را پرداخت نکرده و از متقاضی جدیدی هم ثبتنام نمیکند، و در شرایطی که باز هم به دلیل نداشتن بودجه قانون مرخصی زایمان به درستی اجرا نمیشود و در بعضی دستگاهها اصلا اجرا نمیشود، باید تدوین طرحی که فاقد بار مالی بوده و صرفا جلوی یک روند غلط و نابودکننده را میگیرد به فال نیک گرفت و در پاسخ به آنها که از کار فرهنگی سخن میگویند هم گفت اولا اجرای این طرح نافی هیچ کار فرهنگی نیست و ثانیا وقتی فرزند چهارم از همه چیز حتی حق بیمه محروم بود، سخنی از کار فرهنگی در میان نبود اما امروز که تلاش میشود با جریان سازماندهی شده و هدفمند و لابی پرقدرتی که سعی در نابودی نسل ایرانی دارد برخورد قانونی صورت بگیرد، به یکباره سخن از کار فرهنگی به میان میآورید!
باید گفت بیست و چند سال حرکت در مسیر اشتباه در مسئله جمعیت، به قدر کافی فرصتها را به باد داده و نمیتوان اکنون و پس از گذشت سه سال از هشدارهای صریح رهبر معظم انقلاب، باز هم فرصتسوزی کرد و تصویب مقررات ارزشمندی برای حفظ نسل ایرانی را به تاخیر انداخت.