حجتالاسلام و المسلمین
نقویان برای روزهای مبارک رمضان گفتار کوتاه اختصاصی برای مخاطبان «تابناک» داشتهاند. گفتاری که بر محور اخلاق فردی و اجتماعی بنیان نهاده شده است. این خطیب برجسته در گفتاری پیرامون صداقت و دروغ چنین گفته اند:
زندگی همچون پازل است که قطعههای مختلفی دارد و اگر ما همه قطعهها را درست نشناسیم و درست سر جای خودش نچینیم، آن نقشه یا چهره خودش را درست نشان نمیدهد. ممکن است همه قطعات باشد اما جای چشم و بینی عوض شود. مشخص است که فاید ندارد و یک قیافه ناجور و ناساز میشود. به قول حافظ:
هرچه هست از قامت ناسازی بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
به همین خاطر آنچه چند سال است که در کشور ما صحبتش میشود و صبحتی که مقام معظم رهبری در سفرشان به خراسان فرمودند، از آنجا نیز استارت زده شد که فرمودند: «ما سبک زندگی مان خوب نیست. ما سبک زندگیمان سَبُک است. این سبک را سَبُک گرفتهایم و بایستی به مسیر اصلی بازگردیم و نگاه درست را بشناسیم.
فکر میکنم یکی از چیزهایی که در جامعه اسلامی بسیار مهم است و همه ما از مسئولان گرفته تا مردم کوچه و بازار، از پولدارها گرفته تا فقرا، از دانشمندان گرفته تا مردم عامی، همه و همه به آن محتاجیم و در روایات ما نیز بسیار بر آن تاکید شده که در روز قیامت فقط این گروه هستند که متاعشان برای ما خریدنی است و جنسشان گرانقیمت است، به قول خانم پروین اعتصامی، گفت: «رو گهری جو که وقت فروش خیره کند مردم بازار را»، مفهومی به نام صداقت است که مخالفش دروغ و ریاکاری میشود.
در روایات جمله عجیبی است که هر گناهی قفلی است که یک کلیدی دارد. به عنوان مثال جوانی که سیگار میخواهد بکشد، برایش قفل است. این قفل بوی دهانش است که مادرش میفهمد یا آشنایی است که در خیابان عبور میکند و او را میبیند و یک قول وجدان خودش است که نهیب میزند نکش، چیز خوبی نیست.
متاسفانه در تهران دخترخانم ها و زنهای جوانی هستند که سیگار میکشند و این خیلی زشت است. سیگار برای مردان هم زشت است اما برای زنان زشت تر است. حدیثی است که میگوید اخلاق خوب، خوب است اما از شما شیعیان خوب تر است، عدالت خوب است اما از پادشاهان خوب تر است، قناعت خوب است اما از فقرا خوب تر است. حال برخی چیزها هم بد است و برای یک عده بدتر است. اخلاق زشت بد است، از ما شیعیان بدتر است. بیحیایی بد است، از یک دوشیزه جوان بدتر است.
ضرب المثلی داریم که میگویند پیرزن را از تاکسی خالی نترسانید و خانم مسن و سالخوردهای سوار تاکسی خالی شد مشکلی ندارد و انشاالله طوری نمیشود اما یک دختر جوان باید یاد گرفته باشد که سوار هر ماشینی نشود و هر وقتی نیاید. نگوییم آقا، خیابانهایتان را امن کنید. غربیها خیابانهایشان را امن کردهاند اما خانههایشان ناامن است. ما اگر خیابانهایمان ناامن است، خانههایمان امن است. البته خیابانهایمان هم باید امن باشد و مسئولان امر نیز تلاش شان را میکنند.
به روایت برمیگردم. هر گناهی کلیدی دارد و شاه کلید همه این قفلها شراب است که اگر کسی شراب خورد و مست شد، دیگر همه قفلها دود شده و به هوا رفته است. هر گناه و لغزش و خطایی از این آدم (مست) غیرمنتظره نیست. شاعر معاصر گفت که به یک آقایی گفتند که باید یا پدرت رو بکشی یا دست درازی به خواهرت بکنی و یا این قدح شراب را بخوری. آن جوان گفت، آدم پدرش را بکشد که جوانمرگ میشود، دست آدم بریده باشد که به خواهرش دست درازی کند و در آخر گفت خب آن قدح شراب را بیاورید. قدح شراب را خورد و ان دو کار را هم کرد.
اما حیف و صدحیف که حدیث ادامه دارد. امام باقر (ع) در ادامه فرمود: «دروغگویی از شراب خواری بدتر است.» و بی خود حافظ نمیگفت:
در میخانه ببستند خدایان مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
الان این غربیها عرق خوار هرچه بخواهید هستند اما فکر میکنم به اندازه ما دروغ نمیگویند و این برای جامعهای که خودش را به دین، خدا، دیانت میبندد، خیلی زشت است. دروغگویی و خلاف گویی به بهانههایی چون این مصلحت نظام اقتضاء میکند، اینجا منفعت چی و آنجا مصلحت فلان. این حرفها، سر دین نمیشود و فقط یک جا دروغ گویی اشکال ندارد و حتی گاهی مستحب است و آنجایی است که اگر راستش را بگویی، دو مسلمان دعوایشان میشود و یا دو طایفه با هم در می افتند، مردی به زنش و یا زنی به شوهرش بدگمان میشود.
به جز در این مورد خاص، هیچ جای دیگری نداریم که بتوانید دروغ بگویید و لذا باید مراقب باشیم که مبادا روزه بگیریم، نماز بخوانیم، مکه و کربلا برویم اما به قول مولوی، هرچه گندم در این انبان عمرمان میریزم، تهش را یک موشی سوراخ کرده باشد و همه را برده باشد:
اول ای جان رفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن