روزنامه مردمسالاری در سرمقاله خود نوشت:
امضاي موافقتنامه جامع در مذاکرات هستهاي ايران و 1+5 مهمترين موضوعي است که اين روزها در فضاي سياسي کشور وجود دارد. اهميت به ثمر رسيدن اين توافق از جنبههاي مختلف قابل بررسي و تحليل است. جامعه ما يک جامعه واکنشي نسبت به روابط خارجي است. اين موضوع البته به کشور ما محدود نميشود و ميتوان گفت که عموم کشورهاي جهان سوم چنين ويژگياي را دارا هستند. با توجه به اين ويژگي و براساس تجربيات چند سال گذشته، هر قدر امضاي اين توافقنامه به تاخير بيفتد جامعه عکسالعملهاي منفي نسبت به آن نشان خواهد داد و دولت در پيشبرد برنامههاي خود به خصوص در زمينه بهبود وضع معيشتي مردم و کاهش تورم دچار مشکل خواهد شد و حتي بايد در انتظار افزايش تورم در کشور باشيم. اين در حالي است که دولت سعي دارد با دريافت ماليات، کمبودها را جبران کند اما بايد توجه داشت که همه مشکل اقتصادي دولت، مشکل ريالي نيست و ما همواره کشوري بودهايم که اقتصادمان در گرو سياست خارجي و مناسبات بينالمللي است. به اين ترتيب اگر موافقتنامه جامع به عنوان گام بزرگي در حل مسائل بينالمللي ايران امضا نشود، بايد گفت که بسياري از قول و قرارهايي که دولت با مردم گذاشته و اميدهايي که وجود دارد، محقق نخواهد شد.
مساله ديگر در اين خصوص، اين است که همچنان که مقامات آمريکايي عنوان ميکنند، مشکل غرب با ايران يک پکيج است و نميتوان به مساله هستهاي به صورت مجرد پرداخت اما اين نبايد باعث قطع مذاکره ايران با غرب شود. در دوره هشت ساله دولت احمدينژاد، وقتي سخناني از اين قبيل گفته ميشد که قطعنامهها عليه ايران، کاغذ پاره است در واقع نوعي تقابل ايران با غرب را در افکار عمومي دنيا القا ميکرد که باعث شد انتظارات غربيها از ايران، روز به روز گسترش پيدا کند بنابراين وقتي آقاي ظريف به انتظارات نامحدود غربيها از ايران اشاره ميکند، مسالهاي را بيان ميکند که مربوط به امروز نيست بلکه در هشت سال گذشته شکل گرفته و بار سنگيني که بابت تحريمها به دوش کشور است نتيجه رفتارهاي ناصحيح دولت گذشته بوده است. اينک اگرچه آقاي روحاني با گفتمان جديدي وارد صحنه شده است و تيم مذاکره کننده تغيير کردهاند اما ميراث دولت قبل هنوز وجود دارد و بر اين اساس بايد دولت ايران انعطاف بيشتري به خرج دهد.
بياعتمادي عميقي که ميان ايران و غرب بويژه، آمريکا طي هشت سال به وجود آمده عليرغم تلاش دولت روحاني در طي يک سال گذشته، چندان کاهش نيافته، بلکه تنها انتظارات طرف غربي از عمق به سطح آمده و بيان شده است چون در دوره احمدينژاد اصولا مذاکرهاي جدي با غرب وجود نداشت. در کنار اين واقعيت، بايد اذعان کرد که در حال حاضر اوباما بسيار علاقمند است که موافقتنامه جامع به امضا برسد زيرا وي در دوره دوم رياست جمهورياش به مردم آمريکا قول داده که تلاش ميکند سه مشکلي را که آمريکا در خاورميانه با آن روبرو است – و به زعم آنها مساله هستهاي ايران يکي از آنهاست- حل کند؛ ولي هنوز هيچ موفقيتي در اين خصوص به دست نياورده و اين باعث نارضايتي طرفداران اوباما در جامعه آمريکا شده است. از طرف ديگر انتخابات کنگره آمريکا هم در پيش است و اوباما به برگ برندهاي براي پيروزي دموکراتها در اين مجلس نياز دارد.
با اين وصف ميتوان گفت که در صورت انعطاف دو طرف و امضاي موافقتنامه جامع بين ايران و غرب، وضعيت برد- برد شکل ميگيرد و همين اميدواريها را براي رسيدن به اين وضعيت بيشتر ميکند.