دستیار روحانی: احمدینژاد دو جناح را به کما برد و منهدم کرد
دستیار رئیسجمهور از سختیهای دو جناح اصلی کشور در نتیجه اقدامات احمدینژاد گفته که هنوز هم نتوانستهاند پس از آن ضربات قامت خود را راست کنند. حمله اسرائیل به غزه، آخرین تحولات در مذاکرات هستهای و گزارش دیدار رئیسجمهور با اصلاحطلبان، دیگر مطالب مهم روزنامههای نخستین روز هفته است.
دستیار رئیسجمهور از سختیهای دو جناح اصلی کشور در نتیجه اقدامات احمدینژاد گفته که هنوز هم نتوانستهاند پس از آن ضربات قامت خود را راست کنند. حمله اسرائیل به غزه، آخرین تحولات در مذاکرات هستهای و گزارش دیدار رئیسجمهور با اصلاحطلبان، دیگر مطالب مهم روزنامههای نخستین روز هفته است.
دستیار روحانی: احمدینژاد دو جناح را به کما برد و منهدم کرد
اعتماد در گزارشی با تیتر «رقبا به فکر انتخابات ۱۴۰۰ باشند» به تازهترین سخنان علی یونسی پرداخته و نوشته که وزیر اطلاعات دولت اصلاحات و دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیتها در گفتوگو با ماهنامه ۴۲ وابسته به جمعیت مؤتلفه به بررسی عملکرد محمود احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریاش پرداخته و میگوید که بخش اصلاح طلب جامعه از دولت روحانی سهم خواهی میکند. سخنان یونسی پس از انتشار در ماهنامه منتسب به مؤتلفه، در بسیاری از سایتها بازتاب یافت. یونسی در این گفتوگو خود را مردی میان دو گروه میداند که از ویژگیهای هر دو بهره میگیرد.
یونسی درباره احمدینژاد هم گفته است: «احمدینژاد همه قواعد این دو جریان را به هم ریخت. همه را به رینگ برد و منهدم کرد. این دو جریان احساس کردند جایی برای رقابت با خودشان نمانده باید با جریان احمدینژاد رقابت کنند. احساس کردند غریبهای وارد شده که باید علیه او متحد شد. بنابراین تلاش کردند مشترکات اصولگرایی و اصلاح طلبی را در نظر بگیرند» و از نظر دستیار ویژه روحانی، او «مخرج مشترک» دو جناح میشود. یونسی در ادامه به هاشمی که سرفصل جریان میانه روی در کشور بوده، نیز پرداخته و جریان هاشمی در کشور را دارای یک ریشه ۵۰ ساله دانسته و میگوید: «هر کار و تلاشی کردند که بین مقام معظم رهبری و هاشمی اختلاف بیندازند اما موفق نشدند: فرق بین احمدینژاد و هاشمی همین است. اگر احمدینژاد نظر مخالف داشت ممکن بود اطاعت نکند. آقای هاشمی و ناطق ممکن است نظر دیگری داشته باشند اما آنجا که حکم رهبری صادر میشود لحظهای درنگ نمیکنند. واجب میدانند آن را. ممکن است فتوای هاشمی با مقام معظم رهبری فرق کند. بالاخره آقای هاشمی مجتهد است و مقلد رهبری نیست اما در حکومت تابع رهبری است. اما احمدینژاد متوجه این ظرافتها نیست». با این وجود علی یونسی برای محمود احمدینژاد امتیازی قایل میشود که به باورش هیچ کدام از مدیران سابق آن را دارا نبودند و آن «قاطعیت در مدیریت» بود: «سه ویژگی قاطعیت، دفاع از حلقه اصلی خود و جدیت در آنچه اعتقاد داشت از مهمترین ویژگیهای او است. اما اینکه بگوییم در اثر عملکرد وی همه متحد شدند از جمله خیرات وی نیست». وزیر اطلاعات دولت اصلاحات باور دارد که هر دو جریان سیاسی اصلی کشور در کما هستند و از شوک احمدینژاد هنوز قد راست نکردهاند.
ضربهای که احمدینژاد وارد کرده آنقدر سنگین بود که هر دو گروه نتوانستهاند هویت اصلی قبل از احمدینژاد را پیدا کنند و هنوز از ان ضربات گیج هستند. دوست نزدیک محمد خاتمی درباره طیف سیاسی او نیز گفته است: «اصلاح طلبان در حال بازسازی هستند و سعی میکنند واقع گرا باشند. مایل هستند از روحانی حمایت کنند و مطالبه نکنند. مسوول اصلی اصلاح طلبان و نه بدنهشان، دولت روحانی را فرصت میدانند و مایل هستند به او کمک کنند بدون اینکه سهم خواهی داشته باشند. اما بدنه اصلاح طلب سهم خواهی دارد. من در استانها میبینم که هنوز مطالبه دارند و مدیریت میخواهند. اصلاح طلبان باید بدنه خودشان را اصلاح کنند و بدانند این دولت روحانی است و نه خاتمی».
دستیار ویژه رئیس جمهور در پایان تأکید میکند، «روحانی نباید عصبانی شود، باید اعتدال را حفظ کند و مطمئن باشد زمان به نفع او و به ضرر رقبایش است. روحانی باید این وعده امید را که به همه داده باید به خودش هم بدهد». او رئیس جمهور را «عصبانی» نمیبیند اما میگوید: «روحانی دوبار عصبانی شد که یکبارش در دانشگاه به منتقدان گفت بیسواد. روحانی البته مسلط به کار خودش است و تا حالااز کوره در نرفته، میخواهند او را در تله بیندازند و باید مراقب این باشد». دستیار ویژه رئیس جمهور سه سال مانده به انتخابات ۹۶، بر این باور است که این تلاشهایی بیهوده است و رقبای روحانی نباید به فکر دوره بعد انتخابات ریاست جمهوری باشند: «آنها به انتخابات ۱۴۰۰ فکر کنند».
بازتابهای این سخنان یونسی بسیار بوده است. او در این چند ماه گذشته همواره به سبب دیدگاهها و سخنانش در زمینههای مختلف مورد هجمه اصولگرایان قرار گرفته، به ویژه صحبتهایش در اردیبهشت ماه گذشته در کنیسه یهودیان شیراز که خشم برخی چهرههای اصولگرا را به همراه داشت تا آنجا که اسماعیل کوثری، عضو مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، بابت حرفهای یونسی به رئیس جمهور تذکر داد و حرفهای دستیار ویژهاش را «بیپایه و اساس» خواند. علی یونسی به همین دلیل زیر زوم اصولگرایان و رسانههایشان قرار دارد او یک دستیار «ویژه» است که در انتخابات خرداد ۹۲ و در چیدمان کابینه دولت یازدهم نقش ویژهای هم داشته و در چشم رقبای حسن روحانی، از نزدیکان درجه یک رئیس جمهور به شمار میرود: پس اگر نمیشود روحانی را زد، باید مردان ویژهاش را زد.
اسرائیل خود را میخورد؟
کیهان در بخشهایی از یادداشت روز خود با تیتر «اسرائیل خود را میخورد؟» به قلم محمد ایمانی که به مسائل غزه اختصاص دارد، نوشته است: چرا میگوییم اسرائیل خود را میخورد؟ قرار است صهیونیستها چه نتیجهای از این رفتار پرخطر بگیرند؟ به فرض محال، غزه را دوباره اشغال کنند؟ ثم ماذا؟ آنها که در غزه بودند و مجبور شدند بگریزند! اگر برد موشکهای حماس در دو جنگ قبلی ۸۰ کیلومتر بود، اکنون به ۱۶۰ کیلومتر و تا حیفا و فراتر از آن رسیده است. با وجود همه سانسورها، گزارش یدیعوت آحارونوت از کشته شدن ۲۵ صهیونیست در حمله موشکی به بندر حیفا حکایت میکند. فرودگاه تلآویو نیز هدف چند موشک رزمندگان مقاومت قرار گرفته است. اسرائیل حقارت و ریسک سومین حمله به غزه را به جان خریده، چون این منطقه کوچک تا سرپاست، اشغالگران بینالمللی فلسطین را تحقیر میکند و به مثابه استخوان لای زخم آنها عمل میکند. به موازات این واقعیت، برخی تحلیلگران معتقدند دولت نتانیاهو بر آن است از این طریق بر شماری از چالشهای بحرانی داخلی در حوزههای اقتصادی و سیاسی و امنیتی سرپوش بگذارد و در میان مهاجران صهیونیست نوعی وفاق و انسجام از سر ترس ایجاد کند. برخی ناظران نیز بر آنند که اسرائیل از فرصت بحرانآفرینی تروریستها در شمال عراق برای ایجاد حاشیه امنیت در جنوب غرب سرزمینهای اشغالی بهره گرفته است.
با همه این توجیهات، دورنمای روشنی پیش اسرائیل به چشم نمیخورد. آن گونه که گزارشگر روزنامه فیگارو از بیتالمقدس گزارش میدهد، رژیم اسرائیل برای چندمین بار شوکه شده است. «حملات حماس به شهرهایی مانند حیفا که به دلیل فاصله دورتر، قبلا در معرض حمله نبودند، واقعیت دارد. حماس اکنون رکورد تازهای به جا گذاشته و مناطقی در ۱۶۰ کیلومتری را هدف حملات موشکی قرار داده است. این حملات مهر تأییدی بر امکان عملی شدن تهدیدهای حماس درباره حمله به دیگر شهرهای بزرگ اسرائیل محسوب میشود؛ چرا که دوران راکتهای کوتاهبرد قسام در یک دهه پیش به سر آمده و اکنون آنها موشکهایی با برد بیش از ۱۰۰ کیلومتر را شلیک میکنند. این فناوری، فناوری سپاه پاسداران ایران است. حماس اکنون قطعات موشکهای فجر ۵، آر- ۱۶۰ و ام- ۷۵ را تدارک کرده است. هر بار که درگیری میان حماس و اسرائیل شدت میگیرد، میزان ذخایر موشکی حماس، موجب شگفتزدگی ارتش اسرائیل میشود».
اما فراتر از جنگ میدانی و از نگاه استراتژیک، اسرائیل یک دهه است با بحران استراتژی و هدف از جنگ دست و پنجه نرم میکند. پس از جنگ ۸ روزه و ناکامی اسرائیل در آن (اواخر آبان ۹۱) روزنامه واشنگتن پست نتیجه گرفت «جنگهای اسرائیل ناامیدکننده است. ۳۰ سال [از زمان اشغال جنوب لبنان] است که اسرائیل دیگر نمیتواند از این طریق مشکلات خود را حل کند». همان زمان روزنامه هاآرتص در تحلیلی خاطرنشان کرد «باید قبل از آنکه فرصت بگذرد، از ستون ابرها پایین بیاییم تا بلای ۲ جنگ قبلی (۲۲ و ۳۳ روزه) بر سر ارتش نیاید... نمیتوان تبعات شلیک موشک به تلآویو و اورشلیم [بیتالمقدس] را نادیده گرفت زیرا از سال ۱۹۴۸ هیچ کشوری جز یک مورد حتی عبدالناصر نتوانسته بودند به تلآویو حمله کنند و تلآویو دست نخورده باقی مانده بود». پس از مدتی تحلیلهایی در آبزرور انگلیس و نوول ابزرواتور فرانسه از قول برخی تحلیلگران صهیونیست منتشر شد مبنی بر اینکه «نتانیاهو با این قبیل اقدامات، در حال نابودی اسرائیل به نیابت از ایران است» و بلافاصله آلکس فلیشمن در یدیعوت آحارونوت هشدار داد «با این جنگها، قدرت بازدارندگی اسرائیل به تدریج و به طور دایمی در حال نابودی است».
همچنان گزارههای نهفته در گزارش کمیته وینوگراد درباره جنگ تابستان ۲۰۰۶ (حمله به جنوب لبنان) پابرجاست. «رهبری سیاسی اسرائیل در جنگ دچار بحران و سردرگمی است. نخستوزیر مسئول اصلی شکست در این جنگ است. با وجود اعلام طراحی و هماهنگی ۴ ماهه، این جنگ فاقد طرح روشن و مشخص و فاقد راهکارهای جایگزین خلاقانه بوده است». از نگاه راهبردی میتوان پرسید اسرائیل چرا در سال ۲۰۰۵ و در شرایط ضعف رزمندگان مقاومت از غزه خارج شد و اکنون که این رزمندگان دهها برابر قویتر شدهاند، چگونه میخواهد برگردد و بماند؟ بعید است مقامات صهیونیستی در سبعیت به پای آریل شارون -قصاب صبرا و شتیلا- برسند که با شعار یکسره کردن کار غزه روی کار آمد اما سرانجام دستور عقبنشینی صادر کرد. او همان زمان در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد «عقبنشینی از نوار غزه اقدامی دردناک اما اجتنابناپذیر برای ماست که برای تامین آینده اسرائیل انجام دادیم. ما نمیتوانیم برای همیشه غزه را نگاه داریم. آنجا بیش از یک میلیون فلسطینی زندگی میکنند».
سیدهادی خسروشاهی، رئیس پیشین نمایندگی ایران در مصر نیز در یادداشتی در شرق با تیتر «جنایات اسراییل؛ انفعال جهان» از جمله نوشته است: سکوت سازمانهای جهانی پیرامون حملات خونین رژیم اسراییل به باریکه غزه، بار دیگر این نکته را به اثبات رساند که جز گزینه «مقاومت» نمیتوان گزینههای دیگر را چندان جدی گرفت و به تلاشهای دیپلماتیک برای حل مساله فلسطین امیدوار بود. در شرایطی که آحاد امت اسلامی روزهدار است، مردم روزهدار فلسطین زیر بمباران هواپیماها و در معرض اصابت موشکهای اسراییلی قرار دارند. این روزها به نظر میرسد معیارهای دوگانه «حقوق بشر»، به روشنترین وجه خود را نشان میدهد. وقتی ایالاتمتحده از بیان حمایت خود از حمله زمینی صهیونیستها به غزه، هیچ ابایی ندارد و «ارتجاع عرب» با خوشحالی نظارهگر این تراژدی و البته اتفاقات تکاندهنده خاورمیانه در عراق و سوریه است، نمیتوان امیدی به دخالت نهادهای بینالمللی در اینباره داشت.
برخی کشورهای منطقه که پول فروش نفت خاورمیانه را صرف تأسیس و تجهیز تکفیریها و سلفیها میکنند، در انتظار ازمیانرفتن «مقاومت» هستند. نگارنده فراموش نمیکند در جریان جنگ ۳۳ روزه حزبالله و رژیم اسراییل، حسنی مبارک جملهای تاریخی خطاب به اسراییل بیان کرد که «نیمی از راه را آمدهاید و نیم دیگر را هم ادامه دهید». در شرایطی که طبق وظیفه ذاتی شورای امنیت سازمان ملل، این نهاد باید در اینگونه موارد با تشکیل جلسه فوری، به آتشبس و رسیدگی به حال آسیبدیدگان و غیرنظامیان بپردازد، انفعال کشورهای عرب و البته اعضای دایم و غیردایم این شورا سبب شده تا رژیم اسراییل با آسودگی به ادامه حملات خود بپردازد. زیرسوالرفتن «استقلال» اینگونه نهادها که داعیه بینالمللیبودن دارند، از پیامدهای وضعیت موجود است.
گزارش یک دیدار
در گزارش اعتماد از دیدار اصلاح طلبان با رئیس جمهوری آمده است: اصلاح طلبان حرفهای زیادی برای رئیس جمهور داشتند. پیش از حسن روحانی پنج نفر از آنها به نمایندگی از جمع حاضر سخن گفتند. نخستین نفر عبدالوحید موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات بود که سخنان تذکرآمیز برای دولت داشت. نخست اینکه چرا دولت بخشنامه کرده که وزارت کشور نمیتواند از نیروهای بازنشسته استفاده کند. موسوی لاری بر این باور بود که این بخشنامه دولت را از کمک و نظرات نیروهای مجرب و باتجربه محروم میکند. نکته دوم او هم درباره یک تصمیم دولت بود. او گفت که شنیده دولت بودجهای را در اختیار استانداریها قرار داده تا با نظر نمایندگان مجلس در هر منطقهای آن را هزینه کند. جواب این سخن را اما قدرت الله علیخانی داد که گفت این تصمیم منتفی شده است.
پس از موسوی لاری، جواد اطاعت بود که رشته سخن را در دست گرفت و در بیان دیدگاههای خود در حوزه سیاست خارجی، بر لزوم تعامل گسترده ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس و تنظیم هوشمندانه روابط از جمله با عربستان سعودی برای تأمین امنیت منطقه تأکید کرد. حسین مرعشی هم در سخنانی با اشاره به موفقیت دولت در کنترل تورم و لزوم حرکت در مسیر ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی گفت که بر این باور است رکود اقتصادی مهمتر و مخربتر از تورم است. هادی خانیکی اما برای صحبت در این جمع مقالهای تهیه کرده بود با محور مسائل اجتماعی و تخریب سرمایهای که آن را قرائت کرد. او گفت: «حرکت دولت برای رفع مخاطرات خارجی و ایجاد رونق اقتصادی قابل ستایش است اما دولت باید گامهای موثرتری در ترمیم آسیبهای اجتماعی بردارد تا امید و اعتماد در جامعه دوباره نمایان شود.
سمیه توحیدلو، از اصلاح طلبان جوان حاضر در این جمع نیز با اشاره به ارتباط مستمر زنان و جوانان با سه نهاد دولت، خانواده و دانشگاه، خواستار چرخش نخبگان و حضور موثر جوانان در اداره کشور شدندپیش از آغاز این دیدار، محل نشستن حضار با قرار گرفتن نام آنها روی صندلیها مشخص شده بود. در ردیف نخست نام وزرا و اعضای کابینه بر روی صندلیها دیده میشد و از ردیف دوم به بعد هم محل نشستن مدعوین بود. نخستین عضو دولت که به محل برگزاری جلسه آمد، مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیس جمهوری بود. بعد از او هم چهرههایی چون حجت الاسلام موسوی لاری و قدرت الله علیخانی آمدند اما مجید انصاری اجازه نداد تا آنها روی صندلیهای ردیف دوم بنشینند و آنها را به ردیف جلو، جایی که برای وزرا و اعضای کابینه رزرو شده بود دعوت کرد آنها هم دعوت معاون رئیس جمهوری را پذیرفتند.
البته مصطفی کواکبیان هم بعدا از ردیفهای عقبتر بلند شد و به حضار ردیف جلوی مراسم پیوست. با ورود محمدرضا عارف به محل نشست، او هم به ردیف جلو دعوت شد و ترجیح داد کنار اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری بنشیند. رئیس جمهور در این مراسم که با کمی تأخیر آغاز شده بود، به دلیل رسیدن موعد اذان ترجیح داد سخنان خود را تمام کند تا حاضران بتوانند نماز مغرب و عشا را سر وقت و به امامت او بخوانند. بعد از نماز هم مراسم صرف افطاری آغاز شد و همه دعوت رئیس جمهوری بودند. رئیس جمهور افطار خود را بر سر میزی صرف کرد که به جز او، اسحاق جهانگیری، حسین فریدون و محمدرضا عارف هم آنجا نشسته بودند.
مدیریت محاسبات ۱+ ۵ در وین
مهدی محمدی در آغاز یادداشتی در وطن امروز نوشته است: فرمایشات دوشنبه گذشته رهبر معظم انقلاب، بدون شک، جهت راهبردی مذاکرات وین ۶ را تغییر خواهد داد.
از یک منظر، بیان این فرمایشات در حالی که مذاکرات در جریان است و گفته شده است که وزرای خارجه ۶ کشور هم ابتدای هفته آینده به آن خواهند پیوست، نشان دهنده این است که «تصحیح مسیر مذاکرات» ضروری بوده است.
از یک نقطه دید استراتژیک، سخنرانی روز دوشنبه، قبل از هر چیز به معنای رسمی و علنی کردن خطوط قرمز ایران در مذاکرات هستهای است. در مذاکراتی با این درجه از حساسیت و اهمیت، وقتی یک طرف تصمیم میگیرد خطوط قرمز خود را به طور رسمی و علنی –آن هم در بالاترین سطح- مطرح کند، هدف نمیتواند چیزی جز «مدیریت محاسبات» حریف باشد.
یک محاسبه اشتباه بسیار خطرناک نزد گروه ۱+۵ –که پیش از این چندین بار از آن سخن گفته ایم- این بوده که خطوط قرمز مطرح شده از سوی تیم مذاکره کننده ایران اهرمهای چانه زنی است و ایران در دقیقه ۹۰ زمانی که میان شکست مذاکرات و حفظ خطوط قرمز خود مخیر شود، آنها را کنار خواهد گذاشت.
مقامهای امریکایی طی هفته گذشته به صراحت گفتهاند چنین تلقی درباره خطوط قرمز ایران دارند و نتیجه گرفتهاند که ایران در ساعات پایانی مذاکرات امتیاز خواهد داد.
سخنرانی روز دوشنبه قاعدتا باید این محاسبه اشتباه را تصحیح کرده باشد. این البته کار سادهای نیست و منطقی است که تصور کنیم تصمیم گیری درباره آن، وزرای خارجه ۱+۵ را به وین بکشاند.
اصل مسأله اکنون این است که یک جنگ عمیق محاسباتی در وین درگرفته است. محاسبه ایران این است که اولا امریکاییها چارهای جز بیرون کشیدن یک نتیجه از این مذاکرات ندارند؛ ثانیا، اگر بنا باشد توافق هستهای منجر به تثبیت تئوری «کارآمدی فشار در تغییر محاسبات ایران» شود، همان بهتر که هیچ توافقی حاصل نشود؛ و ثالثا، ایران مایل است سوء تفاهمی را که برخی آدرسهای ارسالی از داخل درباره «اضطرای بودن رفع تحریمها» در ذهن امریکاییها ایجاد کرده، یک بار برای همیشه تصحیح کند.
همه این اتفاقات در سخنرانی روز دوشنبه رخ داده است. اکنون امریکاییها باید میان دو گزینه «رفع نگرانیهای مشروع و حصول توافق» یا «تکیه بر مطالبات زیاده خواهانه و منتفی شدن توافق» یکی را انتخاب کنند.
نتیجه راهبردی سخنرانی روز دوشنبه این است که خطوط قرمز مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی بویژه درباره ظرفیت غنی سازی، باید در هرگونه توافق جامع لحاظ شود والا توافق برای ایران قابل پذیرش نخواهد بود و این یک خط قرمز واقعی است نه تاکتیک مذاکراتی که ایران قرار است در انتهای کار آن را پس بگیرد.
حالا دیگر امریکاییها میدانند حد چانه زنی تا کجاست و از کجا به بعد دیگر جایی برای چانه زدن وجود نخواهد داشت و نوبت به تصمیم گیری میرسد. بوجود آمدن این شرایط مذاکرات را شفافتر و معنادارتر میکند و اجازه وقت تلف کردن به هیچ طرفی نخواهد داد.
اعتماد نیز در پایان مطلبی با تیتر «یکشنبه: فینال هستهای وین» و پس از اشاره به اینکه وزرای خارجه در ۴۸ ساعت آینده به مذاکرات میپیوندند، نوشته است: میان سفرهایی که امروز و فردا به وین انجام خواهد شد، سفر جان کری از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار است. او راهی وین میشود چون سیاست کشورش تعیین کننده محور اختلافات ۱+۵ با ایران در موضوع هستهای است و البته این را در نظر داشته باشیم که در واشنگتن فشار کنگره بر دولت امریکا برای ایفای نقشی پررنگتر در این مذاکرات افزایش یافته است. اعضای کنگره امریکا روز پنجشنبه در نامهای خطاب به باراک اوباما رایزنی بیشتر دولت با کنگره درباره مذاکرات هستهای ایران را خواستار شدند و به باراک اوباما گفتند که اگر خواستار لغو تحریمها علیه ایران به عنوان بخشی از یک توافق هستهای است، باید بیش از گذشته به خواستههای کنگره توجه کنند.
همزمان دولت ایران نیز به عنوان طرف دیگر مذاکرات هستهای با فشارهای مشابهی از سوی طیفهای منتقد داخلیاش مواجه است: فشارهایی که میتوانند با وجود سختتر کردن کار توافق در برخی بزنگاهها، عامل مشوقی برای دو کشور و در نهایت طرفین کلی مذاکرات باشند تا توافق جامع در موعد مقرر و از پیش اعلام شده آن به نتیجه برسد: اتفاقی که اگر نیفتد و منجر به تمدید زمان مذاکرات شود، میتواند دولت اوباما در واشنگتن و دولت حسن روحانی در تهران را بیش از این زیر فشار رقبای سیاسی داخلی ببرد. مایکلمان، سخنگوی کاترین اشتون نیز در یکی از آخرین اظهارنظرهای خود در رابطه با دعوت وزرای خارجه شش قدرت جهانی به وین تأکید کرده است: «آنچه میتوانم بگویم این است که شش کشور همچنان بسیار مصمم هستند تا بیستم به توافق دست یابند». در آستانه حضور وزرای کشورهای اروپایی و امریکا در وین، هیأتهای کارشناسی و معاونان وزرای امور خارجه و همین طور معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همچنان به مذاکرات دو و سه جانبه خود ادامه میدهند. دیروز در همین راستا عباس عراقچی و هلگا اشمیت باز هم در نشستی سه ساعته کار پیش نویس توافق جامع را از سر گرفتند. روز پنجشنبه نیز ظریف و اشتون نشستی دو ساعته در همین راستا برگزار کرده بودند.
البته قبلا یارانه ها را حدف کرده اند. البته نه بعضی بلکه همه را!! یک نگاه به قبض برق و گاز بزن می بینی با مصرف یکسان نسبت به سال قبل در همین موقع به جای افزایش 20-30 درصدی ادعایی دولت راستگویان شما بیش از 120 درصد افزایش هزینه دارید و این یعنی حذف یارانه همه مردم
علت اینکه هنوز با گذشت یک سال از دولت جدید، هنوز از احمدی نژاد نام برده میشه چیه؟
هنرِ شما چیه آقایون؟! شعارهای انتخاباتیتون یادتون رفته؟
مگه قرار نبود تورم کم بشه؟ شما که کمر تحریمها رو شکستید که! نقدینگی رو هم که با طرحِ غرور انگیزِ سبد کالا و تعطیلی مسکن مهر و ... جمع کردید. یارانه مرحله دوم رو هم که به خاطر نقدینگی، افزایش ندادید. پس این همه گرونی چیه؟ بازم تقصیر احمدی نژاده؟ دوباره برای چی ماشین گرون شد؟ تقصیرای احمدی نژاد تا کی ادامه داره؟
اگر از اومدنِ احمدی نژاد در انتخابات بعدی می ترسید بهترین راهِ مقابله، اینه که بجای این رفتارا و فرافکنی ها خودتون خوب عمل کنید.
رف های احمدی نزاد توسط یونسی تایید شد احمدنزاد می گفت یه عده خود را قیم مردم می دانند وهزار فامیل شدن واجازه نمی دهند که کسی وارد گود شود ولی احمدی نزاد دلاور شد اقای یونسی باید بداند در هر دوجریان افرادی رفاه طلب با افکار سرمایه داری وجود دارد که باید برای رسیدن به اهداف انقلاب انها منهدم شوند
دولت عزیز لطفا سرت به کار خودت باشه
من از مخالفان دولت احمدی نژاد بودم ولی شما هم چنگی به دل نزده اید و مدام دارید پست دولت قبل قائم می شوید و دولت قبل را نقد می کنید
این درست نیست