مرور روزنامههای سهشنبه دهم تیر؛
استمرار نزول شاخص بورس با وجود سقوط ۲۷ درصدی در شش ماه
سقوط شاخص بورس در شرایطی ادامه دارد که مقامات دولتی و مجلس در این باره همچنان به سکوت خود ادامه میدهند. بررسی آینده مذاکرات هستهای در آستانه دور جدید مذاکرات در وین و تحلیل چرایی و نتایج اقدام داعش در انتخاب خلیفه و اعلام دولت اسلامی دیگر مطالب مهم روزنامههای سهشنبه است.
سقوط شاخص بورس در شرایطی ادامه دارد که مقامات دولتی و مجلس در این باره همچنان به سکوت خود ادامه میدهند. بررسی آینده مذاکرات هستهای در آستانه دور جدید مذاکرات در وین و تحلیل چرایی و نتایج اقدام داعش در انتخاب خلیفه و اعلام دولت اسلامی دیگر مطالب مهم روزنامههای سهشنبه است.
استمرار نزول شاخص بورس با وجود سقوط ۲۷ درصدی در شش ماه
خراسان در «رمزگشایی سقوط بورس» نوشته است: شاخص بورس در ادامه روند نزولی به ۷۰ هزار واحد رسید تا افت حدود ۲۷ درصدی ارزش بازار سرمایه طی حدود ۶ ماه رقم بخورد. با این حال این سؤال که هر از گاهی در محافل اقتصادی مطرح میشود، مجدد قابل طرح است که آیا بورس به واقع دماسنج اقتصادی کشور است و میتوان افت یا صعود شاخص آن را مترادف با رکود یا رونق اقتصاد تعریف کرد؟
برای پاسخ به این باید وضعیت بورس طی سالهای اخیر را مرور و آن را با وضعیت کلی اقتصاد کشور مقایسه کرد. طی سالهای اخیر بورس در اکثر دورهها روند صعودی داشته است به گونهای که شاخص کل طی ۵ سال از حدود ۹ هزار و ۵۰۰ واحد به ۸۹ هزار و ۵۰۰ واحد در اواخر پاییز سال گذشته رسید. بخشی از این رشد شدید را میتوان در ورود شرکتهای دولتی واگذار شده، بزرگ شدن بازار سرمایه از طریق ورود شرکتهای مختلف و تأثیر تورم بر افزایش قیمت سهام دانست. طی ۲ سال گذشته نیز با ورود شرکتهای نفتی و پتروشیمی و منتفع شدن این شرکتها از افزایش ۳ برابری قیمت دلار بورس به مدد موتور محرک این سهام و سودآوری سرشار از محل افزایش درآمدهای صادراتی رشد بالایی را تجربه کرد.
سال گذشته با تغییر دولت و افزایش امید به آینده اقتصاد نیز سرمایههای فراوانی که سپرده گذاری در بانکها و سرمایهگذاری بازارهای راکد شده مسکن، ارز و طلا را به صرفه نمیدیدند روانه بورس شدند، به گونهای که طی ۳ سال اخیر تعداد سرمایهگذاران در بورس حدود ۲ برابر شدهاند. اما نگاهی به وضعیت عمومی اقتصاد ایران در ۲ سال گذشته نشان میدهد که نرخ رشد اقتصادی به عنوان مهمترین شاخص عملکرد اقتصاد ایران با رشد منفی ۶. ۸ درصد در سال ۹۱ و منفی ۴. ۲ درصد در ۹ ماهه سال گذشته مواجه بوده است. با این حال به گفته مسئولان دولتی و بر اساس گزارشهای غیر رسمی نرخ رشد برخی بخشها از جمله صنعت و نفت در ۳ ماه نخست امسال ثبت شده است.
در چنین شرایطی همبستگی روند صعودی بورس و روند نزولی نرخ رشد اقتصادی و برعکس آن طی چند ماه اخیر روند نزولی بورس و روند تقریباً صعودی نرخ رشد اقتصادی ما را به این واقعیت رهنمون میکند که بورس دماسنج اقتصاد ایران نیست، بلکه بازاری است که به تناسب تحولات درونی و برخی متغیرهای بیرونی اقتصادی و سیاسی دچار صعود و نزول میشود. آنچه که در این صعود و نزول موثر بوده است حاکم شدن فضای سوداگری در این بازار است، فضایی که گاهی اوقات در بازار مسکن و حدود ۲ سال پیش در بازارهای ارز و طلا مشاهده شد و دیدیم که چگونه فضای سوداگری قیمت مسکن را در سالهای ۸۵ و ۸۶ و قیمت ارز را در سال ۹۱ افزایش داد.
به این ترتیب بازار بورس را باید در حال حاضر بازاری دانست که بیش از هر چیز ضربه گیر بازارهای سوداگرانه دیگر شده است و به تدریج با پررنگ شدن حضور سرمایهگذاران غیرحرفهای به بازاری سوداگرانه تبدیل شده است که بعضاً خلاف جهت اقتصاد کشور حرکت میکند و خروج نسبی از رکود و کاهش نرخ تورم اثری بر بهبود وضعیت شاخص کل ندارد. اما آنچه در این میان اهمیت دارد خطر تداوم این وضعیت بر اقتصاد کشور و از دست دادن ظرفیت بسیار ارزشمند بازار سرمایه است. بر این اساس ضروری است اصلاحات بنیادینی در بورس ایجاد شود تا فضای سوداگری در این بازار کاهش یافته و سرمایهگذاران به سرمایهگذاری بلند مدت ترغیب شوند. بازار بورس با حضور حدود ۴۰۰ شرکت بزرگ با توان بسیار بالا برای انواع تأمین مالی نظیر اوراق سلف و صکوک و حضور ۶ میلیون سهامدار فرصت بزرگی است که باید از سوداگری به سمت تأمین مالی تولید حرکت کند.
دنیای اقتصاد نیز تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که چرا اثر انتظارات خوشبینانه در بازار سهام ظاهر نمیشود. این روزنامه در بخشی از مطلبی با تیتر «واکنش متضاد بورس و دلار» نوشته است: روز گذشته بازار سرمایه شاهد معامله ۳۳۱ میلیون و ۱۳۲ هزار سهم به ارزش ۸۱۷ میلیارد و ۳۵۲ میلیون ریال بود. این معاملات که در ۲۹ هزار و ۲۹۴ دفعه معاملاتی صورت گرفته بود، سبب شدند تا شاخص کل از افت حدود ۶۲۹ واحدی برخوردار شود. اینگونه بود که در نهمین روز از تیرماه تغییرات روزانه شاخص کل بورس تهران به منفی ۸۹/۰ درصد رسید. بر این اساس زیان این بازار از ابتدای هفته تا روز گذشته به ۶/۲ درصد و از ابتدای سال به ۱۱ درصد رسیده است.
در این میان نکته قابل توجه آنکه بورس تهران روندی برخلاف بازار ارز در پیش گرفته است. انتظارات از بهبود اوضاع سیاسی بعد از مذاکرات هستهای به امیدواریها در این بازار منجر شده و باعث شد دیروز قیمت ارز حتی به زیر ۳ هزار و ۱۰۰ تومان برسد. این در حالی است که این خوشبینی در بازار سهام وجود ندارد و بهرغم انتشار اخبار مثبت از این مذاکرات، معاملهگران بازار سهام رویه خود را طی کرده و بازار همچنان کاهشی است. به عقیده کارشناسان تفاوت ماهیت دو بازار ارز و سهام باعث اختلاف تصمیمات سرمایهگذاران در این دو بازار شده است، در عین حال اخبار مثبت از مذاکرات به معنای گشایش هستهای میتواند موجودی ارزی کشور را افزایش داده و به تقویت طرف عرضه منجر شود، اما در بازار سهام، این اخبار باید با توسعه صنایع و افزایش فروش، افزایش تولید و بهبود سودآوری شرکتها همراه باشد تا بتواند به تقویت بورس منتهی شود.
بر این اساس به عقیده کارشناسان روند فعلی بازار سهام به دلایل دیگری ارتباط دارد. به عنوان مثال، در حال حاضر جو روانی ناشی از افت شاخص کل باعث شده خرید سهم به دلیل احتمال کاهش بیشتر قیمتها متوقف شود، در عین حال صاحبان سهام با تشکیل صفهای فروش سعی در کاهش زیان خود دارند. به همین دلیل شاهد بیتفاوتی بازار به محرکهایی هستیم که در بازار اعمال میشوند و اخبار هستهای یکی از این محرکها است. با این حال ممکن است در دورهای بسیار کوتاهمدت کمی از روند کاهشی بازار کاسته شود، اما این به معنای توقف کاهش نیست، کمااینکه حتی برخی پیشبینیها از رسیدن شاخص به رقم ۶۹ هزار واحد خبر میدهند.
بررسی «دنیای اقتصاد» و برآیند گفتوگوی ما با فعالان این بازار، نشان میدهند آنها در تحلیل خود از اوضاع و احوال کنونی بازار سرمایه و خروج نقدینگی از سوی حقیقی و حقوقیهای بازار، بر این باورند که اساسا نباید در این روزها به دنبال علت خاصی بود و باید دانست مجموعهای از عوامل در میانمدت، این روزهای بورس را رقم زده است. در این میان، آنچه در توجیه خروج نقدینگی به آن استناد میشود، ترسی است که به واسطه رکود حاکم بر اقتصاد کشور، بازار را فراگرفته است. بر این اساس مادامی که رونق به فضای اقتصاد کشور بازنگردد، شاهد تحرک خاصی در این بخش از بازار سرمایهگذاری نخواهیم بود؛ حتی اگر اخباری خوش از مذاکرات منتشر شوند، چراکه باید منتظر نتایج ملموس و آثار این مذاکرات در بازار باشیم. با این حال در چنین فضایی مدیران بازار سرمایه بر آن شدند تا با انتشار اوراق تبعی کمی از التهاب بازار بکاهند؛ مسألهای که از سوی این کارشناسان مورد تردید قرار گرفته است. در واقع بهزعم آنها، در حالت خوشبینانه انتشار اوراق تبعی شاید تنها بهطور موقت اطمینان را به بازار بازگرداند و بازدهی در بازه زمانی شش ماه تا یکسال را نصیب سرمایهگذاران بازار کند. در واقع به اعتقاد کارشناسان، انتشار اوراق تبعی در بازار سرمایه و انتشار اوراق مشارکت در بازار پول، دو فرصت کسب سود بدون ریسک در اقتصاد کشور فراهم کرده که از این دو فرصت، اوراق تبعی به واسطه دریافت پیشپرداخت از سرمایهگذاران از مطلوبیت کمتری میان سرمایهگذاران برخوردار است.
از سوی دیگر، ادامه روند نزولی بازار، تردیدهایی را برای سرمایهگذاران مبنی بر عدم تعهد ناشران اوراق تبعی یا تاخیر در ایفای تعهدات آنها ایجاد کرده است که سبب خواهد شد تا این اوراق از اقبال کمتری به نسبت اوراق مشارکت برخوردار شوند و حتی فشار فروش را در بازار افزایش دهند. بر این اساس پیشبینی میشود اوراق مشارکت به واسطه نرخ موثری که دارند و به صورت ماهانه پرداخت میشوند، بیشتر مورد اقبال سرمایهگذاران قرار بگیرند.
به پیشبینی کارشناسان، به رغم طراحی و اجرای این ابزار پوشش ریسک، روند منفی بازار همچنان استمرار خواهد یافت. از سوی دیگر در سایه فضای بیاعتمادی در بازار سرمایه و عدم توجه به تعدیلات مثبت شرکتها، حقوقیهای بازار نیز تمایل چندانی به ورود در بازار ندارند. اینگونه است که در وهله اول باید مولفههای اساسی در اقتصاد کشور سامان یابد تا به این واسطه اقتصاد کشور از بیرمقی ناشی از کنترل تورم و رکود حاصله از هزینههای ایجاد شده رها شود.
تحلیل مذاکرات هستهای در آستانه دور ششم مذاکرات وین
خراسان در بخشی از نقل نظرات معاون وزیر خارجه با تیتر «مواضع حداکثری و زیاده خواهی، جزو خصلتهای طرف مقابل در طول مذاکرات بوده است» نوشته: معاون وزیر امور خارجه همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا طرح موضوعات خارج از برنامه اقدام مشترک موجب کندی نگارش متن توافق جامع هستهای شده است گفت: مواضع حداکثری و زیاده خواهی، جزو خصلتهای طرف مقابل در طول مذاکرات بوده است. در ژنو این را شاهد بودیم و در این مرحله در مذاکرات وین نیز وجود داشته است. عراقچی افزود: موضوعات مورد مذاکره همانهایی است که در برنامه اقدام مشترک به آن پرداخته شد و برای ما این برنامه ملاک مذاکره است و در همین چهارچوب هم مذاکره میکنیم و اجازه نمیدهیم هیچ موضوعی خارج از چهارچوب هستهای و نیز توافق ژنو در مذاکرات مطرح شود.
عضو ارشد تیم مذاکره کننده هستهای همچنین با رد احتمال طرح موضوعاتی مانند حقوق بشر در مرحله آینده مذاکرات تأکید کرد: به هیچ عنوان، موضوعی خارج از چارچوب موضوع هستهای در مذاکرات نخواهد بود و هیچ موضوعی حتی موضوعات روز که خیلی هم مهم هستند از نظر ما هیچ ربطی به مذاکرات هستهای ندارند و ما وارد آن نخواهیم شد. وی گفت: موضوع موشکی را نیز طرفهای مقابل به بهانه اشاره قطعنامههای شورای امنیت مطرح میکردند که در این زمینه نیز ما معتقدیم به هیچ عنوان حتی در چارچوب این قطعنامهها قابل بررسی نیست. عراقچی تأکید کرد: اصول، تجهیزات و سیستمهای دفاعی ما به هیچ عنوان قابل مذاکره نیست و ما هم در خصوص آن هیچ مذاکرهای نخواهیم کرد.
رسالت نیز عبارت «پیشرفتی حاصل نشود تمدید مذاکرات ضرورتی ندارد» را به نقل از عراقچی به تیتر اصلی خود تبدیل کرده و نوشته است: معاون وزیر امور خارجه کشورمان اعلام کرد اگر در سلسله مذاکرات کنونی با گروه ۱+۵ پیشرفتی حاصل نشود، تمدید مذاکرات ضرورتی نخواهد داشت.
دکتر سید عباس عراقچی درمصاحبهای اختصاصی با واحد مرکزی خبر درباره احتمال تمدید مذاکرات پس از پایان مهلت ۶ ماهه برنامه اقدام مشترک گفت: هنوز زود است که درباره این موضوع قضاوت یا اظهار نظر کنیم بلکه بستگی به این دارد که در ۲۹ تیر در چه وضعی باشیم. وی افزود: اگر در وضعی باشیم که تشخیص دهیم پیشرفتی نداشتهایم و با مواضعی که طرفهای مختلف دارند احتمالا در ماههای آینده نیز پیشرفتی حاصل نخواهد شد شاید اصولا تمدید مذاکرات نیز ضرورتی نداشته باشد اما اگر در شرایطی باشیم که احساس کنیم اگر مذاکرات مقداری تمدید شود امکان رسیدن به تفاهم وجود دارد در آن صورت تصمیم گیری خواهیم کرد که مذاکرات را چگونه و برای چه مدتی ادامه دهیم.
سید علی خرم نیز درباره «وین۶ و چالشهای پیش رو» در روزنامه اعتماد نوشته: طبق قرار قبلی، اجلاس وین ۶ از ۱۱ تیرماه جاری به منظور تلاش اصلی برای نگارش متن برنامه جامع هسته یی ایران شروع میشود تا همه مذاکره کنندگان هفت کشور شامل ایران و گروه ۱+۵ گردهم آیند و در مدتی طولانی و مبسوط به بحث در مورد همه موضوعات مطروحه در چهار ماه گذشته بپردازند. چنین مذاکرات طولانی در تاریخ مذاکرات چندجانبه بین کشورها بیسابقه است. تا قبل از وین۴ سرفصلهای متعددی از سوی کشورهای عضو گروه ۱+۵ مطرح شد که اغلب خلاصه نشده و حتی بعضا کارشناسی نشده بود. از اجلاس وین۴ بحثهای کلی به تدریج روی موضوعات فوق باز شد و زمینه برای طرح دیدگاههای متفاوت فراهم شد.
اگر برخی موانع بینالمللی بر سر راه برخی از اعضای گروه ۱+۵ نبود، آنان تمایل داشتند یک خانه تکانی در روابط خود با ایران انجام دهند و هر موضوع معوقه و بلاتکلیفی را مطرح کردند تا ماهها یا حتی سالها بحث پرونده هسته یی ایران ادامه یابد. وجه مشترک این قبیل مانع تراشیها، جا انداختن محرومیت ایران از توان هسته یی بوده که به لطف پروردگار موفق نشدند و کشورمان نیز سخت ایستاده است. از این رو جدای از میدان مذاکرات در وین یا ژنو، سیاست بینالملل و چالشها و فرصتهایش، میدان مذاکرات هسته یی را تحت تاثیر و مورد نظارت قرار میدهد و استراتژیهای کشورهای گروه ۱+۵ را تعیین یا تعدیل میکند.
مذاکره کنندگان ایرانی نیز در محدوده منافع و امنیت ملی کشورمان فرصت مانور نامحدودی ندارند و ضمن حفظ خطوط اصلی فعالیتهای هسته یی و سایر صنایع کشور، باید به منافع و امنیت ملی کشورهای مذاکره کننده نیز پاسخهای قانع کننده در حدی بدهند که تک تک آن کشورها با احساس رضایت صحنه مذاکرات را ترک کنند. چه در غیر این صورت تضاد منافع با گروه ۱+۵ پیش آمده و مذاکرات در بن بست قرار میگیرد. طبیعی است که چنین میدان مذاکره یی بسیار سخت و مدیریت آن مشکل مینماید. اما تا بدین جا شرایط بینالمللی نه تنها مانعی جدی در سر راه مذاکرات به وجود نیاورده بلکه حامی مذاکرات پرونده هستهای بوده و تیم مذاکره هم از حداکثر توان کارشناسی و مهارتهای دیپلماتیک خود استفاده کرده تا این مذاکرات را به نتیجه برساند. در اجلاس وین۵ مقدمه یی در حدود یک صفحه و نیم نگارش شد که دارای پرانتزهای زیادی بود و اکنون در نوشتن متن جامع هسته یی نیز تعداد این پرانتزها در ابتدا زیاد خواهد بود تا با مصالحه و رضایت طرفین به تدریج از تعداد پرانتزها کسر شود و یا با تغییر جملات داخل پرانتزها رضایت همه کشورها فراهم شود. روش معمول مذاکرات چند جانبه این است که متنی از کنار هم قرار دادن همه جملات پیشنهادی همه اعضای گروه فراهم میشود که آنها که مورد اعتراض هستند در پرانتز قرار گرفته تا با بحثهای چندجانبه، همه مذاکره کنندگان در حدی قانع شوند تا پرانتز حذف شود یا جمله داخل آن حذف شده یا تصحیح شود. اجلاس وین ۶ محلی است که بارها جملات پیشنهادی هر هفت کشور نگارش شود و سپس در بحثهای دو یا چندجانبه برخی از جملات پالایش شده و در نهایت به یک متن نهایی دست یابند. تدوین متن برنامه جامع و نهایی کردن آن به عهده وزیر امور خارجه کشورمان و وزیر امور خارجه اتحادیه اروپا خواهد بود که از حاصل بحثهای کارشناسی و کاهش پرانتزها به دست میآید.
هرگاه بحثهای کارشناسی در مورد متن به نتایج نسبتا مطلوبی نزدیک شود نهایی کردن آن به دو وزیر امور خارجه فوق احاله میشود، متن نهایی شده توسط این دو وزیر خارجه آماده عرضه به اجلاس وزرای هفت کشور خواهد شد که معمولاعمده متن مورد پذیرش وزرا قرار گرفته و پس از رفع برخی جزییات به عنوان متن نهایی وزرای هفت کشور مورد توافق و امضا قرار میگیرد. در صورتی که دکتر ظریف و خانم اشتون موفق به تهیه متن نهایی شوند از وزرای خارجه هفت کشور، دعوت به اجلاس وین میشود تا برنامه اقدام مشترک با توافق خود متن مزبور به عنوان یک سند بینالمللی به جهان عرضه شود. در صورتی که در این ۱۹ روز مذاکره کنندگان ایرانی نتوانند به یک متن نهایی در مورد برنامه جامع به نتیجه برسند به طور طبیعی مذاکرات برای اجلاسهای بعدی تمدید میشود و مانعی در این کار وجود ندارد زیرا مذاکرات بینالمللی همواره طولانی بوده و برنامه اقدام مشترک آن را پیش بینی کرده تا به نتیجه مطلوب برسد. به هر طریق اجلاس وین ۶ به رغم چالشهایش از اصل یک گام تعیین کننده در پیشبرد مذاکرات برنامه جامع محسوب میشود که دسترسی به متن نهایی دور از انتظار نخواهد بود.
در همین حال آرمان از احتمال «توافق آمریکا با ایران برای فروش نفت» خبر داده و نوشته: سید محسن قمصری مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران میگوید، تحریمهای بانکی و نفتی همچنان پابرجاست اما منابع آگاه در شرق دور خبر از کوتاه آمدن آمریکا در آستانه دور جدید مذاکرات هستهای موسوم به «وین۶» خبر میدهند. این منابع آگاه همان شریک نفتی ایران یا دولت سریلانکاست؛ در کنار افزایش قیمت جهانی نفت، دولت آمریکا امکان فروش نفت ایران به مشتریان آسیایی را بطور مخفیانه پذیرفته است.
بر اساس گزارش «ژئو استراتژی» دولت سریلانکا اعلام کرده است که «باراک اوباما»، رئیسجمهور آمریکا با وجود تحریمهای انرژی سازمان ملل متحد علیه کشورمان مجوز فروش بیشتر نفت را صادر کرده است. به گزارش این منبع خبری، یک مقام ارشد دولت سریلانکا اعلام کرد که آمریکا جهت خرید نفت خام از ایران به این کشور دو دفعه چنین مجوز را صادر کرده است.
این مقام دولت سریلانکا توافق مجوز صادر شده را «فرآیندی مخفیانه» نام نهاد. پیشتر «کیهلیا رامبوک ولا»، وزیر رسانهای دولت سریلانکا اعلام کرده بود کشورش از جاهای مختلف و از کشورهای ثالث نفت خام تولید ایران را خریداری میکند. تلاش ایران برای فروش نفت در حالی است که بهای جهانی طلای سیاه در طول چند هفته گذشته تاکنون موج جدید افزایش قیمتها را تجربه میکند. به طوری که بهای سبد نفتی اوپک حتی تا مرز ۱۱۰ دلار در هر بشکه هم رسیده است. یکی از مهمترین دلایل گرانی قیمت نفت در طول چند هفته گذشته تاکنون، ناآرامیهای اخیر در منطقه خاورمیانه به ویژه فعالیت گروههای تروریستی در عراق است به طوریکه این فعالیتها منجر به خروج برخی شرکتهای اروپایی و آسیایی از صنعت نفت عراق در طول چند هفته اخیر شده است. به نظر میرسد ایران هم میخواهد از رهاورد مذاکرات هستهای و توصیههای اوباما خود را پشت سر عربستان قرار دهد.
دوره جدیدی از جهاد بینالمللی
شرق در بخشی از تحلیل خود از اعلام خلافت ابوبکر البغدادی نوشته: دولت اسلامی زیر نظر خلیفه در حقیقت به این معناست که دولت اسلامی شام و عراق اکنون، «دولت اسلامی» خوانده میشود و ابوبکر البغدادی، رهبر معنوی تمام مسلمانان است. در یک ویدیوی کوتاه که در «اینترنت» منتشر شد، «ابومحمد عدنانی» سخنگوی «داعش» اعلام کرده که اعضای «شورای» این گروه تشکیل جلسه داده و تصمیم به تشکیل «خلافت اسلامی» و تعیین خلیفه برای مسلمانان گرفتهاند. او در ادامه از ابوبکر البغدادی بهعنوان خلیفه انتخابی شورای داعش نام برده است. تکفیریهای داعش یا آنطور که خودشان میگویند، «دولت اسلامی»، از القاعده و دیگر شبهنظامیان تندرو در منطقه خواسته که به سرعت بیعت خود را اعلام کنند و به «دوره جدید از جهاد بینالمللی» بپیوندند. اما برخی کارشناسان این حرکت «داعش» را تلاش برای به چالشکشیدن «ایمن الظواهری» رهبر گروه تروریستی «القاعده» میدانند. «ظواهری»، اگرچه خود رهبر گروهی تندرو است اما دیدگاههای «داعش» را بیش از حد خشونتآمیز میداند.
محمد ایرانی سفیر سابق ایران در لبنان نبز درباره «تفاوت داعش با القاعده» در روزنامه اعتماد نوشته: اینکه داعش اعلام کرده است که تشکیل خلافت داده است حرف جدیدی نیست زیرا از ابتدا این گروه تروریستی هدفش را این موضوع مطرح کرده بود. اما نکته یی که در این بین در خصوص داعش وجود دارد این است که خیلیها سؤال میکنند چه فرقی بین القاعده و داعش وجود دارد؟ خیلیها آنها را یکی میدانند و آنها را از یک مجموعه میبینند اما آنها تفاوتهایی دارند. جریان داعش گرچه از کنار القاعده به وجود آمد اما رویکردی متفاوت نسبت به القاعده دارد. تفاوت اساسی القاعده با داعش اینجاست که القاعده در شرایط کنونی هدفش را تشکیل جغرافیایی حکومتی برای خودش تعریف نکرده است اما داعش تفاوت عمدهاش اینجاست که در پی تشکیل خلافت اسلامی است. از زمان شکل گیری داعش به صورت رسمی از حدود دو سال پیش در شمال سوریه، همکاری نزدیکی با القاعده و جبهه نصرت داشتند.
اما اختلاف میان این گروهها از زمانی آغاز شد که ایمن ظواهری رهبر القاعده فرمان داد تا داعش به عراق بازگردد ولی داعش از این موضوع سرپیچی کرد و اختلافات بالاگرفته است از همین رو داعش با جبهه نصرت در سوریه درگیر شدند و شاهد این بودیم که نصرت و داعش نیز در صحنه نبرد رودر روی هم قرار گرفتند و چون نصرت دست برتر را در صحنه نبرد داشت داعش را تا مرزهای عراق عقب راند و داعش نیز مجبور شد تمامی مراکزی که در اختیار داشت را تحویل این گروه دهد. اما اختلاف دیگری که نصرت و داعش داشتند در اینجا بود که نصرت اعتقاد داشت مناطقی که توسط آنها گرفته میشود، داعش آنها را در اختیار میگیرد و میخواهد در داخل سرزمینهای تصرف شده، سرزمین خودرا تعیین کند و حکومت تشکیل دهد. القاعده به دنبال تصرف جغرافیایی نیست اما داعش به دنبال یک چارچوب جغرافیایی برای خود است و در مناطقی که حضور دارد مسوول و عوامل اداری در آن منطقه تعیین میکند.
داعش نقشهای را بر روی صفحات اجتماعی قرار داده است که جغرافیایی مورد نظر خود را ترسیم کرده است که به این شرح است. یکی عراق که بیشتر شامل شهرهای سنی نشین و غرب عراق است به علاوه سوریه، لبنان، اردن، فلسطین و کویت. اکنون یکی از دلایلی که کویت بر خلاف کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مخالف داعش است همین است زیرا داعش آنها را عملاتهدید کرده است، از همین رو کویت موضعی متفاوت با سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به داعش دارد ولی شاید برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس چندان مخالف داعش نباشند زیرا فکر میکنند هیچ تهدیدی از سوی داعش آنها را تهدید نمیکند.
به طور کلی به نظرم تفاوتهای عمدهای که وجود دارد، این است که داعش به دنبال دولت سرزمینی است و القاعده در مشی خود مبارزه میکند و در مقابل کشورهای غربی و هم دولتهایی که در راستای اعتقادات خود نمیبینند رو در رو میشوند. از سوی دیگر شیوه برخورد داعش به شدت خشونت آمیز است و با دشمنان خودش با خشونت و قتل عام عمومی و شدیدترین نحو برخورد میکند. این موضوع ابزاری است برای ایجاد رعب و وحشت برای مخالفان. اعمال خشونت زایدالوصفی که داعش انجام میدهد و آنها را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند یک ویژگی دیگر داعش است. بحث دیگر موضوع ساختار و یارگیری داعش است که بیشتر این گروه را اتباع خارجی از کشورهای مختلف جهان شکل میدهند و یکی از فرماندهانشان چچنی است. این تفاوت عمده داعش با جبهه نصرت است که بیشتر آنها سوری هستند. اما داعش اعضایش بیشتر خارجی هستند که از سرتاسر اروپا و سایر نقاط جهان به این گروه پیوستهاند.