یک هفته مانده به پایان مهلت شش ماهه برای توافق جامع هستهای، سرنوشت مذاکرات موضوعی است که امروز مورد توجه چند روزنامه قرار گرفته است. روزنامه کیهان رسیدن به صبح پیروزی در غزه را دور ندانسته است. وزیر اقتصاد نیز با اشاره به دیدگاههای رهبر انقلاب در مورد اقتصاد، از سرمایهگذاری خودروسازان خارجی بدون مشارکت با داخلیها خبر داده است.
پیشبینی مقامات سابق آمریکایی از نتیجه مذاکرات هستهای
اعتماد در گزارش خود از مذاکرات هستهای با تیتر «امیدواری به پیشرفت مذاکرات» نوشته: «پیشرفت نسبتا خوب»: این نخستین اظهارنظر مثبت درباره مذاکرات وین ۶ بعد از گذشت ۱۲ روز است. سخنی که در آستانه ورود وزرای خارجه سه کشور اروپایی و امریکا به وین میتواند به مثابه فرش قرمزی جلو پای آنها باشد. به گفته عباس عراقچی این «پیشرفت نسبتا خوب» مربوط به نگارش متن توافق جامع میشود.
این اما آخر خط «توافق» نیست. عراقچی گفته است که «در موضوعات اساسی و جدی هنوز پیشرفتی صورت نگرفته است» و این همان چیزی است که ۴ وزیر امور خارجه را به وین کشانده است. همان گونه که عراقچی گفته تاکنون درباره بیش از ۶۰ تا ۶۵ درصد متن، توافق شده است. البته عراقچی ابراز امیدواری کرده که با حضور وزرای امور خارجه در وین طی روزهای آتی پیشرفتهایی در مسائل محتوایی ایجاد شود و میگوید: «تصمیماتی هست که باید وزرا بگیرند و در سطح معاونان وزیر و کارشناسان نیست. امیدواریم وزرا که میآیند آمادگی این را داشته باشند که نسبت به تصمیم گیریهای سخت همت کنند».
بر اساس گفتههای معاون وزیر امور خارجه کشورمان، برداشت تیم مذاکره کننده ایرانی این است که کشورهای ۱+۵ برای رسیدن به توافق از «جدیت» لازم برخوردار هستند. عراقچی درباره بیانات اخیر رهبرمعظم انقلاب درباره ظرفیت غنیسازی و واکنش طرف غربی در این باره گفته: «سخنان ایشان بازتاب گستردهای در خارج از کشور و بین مذاکره کنندگان داشت، برخی از هیاتها گفتند چندین بار با دقت این سخنرانی را مطالعه کردهایم». نکته اساسی سخنان عراقچی درباره احتمال رسیدن به بنبست در این دور از مذاکرات است. او ابتدا درباره احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات میگوید که اگر این اتفاق بیفتد «از نظر ما فاجعهای رخ نداده و دنیا به آخر نرسیده است و ما به برنامههای خود را ادامه خواهیم داد».
و بار دیگر درباره احتمال اثربخش نبودن حضور وزرای امور خارجه در وین نیز توضیح میدهد: «اگر راهگشایی نکند، معنای آن نیست که شکست مذاکرات اعلام خواهد شد، هنوز فرصت داریم، باز هم به رایزنیها و مشورتها ادامه دهیم، شاید باز هم امکانی برای رسیدن به توافق باشد». این اظهارات در حالی مطرح شده است که همزمان کاخ سفید ابراز امیدواری کرد سفر جان کری، وزیر امور خارجه امریکا به وین بتواند روند مذاکرات هستهای ایران را تسریع بخشد. همچنین سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا نیز دیروز اعلام کرد: «جان کری در سفرش به وین با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران دیدار خواهد کرد».
این دیدار احتمالا امروز اتفاق خواهد افتاد. طی برنامه اعلام شده جان کری بعد از ورود به وین ابتدا با کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار خواهد کرد و پس از آن نیز به دیدار وزیر امروز خارجه کشورمان خواهد رفت. بعدازظهر دیروز و برای انجام رایزنیهای مقدماتی ویلیام برنز معاون ارشد وزارت امور خارجه امریکا با حضور در محل اقامت محمد جواد ظریف با وی دیدار و گفتوگو کرد. این همه در حالی است که رسانههای بین المللی عدم حضور لاوروف در وین را به معنای افزایش تردیدها نسبت به مذاکرات هستهای ارزیابی کردهاند.
آسوشیتدپرس در این رابطه نوشت: «عدم حضور سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در این دور از مذاکرات نشان میدهد که دستیابی به توافق نهایی هستهای با ایران دور از انتظار خواهد بود. این مسأله همچنین نشانگر اختلاف نظر دو طرف بوده و احتمال تمدید مذاکرات را تقویت کرده است». با این حال برخی از تحلیلگران هم گفتهاند که دیدارهای رودر روی مقامات ایرانی و امریکایی در نبود وزرای خارجه چین و روسیه میتواند کمک بیشتری به حل اختلافات موجود بکند.
شرق نیز در مطلبی با تیتر «چهارراه هستهای وین» نوشته: مذاکره هستهای با شش قدرت بزرگ جهان وارد حساسترین مرحله خود شده است، وزرای خارجه در «وین» به دنبال روشن کردن این دو وضعیت هستند، آیا مذاکرات به توافق نهایی نزدیک است یا آنکه وارد مرحلهای شده که میتوان آن را بنبست نامید. در دور نهایی مذاکرات ایران با شش قدرت جهانی موسوم به ۱+۵ میتوان چهار احتمال مطرح کرد: ۱ ـ دستیابی به توافق جامع نهایی ۲ ـ تمدید توافق اولیه ۳ ـ توافق اولیه جدید دیگر (در آن برخی از مسایل حل شده و برخی دیگر ازموضوعات برای مذاکره بیشتر به آینده موکول شود) ۴ ـ پایان دادن به فرآیند مذاکره بر سر برنامه هستهای ایران.
مقامات سابق آمریکایی که هنوز با تیم مذاکرهکننده آمریکا در ارتباط هستند، از فرصت مصاحبه با شرق استفاده کرده و تهدید شکست مذاکرات با ایران را جدی جلوه دادهاند.
روبرت اینهورن، محقق ارشد مؤسسه تحقیقاتی بروکینز و معاون هیلاریکلینتون در امور منع گسترش سلاح هستهای گزینه «تمدید توافق» را محتملتر دانسته و نوشته: نتیجه این دور از مذاکرات چیزی بین گزینه ۲ و ۳ خواهد بود. به این معنا که تمدید توافق حال حاضر خود توافق اولیه «جدیدی» خواهد بود که در آن برخی از موضوعات مطرح بین طرفین اندکی تعدیل و حل شده است. البته به نظر نمیرسد که هیاتهای مذاکرهکننده بهخاطر این اصل «هیچ توافقی شکل نخواهد گرفت تا بر سر همه چیز توافق حاصل آید» موارد توافق جدید را علنی کنند.
گری سیمور، قائم مقام سابق اوباما در شورای روابط خارجی نیز در جواب از «بده بستان جدید» خبر داده و نوشته: در صورتیکه چیزی تغییر نکند رسیدن به توافق نهایی تا ۲۰ جولای غیرمحتمل بهنظر نمیرسد. هر دو طرف نسبتا از شرایطی که توافق اولیه ایجاد کرده، راضی هستند. آمریکا (و دیگر قدرتها) تا حدی، برنامه هستهای ایران را در قبال لغو اندک تحریمها و بدون قربانیکردن مفاد اصلی آن (تحریمها) به حالت تعلیق در آوردهاند. متقابلا ایران نیز بدون از دست دادن عوامل اصلی برنامه هستهای خود توانسته است تا شرایط اقتصادی خود را تثبیت کند.
علاوه بر این موارد، هیچ کدام خواستار شکست توافق اولیه نیستند تا با اعمال تحریم از جانب آمریکا و اروپا و از سرگیری برنامه هستهای از جانب ایران تنشها بالا بگیرد. حتی منتقدان سفت و سخت توافق اولیه (مانند عربستان سعودی و اسراییل) نیز ترجیح میدهند موقعیت حال حاضر ادامه پیدا کند تا توافق «بد» ی انجام شود که به ایران اجازه دهد تا هزاران سانتریفیوژ در اختیار داشته باشد. بنابراین در صورتیکه ایران و «۱+۵» نتوانند تا ۲۰ جولای به توافق برسند، ترجیح میدهند مذاکرات را تمدید کنند. در صورت خواست دو طرف، برنامه اقدام مشترک (توافق اولیه) زمینه تمدید مذاکرات تا ششماه دیگر را فراهم کرده اما برای این کار لازم است تا مدت و زمان دقیق آن مورد مذاکره قرار بگیرد. ایران باید اشتیاق زیادی برای پاسخدادن به نگرانیهای جامعه بینالملل در مدت زمان باقیمانده از خود نشان دهد» ایران احتمالا برای تمدید توافق خواستار لغو بیشتر تحریمها خواهد شد. شش قدرت جهانی نیز برای تمدید توافق احتمالا خواستار اعمال محدودیت بیشتر بر برنامه هستهای ایران خواهند شد. برای مثال، حال که ایران بر اساس «برنامه اقدام مشترک» ذخایر ۲۰درصد اورانیوم خود را رقیق کرده یا تبدیل به اکسید کرده است؛ امکان دارد شش قدرت جهانی از ایران بخواهند تا مقدار زیادی از اورانیوم پنجدرصدی خود را به اکسید تبدیل کند. در ازای آن، احتمالا شش قدرت جهانی اجازه ادامه دسترسی ایران به ۵۵۰میلیون دلار درآمد نفت ماهانه توقیفشده را خواهند داد.
وزیر اقتصاد با ذکر روایتی از دیدار با رهبر انقلاب مطرح کرد؛ تولید خودرو خارجی در ایران بدون مشارکت داخلیها
جوان نوشته است: وزیر اقتصاد با بیان روایتی از نکتهای که رهبر معظم انقلاب به وی درباره اقتصادمقاومتی گفتند، اظهار داشت: کشورهای خارجی علاقه زیادی به سرمایهگذاری در صنعت خودروی ایران دارند و تصور ما این است که برای بهبود کیفیت خودروهای تولیدی، چه با مشارکت خودروساران داخلی و چه بدون مشارکت آنها، باید باب همکاری را با سرمایهگذاران خارجی این صنعت باز کنیم.
وزیر اقتصاد با بیان روایتی از نکتهای که رهبر معظم انقلاب به وی درباره اقتصاد مقاومتی گفتند، اظهار داشت: کشورهای خارجی علاقه زیادی به سرمایهگذاری در صنعت خودروی ایران دارند و تصور ما این است که برای بهبود کیفیت خودروهای تولیدی، چه با مشارکت خودروساران داخلی و چه بدون مشارکت آنها، باید باب همکاری را با سرمایهگذاران خارجی این صنعت باز کنیم.
به گزارش «جوان»، علی طیبنیا روز گذشته در مراسم تودیع و معارفه رؤسای سابق و جدید سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، افزود: اگرچه رشد مورد نظر اقتصاد مقاومتی، درونزا است، اما در عین حال بروننگر نیز هست و این نکتهای است که مقام معظم رهبری در جریان دیدار بنده با ایشان، مورد تأکید قرار دادند و اظهار داشتند که باید از ظرفیتهای موجود در عرصه بینالملل استفاده کنیم.
وی در ادامه بازگشت کشور به شرایط اقتصاد نفتی را حتی در صورت رفع تحریمها، منتفی دانست و گفت: منشأ اصلی پایین بودن نرخ رشد اقتصادی کشور و نوسانات آن، تکیه بر درآمدهای نفتی است. از این رو هیچگاه اقتصاد ایران را به شرایط پیش از تحریم بازنخواهیم گرداند. این درحالی است که اقتصاد مقاومتی نقشه راه رهایی ایران از اقتصاد نفتی است. وی اظهار داشت: اعمال تحریمهای غیرمنصفانه نسبت به ایران، با وجود وارد آوردن فشار و ایجاد تنگنا برای فعالیتهای اقتصادی، این حسن را هم داشت که میزان آسیبپذیری اقتصاد کشور از ناحیه وابستگی به درآمدهای نفتی و نیز روشهای جایگزین این درآمدها را به ما نشان داد. وزیر امور اقتصادی و دارایی تصریح کرد: مسلماً اگر این تحریمها هم برطرف بشود، ما دیگر بنا نداریم از درآمدهای نفتی به عنوان موتور محرکه اقتصاد کشور استفاده کنیم. طیبنیا با اشاره به سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری گفت: این سیاستها مبنای کار دولت و قوای حاکمه، و هدف اصلی آن، دستیابی به رشد مستمر، پایدار، انعطافپذیر، درونزا و بروننگر است.
وزیر اقتصاد یادآور شد: البته استفاده از ظرفیتهای عرصه بینالملل تنها به معنی تأمین مالی نیست، بلکه توسعه صادرات و حضور مؤثر در عرصه رقابتی اقتصاد جهانی اهمیت بسیار بیشتری از این موضوع دارد، زیرا شرط اصلی ماندن در بازار صادرات، بهبود کیفیت، افزایش بهرهوری و کاهش هزینه تولید است.
طیبنیا افزود: اگر هنوز شاخص بهرهوری در کشور ما پایین است و چندان رقابتپذیر نیستیم، به خاطر اعمال سیاست جایگزینی واردات در سالهای گذشته است، در حالی که در چهارچوب اقتصاد مقاومتی، رشد صادرات، آن هم به عنوان یک هدف میان مدت به منظور دستیابی به رشد بالای اقتصادی در آینده است.
وزیر اقتصاد با بیان اینکه برای خروج از رکود، باید هم جانب عرضه و هم تقاضا را تقویت کنیم، اظهار داشت: تقویت صادرات به کشورهای منطقه، اقدام مناسبی است که میتواند موجب خروج از رکود شود. طیبنیا گفت: خوشبختانه بستر این کار در کشورهای همسایه از جمله عراق کاملاً مهیا است به ویژه که این کشور به تازگی، همه محدودیتهای صادراتی کشورمان را نیز لغو کرده و متقاضی واردات انواع کالا و خدمات، به ویژه خدمات فنی مهندسی از ایران است.
وی با یادآوری اینکه فضای بینالمللی علیه ایران پس از روی کار آمدن دولت یازدهم بسیار مثبت شده است، اظهار داشت: علاقهمندی کشورهای صاحب سرمایه و سفر اتباع آنان به ایران افزایش چشمگیری یافته است، به شکلی در سه ماهه ابتدای امسال، حجم ورود توریستها به کشورمان دو و نیم برابر شده و ظرفیت هتلها تا آخر تابستان تکمیل است، که اطلاع واثق داریم، بخش قابلتوجهی از این افراد، سرمایهگذاران خارجی یا نمایندگان آنها هستند.
وزیر اقتصاد با بیان اینکه زمینه صادرات خودرو از ایران به کشورهای منطقه وجود دارد، گفت: کشورهای خارجی علاقه زیادی به سرمایهگذاری در صنعت خودروی ایران دارند و تصور ما این است که برای بهبود کیفیت خودروهای تولیدی، چه با مشارکت خودروساران داخلی و چه بدون مشارکت آنها، باید باب همکاری را با سرمایهگذاران خارجی این صنعت باز کنیم. طیبنیا افزود: در حوزه صنایع پتروشیمی و صنایع وابسته به نفت و گاز و حتی توریسم، شاهد علاقهمندی سرمایهگذاران خارجی هستیم که از جمله، در سفر چندی پیش من به قطر، آنها نسبت به تأسیس هتلهای پنج ستاره در شهرهای مختلف ایران به شدت ابراز تمایل میکردند.
وزیر اقتصاد با بیان اینکه نشانههای رشد و خروج اقتصاد کشور از رکود مشاهده میشود، رشد ۹۰درصدی تولیدات صنعت خودروسازی و رشد محسوس صنعت نفت و پتروشیمی را از جمله مصادیق این امر ذکر کرد.
صبح غزه دور نیست
سعدالله زارعی در یادداشت روز کیهان با تیتر «صبح غزه دور نیست» نگاه موشکافانهای به تحولات غزه دارد و نوشته است: ۶۶ سال پس از آنکه صهیونیستها اعلام کردند دولت تاریخی خود را در «ارض موعود» تشکیل دادهاند، مهمترین شهرهای اسرائیلی شامل تلآویو، حیفا، یافا و منطقه حساس دیمونا با شلیک صدها موشک به لرزه درمیآیند و صدای آژیر آمبولانسها و ماشینهای پلیس برای لحظهای قطع نمیشود و «اوفرونیتر» فرمانده یگان عملیاتی آبی ـ خاکی این رژیم میگوید: «ارتش اسرائیل در یک «جنگ مقدس» سرگرم از میان برداشتن دشمن و رفع تهدید از سر ملت اسرائیل است!».
این در حالی است که در نقطه مقابل این رژیم مردمی قرار دارند که علیرغم تحمل سالها محاصره و اشغالگری و پذیرش فشارهای طاقتفرسا و غیرقابل تصور ایستادهاند و این از عجایب است که هر فلسطینی که در غزه به خاک و خون کشیده میشود، احساس عدم امنیت در تلآویو و حیفا و... بیشتر میشود و متقابلا هر موشک که از غزه به سمت صهیونیستها شلیک میشود، حس توانمندی و غلبه بر دشمن در طرف فلسطینی افزایش مییابد.
تا چندی قبل سرنوشت جنگها را جنگافزارهای مدرن از یک سو و دولتهای دارای حامی بیشتر از سوی دیگر تعیین میکردند اما امروز سرنوشت جنگ به درجه مقاومت یک ملت در برابر نیروی مهاجم بستگی دارد. بر این اساس آنکه به تهاجم دست میزند تنها در صورتی به نتیجه میرسد که با مقاومت طرف مقابل مواجه نگردد اما در نطقه مقابل، ملتی که مورد تهاجم واقع میشود، میتواند پیروزی خود را بر دشمن تحمیل نماید. در واقع در این صحنه آنچه پاسخ نمیدهد آرایش نظامی، آموزشهای پیچیده نظامی، جنگافزارهای پیشرفته و جلب ظرفیتهای بینالمللی در عملیات تهاجمی است البته این به معنای آن نیست که این موارد به طور کلی بیفایده باشند و یا برای یک نیروی نظامی غیر لازم شمرده شوند، سخن این است که این موارد که درگذشته تعیینکننده بودند، امروزه در حد ابزارهای متوسط ارزیابی میشوند.
در حمله اخیر رژیم صهیونیستی به غزه چند نکته مهم وجود دارد که توجه به آنها، تحلیل تحولات نظامی ـ امنیتی غزه را آسانتر میگرداند:
۱ ـ ارتش رژیم صهیونیستی تجربه جنگ در غزه را دارد. جدای از آنکه این رژیم به دلیل آنکه ۳۸ سال ـ در فاصله سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۸۴ ـ این منطقه را در اشغال خود داشته است، یکبار در دیماه ۱۳۸۷ در جنگی ۲۲ روزه و بار دیگر در آبان ۱۳۹۱ و در جنگی ۸ روزه بخت خود را در مواجهه با مقاومت غزه آزموده است. در هر نوبت اسرائیلیها دلیل حمله به مردم مظلوم غزه را رفع تهدید علیه شهروندان اسرائیلی اعلام کردهاند و دست آخر هم ضمن پناه بردن به قطعنامه شورای امنیت کار را نیمه تمام رها کرده و حتی پس از چندی اعلام کردهاند که مقاومت فلسطینی از قبل قویتر شده است! در واقع برای ارزیابی شکست رژیم صهیونیستی کافی است که به ورود سه باره صهیونیستها به یک پرونده، استناد کنیم حمله سوم اسرائیل مانند حمله دوم، اعتراف به ناتوانی در حل پرونده غزه است.
۲ ـ اسرائیل در هر سه نوبت از «حمله زمینی» به عنوان یک تهدید قاطع سخن گفته و در دو نوبت قبل عملا نتوانسته نیروی زمینی خود را به طور جدی وارد غزه کند. اسرائیلیها در جریان جنگ ۲۲ روزه تلاش زیادی کردند تا نیروی زمینی خود را وارد غزه نمایند ولی هر وقت این نیرو از نقطهای به سمت سرزمین غزه به حرکت درآمد به زودی با تلفات عقب نشست و اداره جنگ را به نیروی هوایی سپرد. در این نوبت نیز اسرائیلیها یک خط در میان درباره عملیات زمینی حرف میزنند و برای جدی نشان دادن این تهدید حتی پای آمریکاییها را نیز به میان کشیدهاند تا جایی که باراک اوباما اعلام کرد که اگر اسرائیل بخواهد به غزه حمله زمینی کند، آمریکا از آن پشتیبانی میکند. اما در دو جنگ گذشته، اسرائیل نتوانست از نیروی زمینی خود استفاده چندانی بنماید و لذا در مواجهه زمینی با مقاومت از حد حرف فراتر نرفت.
رژیم صهیونیستی به طور اصولی نمیتواند با نیروی زمینی مقاومت فلسطین را در غزه شکست بدهد، چرا که امکان محاصره یگان زرهی او توسط نیروهای مقاومت وجود دارد کما اینکه مقاومت میتواند انواعی از تلههای انفجاری را در باغها و مناطق مسکونی تعبیه کند و یگان زرهی مهاجم را منهدم کند. این اتفاق در روز هفتم یا هشتم جنگ ۲۲ روزه افتاد و به همین علت فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش اسرائیل در همان روز دستور بازگشت یگان زرهی را صادر کرد. این نکته هم گفتنی است که در مورد ارتش اسرائیل نیروی مهاجم بدون داشتن یک جانپناه مستحکم متحرک وارد نمیشود و لذا نفرات منهای تانک معنا و مفهوم ندارد. علت اصلی این شیوه جنگیدن این است که آنان به شدت نسبت به کشته دادن یا اسیر دادن حساسیت دارند. با توجه به آنچه گذشت، تهدید به حمله زمینی توسط ارتش صهیونیستی بلوف تلقی شده است.
۳ ـ ارتش رژیم صهیونیستی در این جنگ مدعی است که نقاط استراتژیک و زیربنایی غزه را منهدم کرده است. اسرائیلیها عین همین ادعا را در جنگ ۲۲ روزه و ۸ روزه داشتند. در مقطع جنگ ۲۲ روزه، دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی به سران این رژیم گفته بود اگر ۱۳۰ نقطه از غزه بمباران شود، مقاومت از هم میپاشد و سلاحهای آن به طور کامل منهدم میشود. به همین دلیل وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی اعلام کرد که این جنگ در کمتر از یک هفته با موفقیت کامل اسرائیل به پایان میرسد اما وقتی هفته اول تمام شد بر تعداد موشکها و برد آنها افزوده شد و همه فهمیدند که نه تنها مقاومت از میان نرفته بلکه مقاومت موثر تازه آغاز شده است. از این مقطع به بعد اگر چه باریکه غزه مرتب از زمین، هوا و دریا در معرض شلیک بمب و توپ و راکت بود، اسرائیل برای پایان جنگ به التماس افتاده بود و هدف نابودی مقاومت به یک هدف جزیی تبدیل شده بود:
«آخرین شلیک را اسرائیل انجام دهد» که البته موفق نشد و آخرین شلیک را گردانهای جهاد اسلامی فلسطین به رهبری دکتر رمضان عبدالله انجام دادند و نیمههای شب روز بیست و دوم جنگ متوقف گردید.
الان هم سرفرماندهی ارتش اسرائیل اعلام میکند که ۳۰ نقطه استراتژیک دیگر غزه را به کلی ویران کرده است و حال آنکه این تعداد نقطه استراتژیک در یک شهر با وسعت حداکثر ۱۰۰ کیلومتر مربع معنا ندارد البته از یک منظر دیگر در غزه هر کوچه، خانه، باغ و پارک و... یک نقطه استراتژیک است چرا که از هر نقطه آن میتوان موشکهایی را به قلب تلآویو و حیفا روانه کرد. شلیک موشکهای حماس و جهاد اسلامی اگر چه تاکنون تا ۱۰۵ کیلومتر مربع را پوشش داده است اما جای زیادی نمیخواهد و حمل آنها به امکانات فوقالعادهای نیاز ندارند.
۴ ـ ارتش رژیم صهیونیستی در این جنگ چندین شکست را یکجا تحمل میکند اولین شکست، شکست اطلاعاتی است وقتی شلیک موشکها در اثنای بمباران رژیم صهیونیستی علیه غزه استمرار پیدا میکند و بر تعداد آنها افزوده میشود، صحت و به روز بودن اطلاعات این رژیم زیر سؤال میرود. چطور ممکن است یک ارتش بدون بهرهمندی از اطلاعات درست از دشمن آن هم دشمنی که چند بار از او شکست خورده، وارد عملیات تهاجمی گردد. پیش از این و به همین دلیل در جریان جنگ ۲۲ روزه رئیس دستگاه اطلاعات نظامی این رژیم ناچار به استعفا شد. کما اینکه در جریان جنگ ۳۳ روزه نیز تعداد زیادی از افسران اطلاعاتی پس از آنکه به بیکفایتی متهم شدند از کار برکنار گردیدند.
دومین شکست این رژیم شکست اخلاقی است. وقتی یک ارتش نتواند دیگران را درباره درست بودن حملهای که علیه یک منطقه انجام داده است، متقاعد نماید این ارتش دچار شکست اخلاقی میشود و از درون متلاشی میگردد، چه کسی میتواند بپذیرد که به فرض درست بودن خبر ربایش ۳ شهرکنشین صهیونیست توسط فلسطینیها، صدها زن و کودک مستحق مرگند چه رسد به اینکه یک ملت با بمباران هوایی و استفاده از سلاحهای آلوده به مواد شیمیایی و اتمی در معرض تهاجم قرار گیرند. تایید شکست در عرصه اخلاقی در داخل این رژیم فرار جمع دیگری از شهروندان غاصب به کشورهای دیگر و در عرصه خارجی سختی پذیرش دفاع از موجودیت و مشروعیت این رژیم است.
شکست دیگر این رژیم در این جنگ، شکست امنیتی است. اسرائیل در شصت و ششمین سال تاسیس جعلی خود نتوانسته مسائل امنیتی خود را نه در دوردستها ـ مثل روستای عسقلان ـ و نه در نزدیکدستها ـ مثل تلآویو ـ تامین نماید. اسرائیل میگوید این حمله را برای تامین امنیت شهروندانش انجام داده و در واقع اعتراف کرده است که ۶۶ سال اشغال به امنیت کافی نیانجامیده است. در واقع امروز آنکه در تلآویو نشسته به اندازه آنکه در غزه است احساس ناامنی میکند و این یعنی برقراری توازن وحشت و همه میدانند که در توازن وحشت فقط میتوان گفت من هم قدرت آسیب رساندن دارم ولی نمیتوان گفت من قدرت تامین امنیت را دارم.
شکست دیگر اسرائیل در این عملیات، شکست سیاسی است. وقتی یک رژیم نتواند با کاری که میکند موقعیت سیاسی خود را در داخل و خارج به طور نسبی بهبود بخشد، شکستخورده تلقی میشود. رژیم صهیونیستی در این عملیات درصدد بود که از فضای بلبشوی منطقه و خودمشغولی تأسفبار جهان اسلام استفاده کرده و دشمن نزدیک خود یعنی مقاومت فلسطینی در باریکه را از بین ببرد. اگر این کار در عمل امکانپذیر بود، موقعیت این رژیم در داخل سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ و نیز در میان مجموعه دولتهایی که حامی این رژیم به حساب میآیند، بهبود پیدا میکرد ولی زمانی که این رژیم علیرغم توسل به شیوههای کثیف و زیر پا گذاشتن همه هنجارهای انسانی ناچار به پذیرای شکست میشود، موقعیت آن در داخل و خارج دچار آسیب جدی میشود از این روست که صداهای مخالف اسرائیل پس از شکست از حزبالله در تابستان ۱۳۸۵ و شکست از مقاومت فلسطینی در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۹۱ بالاتر رفت و اینکه اسرائیل دیگر بال نیست و باری است بر گردن تاسیسکنندگان و حامیان آنان به حرف بسیاری از دولتها و گروههای اثرگذار در اروپا و... تبدیل گردید.
البته نباید لحظهای در سختی وضعیت مردم مظلوم غزه تردید کرد و به واقع ما چه میدانیم که فرود آمدن بمب در شهری که نزدیک ۱۰ سال در انواعی از محاصره بوده چه معنایی دارد! ما چه میدانیم آن کودکی که در جلوی چشمان خویش شاهد پرپر شدن همه اعضای خانواده خود بوده چه وضع اسفبار روحی و روانی دارد؟ گاهی با دیدن صحنههای تلویزیونی غزه قلب انسان درهم فشرده میشود و میخواهد باز ایستد. آری بسیار سخت است و تصور آن هم بسیار دشوار است اما در عین حال در چهره مومنانه مردان و زنان این سرزمین به محاصره درآمده، میتوان خطوط روشن پیروزی را خواند. الیس الصبح بقریب.