پس از انتشار
خبر «تابناک» درباره کپی موبهمو سریال «هفت سنگ» از سریال آمریکایی «خانواده مدرن»
و رونمایی از یک اتفاق غیراخلاقی، تلاشهای پیاپی برای توجیه این حرکت غیراخلاقی صورت پذیرفته و کار تا آنجا پیش رفته که کارگردان این اثر با تلاش برای سیاسی کردن این عمل، توجیهات عجیبتری مطرح کرده و گفته، مگر هزینه 2 تا 3 میلیارد این سریال، برای معونیت مردم، رقمی است؟!
به گزارش «تابناک»، هماکنون دیگر ماجرای کپی مو به موی سریال «هفت سنگ» از سریال آمریکایی «خانواده مدرن»
را ـ که «تابناک» برای نخستین بار با مستندات و تطبیق پلان به پلان علنی کرد ـ
نه تنها افکار عمومی کشورمان دریافتهاند، بلکه به موضوعی جهانی بدل
شده و تایم، گاردین، میرر، سیدنی مورنینگ هرالد و هافینگتون پست به آن پرداختند و مطالب گزندهای درباره این کار غیراخلاقی نوشتند؛ اما هنوز در کشورمان بسیاری هستند که بر این باورند، این کپی کاری اشکالی ندارد!
«هفت سنگ» به کارگردانی علیرضا بذرافشان و نویسندگی او و برخی همکارانش از پایه بر اساس خانواده مدرن تهیه شده و پس از قسمتهای نخست ـ که مو به مو مطابق با سریال «خانواده مدرن / Modern Family» بوده ـ تغییراتی در آن داده شده که احتمالاً اجتناب ناپذیر بوده، چرا که به هر حال برخی کاراکترهای سریال آمریکایی، اساساً قابل تعریف در مجموعهای قابل پخش از تلویزیون نیستند و طبیعتاً با تغییر وضعیت این کاراکترها، مسیر داستان نیز نیازمند تغییر است اما زیربنای اثر همان بود.
البته کپی یا بازسازی سریال و فیلمها در دیگر کشورها، چیز تازهای نیست، ولی هیچ یک از این فیلمها در کپی سکانس به سکانس ـ حتی زاویه دوربین و انتخاب
کاراکترها و گریمشان با تشابه عجیب نسبت به خانواده مدرن ـ و دیالوگها ـ تا آنجا که قابل پخش از تلویزیون ایران است ـ به گرد پای «هفت سنگ»
نمیرسند.
بنابراین از این دید نمیتوان عباراتی چون «اقتباس» را برای این اثر
به کار برد؛ افزون بر اینکه کپی فیلمها قواعدی دارد که کسب مجوز از صاحب امتیاز اثر اولیه و یا حداقل ذکر اثری که مورد اقتباس قرار گرفته در تیراژ یک ضرورت بود و این توجیهپذیر نیست که شخصی مانع از این امر شده باشد.
در این میان با کاهش نقدها به این رفتار و افتادن این اتفاق در ریل فراموشی، کارگردان «هفت سنگ» در گفت و گویی ضمن طرح اتهاماتی نسبت به افشاکنندگان این ماجرا، از اثرش به گونهای دفاع کرده که دیگر جای حرفی نمیماند. او نخست ادعا کرده خبر منتشره درباره این واقعه نیم ساعت پس از آغاز پخش قسمت نخست این سریال منتشر شده و سپس نتیجهگیری کرده که این خبر آماده شده بود و جریانی در کار بوده، حال آنکه خبر «تابناک»
11:39 روز بعد انتشار یافته است.
این کارگردان همچنین تلاش کرده، مردمی را که منتقد اثرش هستند، با طرح این صورت مسأله که از آنجا توانسته اند متوجه این کپی بودن «هفت سنگ» شوند که خود با نقض کپی رایت به تماشای «خانواده مدرن» نشسته باشند، این گونه محکوم کرده که با تفاسیر، ناقضین کپی رایت «خانواده مدرن» نمیتوانند نسبت به این کپی کاری غیراخلاقی و نقض کپی رایت معترض باشند، حال آنکه «خانواده مدرن» از شبکههای abc و فارسی وان پخش شده و بنابراین در کشوری که 71 درصد پایتخت نشینانش ـ بنا بر اعلام وزیر فرهنگ و ارشاد ـ به ماهواره دسترسی دارند، نیازی به نقض کپی رایت برای تماشای «خانواده مدرن» نبوده و استدلال کارگردان سالبه به انتفاع موضوع است.
بذرافشان سپس تلاش کرده تا خود را سپر بلای تلویزیون و قربانی نقدهایی بداند که عدهای نسبت به کلیت این رسانه دارند اما واقعاً چنین نبوده و برنامههای ارزشمند تلویزیون در همین مدت نظیر برنامه بیست و چهارده با حمایت همه رسانهها همراه بوده و این راهکار یک شیوه تکراری و قابل پیش بینی برای گذر از مهلکه است؛ نقد اساسی نسبت به کپی یک سریال با هزینه بیتالمال و دفاع جسورانه سازندگانش است.
اما حتی اگر یک کلمه از این سریال کپی باشد، این کار غیر اخلاقی است و اگر در هر کشور دیگری رخ میداد، مستوجب پیگیرد قانونی بود. هنوز دعوای اپل و سامسونگ و غرامت میلیارد دلاری که سامسونگ بابت کپی بخشی از گوشی اپل پرداخت کرد، به فراموشی سپرده نشده و شاید در این زمینه بتوان مصداق نزدیکتری چون ست مک فارلین، بازیگر، کارگردان و مجری هالیوود اشاره کرد که با دادخواستی مبنی بر دزدیدن ایده برای ساخت فیلم «تد» مواجه شده است.
بذرافشان در این باره گفته است: «
هزینه هفتسنگ فرضا ۲ الی ۳ میلیارد تومان بوده است. یعنی یک خانه ۱۳۰-۱۲۰ متری در شمال شهر و چهارتا خانه ۸۰ متری غیرنوساز در مرکز شهر مثلا سمت ستارخان. شما راجع به چه بیتالمالی صحبت میکنید؟ سریالی که پر از مفاهیم و مضامین انسانی است! یعنی با ۳-۲ میلیارد تومان مادی، بهرهای معنوی به اندازه میلیاردها تومان نمیبریم؟ اتفاقا اگر موردی درست از بیتالمال استفاده شده باشد ساخت سریالی مثل «هفت سنگ» است. بیتالمال باید خرج عموم شود، این سریال هم دقیقا خرج فرهنگ عموم شده است!».
اینکه کارگردان از این سریال و اعتبارات ۲، ۳ میلیاردیاش چقدر بهره معنوی برده، جای بحث ندارد؛ اما حقیقتاً در این دوران که دغدغه کمبود اعتبار تلویزیون مطرح است و درآمدهای حاصل از تبلیغات جام جهانی را یک فرصت برای کمبود این کسری قلمداد کردهاند، ۳ میلیارد تومان، ۲ میلیارد تومان و یا حتی یک میلیارد تومان برای تولید چنین سریال پرداخته شده است؟!
اگر چنین اتفاقی رخ داده، میتوان دریافت که چگونه همواره این نهاد کسری بودجه داشته است! از پرداخت چنین رقمی غیرقابل هضمتر، نسبت دادن این سریال به فرهنگ عمومی کشورمان است! امیدواریم سریالهای جالبتری که نمیتوان نامشان را هم آورد، برای کمک به فرهنگ عمومی کشورمان، پروسه مشابهی نپیمایند. امروز پرداخت نکردن این عدد ۳ میلیاردی و بازگرداندنش به بیتالمال، خواستهای جدی است که شاید بهره معنوی بیشتری نصیب عموم مردم سازد و حساسیت مسئولان را نسبت به چنین رقمهایی یادآور شود.