سقوط هواپیمای ایران ۱۴۰ با واکنش سریع گرافیتیکارها روبهرو شده است، به گونهای که شب گذشته و امروز، شاهد نقش بستن طرحی بر دیوارهای پایتخت در اعتراض به این رخداد تلخ بودیم تا هنر خیابانی در نقد این واقعه تلخ پیشتاز باشد و همچون گذشته به ساحتهایی از نقد مسائل روز وارد شود و شاهد ورود معدودی از هنرمندان باشیم.
به گزارش «تابناک»، لحظات تلخ و تکاندهندهای بود؛ وقتی رادیو اخبار سقوط هواپیمایی تازه را برای مردم ایران گزارش میکرد. همه امیدوار بودند زندهها بیش از حد انتظار باشند، ولی همه یا بیشتر مسافران سقوطهای شدید همراه با انفجار هواپیما، یا در همان لحظات سقوط جان میسپارند و یا در دقایق بعدی در میان شعلههای آتش حاصل از بنزین هواپیما و دردناک بدرود حیات میگویند.
۳۹ کشته آخرین آماری بود که اعلام شد و فقط هشت تن از سرنشینان هواپیمای مسافربری ایران ۱۴۰ ـ که تهران را به مقصد طبس ترک میکرد ـ زنده هستند؛ اما آنان نیز دچار آسیبهای جسمی و روحی شدیدی شدهاند که شاید هیچگاه جبران نشود و بدین ترتیب تراژدی سقوط چهارمین هواپیما از این نوع این گونه پایان یابد.
پس از مشخص شدن ابعادی از حادثه همچون به مشکل برخوردن موتور هواپیما چندین دقیقه پس از پرواز و سپس سقوط در همین دقایق، نقدهای فراوانی مطرح و کمیتههای متعددی در بیشتر نهادهای ناظر تشکیل و یکی از جدیترین برخوردها با این حادثه به واسطه سابقه این هواپیما شده، ولی در کنار سیل اظهارنظرها و انتقاداتی که به مرور فروکش خواهد کرد و این حادثه را به فراموشی خواهد سپارد، شاهد یک رویداد متفاوت و نوعی دیگر از نقد بودیم!
شب گذشته و صبح امروز، تصویری در اعتراض و نقد سقوط هواپیمای ایران ۱۴۰ بر دیوارهای پایتخت نقش بسته که متعلق به یکی از گرافیتیکارهای جوان بود؛ گرافیتیکاری که پیش از این نیز آثار متفاوتی در مناطق مرکزی تهران و مشخصاً در خیابان خالد اسلامبولی خلق کرده بود. در این گرافیتی تصویری از یک هواپیما نقش بسته که لکهای قرمز همچون خون بر آن نقش بسته است.
سرعت انتشار این اثر هنری در سطح شهر آنچنان بالا بود که شاید بتوان به عنوان سریعترین نقد هنری به یک حادثه در کشورمان تعبیرش کرد و تنها در اروپا و آمریکا چنین سرعت عملی در میان هنرمندان برای ورود به نقد مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد و از این منظر شاید بتوان گفت به رغم نقدهایی که به محتوای گرافیتی ایران به ویژه در ماههای اخیر وجود دارد، چنین رویکرد نقادانهای میتواند به نفع کشور باشد.
شاید در روزگاری نه چندان دور از میان این گرافیتیها، «بلک له رت» و «بنکسی / Banksy» ظهور کند و فضای این هنر خیابانی وسعت بیشتری بیابد و حتی مسئولان امر نیز دست گرافیتی کارها را برای به تصویر کشیدن آنچه دغدغهشان است در فضایی قابل پذیرش و اخلاقی باز بگذارند؛ کما اینکه نقد تصویری سقوط هواپیمای ایران ۱۴۰ با اخلاقیات همراه است و یک تلنگر هنری برای همه رهگذرانی است که در روزهای اخیر از خیابانهای شلوغ پایتخت میگذرند.