فارغ از بحث استیضاح وزیر علوم و فارغ از اینکه فرجی دانا وزیر بماند یا دولت را ترک کند، در روزهای اخیر مسائلی مطرح شده که جهت گیری های عجیب و غریبی به دنبال داشته است.
به گزارش «تابناک»، فردا (چهارشنبه) در حالی ماجرای جنجالی استیضاح وزیر علوم به ایستگاه آخر میرسد که طی روزهای گذشته، دو طرف ماجرا به کمک رسانه های همراه خود حسابی از خجالت هم در آمده اند و تا توانسته اند، علیه همدیگر دست به افشاگری زدهاند؛ البته درستش این است که به همدیگر انگ و برچسب زدهاند نه اینکه اتهامی متوجه هم کنند که میشود آن را به عنوان بحثی حقوقی و قضایی پیگیری کرد.
اما آنچه در آسمان و ریسمان کردن دو طرف دستمایه نگارش این متن شده، انتشار اسامی برخی بورسیه های دولت گذشته است که حتی مسئولیت انتشار آن را کسی بر عهده نمیگیرد و این موضوع خود به بحث حاشیه ای دیگری منجر شده که بیا و ببین؛ یکی میگوید تاکتیک است، دیگری میگوید کار دولتی هاست، دولیت ها اعلام برائت میکنند و وعده پیگیری حقوقی میدهند، برخی موافقان استیضاح آن را حربه ای برای دور کردن افکار عمومی از واقعیت میدانند و... .
اما آنچه در اغلب این رویکردها نسبت به انتشار اسامی مشترک به نظر میرسد، اصلی نانوشته است که حتی دادستان کل کشور از آن اطلاعی ندارد؛ گویی طرفین غائله اینقدر در کشاکش بحث های کلامی اسیرند که حتی فرصت نکردهاند بررسی کنند که آیا انتشار اسامی افرادی که بورسیه دریافت کرده اند و قرار است بعد از تحصیل از جیب بیت المال، به عنوان هیات علمی جذب دانشگاه های مختلف شده و دانشجویان را هدایت کنند، جرم است؟
به عبارت بهتر، در حالی از انتشار اسامی افراد بورسیه با عنوان افشاگری یاد میشود و موافقان و مخالفان در تمجید یا نکوهش آن مصاحبه های آتشین میکنند که نه تنها هیچ دلیل برای ممنوعیت انتشار اسامی پذیرفته شدگان بورسیه وجود ندارد، بلکه یادآوری روزنامه هایی که یک دهه پیشتر اسامی منتخبان کنکورها و آزمون های مختلف را چاپ و نشر میکردند، گواهی بر بلا اشکال بودن این رویکرد است.
این قاعده البته یک استثنا دارد و آن هم بهره جستن (بخوانید سو استفاده!) از انتشار اسامی برای مقاصدی است که افشاگری هم میتواند در زیر مجموعه آنها قرار گیرد که البته این نوع بهره برداری میتواند پیگرد قانونی هم به دنبال داشته باشد ولی باز نافی امکان انتشار اسامی افراد منتخب نیست؛ بماند که اگر شفاف سازی را در دستور کار قرار دهیم، دیگر نگرانی از مشخص نشدن سره از ناسره در چنین شرایطی هم معنا نخواهد داشت.
درست مثل اینکه از یک ابزار، یکی کاربرد مفید بگیرد و دیگری کارکردهای منفی آن را مورد استفاده قرار دهد. با این مثال شاید ساده تر بتوان قضاوت کرد که چگونه دو طرف در کشمکش های میان خود، موضوع انتشار اسامی افراد منتخب برای دریافت بورسیه های تحصیلی را دستمایه مسائل دیگر قرار داده اند.
شاید نخستین اشکالی که به این نوع بهره برداری مطابق سلیقه از انتشار اسامی بتوان گرفت، ایجاد این شائبه در جامعه باشد که اصولا انتشار اسامی محل اشکال است، که نه تنها این گونه نیست، بلکه جا دارد عمیق تر به ماجرا نگریسته و چرایی پنهان شدن این اسامی را در گذشته ها مورد کنکاش قرار دهیم و چه بسا تخلفاتی که امروز در این وادی رخ میدهد را نشات گرفته از آنجا بدانیم.
به عبارت بهتر، میتوان از ماجرای انتشار اسامی به گذشته ها پل زد و دید نخستین بار چه کسی تلاش کرده این اسامی از دسترس عموم پنهان شود و چرخه شفاف سازی را دچار نقص کرده که امروزه در سایه آن، این همه اتهام به مدارک تحصیلی افراد مختلف باب شده و گریبان گیر جامعه علمی کشور شده است.
از این بعد ماجرا که بگذریم، اگر بپذیریم بورسیه هایی که از بیت المال هزینه تحصیلشان پرداخت شده، میبایست جذب هیات های علمی دانشگاه های مختلف شده و به ازای خدمات دریافت کرده، خدمت رسانی کنند، آن زمان با این پرسش مواجه خواهیم بود که حاصل از بین بردن شفافیت در این روند، چه خواهد بود؟ آیا غیر از این است که آشکار نشدن هویت افراد بورسیه، میتواند زمینه ساز فرار ایشان از تعهد خدمت باشد و در نتیجه حیف و میل بیت المال رقم خورده است؟
با این رویکرد چه بسا بد نباشد که آنچه در روزهای اخیر افشاگری نام گرفته را به جستجویی برای یافتن این دست افراد هم تعمیم دهیم تا معلوم شود که چه کسانی به ازای بهره بردن از بیت المال، جامه تدریس و تحقیق بر تن کرده و جرگه به خدمت رسانی عمومی پیوسته اند و چه کسانی بهره بردن از بیت المال را پلی برای خدمت به جیب خود ساخته اند.
جز این موارد، میتوان فواید دیگری هم برای انتشار اسامی افراد دریافت کننده بورسیه برشمرد؛ از جمله پایش سرنوشت این افراد که میتواند راهگشای آینده اعطای بورسیه باشد یا به کل بساط اعطای این امتیاز را برچیند چراکه به عنوان مثال قابل قبول نخواهد بود ببینیم از مجموع افراد دریافت کننده این امتیاز، هیچ کدام محقق نشده اند یا تعداد افرادی که توانستهاند خدمات شاخصی به جامعه علمی کشور عرضه کنند، ناچیز است. آیا همین حسن، ارزش انتشار هر ساله اسامی این افراد و موظف کردن نهادی برای پایش وضعیت ایشان در آینده را ندارد؟
اگر از این فهرست مزایا گذشته و به نقاط ضعف سیستم فعلی بنگریم، چطور؟ آیا نمیتوان برای بهبود سیستم فعلی اعطای بورسیه تحصیلی، اقدامی صورت داد که سودآوری بیشتری داشته باشد؟ اگر بخواهیم ارزیابی کلی از سالهای متمادی اعطای بورسیه داشته باشیم، آیا میتوان در تودرتوی وزارت خانه علومی که با تغییر دولت، به ظاهر دچار تغییرات اساسی میشود، افراد بورسیه شده را یافت و از بررسی وضعیتشان، به تجویزی مانند کاهش یا افزایش میزان بورسیه ها رسید؟ اگر نمیشود، ایراد کار کجاست؟
بدین ترتیب به نظر میرسد که نه تنها باید دیدگاه رایج در روزهای اخیر درباره انتشار اسامی را به کل مردود خواند، بلکه اگر تاکنون منعی برای انتشار اسامی دریافت کنندگان موهبت بورسیه وجود داشته، از میان برداشت و از دو طرف ماجرای استیضاح وزیر علوم بابت نشان دادن این اشکالات به نوعی تشکر کرد که موجبات مطرح شدن امری تا این اندازه مهم را فراهم آوردهاند!