ايران از نظر جغرافيايي و آب و هوايي در منطقهاي واقع شده است که خشک بوده و هميشه با مشکل کمآبي و خشکسالي روبه رو شده است. سدهاي قديمي و آثار باقي مانده از شبکههاي آبياري و قناتها، نشان ميدهد که مردم ايران زمين همواره در صدد مقابله با بيآبي بودهاند. مشکل کمبود آب و وجود بيابانهاي خشک موجب حرمت گذاشتن مردم به آب شد، اين اعتقاد تا همين امروز ادامه دارد.
به نوشته ابتکار، ايرانيان، آب را مظهر روشنايي و نماد پاکي ميدانند و کاربرد اين اعتقاد را ما در آداب و رسوم مردم هم ميبينيم. چنانچه، هنگام سفر رفتن مسافران، به دنبال آنها، آب ميپاشند. اين علاقهمندي به آب حتي در خانههاي ايرانيان هم ديده ميشود. در ايران قديم همهي خانهها حوضهاي داشتند که غالبا با کاشيهاي آبي فيروزهاي پوشيده شده بودند. از حوض و استخر در باغها و خانههاي ايراني عموما به عنوان ذخيرهاي براي آب دادن به گياهان و حياط و ايوان استفاده ميکردند.
مرحوم پيرنيا در مورد شکل حوضها نوشته است: اين حوضها در شکلهاي شش ضلعي، دوازده ضلعي، مستطيل با تناسب طلايي بودهاند و در بعضي شهرها مثل شيراز حوضها را گرد ميساختند. علاوه بر اين حوضخانهها، بويژه در شهري بياباني مانند کاشان در ارتباط انسان با آب و تلطيف شرايط سخت طبيعي، نقشي شايان توجه ايفا ميکردند.در معماري ايراني علاوه بر اينکه فضاهاي معماري مانند خانه و مسجد و حسينيه و بازار هريک به نحوي با آب ارتباط داشته است. برخي عناصر معماري نيز اختصاصاً براي نگهداري و توزيع و مصرف آب به وجود آمده است که ذوق و هنر ايراني تجلي زيبا و دلپذير و پرمعناي خويش را در آن به نمايش بگذارد. از جمله مهمترين اين عناصر ميتوان به آب انبارها، آسيابها، سقاخانهها، پلها و قناتها اشاره کرد.سقاخانهها همواره نماد و يادآور عزت و هويت و آزادگي و عدالتخواهي وايثار، جوانمردي، و مروت ايرانيان بوده است و هويت ديني و فرهنگي و ملي و حماسي يک ملت را در خود دارد. سقاخانهها معمولا در مرکز محلات و در جوار حسينيهها و تکايا و در مسير گذرهاي اصلي تشنگان را سيراب ميکردند و تاريخ حماسي و ارزشهايي جاودان را در خاطرهها زنده ميکردند.
انعکاس بنا در آب، از شاهکارهاي ايرانيان است
يکي از کارهاي عمراني و هنري ايرانيان در استفاده از آب، بروز هنر و ابتکار ايرانيان در ساختن باغهاي زيبا است، آنها هرجا که چشمه و يا جوي آبي ميديدند، درختي کاشته و باغي پرورش ميدادند. در اين باغها، آب نماهاي زيبا ميساختنند. مرحوم مشيرالدوله پيرنيا در اين باره گفته است: «در حاليکه سازندگان، سيستمي جالب را براي آبياري کرتها به وجود آوردهاند ولي سعي کردهاند که به بهترين وجه نيز آب را نمايش دهند. به همين دليل سطوح را طوري انتخاب ميکردند که جريان آب به خوبي نمايش داده شود. »يکي ديگر از هنرهاي مهم ايرانيان، ساختن کوشکها و قصرها در برابر استخرهاي بزرگ آب است که با افتادن نماي کاخ در آب استخر، زيبايي آن محوطه دوچندان ميشود، نمونهاي از آن در کاخ اردشير بابکان يا آتشکدهي «آذرفرنبغ»، ميتوان ديد. در کاخهاي سلطنتي و عمارات دوره صفويه از جمله در کاخ چهلستون اين انعکاس زيبا را ميتوان مشاهده کرد.
در باغ فين کاشان نيز عمارت ساخته شده به وسيله فتحعلي شاه قاجار، به تمامي در آب منعکس است. عمارت شمس العماره در کاخ گلستان تهران که به امر ناصرالدين شاه قاجار (1313-1263) ساخته شده نيز از ساختمانهايي است که عکس آن در استخري که در مقابل آن ساخته بودند منعکس ميشد اين استخر پس از مدتي پر شده و به جاي آن درختکاري شده است.يکي ديگر از خلاقيتهايي که ايرانيان براي به جلوه درآوردن زيباييهاي هرچه بيشتر آبها انجام ميدادند. ساختن ساختمان در وسط درياچههاي طبيعي در نقاط کوهستاني و يا استخرها و درياچهها است که نمونهي آن را ميتوان در ساختماني که به امر شاه عباس در وسط درياچه عباس آباد بهشهر ساخته شده است ديد. استخر شاه گلي تبريز يا استخر شاهي نيز نمونهاي از اين کاراست. از آثار معماري و هنري ايران همچنين ميتوان به ساختن پلهاي مهم و زيبا، به روي رودخانهها اشاره کرد که در واقع جلوههاي رودي را که از زير آن ميگذرد دوچندان ميکند. يکي از زيباترين پلهايي که در دورهي صفويه توسط الله وردي خان روي رودخانهي زاينده رود ساخته شده، پل سي و سه پل است.
نقش آب بر فرش و مينياتورعلاوه بر معماري آب در صنايع دستي ايراني نيز نمود يافته است. به طوريکه در ارزندهترين هنر دستي ايران يعني فرش هم آب چشمهسارها، حوضها و رودخانهها نقشآفرين شدهاند. همچنين در کمتر مينياتور ايراني است که نقش جويباري زيبا و يا حوضي که مرغان در آن به آب تني و بازي مشغولاند، نمايش داده نشده باشد و نيز بر کتيبهها و ديوار کاخها نيز هر جا مجلسي را رقم زدهاند آب، آبنما ونهر جوي و جويبار خودنمايي کرده و هنر ديرپاي ايران را به رخ تماشاگر ميکشد.
آب در باور ايرانيان مقدس استآب در فرهنگ ملي ايران هم داراي ارزش و اعتباري ويژه بوده است. ايرانيان از دوران باستان آب را مظهر پاکيزگي ميدانستند و اين موضوع در نوشتههاي مذهبي و براساس روايات ديني اوستايي مورد تأکيد بوده و در شاهنامهي فردوسي نيز به اين موارد اشاره شده است. مثلا اينکه از مهمترين دستورات زرتشت براي زندگي بهتر؛ دوري از گناه و پرهيز از دروغ، خود داري از آلوده کرده عناصر چهارگانه موثر بر زندگي بشر که آب، باد، خاک و آتش هستند. ايجاد آباداني و کاشت گياه و درخت، خشکاندن مردابها و ماندابها، از بين بردن حيوانات موذي، حفر قنات و چاه براي آبياري و مهمتر از همه کشاورزي بوده است. از تقدس آب نزد ايرانيان همين بس که «ميهن» و «زادگاه» را «آب و خاک» مينامند. از جمله مواردي که در شاهنامه به آئينهاي استفاده از آب در پاکي و پاکيزگي در امور ديني اشاره شده است ميتوان به اين مورد اشاره کرد؛ هنگامي که کيخسرو و کيکاووس قصد رفتن و زيارت «آذرگشسب»؛ در آذربايجان را دارند تا پس از راز و نياز با خداوند بزرگ به دنبال يافتن افراسياب بروند، ميبينيم که آنها بايد در هنگام ورود به آتشکده، دست و پا و سر و تن خود را بشويند تا پاک شوند و بعد داخل آتشکده روند.
در ايران زمين نيايشگاهها به علت توجه به پاکيزگي در کنار رودها، چشمهها، درياچهها و قناتها ساخته شده است تا نيايشگران و نمازگزاران پيش از آنکه به نيايشگاه وارد شوند، زشتيها را از خود دور کنند و با شستن اندام و سر و تن و پوشيدن جامه پاکيزه آمادهي نيايش شوند. در فارسي کهن و ميانه؛ طهارت و شست وشو را «پاديا»، يا «پادياوي» و نيز تشت آبي را که با آن شست وشو ميکردند، «پاديابدان» ميگفتند. آنها، جايگاههايي را هم که براي شستوشو ميساختند، «پادياو» ميناميدند. پادياو به طور معمول چهار ديواري کوچکي بود که جوي آب يا برکهاي در ميان و رختکنها و طاقنماهايي در پيرامونش داشته است، همين «پادياو» با همه ويژگي هايش بعد از اسلام، در پيش و جلو در مساجد و زيارتگاه ها، به نام وضوخانه مورد استفاده قرار گرفت.
آتشکدهي «آذرگشسب» آذربايجان نيز که به نام «آذرخسروان» و شاهنشاهان ايران معروف شد در کنار درياچه يا برکهاي قرار دارد. اين باورها و اين تقدس آب در نزد ايرانيان بوده که آب را جزو چهار عنصر مقدس دانستهاند. حتي ايرانيان قبل از زرتشت -يک تيرهي آريايي- عناصر چهارگانه، يعني باد، خاک، آب و آتش را گرامي ميداشتند و آن را به وجود آورندهي گيتي و گردانندهي نظام هستي ميشمردهاند.
ستايش آناهيتا، الههي آب توسط ايرانيهابايد دانست که اين توجه به وجود آب در کنار آتشکدهها، نشانگر توجه ايرانيان به نيايش آب و الهه آن يعني «آناهيتا» در کنار آتش است. در آئينهاي کهن ايران، ناهيد يا ايزد پاکي و آب، ستوده شده است و سرچشمه آبهاي پاک در اوستا، مانند ايزدان ديگر نيايش شده است. اعتقادي که از دورهي باستان در باور مردم ايران درباره تقدس آب و آناهيتا (الههي آب و پاکيزگي) وجود داشته از نظر اجتماعي نيز تأثيرگذار بوده و آداب و رسوم بسيار از آن نشأت گرفته است. مثلا اينکه در زمان ساسانيان در برخي روستاها رسم بود دختران شوهر نکرده، آب در سفرهي هفت سين را از چشمهسارها و بويژه از زير آسيابها بياورند. چون معتقد بودند نوروز هنگام زايش و باروري است و کوزهي آب که نمادي از آناهيتا است بايد در سفرهي نوروزي گذاشته شود. جايگاه آناهيتا، در آب درياها و چشمهسارهاست و هنگامي که آب سفرهي نوروزي از زير آسيابها برداشته شود، برکت گندم و جو آرد نشده را نيز خواهد داشت و موجب گشايش کار خانواده در سال نو خواهد شد.
توجهي که مردم به تقدس آب و الههي آن دارند و همچنين به دليل نيازي که همواره با توجه به خشکي سرزمين خود به آب داشتهاند، موجب شد که روز سيزدهم نوروز هم مراسم ويژه اي داشته باشند. آنها، اين روز را به ايزد (تير) يا (تيشتري) متعلق ميدانند و براي طلب باران از اين ايزد به صحرا ميرفتهاند. در باور مردم اين ايزد همواره با ايزدي ديگر که ديو خشکي و خشکسالي است و «اپوش» نام دارد در جنگ و کشمکش است و اگر شکست بخورد گياهان ميخشکند و خشکسالي ميشود و اگر پيروز شود، سرچشمهي آبها به نيروي اسبي روان ميگردند و سرزمينها از سال خوب و خوشي بهره مند ميشوند. بنابراين براي اينکه ايزد باران پيروز شود، لازم بود که همهي مردم در نماز از او نام ببرند و او را بستايند و از او طلب باران کنند.به نظر ميرسد 13 نوروز، روزي است که مردم ايران در همهي سرزمينهاي ايراني طلب باران ميکردند. همچنين سپردن سبزههاي تازه دميده نوروزي به آب روان جويبارها تمثيلي است از دادن هديه به ايزد آب (آناهيتا) و ايزد باران و جويبارها تا به اين طريق تخمه بارور شدهاي را که ناهيد، فرشته موکل آن بوده است به خود ناهيد بازمي گردانند و گياهي را که ايزد تير، پرورانده است به خود وي بازمي سپرند، تا موجب برکت و باروري و فراواني آب در سال نو باشد.