«علي چراغي» ديگر زنده نميشود. از كارگري كه تا چند روز قبل براي كسب حلال سوار وانت اقساطياش ميشد و از اين خيابان به آن خيابان ميرفت، حالا تنها قاب عكسي روي ديوار و عكسهايي داخل آلبوم خانوادگي چراغيها باقي مانده است و البته چهار فرزند؛ دو پسر و دو دختر. دختراني 18 و چهار ساله و دو پسر11 و 14 ساله. همان پسرش كه روز حادثه شاهد ضرب و شتم پدرش بود و اين حادثه چنان تاثيري روي روان و اعصاب وي گذاشته كه به قول همسر آن مرحوم از آن روز، هر شب در خواب كابوس ميبيند و وحشت زده از خواب ميپرد.
به نوشته اعتماد، حالا خانوادهاش تنها چيزي كه از خاطرات روزهاي تلخ مطلع شدن از حادثه و بستري كردن آن مرحوم در بيمارستان در خاطرشان مانده، دلهرههاي پشت اتاق عمل و دويدن براي جور كردن پول بستري كردن و جراحي علي و در نهايت سخنان دكتر بعد از جراحي است كه به آنها ميگفت: متاسفم. قسمت چپ جمجمه همسرتان بهشدت آسيب ديده و خرد شده بود و اصلا استخواني وجود نداشت تا آن را ترميم كنيم. الان شايد فقط يك معجزه بتواند وي را نجات دهد...! سخناني كه دنيا را در مقابل چشمان برادر و همسر و پدر و فرزندان علي تيره و تار كرد.
حالا بعد از حدود 10 روز از فوت آن مرحوم، محمد، برادر علي، درگفتوگو با «اعتماد» از خاطرات آن روزها اينگونه ياد ميكند: روز دوم بستري شدن برادرم در بيمارستان و قبل از رسانهيي شدن ماجرا، فردي به نام محمودي كه گويا مسوول حقوقي شهرداري منطقه 4 بود، به دنبال تماس خبرنگاران 20:30 كه گويا براي پيگيري واقعه به آنها زنگ زده بودند، براي ميانجيگري به بيمارستان آمد و 5 ميليون تومان هم براي درمان وي به حساب بيمارستان ريخت ولي از آن روز ديگر هيچ خبري از وي يا ساير مسوولان شهرداري نشده است.
علي برخلاف آنچه رسانهها نوشته بودند نه دستفروش بوده و نه كارگر تفكيك زباله بلكه به گفته برادرش، تا قبل از عيد امسال با محمد به خياطي مشغول بوده و بعد از عيد وانتي قسطي ميخرد و به جابهجا كردن بار ميپردازد: تعدادي از دوستان و اقوام ما در كار تخريب ساختمانها مشغول بهكارند. آنها به علي زنگ ميزدند كه فلان جا داريم ساختماني را خراب ميكنيم بيا بخشي از وسايل آن را بار بزن و ببر. «فقط 18 ميليون هزينه بيمارستان شده و 10 ميليون هم هزينه مراسم و... كه با قرض و قوله جور كردهايم، ديگر نميدانيم چه بايد بكنيم! آن مرحوم نه بيمه بوده و نه حقوقي داشته است. واقعا نگران آينده همسر و فرزندان وي هستيم. مجبور شديم خانه اجارهيياش را كه دو كوچه پايينتر از ما بوده را تحويل دهيم و آنها را به طبقه سوم خانه پدريمان بياوريم...»
اينها جملات ديگري است از برادر مرحوم چراغي. اخبار در مورد ضاربان و پيمانكار مورد نظر نيز همچنان متناقض است و در ابهام. بالاخره معلوم نشده كه چند نفر از ضاربان را گرفتهاند و پيمانكار هم خود را معرفي كرده است يا خير. در حالي كه گفتههاي يك منبع موثق، هر چهار ضارب آن مرحوم هم اينك در بازداشت به سر ميبرند و قرار است كه امروز نخستين جلسه دادگاه آن در شعبه.... برگزار شود.
گرچه برادر علي مدعي است كه هيچ اطلاعي به خانواده وي در مورد روند پرونده داده نميشود: «از روزي كه شكايت كردهايم هر دفعه كه براي پيگيري رفتهايم يا تماس گرفتهايم، جواب دادهاند: خودمان خبرتان ميكنيم!» و با تعجب ادامه ميدهد «مگر ضاربان را گرفتهاند؟ كي قرار است محاكمه شوند؟»
گلايه بعدي خانواده چراغي از عملكرد صداوسيما است: نميدانم ولي ميگويند صدا و سيما تحت فشار شهرداري گزارش روزهاي اوليه را پخش نكرد و فقط وقتي ماجرا رسانهيي شد و بالا گرفت مجبور شد به شكلي ناقص و گذرا گزارشي كوتاه را پخش كند.وي همچنين در مورد پاسخهاي به قول خودش «بيربط» شهرداري در مورد اين حادثه و تلاش آنها براي شانه خالي كردن از مسووليت خود ميگويد: «واقعا اينكه ميگويند طرف پيمانكار بوده و به ما ارتباطي ندارد چه معنايي دارد؟ مگر پيمانكاران براي شما كار نميكنند؟ اگر به شما ارتباطي ندارند چطور با وانت مزداي دوكابينه آرمدار شهرداري در خيابانها ميچرخند و به عنوان ماموران شهرداري با مردم برخورد ميكنند؟»عبداللهي چند روز قبل در صحن شورا اعلام كرد كه از خانواده چراغي حمايت خواهد شد و مدعي بود كه چند باري به خانواده وي سر زده است. درحالي كه به گفته محمد؛ وي تنها يكبار آنهم همراه مسجد جامعي به منزلشان آمده و قولهايي داده و رفته است. وي آهي ميكشد و ادامه ميدهد: «پدر من خود بازنشسته شهرداري منطقه 11 است. چطور ميتواند از پس هزينههاي يك خانواده پنج نفره ديگر هم برآيد؟ »
به اعتقاد بسياري از مردم و كارشناسان؛ علي، قرباني اهمال مديريت شهري شده، ولي شايد بتوان كاري كرد كه با جلوگيري از تكرار چنين حوادثي، خانوادههاي «علي»هاي ديگري بيپدر و سرپرست نشوند.