اميرحسين يزدان پناه در یادداشت روز خراسان نوشت:
در منطقه اي که آتش اختلاف هاي داخلي و جنگ هاي خانمان سوز فرسايشي به يکي از خبرهاي ثابت برخي کشورها تبديل شده است، امنيت جمهوري اسلامي ايران موضوعي است که به چشم خيلي ها مي آيد و واقعيت اين است که هيچ کس حتي مخالفان و دشمنان شماره يک کشور نيز نمي توانند از آن سخن نگويند. هرچند اين امنيت ابعاد مختلفي دارد و پرداختن به آن خود مجالي مفصل را طلب مي کند اما مخلص کلام اين که اقتدار نظامي ايران در منطقه يکي از مهم ترين فاکتورهاي تاثير گذار بر اين امنيت است. امنيتي که برخاسته از دکترين دفاعي کشور است.
به جز دهه اول پيروزي انقلاب اسلامي که کشور در گير جنگ تحميلي 8 ساله بود، دهه هاي بعدي تبديل به برهه هايي شد که ايران با تکيه بر تجربه هاي ذي قيمت خود به خصوص در دوران دفاع مقدس به طراحي دکترين دفاعي خود پرداخت. دکتريني که لاجرم بايد برگرفته از هويت و نوع جهان بيني و ناظر به آرمان هاي انقلاب اسلامي باشد. با اين حال کشورمان همواره با اتهامات و ادعاهايي مواجه بود که مدعي بودند ايران به دنبال سلطه جنگ افزاري و نظامي بر منطقه است. مدعيان، ساخت و رونمايي از تجهيزات مختلف نظامي توسط ايران را شاهد مدعاي خود ذکر مي کردند؛ تجهيزاتي چون موشک هاي دوربرد و ميان برد، قايق هاي تندرو، هواپيماهاي بدون سرنشين و ... . در نگاهي کلان و با کنار هم گذاشتن اين تجهيزات آن چه حاصل مي شود اين است که ايران استراتژي خود را براساس تجربه دوران جنگ تحميلي، «پدافندي» يا دفاعي چيدمان کرده است و نه «آفندي» و تهاجمي. به اين معني که موشک هاي زمين به هواي ايران که در چهارچوب شبکه هاي پدافند هوايي طراحي شده اند، موشک هاي ميان برد و دوربرد زمين به زمين، پهپادهاي مسلح و جاسوسي و ... جزئي از دکترين کلان دفاعي ايران هستند که با هدف دفع، خنثي سازي، کاهش تاثير اقدامات آفندي دشمن طراحي و جاگذاري شده اند.
طي بيش از 2 دهه گذشته نيز اقدامات ايران بيشتر متمرکز بر ساخت همين موشک ها بوده و در دهه اخير نيز هواپيماهاي بدون سرنشين به آن اضافه شده اند. ابزاري که چندسالي است جايگاه خاصي در دکترين هاي نظامي دنيا پيدا کرده و ايران نيز با هدف تحکيم قدرت بازدارندگي نظامي طي دهه اخير به طراحي و ساخت اين هواپيما روي آورده است. دليل چنين طراحي پدافندي نيز واضح است. ايران بارها اعلام کرده که «استراتژي تهديد در مقابل تهديد» را دنبال مي کند. با اين تعريف که در جنگ هاي امروزي ابتدا از نيروي هوايي و توان بمباران هاي هدفمند براي تخريب توان دفاعي طرف مقابل استفاده مي شود و آن گاه ممکن است از نيروي زميني در استراتژي « Boots on the Ground » براي فتح خاک استفاده شود، در نتيجه اولا بايد در مقابل تهاجم احتمالي دشمن توان مقابله و حفاظت از زير ساخت ها را داشت.
در مرحله دوم هم بايد بتوان به منافع دشمن در هر منطقه اي که قرار دارد ضربات موثر و مهلک وارد کرد. واضح است که شبکه موشک هاي زمين به هواي ايران که بخشي از سيستم يکپارچه پدافندي ايران هستند وظيفه شان مقابله با حملات هوايي احتمالي دشمنان خواهد بود، مشابه آن چه در انهدام پهپاد صهيونيستي توسط سامانه هاي پدافندي سپاه رخ داد. در چنين شرايطي ايران اولا نياز به سامانه هاي راداري و تشخيص پرونده هاي مهاجم دارد و درثاني بايد اين سيستم به موشک هاي دقيق زن وابسته باشد که بايد شي ء پرنده را در هرنقطه اي که تشخيص داده شود سرنگون کند.
سامانه هاي راداري ايران در سال 90 با شناسايي هواپيماي بدون سرنشين آرکيو170 که پيشرفته ترين نسل بمب افکن هاي آمريکايي به شمار مي رفت در حقيقت ثابت کرد که حدود 6 هزار و 500 هواپيماي بدون سرنشين و حتي جنگنده آمريکايي که از اين تکنولوژي استفاده مي کند را مي تواند تحت شناسايي راداري خود قرار دهد. مرحله بعدي اما ضربه به متجاوز است. اين ضربه اولا بايد در خاک متجاوز و دوما بايد موثر و مخرب باشد. براين اساس ابتدا بايد نقاط ضعف حريف هاي شناخته شده را در منطقه و جهان شناسايي و براي نابودي آن ها ابزار مناسب را طراحي کرد. به جز رژيم صهيونيستي که همه خاک آن به عنوان خاک متجاوز شناخته مي شود در منطقه بيش از 30 نقطه ديگر نيز شناسايي شده که مستقيما محل بده بستان هاي لجستيکي آمريکايي هاست؛ اعم از پايگاه هاي نظامي و انبارهاي ذخيره تجهيزات، لنگرگاه ها و ... .
براي حمله مخرب به اين نقاط نيز وقتي تکنولوژي ساخت هواپيماهاي جنگنده به صورت کامل در اختيار نباشد بايد به موشک هاي دوربرد روي آورد. دستيابي ايران به موشک هاي بابرد بيش از 2 هزار کيلومتر علاوه بر آن که همه نقاط خاورميانه را در تيررس ايران قرار داده است، دست برتر ايران در مقابل آمريکايي هايي که حدود 30 نقطه آسيب پذير در منطقه دارند را نيز به ايران داده است. براين اساس ايران همانگونه که قبلا هم گفته در صورت هرگونه تجاوز مرحله دوم را با ضربه زني به خاک متجاوز آغاز خواهد کرد. برخي منابع هم معتقدند که در واقع دست برتر ايران در همين مرحله دوم بود که باعث شد سال گذشته تهديد حمله نظامي آمريکا به سوريه ناگهان به هيچ تبديل شود.
در اين ميان اما هواپيماهاي بدون سرنشين را بايد يکي از حلقه هاي مفقوده در ضربات مرحله دوم دانست که طي سال هاي اخير پيشرفت کشور در اين حوزه بسيار چشمگير و در نتيجه موجب تقويت قدرت بازدارندگي ايران بوده است. پهپادهاي ايران اکنون قادرند صدها کيلومتر دور تر از مرزها هم اقدام به شناسايي کنند و هم اقدام به بمباران. خلاصه اين که در شرايطي که ايران شايد واضح تر از همه کشورهاي منطقه دشمنان آشکار و پنهان خود را مي شناسد و با برنامه هاي تهاجمي شان آشناست، با طراحي دکترين دفاعي خود که حتي پنتاگون نيز به آن اقرار کرده، تنها در صدد حفاظت از منافع ملي خود است.
ايران نه جنگنده هاي بي شمار دارد و نه ناوهاي اتمي هواپيمابر و نه موشک هاي هسته اي، چرا که هرگز در فکر تهاجم نيست. اما طي 3 دهه گذشته، به خصوص در سال هاي دفاع مقدس و نيز به نوعي ديگر طي سال هاي اخير در عرصه جنگ افزارهاي مدرن نشان داده که آن جا که مورد تهديد قرار گيرد، دستش هميشه روي ماشه است. نمونه اش همين پهپاد اسرائيلي که جايي در اطراف منطقه نطنز توسط سپاه سرنگون شد تا ثابت شود: «... وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَـکِنَّ اللهَ رَمَي...»(انفال- آيه 17)