حسین شمسیان در یادداشت روز کیهان نوشت:
هفته دولت، فرصت مغتنمی است تا دولتمردان با ارائه کارنامه عملکرد و گزارش برنامههای پیشرو، مردم را نسبت به وضع کشور و عملکرد مدیران اجرایی آگاه کنند. هرچه این کارنامه و آن برنامه مطلوبتر و منطقیتر باشد، اطمینان مردم افزایش یافته و این امیدواری به وجود میآید که بیش از قبل، با دولت و دولتمردان همکاری و همدلی کنند و از این رهگذر، به بهبود اوضاع و اصلاح امور همت گمارند.
به طور طبیعی، هرگاه مردم شاهد عملکرد مفید و مطلوبی از دولت باشند، نسبت به آن واکنش مثبت نشان داده و به هر شکل ممکن از خادمان خود تقدیر میکنند، هیچ چشم قدرشناسی نیست که خدمت دولت را ببیند و لب به تحسین نگشاید.
به عنوان نمونه، در دیدار اخیر دولتمردان با رهبر انقلاب، معظمله با تجلیل از حرکت ارزشمند دولت در زمینه بهداشت و درمان فرمودند: «باید این طرح پشتیبانی شود و ادامه یابد، ضمن آنکه مراقبت شود برخی تصمیمها، این طرح را به ضد خود تبدیل نکند.» این یعنی کار خوب و کاری که گره از مردم باز میکند، دیده میشود، تحسین و قدردانی میشود و برای استمرار آن تاکید و اصرار میشود.
اما این سکه، مثل همه سکهها روی دیگری هم دارد. یعنی اگر در برابر قول و وعده داده شده و عمل شده تجلیل میشود، برای وعده فراموش شده، و گامی که به درستی برداشته نشده، برای انتصاب ناروا و برای هر کار خلاف مصلحت و منزلت مردم، ابرو درهم کشیده میشود و گلایه میشود که مگر قرار نبود چنین و چنان شود؟ پس چه شد!؟ این گلایه را همان مردمی میکنند که آن تشکر را کرده بودند و نمیتوان آن تقدیر را نشانه هوشمندی وکرامت مردم دانست و این انتقاد را علامت بیسوادی و غرضورزی!
مثلا حضرت آقا در همان دیدار چند روز قبل، درباره مسکن مهر و انتظار به حق مردمی فرمودند: «اگر احتمالا با اصل طرح مسکن مهر و یا نحوه تزریق اعتبارهای بانکی به آن مخالفتی وجود دارد، اما این را هم بدانیم که اکنون چند میلیون نفر چشم انتظار تکمیل مسکن مهر هستند و باید این کار به طور جدی پیگیری شود و به اتمام برسد.» ابتداییترین برداشتی که یک دولتمرد از این سخن باید بکند این است که مسکن، نیاز عاجل و روزمره مردم است و حتما باید برای آن فکری بکنید و اگر فکر و برنامهای ندارید، در انتقاد از گذشته باقی ماندن به مصلحت نیست، پس لااقل همان کاری که ممکن است به نظرتان معایبی هم داشته باشد را تکمیل کنید و مردم را از بلاتکلیفی و سردرگمی رهایی ببخشید. این منطق مهم کشورداری است که نمیتوان کشور را صرفا با گلایه از گذشته اداره کرد و هیچ برنامهای نداشت!
با اینکه منطق روشن تشویق و گلایه مردم برکسی پوشیده نیست و نیازی به توضیح چندانی ندارد، و با اینکه مردم خیلی ساده و واضح میفهمند که کدام حرف و سخن عملی شد و کدام یک در حد وعده باقی ماند و تبلیغ و ارائه آمارهای مختلف هم در آن فهم و درک عمومی تاثیری ندارد، متاسفانه شاهد آنیم که برخی دولتمردان راه دیگری را در پیش گرفتهاند! به این دو نمونه توجه بفرمایید:
1- برخی از مدیران و مقامات اجرایی، با اتکا به آمار و ارقام غلط و روشهای ابداعی، سعی در اعلام کاهش تورم آن هم در حد بسیار بالا دارند! فراموش نکنیم که کاهش تورم یک چیز است و کنترل تورم چیزی دیگر. در کنترل تورم تردید نیست و جای تقدیر هم دارد. - البته فعلا به این موضوع کاری نداریم که کنترل تورم، ناشی از کنترل نقدینگی و عدم تزریق پول به صنایع و مشاغل است و همین امر باعث امتداد و استمرار رکود شده است – این افراد برای اثبات مدعای خود، به عبارت ساختگی و ابداعی «تورم نقطه به نقطه»- که ظاهرا نخستین بار در دولت دهم مورد استفاده قرار گرفته - استناد میکنند. همین عده اطلاعات غلط و ابداعات ذهنی خود را به رئیسجمهور هم منتقل میکنند و کاری میکنند که ایشان هم بر اساس همین اطلاعات غلط با مردم سخن بگوید و در نتیجه درحالی که جامعه درگیر هزینههای سرسامآور زندگی و افزایش قیمتها بدون کنترل و نظارت است، دولتمردان و رئیسجمهور از کاهش چشمگیر تورم تا حد 5 /14 درصد سخن بگویند! این امر نه زیبنده مسئولان اجرایی است و نه برای مردم قابل پذیرش! و نتیجه محتوم آن هم چیزی نیست جز ناباوری مردم به دیگر سخنان دولتمردان.
اما واقعا تورم نقطه به نقطه وجود خارجی دارد!؟ آیا در دنیا چنین معیار و شاخصی وجود دارد یا اینکه محصول ذهن خلاق! بعضی دولتمردان در دو دولت قبلی و کنونی است؟ بهترین معیار برای موضوعاتی از این دست، اظهار نظر کارشناسان و خبرگان امر است تا بتوان به صحت و اتقان آن تکیه کرد. چندی پیش و زمانی که اعلام شده بود نرخ تورم نقطه به نقطه 6/ 16 درصد است، دکتر مهدی تقوی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تعجب گفته بود:«این نرخ که جوک است! تورم نقطه به نقطه وجود ندارد! من اقتصاددان هستم و از 18 سالگی در حوزه اقتصاد کار کردهام و تا الان که 68 سال دارم، بیش از 100 کتاب در حوزه اقتصاد ترجمه و تالیف کردهام. در این مدت تورم نقطه به نقطه نشنیدم. یا من پیر شدم یا این که یک چنین چیزی را من در متون اقتصادی دنیا ندیدم که بگویند از این نقطه تا آن نقطه تورم این قدر است... من فکر نمیکنم نرخ تورم 6/ 16 باشد. الان هرکسی که خرید میرود، به راحتی احساس میکند که تورم افزایش زیادی داشته و 6/ 16 درصد نبوده است ...در دنیا برای محاسبه نرخ تورم یک شاخصی وجود دارد؛ به طوری که یک سبد نمونه از کالاها در نظر گرفته میشود در این سبد یکسری کالاها مثل نان، اجاره، خدمات پزشکی و دارو به عنوان یک گروه کالایی انتخاب میشود و بعد قیمت آنها را در یک سال در نظر میگیرند و قیمت آنها را با یکدیگر جمع کرده و یک عدد به دست میآید. در واقع میانگینی از آنها گرفته میشود و در نهایت نرخ تورم به دست میآید.»
2- نرخ بیکاری و عدم اشتغال نیروی مولد و جوان کشور، از مهمترین محورهای تبلیغاتی و انتخاباتی رئیسجمهور محترم بود. دغدغه و نگرانی ارزشمندی که به حق مورد تاکید رئیسجمهور محترم بود و مردم نیز از اینکه به یکی از اساسیترین مشکلات کشورشان توجه شده، خوشحال بودند. این موضوع تا آنجا مهم بود که در نخستین کنفرانس خبری رئیسجمهور در خرداد 92، مهمترین اولویت اقتصادی دولت، حل معضل بیکاری اعلام شد. بطور طبیعی وقتی موضوعی مهمترین اولویت دولتمردان باشد این انتظار در مردم ایجاد میشود که آن شاخص، بیش از سایر شاخصها بهبود یافته و آثار ملموس آن را ملاحظه کنیم. اما آیا در عالم واقع نیز چنین شد!؟ به گواهی مرکز آمار ایران، با تاسف باید گفت نه تنها چنین نشده، بلکه در ماههای اخیر، بار دیگر شاهد افزایش نرخ بیکاری در کشور هستیم! براساس آمار این مرکز، نرخ بیکاری در بهار 91 برابر 8 /12 در صد بوده که در بهار 92 به 6 /10میرسد. این روند نزولی از آن زمان متوقف شده و سرانجام در بهار 93 رشد کرده و به عدد 7 /10 میرسد.
در مقابل و به جای چارهاندیشی برای اشتغال جوانان جویای کار، همه وقت و انرژی به سخنرانی و شماتت گذشته صرف شده و ظاهرا دیگر مجالی برای چاره اندیشی نیست! در حالی که در یک کلام باید گفت حتی اگر همه کارهای گذشتگان ناصواب بوده – که نبوده و رهبر انقلاب بر رعایت جانب انصاف نسبت به گذشتگان تاکید کردند- امروز که دیگر کار دست آنها نیست! کار به دست شماها نیست که منتقد وضع پیشین بودید و در یک فرصت چهارساله قرار است راه درست خودتان را نشان دهید تا همگان بدانند که اینگونه باید کشور داری کرد نه آنگونه! یک چهارم از این فرصت هم که گذشت، پس چرا هنوز به پشت سرتان نگاه میکنید و در گذشته ماندهاید!؟ حتی اگر نتوانستهاید در این یک سال کارهای مهمی انجام بدهید – که در بعضی امور، تا حدی طبیعی است- لااقل برنامهای- برنامه نه شعار و سخنرانی- برای برونرفت از وضعی که منتقد آن هستید ارائه کنید تا مردم امیدوارتر شوند.
شاید گفته شود که این سخنان نادیده گرفتن زحمات و خدمات دولت و ترسیم تصویری غلط از نگاه مردم به تلاشهای دولت است ! اما افزون بر اینکه این برداشت ناصواب است و کیهان همواره از خدمات ارزشمند همه دولتها قدردانی کرده است، شواهد متقن و محکمی وجود دارد که این سخنان تنها یک برداشت نیست، بلکه واقعیتی ملموس و عینی است. به این جملات توجه کنید:
«ما مطمئن هستیم که تا پایان سال قبل رشد اقتصاد ما منفی بوده است. وقتی خودمان بحث میکنیم من به شما میگویم که از رشد منفی کاسته شده اما بالاخره واقعیت این است که بازهم منفی بوده است و این بدین معنی است که هر یک روزی که جلو رفتهایم، سطح فعالیتهای اقتصادی ما پایینتر رفته است.... بنابراین از دید یک نفر که مشغول کار است وضع بدتر شده است... مادامی که رشد تولید ناخالص داخلی منفی است مردم در عمل لمس میکنند که وضع خوب نیست...امروز کسی که با تورم همین الان زندگی میکند هنوز هم متناسب با این تورم بالا، قدرت خریدش کم میشود.»
این سخنان، اظهارات یک منتقد غیرکارشناس و یا یک تحلیل ذهنی و خیالی نیست! بلکه اینها سخنان مسعود نیلی، رئیس شورای هماهنگی اقتصادی دولت و یکی از نزدیکترین افراد به رئیسجمهور محترم است که صادقانه برخی ناملایمات اقتصادی را بیان کرده است.
با آنکه بارها گفته شده اما باز هم باید گفت و یادآوری کرد که راه برونرفت از همه مشکلات، نه تخریب دیگران است نه چشم دوختن به غرب و آمریکاست ونه استفاده از نسخههای پوسیده و کهنه مجامع بینالمللی! راه روشن است و مردم در انتظار شروع حرکت دولت در این مسیرند راه همان است که رهبر انقلاب چند روز قبل در دیدار با اعضای هیئت دولت بیان فرمودند: «کلید رونق اقتصادی که مورد تأکید رئیسجمهور محترم نیز هست، مسئله تولید است. باید با استفاده از ظرفیتهای فراوان داخلی، تولید را به حرکت درآورد تا رونق اقتصادی و افزایش صادرات غیرنفتی محقق شود. ... دولت باید بسته سیاستهای اقتصادی خود را با سیاستهای اقتصاد مقاومتی تطبیق دهد و مواردی را که غیرمنطبق با این سیاستها است، حذف کند.»