صادق زیباکلام در سرمقاله شرق نوشت:
دیپلماسی ما بهویژه پیرامون مذاکرات «ژنو» و اینکه دقیقا چه چیزی تعهد آمریکاییها و غربیهاست و چه مواردی را ما متعهد شدهایم، آنقدر پیچیده شده که به نظر میرسد باید برویم برای «احضار ارواح». مسوولان وزارت خارجه از یکسو و دیگران بهعلاوه رسانههای رسمی و غیررسمی، جملگی عطف به «روح توافق ژنو» کرده و به آمریکا حمله میکنند که این «روح» را پایمال کرده است. ظاهرا در دستگاه دیپلماسی ما، قرارداد و عهد و میثاقهای بینالمللی همچون موجودات زنده، یک جسم دارند و یک «روح». از آنجا که برای فهم اینکه آیا بالاخره توافق ژنو توسط آمریکاییها نقض شده یا خیر، ما با مفاد توافق ژنو کاری نداریم و باید روح توافق ژنو را در نظر بگیریم و از آنجا که دیپلماتها نمیتوانند با ارواح ارتباط برقرار کنند، بنابراین باید وزارت خارجه برای پیشبرد مذاکرات هستهای، آگهی استخدام برای تعدادی کارمند که تخصصشان احضار ارواح است بدهند و آنها بعد از این، روح توافقات و مذاکرات و قولوقرارهای بینالمللی را با ترتیباتی خاص احضار کرده و از آنان سوال کنند آیا اقدام اخیر ایالاتمتحده، نقض توافق ژنو بوده یا خیر؟
ایکاش بهجای همنوایی با تندروها و مخالفان مذاکرات هستهای، جناب رییسجمهور و آقایان ظریف، عراقچی، تختروانچی و سایرین اعلام میکردند اگرچه اقدام واشنگتن را نمیپذیرند اما این اقدام ربطی به توافق ژنو نداشته و حاصل مصوبات قبلی کنگره ایالاتمتحده است. مدتها قبل از توافق ژنو، کنگره ایالاتمتحده قانونی را تصویب کرده بود که دولت آمریکا را موظف میکرد هر شخص حقیقی و حقوقی که کمک به دورزدن تحریمها کند را مجازات نماید. این عمل بارها اتفاق افتاد و نهفقط ایرانیها بلکه بانکها، موسسات و اشخاص حقیقی و حقوقی غیرایرانی هم مشمول این قانون شدند. تصمیم هفته پیش نیز در ادامه اجرای همان قانون است و هیچ ربطی به توافق ژنو ندارد. البته میتوان این سوال را مطرح کرد که دست رییسجمهور در عدماجرای این مصوبه تا چه میزان باز است؟ و آیا اوباما میتوانسته دورزدن تحریمها را نادیده بگیرد مبادا خللی به مذاکرات وارد کند؟
محض اطلاع، تحریمهای جدید آنهایی بودند -یا هنوز هستند- که کنگره میخواست -یا همچنان میخواهد- اجرا کند و اوباما نهتنها با آنها مخالفت کرد بلکه به یاد میآوریم که گفت اگر کنگره با وجود مخالفت شدید قوهمجریه، آن را به تصویب برساند رییسجمهور از اختیارات قانونی استفاده کرده و آن را «وتو» خواهد کرد. اگر آمریکاییها یا شخص آقای اوباما میخواستند عهدشکنی کنند، تسلیم اراده کنگره شده و راه هموارتری را میپیمودند.
نیازی به احضار ارواح نیست! آنچه نیاز داریم آن است که متولیان دستگاه دیپلماسی مقداری با جسارت بیشتری پای تصمیمات خود و آنجا که منافع ملی کشور اقتضا میکند بایستند و با اولین تندباد تندروها، صحنه را ترک نکنند.
در این میان پرسش سومی وجود دارد و آن این است که آیا رییسجمهور میتوانست همانند دوره ششماهه «اقداممشترک» پس از توافق ژنو، چشمان خود را روی اجرای این قانون بسته و به روی خود نیاورد که ایرانیان برای تامین نیازهای خود، ناچار به عبور از برخی تحریمها هستند؟ این پرسش بازمیگردد به دو نکته اساسی: نخست میزان اعتقاد اوباما به اینکه آیا توافق نهایی با ایران انجام خواهد شد یا نه؟ و مورد دوم اینکه اوباما چقدر نگران موردسوالقرارگرفتن توسط اعضای تندرو کنگره آمریکا بهخاطر عدم مجازات ایران دراینباره است.