مسعود پيوسته در مردم سالاری نوشت:
تا هفته آينده سال تحصيلي 94-93 آغاز ميشود و جامعه فرهنگيان کشور، بار ديگر در سال تحصيلي نو در تکاپوي آموزش و پرورش تازه ميشوند. در سالهاي پس از انقلاب، به باور خيلي از معلمان کشور، دوره وزارت محمدعلي نجفي، شايد بهترين دوره خدمتشان بوده است. هرچند طي 35 سال گذشته به دليل حساسيتي که بر جريان فرهنگ و آموزش و پرورش رسمي بوده، آمد و شدِ دولتهاي متنوع اصولگرا و اصلاح طلب، چندان در ريختواره اين تشکيلات گسترده و بزرگ فرهنگي تأثيرگذار نبوده و عموماً افرادي که به عنوان وزيرآموزش و پرورش معرفي ميشدهاند، داراي ريتم بطئي باهدف کنترل روند آموزش و پرورشِ متأثر از منويات هسته مرکزي قدرت بودهاند.
دراين بين، حضور آقايان نجفي و حاجي در دولتهاي هاشمي رفسنجاني و خاتمي به عنوان وزيرآموزش و پرورش با رغبتِ کمابيش اصلاح گرايانه نيز موجب و موجد تغييرات بنيادي در نظام آموزش و پرورش نشده و حرکت آموزش و پرورش در هر دو زمينه آموزشي و پرورشي و همچنين در زمينه سرويس و خدمات رفاهي خانواده بزرگ فرهنگيان کشور، کجدار و مريز بوده است. نهايتاً در دوره محمدعلي نجفي، جامعه معلمان کشور، شاهد افزايش بي سابقه حقوق خود بودهاند و مرتضي حاجي هم در حين وزارتش بر اين تشکيلات عظيم و پيچيده و بيشتر سنتي، گهگاه نگاهي به ساختمان و ساختار اين سازمان ميکرد و ميگفت: آموزش و پرورش، نيازمند تغييرات بنيادي و اساسي است. هرچند در دورهاش موفق شد معاونت پرورشي را از اين تشکيلات برچيند، اما چون هنوز روند مديريتها در ايران، قائم به فرد است (حتي اگر آن فرد، وزير باشد) دوباره پس از چندي، وزراي محتاطِ اصولگراي آموزش و پرورش، معاونت پرورشي را اعاده و احيا کردند و دوباره آن شد که به زعم کارشناسان تحول خواه اجتماعي و فرهنگي نميبايد ميشد!
با برآمدنِ دولت لبخند و تدبير و اميد، يکي از مديران و معاونين قديمي آموزش و پرورش که سابقه مديريتش در نظام آموزشي اين وزارتخانه شهره بود، در رأس اين وزارتخانه قرار گرفت و خيليها (اعم از معلمان و مديران مدارس و خانوادههاي دانش آموزان) اميدوار بودند با ورود «فاني» به وزارت آموزش و پرورش، بخشي از عقلانيت و تدبير اين دولت، با پشتوانه آراي هجده ميليوني به آموزش و پرورش تزريق خواهدشد و هم شاهد مقدمات پي ريزي زيرساختهاي قوي در آموزش و پرورش خواهيم بود و هم اينکه جامعه معلمان، اين بار، از سوي وزير، بالاخره دريافته خواهندشد و مقدمات مفاهمه و قرابت و تعامل و همگرايي (نه پوپوليستي، بلکه با رغبتي «افقي» و همفکرانه) وزير با بدنه آموزش و پرورش رخ خواهد نمود. اما اکنون در آستانه ورود به دوسالگي وزارت آقاي فاني، جامعه فرهنگيان، به نظر ميآيد مأيوسانه به او و پندار و کنش وي مينگرند و خيلي اميدوار به روند رو به تحول همه جانبه آموزش و پرورش نيستند.
شايد برخي از معلمان جامعه از خود ميپرسند که خب، پس اين تجربه مديريتي و نظارتي بيست ساله نظام آموزشي وزير، کي موجب خواهد شد رگههايي از شکوفايي و بالندگي آموزشي، پرورشي همراه با امکانات رفاهي به همه اضلاع اين تشکيلات، اعم از معلمان و مديران، دانش آموزان و اولياي دانشآموزان حس شود؟! با آنکه يک هفته تا آغاز سال تحصيلي جديد باقي مانده، برخي معلمان، آنچنان شور و اشتياق و انگيزه براي ورود به آموزشگاهها ندارند. بخصوص آنان که هنوز «حق التدريس» ماههاي ارديبهشت و خرداد خود را دريافت نکردهاند و گروههاي بيشتري هم که پس از پانزده سال فعاليت در مقطع پيش دبستاني، هنوز در ساماندهي و جذب در آموزش و پرورش، بلاتکليفاند و گروههاي ديگري از معلمان که دغدغه محتوا و متن در نظام آموزشي دارند، مايلاند بدانند در همين يک هفته مانده به آغاز به کار مدارس، وزارت آموزش و پرورش، با کتاب «مطالعات اجتماعي» خود براي مقطع دبستان، متناسب با نبض دولت عقلانيت و تدبير، چه کرده و اساساً چه تغييراتي در آن اعمال نموده است و دانش آموزان دبستاني و اولياء شان شاهد چه تغييراتي در کتاب درسي پايه چهارم خواهند بود؟
بماند که هفته گذشته، جناب فاني (وزيرمحترم آموزش و پرورش) وعده اجراي تستواره يک ابتکار انگيزشي (ايجاد نشاط در مدارس مقطع ابتدايي) داده و قرار شده با آغاز سال تحصيلي، به يکباره در مناطق تهران، دوهزار مدرسه، صبحهاي پنجشنبه، دانش آموزان به مدرسه بيايند و فضاي نشاط انگيز مدرسه را تجربه کنند! اين اقدامِ ناگهاني وزيرآموزش و پرورش با هدف ايجاد «نشاط» در مدارس، که بيشتر توأم با آزمون و خطاست، آدم را به ياد ابتکارِ ناسنجيده، احساسي و دفعي مرحوم کردان (وزير وقت کشور) مياندازد که اعلام کرده بود: طرح نشاط ملي روي ميز کار من است، از همکاران خواسته ام که يک ماهه «نشاط» را به جامعه ايراني برگردانند! (قريب به مضمون) اين طرح جناب فاني نيز، به نظر صوري ميآيد و ميخواهد با بخشنامه و دستور، به زعم خود، فضاي نشاط انگيز در آموزشگاهها فراهم کند. درحالي که همه ميدانند مقدمات اين نشاط ميبايد در وهله نخست در کانون خانوادهها باشد که شوربختانه، سالهاست که ميانگين خانوادههاي ما از نشاط حداقلي نيز به دورند. بنابراين اگر طرح و بخشنامه جناب فاني بخواهد در مدارس عملي شود، نهايتاً نشاطِ بدست آمده، جوششي و دروني نخواهد بود. چراکه، با «نشاطِ زوري» نميتوان به مقصد آموزش و پرورشِ بالنده رسيد.
به نظر ميآيد آنچه در روند يک ساله آموزش و پرورش دولت تدبير و اميد مشاهده ميشود، چندان تفاوتي با روند وزارت حسين مظفر (وزيرآموزش و پرورش در دولت خاتمي) نداشته باشد. ظاهراً آنچه پيداست درِ اين وزارتخانه، همچنان برهمان پاشنه دهههاي گذشته ميچرخد و رفتار کجدار و مريز آموزش و پرورش، انگار با جان اين وزارتخانه بزرگ و مهم و در عين حال کلاسيک آميخته است!