مهدي روزبهاني در سرمقاله ابتکار نوشت:
سخن گفتن و دفاع کردن از حق يک نفر کاري بس دشوار است، اما کار سخت تر زماني است که يک نفر منافع ملت را در چمدان بگذارد و از شهري به شهر ديگر در تلاش براي گره گشايي از مشکلات ملي در جوامع بينالمللي باشد. کاري که ديپلماتهاي ما براي دفاع از آنچه که حق ملت ايران در مسئله هسته اي تعريف ميشود؛ قريب يازده سال انجام دادند. ديپلمات بودن کاري دشوار و نفس گير است.
اما بعد از يک دهه آنچه که دولت حسن روحاني تحت عنوان راهکاري جديد در مسئله هسته اي عنوان کرد؛ باعث شد مردم منتظر حل مسائل بينالمللي ايران باشند. يعني انتظار براي اينکه دستگاه ديپلماسي تحرکي فزاينده براي برآورده ساختن نيازهاي مردم ايران در خارج از کشور داشته باشد. البته که اين انتظار با روي کار آمدن ديپلماتهاي کهنه کار ايران بجاست. اما اين کهنه کاران در نظر داشته باشند که ضرورت حل و فصل مسئله هسته اي و ديگر مشکلات بينالمللي که مجال پرداخت رسانه اي نمييابند، پيش از هر دستورالعمل کتبي و شفاهي از چشمهاي نگران مردم ايران قابل درک است. نگراني اي که بر اثر تحريمهاي ظالمانه اقتصادي و خدماتي به ناحق عليه ملت ايران اعمال شده است.
از اين رو انتظار ميرود که دستگاه ديپلماسي حوزه تمرکز خود را گسترش دهد و در ساير مسائل بينالمللي ايران، کارنامه مثبتي از خود به جا بگذارد. مسائلي که بعضا به دلايل فني و کارشناسي و يا ساير علل، کمتر مجال پرداخت رسانه اي پيدا ميکنند. از جمله آن حق ايران در درياي خزر است. مسئله اي که بيشتر بعد از فروپاشي شوروي با ادعاي کشورهاي تازه استقلال يافته و کشور جديد روسيه ايجاد شد. حال که مجال رايزني ديپلماتيک در اجلاس سران کشورهاي حاشيه درياي خزر فراهم آمده همچنان منافع مردم ايران در چمدان ديپلماتهايي است که مسافر آستاراخان، محل اجلاس هستند. هرچند که اين مسئله (حق ايران در درياي خزر) و ساير موارد مشابه ضرورت زماني همچون مسئله هستهاي ندارند، اما عملکردي که ديپلماتها دارند قضاوتي تاريخي برايشان در پي دارد.
بايد گفت که از آغاز دوران رياست جمهوري حسن روحاني در مرداد ماه سال گذشته، شمار ديدارهاي سران دو کشور با ديدارهاي حاشيه اي در اجلاس سران کشورهاي عضو حاشيه درياي خزر به رقم چهار ميرسد. هرچند که روابط ايران و غرب در يک سال گذشته افزايش يافته است، اما رايزنيهاي گسترده مقامات ايران و روسيه در سطوح بالا و همچنين امضاي قراردادها و توافقنامههاي متعدد، به خصوص پس از افزايش تنش ميان روسيه و کشورهاي غربي، حکايت از اتخاذ «رويكرد به شرق» در حوزه روابط بينالمللي و سياست خارجي دولت دارد. با اين حال هر اندازه که در سال گذشته روابط تهران با غرب بهبود يافته؛ روابط روسيه با غرب کمتر شده و بلکه به نقاط بحراني رسيده است، که اين خود زمينه افزايش قدرت چانه زني ايران در مقابل روسيه را فراهم آورده است.
از طرفي به انزوا کشيده شدن روسها به خاطر بحران اوکراين و تئوريهاي جديد پوتين، کرملين را واداشته تا ضمن يارگيري، مناسبات خود را با کشورهاي همسايه و منطقه بيشتر کند. بر اين مبنا پيشرفتي که در مذاکرات هستهاي حاصل شده؛ فرصتي فراهم آورده تا زياده خواهي اين کشور در مورد درياي خزر کنترل شود. روسها به کرات ثابت کرده اند، دوستي با ايران را بر اساس منافع يک جانبه خود تعريف ميکنند و در مواقع حساس همچون تصويب قطعنامه و اعمال تحريم عليه ايران و همچنين مسئله درياي خزر، هر وعده اي همچون تحويل سامانه موشکي -دفاعي اس 300 را فراموش ميکنند.
اين يک جانبه گرايي روسها در تعيين رژيم حقوقي درياي خزر هم پيش از اين ثابت شده است. تعيين رژيم حقوقي درياي خزر مسئلهاي است که به دلايل مختلف از جمله زياده خواهيهاي روسيه و تلاش براي تحميل نظر خود به جمهوري اسلامي ايران نزديک به دو دهه است که لاينحل مانده است. در همين راستا آخرين دور نشست سران کشورهاي حاشيه درياي خزر تحت مديريت روسيه در غياب ايران برگزار شد. در شهريور ماه 1388 رهبران همه کشورهاي ساحلي درياي خزر به جز ايران در قزاقستان گرد آمدند. يکي از دلايل عمده دعوتنشدن ايران به نشست پيشين سران کشورهاي حوزه خزر اين بود که در غياب تهران، با دادن امتيازاتي به ترکمنستان، دولتمردان اين کشور را متقاعد کنند رژيم حقوقي خزر را منهاي ايران بپذيرد. سه کشور روسيه، قزاقستان و جمهوري آذربايجان بر تقسيم کف درياچه به نسبت سواحل کشورها و همچنين استفاده مشترک از سطح آب براي کشتيراني و حمل و نقل تأکيد دارند، اما ايران و ترکمنستان اين توافقنامهها را به رسميت نميشناسند.
به هرحال اکنون که روسيه به خاطر مشکلات بينالمللي دست همکاري را به سمت تهران دراز کرده، لازم است که موضوع تعيين رژيم حقوقي درياي خزر با درنظر گرفتن حق واقعي ايران حل و فصل شود. البته بايد در نظر داشت که اين دوستي روسها همچون گذشته تنها در مقطعي و در مسئله اي خاص است و آنچه کرملين ثابت کرده اين است که شرکاي استراتژيک خود را درلحظه تعيين ميکند و تغيير ميدهد.