از کوچهباغها تا مردمی که سحرخیزند و کوشا؛ هرچند بیشترمان ساکن شهرهای بزرگ و کوچک هستیم، آنقدر از مؤلفههای زندگی روستایی آگاهیم که بدانیم چه حال و روز سختی دارند، چه فایده وقتی فراموش کاری مجالمان نمیدهد!
به گزارش «تابناک»، «روز ملی روستا» را میتوان یکی از آخرین تصمیمات دولت دهم دانست که در دولت یازدهم به ثمر نشست و روزنمایی شد؛ روز پانزدهم مهرماه که مرکز توسعه روستایی نهاد ریاست جمهوری در واپسین روزهای عمر دولت دهم، نامگذاری آن را پیشنهاد داد و بعدها با پیموده شدن روال قانونی، اواخر شهریورماه ۹۲ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و رسمیت یافت.
شاید با دیدن تاریخ تصویب این نامگذاری از خود بپرسید، چرا تا یکی دو روز اخیر چیزی از این روز ملی نشنیدهاید یا این پرسش برایتان مطرح شود که چگونه روز گذشته نخستین مراسم پاسداشت این روز به همت نهاد ریاست جمهوری برگزار شد؟ مگر نه اینکه باید پانزدهم مهرماه سال ۹۲ نخستین روز ملی روستا گرامی داشته شود؟
آن گونه که شواهد نشان میدهد، این مصوبه در واپسین روزهای اسفندماه سال گذشته در پایگاه اطلاع رسانی دولت رونمایی شده و پیرو آن، ابلاغ آن به استانداران سراسر کشور نیز با دیرکرد فراوان رقم خورده تا عملا نخستین پاسداشت این روز به بیش از یک سال از رسمیت یافتن آن، یعنی امروز موکول شود.
این موضوع که میتواند ریشه در مشکل سابقهدار تعویض دولتها در کشورمان داشته باشد، زمانی جالب توجهتر به نظر میرسد که میبینیم هیچ نشانهای از گرامیداشت روز ملی روستا در سایت نهاد پیشنهاد دهنده نامگذاری این روز، یعنی «مرکز توسعه روستایی و مناطق محروم کشور» که زیر مجموعه نهاد ریاست جمهوری است به چشم نمیخورد!
این اتفاق در حالی رخ میدهد که روز گذشته دیدیم، نهاد ریاست جمهوری در مراسمی با حضور عالیترین مقام اجرایی کشور، رئیس جمهور، این روز را گرامی داشت و دکتر روحانی سخنان مهمی درباره تکریم این رویداد بر زبان راند و حتی مأموریتهایی برای تحقق اهداف نامگذاری این روز که تکریم روستانشینان بود، تعریف کرد.
بدین ترتیب درخواهیم یافت که عامل این دست رخدادها، نوعی ناهماهنگی میان مسئولان اجرایی است که وضعیت روستانشینان کشورمان، میتواند بهترین نمونه، برای اثبات شایع بودن آن در همه دولتها باشد.
کافی است، سری به نتایج سرشماریهای نفوس و مسکن در سالیان مختلف زده و وضعیت سابق و کنونی روستانشینان و روستاهای کشور را به زبان آمار قیاس کنیم تا دریابیم از جمعیت ۲۴ میلیون نفری روستانشینان کشور در سال ۱۳۷۰، به ۲۱.۵ میلیون روستانشین در سال ۹۰ رسیدهایم که حکایت از رشد منفی جمعیت روستاییان دارد.
این رویداد در حالی رقم خورده که بر پایه آمار، در این بازه زمانی، شمار روستاهای دارای سکنه کشور از ۶۴۶۲۷ روستا به ۶۱۷۲۴ آبادی تنزل یافته است، حال آنکه در این مدت مشابه، هم جمعیت شهرنشینان رشد چشمگیری یافته و از عدد حدود ۳۲ میلیون تن، به بیش از ۵۳.۵ میلیون تن رسیده و هم ساخت و ساز در مناطق شهری رشدی بیسابقه و به نوعی لجام گسیخته را تجربه کرده است.
اگر به این مجموعه اعداد و ارقام، رشد مثبت جمعیت کشور ـ توجه کنید که رشد جمعیت کشورمان همواره مثبت بوده و این موضوع با کاهش نرخ رشد جمعیت که این روزها نگرانیهایی آفریده، متفاوت است ـ را بیفزاییم، آن زمان میتوان سادهتر قضاوت کرد که چه بر سر روستاها و روستانشینان آمده که این چنین راهی شهرها شدهاند.
اکنون کافی است، تنها و تنها به سهم روستاییان در تولید محصولات کشاورزی و دامی مورد نیاز کشور پرداخته و صرفنظر از نقش پر رنگ ایشان در نگهداری میراثهای گرانسنگی چون زبان و آداب و رسوم سنتی و آیینی، به ضرورت اندیشیدن تدبیری برای تغییر روند جاری در آمار و ارقام سرشماری کشور بیندیشیم تا دریابیم صرف نامگذاری یک روز به نام ایشان، هیچ دردی را دوا نخواهد کرد، به ویژه که میبینیم بانیان این نامگذاری با تغییر دولت، تغییر کرده و وارثانشان حتی این مناسبت را به یاد نیاوردهاند تا شاید با تبریک فرا رسیدن این روز، سهمی در گرامیداشت آن داشته باشند!