جریان سیاسی تندرو پس از سکوت چند روزه درباره اقدامات تیم مذاکرهکننده هستهای به صورت بی محابا مذاکرات هسته ای ومذاکره کنندگان را توأمان آماج اتهام قرار دادند. با انتشار خبرهایی درباره احتمال نهایی شدت توافق هستهای، دور تازهای از تخریبها علیه دولت و تیم مذاکرهکننده هستهای راه افتاده است، گرچه این تخریبها ادامه روند پیشین است اما تفاوتهای معناداری نیز یافتهاند.
روزنامه ایران با صادق زیبا کلام از استادان علم سیاست درباره این روند و دلایل آن گفتوگو کرده است.
با نزدیک شدن به هفتههای پایانی مذاکرات هستهای و انتشار اخباری مبنی بر محتمل شدن توافق میان ایران و کشورهای 1+5 دور تازهای از تخریب تیم مذاکرهکننده هستهای از سوی جریانهای تندرو آغاز شده است، آیا شما هم قائل به شروع یک عملیات روانی مخرب هستید؟ در این صورت دلایل پیدا و پنهان این جریان تخریب را باید در کجا جستو جو کرد؟
تندروها از منظر خودشان نگران توافق هستهای میان ایران و امریکا به عنوان عضو مؤثر گروه 1+5 شدهاند. چون اگر بین ایران و امریکا حتی یک توافق نسبی هستهای ایجاد شود این توافق برای تندروها فاجعه خواهد بود و فرش بهرهبرداری را از زیر پای تندروها بیرون میکشد، زیرا تندروها میدانند که اگر قرار باشد بین ایران و امریکا بر سر موضوع هستهای توافقی صورت بگیرد، آن وقت مردم سؤال اساسیتری را مطرح خواهند کرد و آن اینکه اگر این موضوع حل شد چرا بر سر مسائل و تضادهای دیگری که وجود دارد، گفتوگو نکنیم؟ به این دلیل است که از نگاه این جریان به توافق رسیدن بر سر مسأله مهمی همچون موضوع هستهای نه مطلوب که مذموم است، زیرا این توافق با مصالح و منافع تندروها در تضاد قرار میگیرد.
با این حال به نظر میرسد این جریان پس از حواشی ای که تحت عنوان همایش دلواپسی انجام شد به نوعی سکوت کرده بود. آن سکوت و این شروع دوباره چه دلیلی میتوانست داشته باشد؟
موضوع بیشتر به شرایط حاکم بر مذاکرات باز میگردد. زیرا این جریان زمانی که احساس میکند اختلاف بین طرفین مذاکره خیلی زیاد است و امکان توافق وجود ندارد، ساکت است و کارهای دیگری انجام میدهند. اما وقتی احساس میکنند که توافقی در حال شکلگیری است، نگران میشوند و واکنش نشان میدهند. سکوت نسبی که در ماههای گذشته وجود داشت برای این بود که آنها تصور میکردند، دامنه اختلاف بین دو طرف آنقدر زیاد است که توافق هستهای را غیر ممکن میکند. آنها تصور میکردند اختلافی مانند اینکه مثلاً آنها میگویند نمیشود ایران بیشتر از 2000 سانتریفیوژ داشته باشد و ما داشتن کمتر از 20 هزار سانتریفیوژ را غیر قابل قبول میدانیم چنان است که انجام توافق را منتفی میسازد. بنابراین دلیلی نمیدیدند که بخواهند مانوری روی این موضوع داشته باشند. اما وقتی دیدند که مذاکرات دارد به توافق میرسد و برخی شکافهای اساسی پر شده است، آن وقت هجمه شان نسبت به تیم مذاکرهکننده زیاد شد.
پیشتر آنچه مورد انتقاد تندروها قرار داشت کلیت سیاست خارجی دولت یازدهم در موضوع پرونده هستهای بود. اما حالا بحث شخصی شده است. پیکان انتقادات متوجه شخص محمدجواد ظریف به عنوان مسئول تیم مذاکرهکننده شده است و همچنین سعی شده با تیترهایی مانند «شلیک ظریف به استقلال روحانی» نوعی فاصلهگذاری و تضاد را میان وزیر امورخارجه و رئیس جمهوری نشان دهند. چنین برخوردی چه هدفی را دنبال میکند؟
بخشی از استراتژی کلی تندروها این بوده است که سیاستهای هستهای آقای روحانی را زیر سؤال ببرند، اما بخش دیگری از این استراتژی پیرو سیاست اختلاف بینداز و حکومت کن بوده است. آنها میخواهند از ایجاد تصور اختلاف بین آقای ظریف و آقای روحانی استفاده کنند. موضوع تازهای هم نیست. در مقاطعی این کار را با آقای عراقچی و آقای ظریف انجام میدادند. سعی میکردند ظریف را سیاستمداری سازشکار جلوه بدهند و در مقابل سید عباس عراقچی را نیروی ارزشی، اصولگرا و حزب اللهی نشان دهند. اما چون آن تاکتیک جواب نداد، حالا میخواهند بگویند این اختلاف بین ظریف و روحانی است و ظریف میخواهد مستقل عمل کند و... آنها میخواهند بین وزیر امور خارجه و رئیس جمهوری کدورت ایجاد کرده و به هر طریق قطار مذاکرات هستهای را متوقف کنند.