«فیلمسازیِ چریکی» که متکی بر تولید فیلم بلند سینمایی با کمترین امکانات است، در تلویزیون ایران نیز در حال ریشه دواندن است و نمود برجسته این اتفاق را در ساخت سریال جدید مهران مدیری میتوان مشاهده کرد؛ اتفاقی که عوارضش با افزایش اجتناب ناپذیر کیفیت پخش تلویزیون در سالهای پیش رو نمایان خواهد شد، کما اینکه اکنون یکی از موانع تبدیل شبکهها به HD، محدودیت تولیدات با کیفیت HD در میان آثار تلویزیون است و طبیعتاً اگر یک یا دو دهه دیگر، قرار باشد از این سطح نیز عبور کرد، حتی دیگر کیفیت HD نیز پاسخگو نیست.
به گزارش «تابناک»، تورم همچون دیگر بخشهای اقتصادی، سراغ تولید آثار سینمایی نیز آمده و وضعیت به گونهای شده که با هزینهای کمتر از پانصد تا هفتصد میلیون تومان، نمیتوان انتظار ساخت اثری جدی را داشت و اگر قرار باشد، این اثر بازیگر مطرح داشته باشد و سراغ بازیگران تئاتر و نابازیگرها نرفت و با بازیگران مطرح قرارداد بست و در کنار این بازیگران، سناریو را دست یک فیلمنامه نویس پرسابقه سپرد و کارگردانی خبره گمارد و به این ترکیب فیلمبردار و تدوینگری امتحان پس داده را افزود، برای پروژهای شهری، باید دستکم یک و نیم میلیارد تومان کنار گذاشت.
حال فیلمی با یک و نیم میلیارد تومان هزینه تولید، برای آنکه سرمایهاش بازگردد، به ۳.۵ میلیارد تومان فروش نیاز دارد، در غیر این صورت با توجیه اقتصادی روبهرو نخواهد شد اما مگر چند اثر سینمایی در سال، فروش بالای ۲ میلیارد یا معادل حدود ۵۰۰ هزار بلیت (با میانگین قیمت ۴ هزار تومان) دارند و میتوانند هزینههایشان را از بلیت فروشی در گیشه بازگردانند و سرمایهگذار را به تولید آثار بعدی ترغیب کنند؟
این گونه است که کارگردان، سناریست شده و فیلمِ فاقد داستان به مردم عرضه میشود و سپس فیلمساز نقش تدوینگر را نیز بر عهده میگیرد و راشهایی که میتواند در تدوین، ریتمی استانداری بگیرد، به بدترین شکل ممکن کنار هم قرار میگیرد و یک ایده خوب، به بدترین شکل ممکن در بستر داستانی ضعیف و پردازشی ضعیفتر، تلف میشود. البته برخی کارگردانان، حتی فیلمبرداری را نیز به فرزند یا برادرشان میسپارند که به جز معدود مواردی، این ایده نیز نتیجه چندان دلچسبی ندارد.
اما کاهش هزینهها تنها در این بخش خلاصه نمیشود، بلکه حتی در بستر داستان و ریتم نه چندان دلچسب نیز میتوان اثری قابل قبول برای مخاطب عام ساخت؛ مشروط به آنکه دستکم تصاویر چشمنوازی ببینیم. این امر مستلزم بهرهبرداری از فناوری روز در فیلمبرداری است که به رغم پیشرفتهای چشمگیر، شاهد رشد بسیار کند در این حوزه هستیم و آثاری که در بالاترین سطح کیفی در کشورمان ضبط میشود نیز با یک یا حداکثر دو دوربین حرفهای و مجموعهای محدود از امکانات جانبی، مراحل تصویربرداری را پشت سر میگذارند.
البته اگر همین میزان سرمایهگذاری نیز شود، قابل توجه است، زیرا بخش چشمگیری از فیلمهای راه یافته به جشنواره سی و دوم فجر همچون جشنواره سیام و سی و یکم، با دوربین بسیار ارزان قیمت و فاقد کارایی لازم برای تولید یک اثر سینمایی با کیفیت تولید شده بودند و دوربینهای کنن 5D MARK II و 5D MARK III به واسطه قیمت ارزان، به شدت مورد توجه فیلمسازان حرفهای قرار گرفتهاند، حال آنکه این دوربینها به جز فول فریم بودن (برخورداری از حسگر ۳۵ میلیمتری)، دیگر امکاناتشان قابل قیاس با دوربینهای RED و ARRI نیست.
یکی از دلایل افت کیفیت آثار سینمایی در کشورمان، همین تولید چریکی آثار با چنین دوربینهایی است که بیشتر مورد توجه مستندسازان است و استفاده از آنها برای مستندسازان نیز هم منطق اقتصادی و هم منطق تولیدی (راهاندازی سریع و سبکی به واسطه رویکرد مستندها) دارد و نکته تاسف آورتر اینکه سریال سازی نیز به سبک ساخت آثار سینمایی اما معمولاً به شیوهای نازلتر پیش میرود.
تصاویر منتشر شده از سریال «اتاق عمل» مهران مدیری نشان میدهد، این مجموعه با 5D MARK II یا 5D MARK III تصویربرداری شده و تمام هزینه این سبک فیلمبرداری خرید یک دوربین 11 تا 13 میلیونی است. این در حالی است که با افزایش کیفیت تلویزیون در سالهای آینده، این فیلمها کیفیت حداقلی پخش خواهند یافت، حال آنکه فیلمبرداری با دوربین RED و ARRI که با کیفیت 5K، تاریخ انقضایی برای کیفیت این تصاویر باقی نخواهد گذاشت و حداقل تا نیم قرن دیگر میتوان بر روی کیفیت تصاویر به ثبت رسیده حساب باز کرد.
شاید برخی مخاطبان تلویزیون این پرسش را داشته باشند که چه لزومی برای فیلمبرداری با کیفیت 4K یا 5K وجود دارد، آن هم در این دوران که حداکثر برنامه یک دهه آینده تلویزیون، رسیدن به کیفیت HD یا 1920 در 1080 است. چنین پرسشی در گذشته نیز مطرح میشد که چه لزومی دارد تلویزیون تصاویری با کیفیت HD فیلمبرداری کند و به همین دلیل فیلمبرداری بسیاری از برنامهها و مجموعه ها با DV و SD فیلمبرداری شد؛ فیلمهایی که اکنون به واسطه کیفیتشان کارکرد حداقلی یافتهاند چرا که پخش آنها فاصله کیفی چشمگیری با فیلمهای روز دارند و طبیعتاً با تبدیل شبکههای تلویزیون به HD، اساساً این فیلمها قابل پخش نیستند، چرا که با پخش اینها، دیگر شبکه HD نشده است!
بنابراین انتظار میرود در رسانه ملی حداقل برای تولیدات با رده بندی الف و الف ویژه که طبیعتاً بیش از یک بار پخش میشوند و با کیفیت ترین رده برنامه سازی این مجموعه محسوب میشود، این آینده نگری و دوراندیشی دیده شود و با طراحی استاندارد کیفی بالای تصاویر، منبع رسانه ملی به مرور مملو از فیلمهایی با کیفیت 4K یا 5K شود و اگر روزگاری قرار بود تلویزیون ایران نیز تجربه چنین کیفیتهایی را داشته باشد، دست مدیران تلویزیون برای بستن کنداکتور با آثاری دارای چنین کیفیتی خالی نباشد.