موج تازه تلاش شبکههای ماهوارهای فارسی زبان با ساخت سریالهای دارای داستان و کاراکترهای نزدیک به فضای ایران آغاز شده و زنگ خطر را برای رسانههای داخلی و به طور خاص رسانه ملی برای تولید محتوای باکیفیت و متفاوت برای حفظ مخاطب داخلی به صدا درآورده است؛ اما آیا تلویزیون در این آوردگاه تازه دست بالا را خواهد داشت؟
به گزارش «تابناک»، هنگامی که شبکه «فارسی ۱» با پشتیابی نیوزکورپوریشن مجموعه رسانهای رابرت مرداک از مرداد ۱۳۸۸ با سریالهای کلمبیایی آکنده از روابط غیراخلاقیِ دارای رویکرد ترویجی فعالیتش را آغاز کرد، با چنان سرعتی بخش چشمگیری از مخاطبان فارسی زبان را به خود جلب کرد که خطری جدی در این زمینه احساس شد و در مقابل به جای تولید سریالهای باکیفیت داخلی که بتواند «فارسی ۱» را کم مشتری سازد، مجموعهای از مقالات درباره خطر این شبکه در سست کردن بنیانهای خانوادگی منتشر شد.
هرچند این مقالات و هشدارها یک ضرورت بود، تنها هنگامی نتیجه بخش بود که شاهد تولید برنامههایی در کشورمان برای رقابت با سریالهایی با دوبله ضعیف این شبکهها بود. البته صداوسیما تلاش کرد با افزایش فیلمهای دوبله شده و نمایش پایانی آثار سینمای جهان در این زمینه حضور قدرتمندتری داشته باشد و به واسطه رعایت نکردن کپی رایت، توانست با سرعت عمل مناسبی در این زمینه پیش بیفتد.
با این حال، همچنان گروهی از فارسی زبانان مشتری این شبکه ماندند تا اینکه شبکههایی همچون «جم تی وی» و «من و تو» در رقابت با «فارسی ۱» قویتر عمل کرد و عملاً این شبکه را به حاشیه برد. در همین راستا «فارسی ۱» در ابتکاری تازه، اقدام به تولید محتوای فارسی کرد که از انیمیشین به سریالی با کاراکترهای فارسی رسیده است؛ کاری که برای نخستین بار در چند دهه اخیر رخ داده و زنگ خطر جدیِ آغاز یک جنگ تازه برای رسانههای داخلی و به ویژه رسانه ملی است.
«رؤیای شیرین» که با حضور یکی از شرکت کنندگان آخرین دوره شوی تلویزیونی آکادمی موسیقی گوگوش در سال ۱۳۹۱ به نام ندا تولید شده و تاکنون چندین قسمت از آن پخش شده، اثری برجسته و حتی قابل مقایسه با سریالهای درجه ۲ تلویزیون کشورمان نیز به شمار نمی رود و کمترین شخصیتپردازی نیز در آن دیده نمیشود اما در عین حال، آغاز یک رویداد خطرناک برای هدف گرفتن مخاطب فارسی زبان است و رعایت برخی هنجارهای داخلی در این سریال را میتوان در همین راستا تعبیر کرد.
تولید فیلمهایی با کاراکترهای ایرانی و داستانی با محوریت ایرانی در دو دهه اخیر، مسوبق به سابقه بوده و رخداد تازهای نیست؛ اما تولید سریال که پروسهای زمانبر است، رویداد بیسابقهای است و طبیعتاً در صورت سرمایه گذاری و کسب تجربه این شبکهها و جذب برخی چهرههای ایرانی خارج از کشور، میتواند بار دیگر بخشی از مخاطبان وسیع تلویزیون کشورمان را به آن سو جلب کند و این خطر تنها هنگامی کمرنگ خواهد شد که سریالهای جذاب، رغبت تماشاگر ایرانی را برای خیره شدن به این شبکههای ماهوارهای بسیار کمرنگ سازد.
شاید بازگشت مهران مدیری، یک رویداد قابل قبول در همین راستا بود و در ادامه، شاید بازگشت رضا عطاران به تلویزیون و دیگر برنامهسازان پرمخاطب با سریال و تاک شوهای جذاب، بتواند این نگرانی را کاهش دهد. در واقع باید تصریح کرد، تلویزیون در این آوردگاه باید از هر آنچه در این سالها به عنوان سرمایههای انسانی و دارای مقبولیت مردمی در اختیار داشته بهره برداری کند و در غیر این صورت رقبایش چنین خواهند کرد، کما اینکه بازیکن سابق تیم ملی فوتبال به تازگی سر از فارسی! درآورده بود.