در ایام عاشورا و تاسوعا، شور حسینی سراسر عالم خاکی را در بر میگیرد و عزاداران حسینی در نقطه نقطه جهان به عزاداری میپردازند اما عزاداری در کشورهای غربی به آیینهای و فضای متفاوتی همراه است.
به گزارش «تابناک»، نهم و دهم محرم داغ را بر دل هر آزادیخواهی تازه میکند؛ آن هنگام که حسین و یاران صدیقش برای دفاع از حق و حقیقت مقابل لشگر اشقیاء ایستادند و حق را برای عافیت طلبی قربانی نکردند. امروز و فردا نه تنها جهان تشیع، بلکه گوشههای دیگری از اروپا، آمریکا و حتی آفریقا سیاه پوش است و مسلمانان به یاد حسین (ع) به عزاداری میپردازند.
عزاداری برای حسین (ع)، عباس (ع) و شهدای کربلا در کشورهای اروپایی، آمریکایی و آفریقایی اما فضایی متفاوت دارد که «تابناک» با جمع بندی گزارشهایی از «خیمه» که در این باره منتشر شده بود، گزارشی متفاوت و مفصل را از عزاداری در چندین کشور دیگر در ظهر تاسوعا تقدیم میکند؛ وقایع نگاری که نشان میدهند نهضت حسینی تا چه حد فراگیر شده است.
هالکالی؛ حلقه محبان حسین (ع)"EVRENSEL AŞURA MATEM TÖRENİ” عاشورا، ترکیه، استانبول، میدان هالکالی، جایی که همه ساله در روز عاشورا پذیرای صدها هزار عاشق است، صدها هزار عاشق حسین.
هالکالی محلهی شیعهنشین استانبول است. از سال 1982 میلادی بود که به دست حجتالاسلام صلاحالدین اؤزگوندوز و حجتالاسلام حمید توران سنگبنای برگزاری مراسم عاشورای حسینی در میدان هالکالی بنا نهاده شد. مراسم اندک اندک پا گرفت و سال 1991 برای نخستین بار خبر برگزاری چنین مراسمی در مطبوعات ترکیه منعکس شد. مراسم میدان هالکالی سخنرانی چند شخصیت و صاحبنظر دربارهی امام حسین (ع) و عاشورا و اجرای یک تعزیه است آن هم در روز عاشورا.
اما میل و اشتیاق شیعیان و حتی غیر شیعیان برای برگزاری این مراسم سال به سال بیشتر شد و کار به آنجا کشید که در سال 2005 این مراسم در سه زمینه در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد: بیشترین تعداد تماشاگر یک نمایش (تعزیه) با سیصد هزار تماشاگر ثبت شده؛ بزرگترین کادر آماتور تئاتر (840 نفر)؛ گستردهترین صحنهی اجرا در 2500 متر مربع صحنهی خاکی و ماسهای.
هالکالی اکنون به حلقهی اتصال شیعان، اهل تسنن و علویان ترکیه تبدیل شده است و همه حول محور عشق به اهلبیت و امام حسین (ع) گرد هم میآیند. تعزیهی مراسم هالکالی تعزیهای است نوشته شده توسط صلاحالدین اؤزگوندوز بدون دخل و تصرف، ساده و بیآلایش و مستند. در هالکالی از قمهزنی خبری نیست و حتی از سال 1997 زنجیر هم نمیزنند، اما همه در صفی میایستند و به واحدهای هلال احمر مستقر در میدان خون اهدا میکنند.
میگویند برای اولین بار در میان شیعیان جهان، اهدای خون در روز عاشورا از همین مراسم باب شد. به طور کلی میتوان گفت برگزاری این مراسم در طی 26 سال و بازتاب آن در رسانهها باعث تسریع در روند گرایش به تشیع شده است.
گرچه چندصد نفر در برگزاری این مراسم فعالیت دارند اما شرح وظایف همه مشخص و برنامهریزی شده است و هرکس به مسئولیت خود احاطهی کامل دارد و آن را به بهترین صورت انجام میدهد، از مدیریت مراسم تا کوچکترین مسئولیتها.
مراسم هالکالی که با عنوان «مراسم عزاداری جهانی عاشورا» برگزار میشود، اکنون دیگر شهرتی جهانی دارد و تبدیل به بخشی از هویت شهر استانبول و کشور ترکیه شده است. در سال 2008 پانصد هزار نفر در این مراسم شرکت کردند و پیشبینی میشود در عاشورای سال 2009 نزدیک به یک میلیون نفر در این مراسم حاضر شوند.
همه ساله بعضی نمایندگان مجلس، نهادهای مردمی، میهمانان خارجی، کنسولهای کشورهای اسلامی مقیم ترکیه، کنسولهای کشورهای ترکزبان در استانبول، نمایندگان مطبوعات و هنرمندان، انجمنهای خانوادههای شهدا و عموم مردم شرکت میکنند. رئیسجمهور، نخستوزیر و رئیس مجلس نیز برای حضور در مراسم دعوت میشوند.
در سال 2006 رئیس مجلس ترکیه در این مراسم حاضر شد. خبرنگاران بیش از پنجاه آژانس خبری ترکیه و دیگر کشورها هم این مراسم را پوشش خبری میدهند. محرم سال گذشته حجتالاسلام اؤزگوندوز رهبر شیعیان ترکیه در ویژهبرنامههای عاشورایی چهارده شبکهی رادیو تلویزیونی ترکیه حاضر شد و به طور زنده دربارهی امام حسین (ع) و عاشورا به گفتگو نشست.
جذابترین بخش این مراسم، تعزیه است. متن تعزیه را معمولاً حجتالاسلام اؤزگوندوز رهبر شیعیان ترکیه مینویسد. در نگارش این متن از منابع مشهور و مورد اتفاق اکثر مورخان و مقتلنویسان شیعه و سنی استفاده میشود. متن نمایشنامهی تعزیه هر سال تغییر میکند و هر بار بخشی از واقعهی عاشورا به اجرا درمیآید؛ گاه حوادث روی داده در مدینه، گاه کربلا، شام و یا کوفه به میان آورده میشود.
در این میان به دیگر قهرمانان کربلا همچون حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت زینب، حضرت علی اکبر(ع) و نیز صحابهی امام هم تأکید میشود. کارگردانی تعزیه را هم «هلال محموداوغلو» کارگردان اهل جمهوری آذربایجان به عهده دارد که با همکاری قاسم آلجان، کارگردان گروه تئاتر جوانان زینبیه کارگردانی تعزیه را انجام میدهد.
برگزاری این مراسم، عاشورا و شهادت امام حسین (ع) را به موضوعی آشنا تبدیل کرده است، گرچه در گذشته کمتر بازتابی در میان مردم بخصوص اهل سنت داشت اما اکنون اهل سنت به امام حسین (ع) و عاشورا علاقه و اشتیاق نشان میدهند و میخواهند هرچه بیشتر در این باره بدانند.
مراسم دفتر یادبودی دارد که شخصیتهای گوناگون حاضر در مراسم نظرات خود را در آن ثبت میکنند. قرار است این دفتر پس از تکمیل به صورت کتاب منتشر شود. یک شبکهی تلویزیونی هم اجاره میشود و مراسم به طور مستقیم از آن شبکه پخش میشود. بعضی شبکهها هم درخواست میدهند و این مراسم را به صورت رایگان پخش میکنند.
مراسم به صورت دو سیدی شامل سخنرانی و اجرای تعزیه تهیه میشود و برای حاضران ارسال میگردد. این سیدیها نه تنها در ترکیه بلکه در کشورهای دیگر مثل روسیه و آمریکا هم توزیع میشود. قرار است در آینده این سیدیها به زبانهای عربی و فارسی هم ترجمه و منتشر شود.
البته در برخی کشورهای عربی سیدی تعزیهی این مراسم به عربی دوبله و منتشر شده است. با بعضی از حاضران در مراسم هم مصاحبه شده و احساس و نظر آنان نسبت به این مراسم مکتوب شده و به صورت مجموعه کتابهایی با عنوان «برگهایی از حزن عاشورا» منتشر شده است. این مصاحبهها به صورت تصویری نیز تهیه و توزیع شده است.
عاشورا در مسجد هامبورگ آلمان جمع كثيري از مسلمانان مقيم آلمان، شيعه هستند؛ كه بيشتر در شهرهاي فرانكفورت، مونيخ، آخن، هانوور و هامبورگ زندگي ميكنند. در اين ميان، بزرگترين جامعهي مسلمانان شيعه در هامبورگ اقامت دارند. تا سال 1979 (1358 شمسي) بين هفت تا پانزده هزار ايراني در آلمان غربي زندگي ميكردهاند.
نخستين مسجدي كه در آلمان، بنا شد مسجد «اشويتسينگ» بود كه در سال 1780 ميلادي (1297 هجري) در پارك اشويتسينگِبرلين ساخته شد.
اين مسجد توسط يك شاهزادهي آلماني، كه با دختري ترك ازدواج كرد و به دين اسلام درآمد، احداث گرديده است. در حال حاضر نماز عيد فطر و عيد قربان در اين مسجد برپا ميشود.
در سال 1953 (1332 شمسي) به تقاضاي جمعي از شيعيان ايراني مقيم هامبورگ، مرحوم آيتالله العظمي بروجردي با احداث مسجدي در آن شهر موافقت كردند. سنگ بناي اين مسجد بزرگ، كه بعدها به «مركز اسلامي هامبورگ»مشهور شد، در نيمهي شعبان 1338 شمسي در زميني به مساحت 3774.4 متر مربع در بهترين نقطهي شهر هامبورگ واقع در كنار درياچهي «استر» توسط حجتالاسلام محمد محققّي، نمايندهي مرحوم آيتالله العظمي بروجردي، و با حضور انبوهي از مسلمانان و بزرگان شهر و مشتشرقانِ آلمان، برپا گرديد.
از سال 1344 شمسي، دانشگاه كلن آلمان مركزي به نام مركز تحقيقات علوم و عقايد شيعي داير كرده، كه تاكنون بيش از 8000 جلد از كتب شيعي اعم از فقهي، اصولي، كلامي، رجالي، فلسفي، تاريخي، ادبي و... در آن جمعآوري شده است. از سال 1347 توجه خاصي نسبت به عقايد شيعه در آلمان پديد آمده و در مدّت كوتاهي كتابها و مقالات فراواني از دانشمندان آلماني چون پروفسور «اروين گرف» انتشار يافته است.
هر ساله، مراسم عاشورا در مركز اسلامي هامبورگ با شركت عدهي كثيري ـ بيش از دو هزار نفر ـ برگزار ميگردد. تعداد مسلمانان شيعه و سني در شهر هامبورگ، مابين 80.000 تا 100.000 نفر و در كلّ آلمان تا دو و نيم ميليون نفر است.
پس از گذشت سالها، چه قبل از انقلاب اسلامي و چه بعد از آن، عدهي كثيري، فقط به عشق امام حسين(ع) و اهلبيت، فقط در دو روز تاسوعا و عاشورا در مركز اسلامي هامبورگ حاضر ميشوند.
در روزهاي تاسوعا و عاشورا، در مركز اسلامي اغلب مراسم با سخنراني و در آخر عزاداري و سينهزني برگزار ميگردد و كمتر با خرافات آميخته است.
البته در طبقهي زيرزمين، هر ساله در دههي اول محرّم، خواهران و برادران مسلمان پاكستاني، كه تعدادشان شايد به دويست نفر ميرسد، با شمايل و شبيهسازي، عزاداري ميكنند كه بيشتر سنّتي و كمتر تاريخي است. در هامبورگ، مراسم عاشورا همچنان زنده است.
عاشورا در كشور كاناداكانادا كشوري است پهناور در شمال امريكاي شمالي، كه از شمال به اقيانوس منجمد شمالي، از شرق به اقيانوس اطلس و از غرب به اقيانوس كبير محدود ميشود. جمعيت آن بيش از 23 ميليون نفر و مركّب از بوميان و مهاجران است.
تعداد بسياري مهاجر، از كشورهاي مختلف دنيا، در اين كشور زندگي ميكنند. اين مهاجران با استفاده از ويژگي چند فرهنگي بودن كانادا ميتوانند در حفظ و شناساندن فرهنگ بومي خويش، فعاليت داشته باشند.
هرچند كه آمار دقيقي از شيعيان مقيم كانادا منتشر نشده است، اما با در نظر گرفتن اينكه تعداد مسلمانان، بنا بر آمار رسمي دولت كانادا، نزديك به سيصد هزار نفر ذكر شده است، ميتوان گفت قريب به يك سوم اين تعداد، شيعه هستند كه تعداد قابل توجهي را تشكيل ميدهند. با توجه به حضور اين تعداد قابل توجه از مهاجران شيعه، كه از كشورهاي گوناگون به كانادا آمدهاند، فرهنگ شيعي نيز در كانادا جايگاه خود را داراست و شيعيان نيز ميتوانند از امكاناتي كه در اين راستا وجود دارد، استفاده نمايند و به انجام فعاليتهاي فرهنگي در چارچوب فرهنگ مذهبي خويش بپردازند؛ هر چند كه از جايگاه مستقلي در كانادا برخوردار نيستند.
برگزاري مراسم دههي محرم و عاشورا از جمله نمودهاي فرهنگي ويژهي شيعه است كه در كانادا از سوي شيعيان، انجام ميپذيرد. مراسم مختلف مذهبي مربوط به محرم در كانادا و در شهرهاي مختلف، هر ساله در روزهاي آغازين ماه محرم و سوگواري حضرت سيدالشهدا(ع) برگزار ميگردد.
با توجه به پراكندگي شيعيان در شهرهاي مختلف و وجود سازمانهاي شيعي گوناگون مبتني بر مليّتهاي مختلف، كه هر يك ويژگيهاي فرهنگي كشور محل تولد خويش را نيز دارا هستند، مراسم مذهبي عاشورا كه توسط اين گروهها در شهرهاي كانادا برگزار ميشود نيز بر اساس آداب و سنن خاص كشورهاي مبدأ مهاجران انجام ميگيرد و به عبارت ديگر، هر گروه شيعه بر اساس آداب و سنن مرسوم مناسبتهاي مذهبي در كشور خويش، به برگزاري مراسم مذهبي در كانادا نيز مبادرت ميورزد. البته شكل كلّي و عمومي مراسمي كه به شيوهي مشترك ميان شيعيان مليتهاي مختلف انجام ميگيرد، با توجه به مقتضيات محيط، برخي ويژگيهاي خاص خود را نيز دارد.
برجستهترين ويژگي مراسم عزاداري مشترك در ميان جامعه شيعيان كانادا، برگزاري مراسم مجالس سخنراني است. به عبارت ديگر، شيعيان با دعوت از روحانيان از كشورهاي مختلف، مانند عراق، لبنان، هند، پاكستان و ايران، در ايام سوگواري از سخنان آنان استفاده ميكنند و محتواي اين سخنرانيها نيز كمتر حالت احساساتي كشورهاي شيعي را دارد؛ بلكه تلاش بر اين است كه در اين محافل، بيشتر به وجه تاريخي و علمي مسأله عاشورا و درسهاي تاريخي آن پرداخته شود.
البته قابل توجه است كه در مراسم عاشورا در كانادا، شيوه مرسوم عزاداري شيعيان، يعني سينهزني و نوحهخواني نيز انجام ميگيرد كه همان گونه كه ذكر شد، به تناسب مليّت برگزار كنندگان مراسم، از شيوههاي عزاداري مرسوم هر كشور استفاده ميگردد. البته اغلب اين مراسم سوگواري، در مكانهاي سرپوشيده و مراكز تجمع شيعيان، مانند حسينيههاي مختلف برگزار ميشود و نمود بيروني و راهاندازي دستههاي عزاداري ندارد.
برخي شيعيان در بعضي از شهرهاي كانادا، براي مطرح ساختن شيعه به عنوان يك جامعه ملموس در كانادا، اقدام به برگزاري راهپيمايي به صورت دستههاي عزاداري در خيابانهاي شهرهاي اين كشور نمودهاند كه در اين رابطه ميتوان به انجام مراسم سينهزني و زنجيرزني توسط يكي از گروههاي شيعه به نام Mohammed Research Center A Al در تورنتو، طي چند ساله اخير نمود كه براي نخستين بار در سال 1993 در مطبوعات كانادا نيز بازنمون گرديد. در برگزاري اين مراسم، شيعيان به صورت كاملاً سنتي به عزاداري ميپردازند.
يكي ديگر از ابتكاراتي كه در راستاي بزرگداشت قيام حسيني در كانادا انجام شده است، تهيه و نصب پوسترهايي در معرفي امام حسين (ع) و قيام عاشورا در وسايط نقليه عمومي شهر تورنتو بود كه در سال گذشته، به وسيله يكي از گروههاي شيعه انجام پذيرفت. در شهر اُتاوا نيز با برنامهريزي شيعيان پاكستان، مراسمي به نام Hissain Day در مسجد اهل تسنن اتاوا برگزار ميگردد كه در آن، با دعوت از استادان دانشگاهي كانادا و ايالات متحده، به بررسي قيام عاشورا ميپردازند.
در ديگر شهرهاي كانادا نيز گروههاي مختلف شيعه، مراسم عزاداري عاشورا را برگزار ميكنند كه در همهي آنها، روحانيان به سخنراني و موعظه و بررسي قيام عاشورا ميپردازند و مراسم نوحهخواني به زبانهاي مختلف انجام ميشود.
گفتني است كه شيعيان در شهرهاي مختلف كانادا با اجاره يا خريد اماكني، اقدام به راهاندازي مسجد، حسينيه و يا انجمنهاي شيعي نمودهاند كه عمدهترين آنها مجمع اهلبيت(ع) امريكاي شمالي است كه در شهر تورنتو قرار دارد و ميكوشد تا گروههاي مختلف شيعه را در كانادا، تحت پوشش قرار دهد. بزرگترين مسجد شيعيان نيز در شهر تورنتو قرار دارد و به نام مسجد شيعيان جعفري تورنتو معروف است.
مراسم حسی در تیرینیدادطى يك قرن گذشته يا حتى قبل از آن مهمترين حادثه حزنانگيز تاريخ شيعه يعنى عاشورا، در ترينيداد به يك «جشن» يا جشنواره تحت عنوان جشنوارهی «حُسى» همراه با كارناوال تغيير يافته است؛ جشنوارهاى كه بعد از محبوبترين جشنوارهی سال ترينيداد، در رتبهی دوم قرار دارد.
مهمترين شركت كنندگان در اين مراسم سه گروه اجتماعى شامل مسلمانان شيعه، مسلمانان سنى و جمعيت غيرمسلمانى هستند كه گروه كُرُوِل يا ترينيدادىهاى آفريقايىتبار، مهمترين بخش آن را تشكيل مىدهند. هر ساله بانيان شيعى مراسم حسى در ترينيداد، مشتاقند تا مراسم يادبود اين حادثهی غمانگيز را برپا كنند.
آنها عميقاً به اهميت روحانى اين حادثه معتقدند و اعمالى را كه از آباء و اجدادشان به آنها رسيده در مراسم يادبود اين حادثه به جا مىآورند. با وجود اين، هزاران نفر از غيرمسلمانانى كه هر ساله از نقاط مختلف گرد مىآيند تا نظارهگر اين مراسم باشند، تنها اطلاعات عمومى مبهمى از اين واقعهی تاريخى و ابعاد مذهبى آن دارند.
به دلايل مختلف، آنها به اين مراسم به عنوان يك جشن يا يك مراسم شادىآور مىنگرند و بنابراين از اعمالى چون ميگسارى، پايكوبى و دستافشانى سود مىجويند كه در كارناوالها مورد استفاده قرار مىگيرد و البته متناسب با تعريف آنها از اين مراسم است. اما همين مراسم براى ديگر متدينان به خصوص مسلمانان سنى، اجراى مضحك و تقليدى مراسم بزرگداشت ماه محرم محسوب مىشود.
در مراسم حسى هر يك از گروههاى اجتماعى تلاش مىكند تا با آنچه واقعاً فكر مىكنند صحيح و معتبر است، طبق برداشت و تعريفى كه از اين مراسم دارند، در اين مراسم شركت جويند. آنچه امروزه در قالب مراسم حسى در ترينيداد برگزار مىشود يك رقابت فرهنگى ميان گروههاى مختلف دينى و نژادى است كه هر كدام، از واقعيت مراسم حسى براى خود تعريف جديدى دارند، در عين حال كه همگى داراى ميراث گستردهاى از فرهنگ و مليت اصيل ترينيدادى هستند.
همه ساله مراسم حسى در ترينيداد در مكانهاى قديمى معين برگزار مىشود. تا قبل از حادثهی قتل عام محرم 1884، سان فرناندو مهمترين محل برگزارى مراسم ماه محرم بود. بعد از اين حادثه، منطقهی سنت جيمز، كانون برگزارى مراسم محرم شد.
مراسم حسى در سنت جيمز به بهترين شكل برگزار مىشود. در اين شهر مراسم حسى با انواع علمهاى رنگارنگ و با حضور هزاران نفر از مردم كه هم از شهر و حومه و هم از ساير مناطق ترينيداد گرد هم مىآيند، برگزار مىشود. بانى اجراى مراسم حسى در شهر، شش خانواده بزرگ شيعى، حدوداً دويست نفر، هستند. از ميان اين شش خانواده، چهار خانواده مسئول برگزارى تعزيه و دو خانوادهی ديگر مسئول اجراى مراسمى تحت عنوان مراسم «ماه» هستند.
در ساخت تعزيه عمدتاً وسايل و موادى چون خيزران و نى، چند تكه چوب، مقوا و پوشالهاى مصنوعى و پلاستيكى، زرورقهاى فلزى و انواع آذينبندىهاى ديگر به كار مىرود. ارتفاع تعزيه در موارد گوناگون با هم متفاوت است اما به طور متوسط بين ده تا پانزده پا بلندى دارد كه تمام شكل و شمايل آن پوشيده شده از زرورقهاى براق و رنگارنگ و طرحهاى متنوع و متناسب با هر سال و همراه با چلچراغها و گلكارىها و آيينهبندى است. به عبارت ديگر تعزيه داراى يك پوشش رنگى است.
بتلهيم و نانلى در اثر 1988 خود عكسهاى رنگى زيبايى از تعزيه و مراسم حسى ارائه كردهاند. آذينبندىهاى زرورقى و توپهاى پلاستيكى، همانند آذينبندىهاى كريسمس، نمايش جالب توجه و خيرهكنندهاى ايجاد مىكند.
اين مهارتها از نسلى به نسل ديگر در ميان خانوادهها ـ اگرچه نه به صورت منظم ـ منتقل مىشود. اقوام و خويشاوندان سببى و نسبى هر خانواده با داشتن مهارتهاى مختلف مسئوليت احياء و استمرار تعزيه را به عهده دارند. برخى از اين افراد با گرايش و استعداد هنرى خود و برخى ديگر با داشتن نقشهاى هدايتى و نظارتى و برخى ديگر با نيروى بدنى خود ـ با شركت در مراسم طبلزنى ـ تعزيه را زنده نگه مىدارند. نوجوانان نيز با اشتياق فراوان در ساختن پرچمهاى رنگى نقش دارند.
وقتى مراسم حسى به خيابانهاى شهر كشيده مىشود، از حالت يك مراسم مذهبى اندوهبار ـ نزد شيعيان هند شرقى ـ به يك سرگرمى همگانى يا به عبارت ديگر به يك نمايش خيابانى تبديل مىشود. از لحظهاى كه دستهها در خيابانها ظاهر مىشوند و به موازات بالا گرفتن شور و هيجان برنامه، دسته دسته ترينيدادىهاى آفريقايىتبار و ديگر شركت كنندگان به اين مراسم مىپيوندند. طبلكوبىها با صداى محكم و مهيب خود كه به جان مردم لرزه مىاندازد، صحنهی بسيار مهيج و احساسى را به وجود مىآورد.
بسيارى از كسانى كه در مراسم حسى شركت مىكنند تنها به خاطر موسيقى و رقص آن نيست بلكه خيلى از آنها براى ديدار با يكديگر و احوالپرسى و به عنوان يك سرگرمى در اين مراسم حضور پيدا مىكنند. يكى از ترينيدادىهاى آفريقايىتبار در اين زمينه مىگويد: «بسيارى از جوانان در اين مراسم حضور پيدا مىكنند تا رقص و بالا پريدن دختران را تماشا كنند» و ديگرى با خنده مىگويد: «كسانى كه در اين مراسم شركت مىكنند ـ منظورش دختران و زنان است ـ بسيار زيبا و دلربا هستند. شركت در اين مراسم باعث مىشود انسان لحظات بسيار خوشى داشته باشد».
ساير جوانان دختر و پسر معتقدند كه مراسم حسى بهترين فرصت براى ديدار با يكديگر است. حتى برخى افراد سنى مذهب كه من با آنها گفتوگو مىكردم، مىگفتند: «بعضى از دختران ترينيدادى كه داراى دوستانی از میان پسران دارند و به خاطر سختگيرى والدينشان نمىتوانند همديگر را ملاقات كنند، در مراسم حسى بهترين فرصت را مىيابند تا با دوستشان ديدار كنند...».
در كنار مراسم حسى فروشنده هاى دورهگرد انواع و اقسام غذاهاى سنتى هندى همانند روتى و انواع شيرينىهاى متنوع و نوشيدنىهاى ملايم را مىفروشند. به نظر مىرسد جشنى مثل مراسم حُسى كه بيشتر توسط شركتكنندگان غيرمسلمان اداره مىشود، بدون نوشيدن آبجو و مشروبات الكلىِ قوى، كامل نمىشود. طبق گزارشها، اجراى مراسم حسى در مناطق روستايى اغلب با فروشندگان مشروبات الكلى ارتباط تنگاتنگ دارد (كراولى، 1954، ص 208).
اين مطلب را ساير مطلعين از مراسم حسى تأييد كردهاند، البته آنها اين مسأله را فقط در رابطه با تعزيهی روز اربعين تأييد كردهاند. مطالعاتى كه راجع به هند شده نيز به نوشيدن مشروبات الكلى در ميان دستههاى ماه محرم اشاره دارد (فروزتى، 1981، ص104؛ و سيّد و ديگران، 1981، ص 127). به هر حال جشنوارهی حسى به طور آشكار يك مراسم ترينيدادى است و بسيارى از نمايشهاى آن از جمله اجراى سرود كاليپو و نواختن طبلهاى فلزى تقريباً به صورت انحصارى در اختيار سياهان است.
به طور كلى جشنواره به عنوان يك مراسم لهو و لعب ميگسارانه كرولها (سياهان) محسوب مىشود (مانينگ، 1989، ص 141) بنابراين هيچ ترديدى نيست كه مراسم حسى در حال تبديل شدن به دومين مراسم ميگسارانه كرولهاست و شخصيتهاى شيعى نيز دريافتهاند كه در مراسم حسى تغييرات زيادى صورت گرفته است. به طور كلى آنان ديگر كنترل اوضاع را در دست ندارند؛ يكى از اين افراد مىگويد: بايد بگويم كه ايجاد تغيير در مراسم حسى حدوداً از بيست سال پيش شروع شد؛ روح جشن و جشنواره در مراسم حسى (يادبود شهادت امام حسين علیهالسلام) حلول كرده است.
ويژگى جشن و شادى به تدريج در مراسم حسى نفوذ كرد تا آنجا كه كمكم بر آن غالب آمد. از همين روست كه امروزه اين مراسم كاملاً به يك جشن و جشنواره تبديل شده است؛ جشنوارهاى كه در خيابانها اجرا مىشود... ما ـ بانيان شيعى مراسم حسى ـ جمعاً شش خانوادهايم. هر كدام با بيستوپنج تا سى نفر عضو كه كلاً حدود دويست نفر مىشويم. حال چگونه اين دويست نفر مىتوانند سى الى چهل هزار نفر را از نوشيدن مشروبات الكلى و رقص باز دارند؟
حتى پليس هم نمىتواند جلوى آنها را بگيرد. در جايى كه قانون، آنها را از اين كار منع نكرده، ما چگونه مىتوانيم آنها را از مشروب و رقص منع كنيم. كسى جرأت ندارد در مراسم حسى به كسى كه مشروب مىنوشد و مىرقصد چيزى بگويد، اگر چيزى بگويد، دشنام مىشنود و احتمالاً كتك مىخورد.
در بررسى علل از دست رفتن نظارت شيعيان بر مراسم حسى، برخى از ريشسفيدان شيعى حسرت سالهاى گذشته را مىخورند، سالهاى قبل از 1962 كه ترينيداد تحت استعمار بريتانيا بود و آنان مسئول نظم عمومى شهر بودند. يكى از اين افراد مىگويد: «وقتى كه سفيدپوستان (استعمارگران) اينجا بودند، آنان قدرت را در دست داشتند و قانون از انجام اعمال شادىآور در مراسم حسى جلوگيرى مىكرد.
سفيدپوستان احترام مذهب ما را نگه مىداشتند و اجازه نمىدادند تا ديگران حرمت آن را زير پا بگذارند. البته اينچنين نيست كه دوران سلطهی استعمار را بتوان دوران طلايى اجراى مراسم حسى در ترينيداد دانست، بدانگونه كه شيعيان پير حسرت آن دوره را مىخورند. اين مسأله با توجه به قتل عام محرم 1884 و ديگر بىعدالتىها و وحشىگرىهاى استعمارگران در دورهی اجير شدن كارگران، بهتر درك مىشود. (سينگ، 1988، ص 1 – 39).
يكى ديگر از افرادى كه حسرت گذشته را مىخورد، مىگويد: وقتى كه من بچهی كوچكى بودم، به هنگام اجراى مراسم حسى در پناه نيروى انتظامى گماشته از سوى بريتانيا بوديم. در آن زمان در مراسم حسى اعمال درستى انجام مىشد و از رقص و ساير اعمال ناهنجار خبرى نبود. اعمال ما كاملاً خوب بود؛ حتى در يك مورد ما شاهد بوديم كه يك بازرس از جنوب آفريقا مسئول نيروى انتظامى بود.
او تنها به كسانى كه مستقيماً در برگزارى مراسم حسى نقش داشتند، اجازه مىداد تا وارد خيابانها شوند. ساير تماشاچيان حق نداشتند وارد دستهها شوند. فقط كنار خيابانها و در پيادهرو مىايستادند و مراسم را تماشا مىكردند. پليس در آن زمان خيلى جدى بود و من آرزو مىكنم كاش دوباره آن زمان برگردد. اما امروز نمىتوان مثل گذشته عمل كرد. اگر چنين كارى شود، شاهد يك شورش خواهيم بود.
شيعيان خود آگاهند كه امكان تعريف مفاهيم عمومى مراسم مذهبى ماه محرم از دست آنها خارج شده است. آنها اذعان دارند كه نمىتوانند دهها هزار شركتكننده در مراسم حسى را از انجام اعمال ناهنجار بازدارند. همچنين دريافتهاند كه اين سازگاریهاى اجتماعى است كه باعث شده تا آنها لحظه به لحظه كنترل خود بر اوضاع را از دست دهند.
قديمىها معتقدند كه اگر آنها ساخت تعزيه و راهاندازى دستهها را ادامه ندهند، مصيبت، مرض يا بلايى خانوادهشان را فرا خواهد گرفت. در حالى كه جوانان امروزى به چنين عقايدى به ديدهی تحقير مىنگرند. آنها ديگر به كرامات و داستانهايى كه بيانگر شفا يافتن معجزهآساى بيمارانشان توسط امام است، اعتقادى ندارند.
آنها قبول ندارند كه در صورت تعهد به حمايت و انجام مراسم حسى از طريق تشكيل تعزيه و تداوم اين مراسم، امام حسين علیهالسلام در همين دنيا به آنها پاداش خواهد داد؛ چيزى كه قديمىها كاملاً به آن معتقد بودند.
در حالى كه مردم ترينيداد، چه شيعيان و چه ترينيدادىهاى غيرمسلمان آفريقايى و هندىتبار نذر مىكنند كه اگر يك خواستهی قلبى آنها برآورده شود، به هر طريق مراسم حسى را حمايت كنند، جوانان ـ بيشتر افراد تحصيل كرده ـ بر اين باورند كه اين اعمال يك سرى خرافات است كه اين امر خود يأس و عدم اشتياق آنها به مراسم حسى را بيشتر مىكند.
علاوه بر تغييرات ايجاد شده در ساختار اجتماعى شيعيان ترينيداد، كه منجر به كاهش كنترل شيعيان بر مراسم حسى و تبيين جايگاه آن شده، خود حاميان مراسم حسى هم به طرق مختلف در اين فرآيند نقش داشتهاند؛ آنها خود از نتيجه و پيامد كارهايى كه مىكنند باخبر نيستند. آنها با استفاده از مفاهيم، الگوهاى رفتارى و نمادها و تصاوير برگرفته شده از جشنوارهها و فرهنگ عامه به جاى فرهنگ مذهبى دقيق شيعه در تحريف معنا و مفهوم مراسم يادبود ماه محرم نقش داشتهاند.
براى مثال عبارت «بيرون آمدن» كه شيعيان از آن به منظور بيان اجراى تعزيه در ملأ عام استفاده مىكنند، از جشنوارهها عاريت گرفته شد و بيانگر حضور گروههاى روپوشدار و نقابدار در ملأ عام بعد از خروج از جايگاه مخصوص خود مىباشد.
محوطه (حياط)، يكى ديگر از واژههاى وابسته به جشنواره است كه هم در مراسم حسى و هم در جشنوارهها به عنوان جايگاه مخصوص هر گروه از آن استفاده مىشود، همچنان كه به عنوان محل مخصوصى براى تمرين و اجراى طبلكوبى از آن استفاده مىشود. همهی گروهها براى اجراى مراسم از محوطهی خود بيرون مىآيند و در فرصت مناسب با لباسها و آرايههاى تشريفاتى و رنگارنگ ظاهر مىشوند.
استفاده از چنين واژههايى توسط شيعيان، به ديگران اجازه داده است تا مراسم حسى را به عنوان صحنه يا بخشى از يك جشنواره تعريف كنند. اين ديگران، همچنين با استفاده از واژههاى ديگرى چون ميگسارى، جشن، رقص، بالا و پايين پريدن و... به عنوان برخى از ويژگىهاى مراسم حسى، زمينه را به نحو بهترى فراهم كردند تا مراسم حسى به عنوان يك جشن يا يك حالت و وضعيت شادىآور بازتعريف و تغيير شكل يابد.
بسيارى از شيعيان در تلاش براى به دست گرفتن حداقل كنترل بر مراسم حسى و ارائهی يك تعريف دينى از آن، مفهوم حسى را متناسب با تحولات جديد معنا كردهاند. همهی اين افراد اذعان دارند كه در مرگ هيچ كس، شادى روا نيست بخصوص در مرگ شخص محترمى كه از نسل پيامبر است. در نظر اينان مرگ امام حسين علیهالسلام، و فداكارى او عامل مهمى در بقاى اسلام و تشخيص ايمان واقعى از اسلام منحرف شدهی يزيدى است.
اما برخى قائلند كه امام حسين علیهالسلام به شهادت رسيد تا اسلام را حفظ كند... در مرگ وى هم بايد تبريك و هم تسليت گفت... بنابراين فضاى شور و شعفى كه به وسيلهی برخى از مسلمانان شركت كننده در جشنوارهی حسى به وجود مىآيد، كاملاً قابل توجيه است. (على، 1990)
اين تغيير در نگرش، از آنچه زمانى يك مراسم يادبود غمانگيز همراه با گريه و زارى و مرثيهخوانى بود به مراسمى كه شادى، حداقل جزئى از ارزشهاى اضافى مقبول آن است، تا حدودى تلاش براى به دست آوردن كنترل مجدد مراسم حسى است؛ يا بهتر بگويم سر تسليم فرود آوردن به يك سرنوشت است.
با اين همه، به نظر مىرسد كه به همان اندازه كه نسل تحصيل كرده و جوان ترينيدادىهاى هند شرقى از حمايت مراسم حسى، دست برداشتهاند، ديگران به ادامهی اجراى آن به عنوان يك جشن مهم علاقهمند شدهاند. يكى از بانيان تعزيه مىگويد: «در اجراى مراسم يادبود محرم تغييراتى در حال انجام است كه به نظر مىرسد اين تغييرات، تعزيه را از حالت يك مراسم مختص به عدهاى خاص به يك مراسم همگانى در جزاير كارائيب تبديل كرده است. امروزه مراسم حسى بخشى از فرهنگ ترينيدادى است».
بخش ديگرى از فرهنگ ترينيداد و توباگو دلهاى مردم نيويورك را مجذوب خود كرده است، اين بخش از فرهنگ، امروزه مراسم حسى نام دارد. در 31 اوت وقتى كه اين كشور يعنى ترينيداد سالروز استقلال خود را جشن مىگرفت، نگاهها همه معطوف به مراسم حسى بود. مردم، مراسم حسى را كه در خيابانها در حال اجرا بود. تمجيد مىكردند. در حقيقت اين مردمان به وجد آمده، آمريكايىها بودند كه اخيراً به گلمحمد ـ بانى ترينيدادى مراسم حسى كه هشت سال پيش به آمريكا سفر كرده بود ـ دو نشان افتخار به خاطر قدردانى از اجراى فوقالعادهی مراسم حسى در آن كشور به وى اعطا كردند. (ساندى تايمز، 16 اكتبر 1988)
نمادگرايى آميخته در مراسم حسى در ترينيداد پرابهام و چندمعنايى است؛ به اين معنى كه هر كس مىتواند متناسب با شرايط و پيشفرضهاى تاريخى و فرهنگى خود آن را به گونهاى خاص تفسير كند. هر يك از گروههاى اجتماعى درگير ديدگاه خاص خود را دارند و معتقدند كه برداشت آنها از اين وضعيت، صحيح و اصيل است و تلاش نمودهاند تا تعريف و تفسير خود را برتر جلوه دهند.