
حال دریاچه ارومیه خوب شده است؛ نه خوبِ خوب، ولی در قیاس با وضعیت اسفناکی که داشت، میتوان ادعا کرد رو به راه شده و در آستانه بهبودی است.
به گزارش «تابناک»، هر چه بهار و تابستان امسال و حتی پاییز و زمستان سال گذشته کاهش حجم بارندگیها از بروز خشکسالی دامنهدار و طولانی مدتی برای سرزمینمان نوید میداد و نگرانی کاهش منابع آب شیرین کشورمان را در قامت بحرانی قریب الوقوع یادآور میشد، حال ناخوش پهنههای آب شور میهنمان چون دریاچه ارومیه حکم نمکی بر زخمهایمان را داشت.
بزرگترین دریاچه کشورمان بناگاه تا حدود بسیاری خشک شده و به جای مزایایش، تهدید توفان نمک جایگزین شده بود و همه این رخدادهای شوم در حالی روی داده بود که کمبود بارندگیها مانع رها کردن آب انباشت شده پشت سدها برای احیای دریاچه میشد و همه این عوامل در کنار هم مجابمان میکرد به نتیجهای شوم قانع شویم: «احیای نیمه جنوبی دریاچه ده سال زمان میبرد و با اما و اگرهای زیادی روبهروست؛ بنابراین، بهتر است تلاشمان را برای حفظ نیمه شمالی به کار گیریم».
البته دریاچه ارومیه تنها پهنه شور قربانی خشکسالی نبود و نیست، ولی از این رو بیشتر در کانون توجهات قرار گرفت که بزرگترین آنهاست و زندگی شمار بیشتری از هموطنانمان با حیات و ممات آن گره خورده است؛ حیاتی که شاید اثرات مثبت آن زیاد دیده نمیشد، ولی رو به موت قرار گرفتنش ورق را برگرداند.
گویی مثل سلامتی که در بودش احساسش نمیکنیم، تازه دریافته باشیم بود نگین آبی آذربایجان تا چه اندازه برایمان مهم است؛ اینقدر مهم که در سفر انتخاباتی کاندیداها، برنامه ایشان برای احیای دریاچه را جویا شویم و از ایشان وعده بگیریم و اینقدر بر این موضوع تأکید کنیم که رئیس جمهور برگزیده در نخستین نشست هیأت دولت، یکی از موضوعات مورد بحث را نجات دریاچه معرفی کند.
دکتر روحانی به وعده خود وفا کرد و پیگیری وضعیت این دریاچه را در دستور کار قرار داد؛ اما وقتی کاربلدترین افراد، مأمور مستقیم بررسی حال و روز دریاچه شدند، نتیجه آن چیزی نبود که انتظارش را میکشیدیم، بلکه همه چیز به وعده حفظ شرایط موجود، آن هم با در اختیار گرفتن بودجه و امکانات لازم ختم شد و فشار افکار عمومی کاری کرد که بار دیگر طرحهای عجیب و غریب چون انتقال آب رود مرزی به دریاچه مطرح شود!
اوضاع بحرانی دریاچه نه تنها خوب نشده بود، که بحرانیتر از پیش جلوه میکرد تا اینکه در روزهای اخیر، اتفاقی عجیب رخ داد و همه چیز دگرگون شد؛ بیسابقهترین بارندگی صد سال اخیر در حوزه آب ریز دریاچه ارومیه، اتفاقی بود که اگر بگوییم با معجره تفاوت چندانی ندارد، به نظر اغراق نکردهایم.
در چند روز سطح آب دریاچه چند ده سانت بالا آمد تا نیمه خشک شده جنوبی دریاچه هم پس از مدتها، رنگ آب به خود دیده و تصاویر ماهوارهای وقوع معجزه را تأیید کنند؛ معجزهای زماندار که امیدواریم با تداوم بارندگیها پایدار شود و کاری کند که بار دیگر دل سست شده مردم از احیای دریاچه قرص شود.
گویی آسمانی که همیشه محکوم است رنگ آبیاش را از پهنههای آبی زمین وام گرفته، برای پس دادن قرضش با تمام قوا به میدان آمده و نقشش را تمام و کمال ایفا کرده است؛ اما سهم ما چه میشود؟
نه اینکه بگوییم کاری نشده که برعکس، یکی از دلایلی که وخامت اوضاع دریاچه ارومیه به خوبی درک شده، بررسیهای علمی و کارشناسی صورت گرفته در دولت جدید است؛ اما وقتی میشنویم نتیجه همه این بررسیها در قالب طرحهایی برای احیای دریاچه دیده شده که روز یکشنبه هفته جاری در جلسه هیأت دولت به امضای رئیس جمهور رسید، آیا نمیتوان از کندی پیشرفت امور گلایه کرد؟