روزنامههای اول هفته دو روز پس از اجلاس اوپک و تثبیت سقف تولید اوپک، ضمن درج خبر کاهش بیشتر قیمت نفت به آینده این مسأله و چرایی تصمیم اوپک پرداختهاند. سخنان سحرخیز درباره رابطه اصلاحطلبان با امام خمینی (ره) و پاسخ به آن به این اعتراف رسیده که بعد از انتخابات ۸۸ برخی از اصلاحطلبان از چهارچوب نظام خارج شدهاند. اخبار مربوط به مذاکرات هستهای نیز همچنان در روزنامهها جریان دارد.
روزنامهها نگران
ادامه سقوط قیمت نفت
دنیای اقتصاد با اشاره به اینکه سد ۷۰ دلاری قیمت طلای سیاه شکسته شده در ابتدای مطلبی با تیتر
«سقوط نفت با سیگنال اوپک» نوشته: روز گذشته در شرایطی قیمت نفت با شکستن مهمترین کف قیمتی خود در هفتههای اخیر (رقم ۷۰ دلار) به رقم ۶۸ دلار در هر بشکه رسید که نشست ۱۶۶ اوپک بر پاشنه تصمیم کشورهای عربستان، کویت و امارات چرخید و سقف تولید اوپک ثابت ماند؛ اتفاقی که پیش از این نیز «دنیای اقتصاد» پیشبینی کرده بود. به این ترتیب قیمت نفت آمریکا با افت ۵ دلاری پس از پایان نشست اخیر به رقم ۶۸ دلار رسید. نفت برنت نیز در قیمت ۷۲ دلار تثبیت شد.
کارشناسان معتقدند عربستان و البته کشورهای همپیمان آن با دو نگرانی در رابطه با کاهش سقف تولید نفت روبهرو هستند؛ نخست اینکه تصمیم کشورهای غیرعضو اوپک از منظر کاهش سطح تولید همپای اعضای اوپک مبهم است، همانطور که مسوولان نفتی این کشورها با ابراز تردید در رابطه با اقدام بعدی کشورهای غیرعضو به خصوص روسیه، کاهش سقف تولید اوپک را واگذاری بازار به این کشورها تلقی کردهاند. مسأله دوم ضرورت عقبنشینی تولید نفت شیل کشورهایی از جمله آمریکا با پایین آمدن سطح قیمتها است که بهزعم برخی کشورها همچون عربستان زیان کوتاهمدت کشورهای عضو اوپک بهتر از چرخش بازارها به سمت نفت شیل در بلندمدت خواهد بود. این دو استدلال یکصد شصت و ششمین نشست اوپک را با تثبیت سقف تولید به پایان رساند.
اعتماد نیز در ابتدای گزارشی با تیتر
«اوپک، بهای نفت را پایین نگه داشت» نوشته است: «میزان تولید ثابت میماند»: سرد، خشک و رسمی. شاید تنها خبری که میتوانست آتش نزول قیمت نفت در بازارهای جهانی را برافروختهتر کند همین تصمیم بود. اعضای اوپک در نشستی که تمام نگاهها را به خود جلب کرده بود، تصمیم خود مبنی بر «تثبیت تولید نفت» را تکرار کردند تا بازار جهانی و تحلیلگران نفتی را با شرایطی غیر قابل تحلیل و بهت آور مواجه کنند. گویا اعضای اوپک در عهد و پیمانی پنهانی قول دادهاند تا در فراز و فرودهای تصمیم گیری خود تنها به فکر دوربرگردانها باشند و با بازگشت به خانه اول تصمیم جدیدی را اتخاذ نکنند.
البته پیش از این نیز میشد پیشبینی کرد که اتحادهای پنهانی سران عرب اوپک هیچ گاه اجازه نخواهد داد تا تصمیم گیری در اوپک به سمتی پیش برود که دلخواه شیخ نشینان نباشد اما تحلیلهای بازار جهانی و ادامه روند سقوط بهای نفت، این پیش بینیها را کمی با نگاه شک و تردید مینگریست، و در تحلیلی امیدوارانه معتقد بود که اعضا با کاهش میزان تولید بر روند قیمت گذاری بازار تاثیر خواهند گذاشت. اما اختلاف دیدگاهها و کاهش تاثیر گذاری اوپک در بازار جهانی همان طور که تاکنون بارها از سوی برخی کارشناسان عنوان شده بود از سنبه پر زورتری نسبت به منطق و عقلانیت برخوردار بود و موجب شد تا نشست ١۶۶ اوپک در پشت درهای بسته به یک نتیجه تکراری دیگر ختم شود. نیم نگاهی به آنچه در نشست اوپک تصمیم گیری شد نشان میدهد که شرایط نابسامان داخل اوپک با تحولات مختلفی در جهان انرژی نابسامانتر هم شده است: توسعه ذخایر نامتعارف نفت در سالهای اخیر به خصوص در امریکا و کانادا جایگاه اثرگذاری اوپک بر بازار جهانی نفت را کمتر از قبل هم کرده است.
حالا دیگر عربستان، ایران و حتی عراق میدانند به جز رقابت با یکدیگر باید پنجه در پنجه رقیبان تازه نفسی بیفکنند که دیگر جای آنها را به عنوان تاثیرگذاران انحصاری بر قیمت نفت تنگ کردهاند. همین چند سال قبل که قیمت نفت در مرز ۶٠ دلار پرسه میزد تصور رسیدن دماسنج قیمت به نقطه جوش ١٠٠ دلاری برای خیلیها غیرممکن بود، تا جایی که با هر سنت بالاتر رفتن قیمت، خبرگزاریهای دنیا ذوق زده از رکوردشکنی قیمتها تیتر میساختند، اما با تثبیت قیمتها در محدوده سه رقمی و تداوم این شرایط برای چند سال، دیگر تصور دوباره دورقمی شدن بهای طلای سیاه دشوار شده بود، چه رسد به اینکه معاملات نفت در محدوده ٨٠ دلاری ثبت شود و بازهم آب از آب تکان نخورد. باید گفت که بعید است دیگر خبری از نفت ١٠٠ دلاری باشد. حالادیگر اوپک قادر نیست تاثیرگذاری خود در بازار نفت را احیا کند تا سبقت گرفتن اعضایش در ارزان فروشی نفت و یافتن مشتریان جدید ادامه داشته باشد.
نرسی قربان کارشناس مسائل نفت در همین روزنامه درباره
«عقلانیت تصمیم اوپک» نوشته: اوپک در اجلاسیه اخیر خود تصمیم مهمی اتخاذ کرد: تصمیمی که با وجود همراه نبودن نظر موافق بسیاری از اعضا با آنکه البته ایران نیز از جمله آن کشورها بود، به تصویب رسید، اما با همه اظهارنظرهایی که بر سر این تصمیم گیری مطرح میشود باید دانست که تصمیمات اوپک نه بر مبنای اکثریت آرای اعضا، بلکه نیازمند اجماع آرای کشورهای تولیدکننده نفت عضو این سازمان است. هرچند با میزان ذخایر ارزی برخی کشورهای عضو اوپک، قیمت پایین نفت برای کشوری همچون عربستان و همفکران آن یعنی کویت، قطر و امارات قابل تحمل است و محلی از اعتراض به این تصمیم گیری از سوی آنان وجود ندارد، اما برای کشوری همچون ایران که بخش اعظمی از اقتصاد آن وابسته به نفت است و ردیف بودجهای خاصی در لایحه بودجه هرساله به آن اختصاص داده شده، نیاز به قیمت بالای این محصول احساس میشود.
احساس نیازی که از سوی نماینده ایران با پیشنهاداتی راجع به کاهش تولید نفت جلوه کرد که البته مورد موافقت قرار نگرفت. واقعیت این است که آنچه طی چند وقت اخیر در فضای اقتصادی جهانی بیش از پیش مشهود بوده، کاهش محسوس قیمت نفت است و اکنون با این تصمیم گیری احتمال افت بیشتر قیمت این محصول خواهد رفت و به تبع آن از یک سو باید در نظر گرفت که تولید این ماده پر ارزش، از منابعی که هزینههای سنگینی برای تولید نفت وجود دارد کاهش یافته یا سرمایه گذاری در آن کاهش مییابد و از سوی دیگر مصرف فرآوردههای نفتی که با کاهش قیمت نفت ارزانتر شده بیشتر و اقتصاد کشورهایی که مصرف بالایی از نفت دارند پویاتر خواهد شد. جهش به اقتصاد پویایی که به افزایش تقاضا از سوی آن کشورها کمک خواهد کرد. آنچه امروزه بر سر نفت آمده و قیمت این ماده را تا میزان ٣٠ درصد کاهش داده است، در مدت زمان کوتاهی حل نخواهد شد و با این تصمیمات نیز راه به جایی نخواهد برد. این رویداد زمان زیادی را میطلبد که همه اتفاقات را به روال سابق بازگرداند.
با قاطعیت میتوان گفت حفظ سطح تولید نفت اعضای اوپک، راه حلی برای بالابردن قیمت نبوده است. عقلانیت تصمیمگیری اوپک نیز آن گونه که بیان شده است این بوده که چنانچه تولید پایینتر از این میزان صورت بگیرد، سایر کشورها این تولید را جایگزین کرده و بازارهای کشورهای عضو اوپک را از آن خود خواهند کرد: تصمیمی که اگر از سوی سایر کشورهای غیر عضو این سازمان مبنی بر کاهش تولیدات صورت بگیرد شاید در اقتصاد کشورهای عضو خللی وارد نسازد، اما از سوی کشورهای عضو اوپک که تنها ۴٠ درصد تولیدات نفت جهان را در اختیار دارند امری غیر ممکن است که نتیجهای جز از دست دادن بازارهای جهانی نخواهد داشت. ولی آنچه بعد از وقوع این اتفاق باید در اقتصاد وابسته به نفت ایران شکل گیرد این است که درآمدهای نفتی کشور را به میزان ۴٠ میلیارد دلار تصور کنیم و برنامه ریزی بودجهای را بر مبنای همین مقدار قرار دهیم. البته آنچه میتواند در زمان کاهش قیمت نفت درهای جدیدی را به روی اقتصاد کشور بگشاید و اثرات این گونه تصمیمات اوپک را کمرنگ کند، به روزهای آتی دیپلماسی کشور و تیم مذاکره کننده هستهای وابسته است: تصمیم گیرانی که اگر سعی کنند مذاکرات ایران و گروه ١+۵ را به طور موفقیت آمیزی به نتیجه برسانند، با آزادسازی و دسترسی به ١٠٠ میلیارد دلار بلوکه شده دارایی ایران توسط کشورهای غربی خواهند توانست جایگزین مناسبی را برای کاهش قیمت نفت مهیا کنند.
بررسی سخنان سحرخیز در روزنامه اصلاحطلب
محمدعلی وکیلی در سرمقاله روزنامه ابتکار با تیتر
«تحول یا تغییر گفتمان، مسأله این است!» نوشته: اقتضای تحولات در سه دهه گذشته، تکثر در رفتارِ سیاسی است. نگاهی به مقاطعِ مختلف، منحنی رو به صعودِ این تکثر را نمایان میکند. انتخابات همواره به انشعاب منجر شده است. چپ و راستِ گذشته به اصولگرا و اصلاحطلب و سپس هر کدام به تحول خواه، سنتی و رادیکال تقسیم شدند. اما تا مقطعِ ۸۸ همه انشعابات، درون گفتمانی و تحول خواه بودند. به عبارتی چارچوب گفتمانی حفظ میشد و عناصر گفتمانی تغییر میکرد. خرده گفتمانها همچنان خود را ذیل گفتمان جمهوری اسلامی تعریف و تفسیر میکردند. اصولاً هر کدام از خرده گفتمانهای اصلاحطلب و اصولگرا، با مقیاس گفتمان بالا دست (جمهوری اسلامی)، دیگری را دچار انحراف و خود را نزدیکتر معرفی میکردند. تعارضِ اساسی بر سر دوری و نزدیکی به گفتمان مرکزی بود. هر کدام برداشتِ خود را به جمهوری اسلامی نزدیکترین میدانستند و برداشتِ رقیب را دورتر معرفی میکردند.
اصلاحطلبان مدعیاند تفسیرِ اصولگرایان باعث نادیده انگاشتن بُعد جمهوریت نظام میشود و اصولگرایان ادعا میکنند که برداشتِ اصلاحطلبان با اسلامیت نظام در تعارض است. هیچکدام تاکنون ذیل این تابلوها سر بالا نگرفته و مدعی تعارض گفتمانی با اصل گفتمان جمهوری اسلامی نشدهاند، بلکه ماراتن آنها در همه این سالها با محوریت جمهوری اسلامی و در خطوط آن بوده است.
اگر چه با تحولِ گفتمانی هر کدام از این خرده گفتمانها، عناصرِ سنتی پیوستگی و وابستگی به عناصر گفتمانی جمهوری اسلامی تحلیل رفته و گهگاه کم رنگ شده است؛ چنانچه دلبستگی و محافظه کاری، که در گروههای سنتی دو طرف وجود داشت، در گروههای نوگرا و تحول خواه مثل مشارکت و مجاهدین در اصلاحطلبان و جریانات وابسته به احمدینژاد و قالیباف در اصولگرایان وجود نداشت. اما حتی همین گروههای نوگرا هم به تحول گفتمانی معتقد بودند و هیچ کدام فریاد تغییر گفتمانی سر ندادند.
تحولات ۸۸ و اتفاقات پس از آن، اما ریزشهای گفتمانی بسیاری به همراه آورد. برخی از نیروها، بخصوص در جریان اصلاحطلب، به هر دلیل تغییر کرده و از دایره خرده گفتمانهایی ذیل جمهوری اسلامی خارج و چهارچوب گفتمانی جدیدی را برگزیدند. در این دوره، تکثر صرفا حفظِ وحدت با گفتمان بالا دست نبود، بلکه تکثر به گفتمان بالا دست هم سرایت کرد. در حقیقت اتفاقات ۸۸ اصلاحطلبان را به دو جریانِ درون نظام (پوزسیون) و برون نظام (اپوزیسیون) تقسیم کرد. گر چه سوءرفتار و سخت گیریهای بیمورد همین انقباض و انبساط را در اردوگاه اصولگرایان نیز به شکل دیگری به وجود آورد، اما انتخابات خرداد ۹۲ ترمزی بر روند انشعاب و ریزش در این اردوگاه شد و اگر خرداد ۹۲ نبود اکنون همچنان شاهد اپوزسیون سازی در اردوگاه اصولگرایان تحت عنوان ساکتین فتنه بودیم. اما متأسفانه این اتفاق در اردوگاه اصلاحطلبان رخ نمود. عدهای از پوزسیون نظام خارج و در اردوگاه اپوزسیون قرار گرفتند. این عده که غالباً خارج نشینند و البته کمتر هم از عنوان اصلاحطلب استفاده میکنند، ترجیح میدهند تابلو را عوض کنند. عدهای اما در داخل گرفتار چنین تغییر گفتمانی شدهاند. این عده هیچ نسبتی بین امروز و دیروزشان قایل نیستند، همه گذشته را به یکباره انکار کرده و هیچکدام از عناصر گفتمانی اصلاحطلبی را قبول ندارند. اینان کسانی بودند که در دولت دوم خاتمی، به دلیل پایبندی سید محمد خاتمی به گفتمان جمهوری اسلامی، شعار عبور از خاتمی را سر دادند و رأی خاتمی در زمان انتخابات مجلس نهم را خیانت تفسیر کردند.
ادعاهای اخیرِ آقای سحرخیز، مبنی بر عدم علاقه اصلاحطلبان به مکتب امام، از همین سنخ میباشد. آقای سحرخیز که خود گرفتار تغییر گفتمانی شده و هیچ نسبتی بین گفتمان کنونیاش و گفتمان اصلاحطلبی وجود ندارد، قیم مآبانه توصیفی ارایه میدهد که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. آقای سحر خیز حق دارد که خود را متعلق به گفتمانی دیگر بداند، حق اوست که در چرخه زمان از گذشته خود پشیمان باشد و گذشته خود را انکار کند و به باد دهد و این حق را در قالب تحلیل و تبیین ارائه دهد، همچنانکه چنین کرد. اما او حق ندارد به نام جریان و گفتمانی سخن براند و ذیل تابلویی سینه بزند که هیچ نسبت گفتمانی و سنخیت فکری با آن ندارد.
مهمترین عنصر گفتمان اصلاحطلبی همچنان پاسداری از میراث امام (ره) است و تمام عناصر این میراث اصلاحطلبانه میباشد. تبار اصلاحطلبان به امام ختم میشود و تمایز آنان در علایقشان نسبت به مکتب امام است. اصلاحطلبِ واقعی کسی است که تحت فشارهای زمانه اصل را رها نکرده و قبله را تغییر ندهد. بیاصل ماندن، به تذبذب و بیگانه گرایی منتهی میشود و اتفاقاً رفتار امثال آقای سحرخیز مُهر تایید بر ادعاهای بخشی از اصولگرایان است. زیرا در همه این سالها برخی اصولگرایان مدام تلاش میکردند به اصلاحطلبان اتهام براندازی و استحاله وارد کنند. مقاومت بدنه اصلی اصلاحطلبان، که با هزینه سرسام آوری همراه بود، نشان داد که این اتهامات ناروا، ناعادلانه و غیر منصافانه است. اما تعداد انگشت شماری مصداق این اتهام هستند و البته هیچ نسبتی با اصلاحطلبان ندارند.
بر همین اساس معتقدم که تغییر گفتمان با انتخاب تابلوی جدید هیچ اشکالی ندارد، چرا که مردم تکلیف خود را میدانند و بیشک این اشخاص جایگاهی در بین مردم نخواهند داشت. اما ناجوانمردانه است که کسی به عناصر گفتمانی اصلاحطلبی پشت کرده باشد، اما همچنان با تابلوی اصلاحطلبی اظهار موضع کند. این شیوه باعث گیجی مردم و حراج سرمایههای اجتماعی و سوءاستفاده رقیب میشود.
ارزش تاریخی عملکرد تیم دیپلماسیسخنان مقام معظم رهبری در حمایت از تیم مذاکرهکننده و توضیح چرایی ادامه مذاکرات هستهای به تیتر اول روزنامههای امروز تبدیل شده است. حشمتالله فلاحت پیشه در سرمقاله روزنامه دولتی ایران با تیتر
«ارزش تاریخی عملکرد تیم دیپلماسی» نوشته: چنان که انتظار میرفت تلاش تیم هستهای تأیید و تحسین مردم و مراجع عالی نظام را در پی داشت ۱۴ ماه مذاکره بیوقفه اگر چه به تمدید مذاکرات منجر شده اما قابل مباهات است و موقعیت کنونی کشور در صحنه بینالمللی حاصل تلاش توأم با اعتقادی است که تیم مذاکرهکننده ایران انجام دادهاند و اغراق نیست که آنها را قهرمانان ملی کشور خطاب کنیم. یک سال و اندی مذاکره هستهای ایران و ۱+۵ دستاوردهای متعددی داشته است،
۱ ـ فضای روانی نسبت به ایران تا حد زیادی تغییر کرده است. این در حالی است که در گذشته به دلیل برخی موضعگیریهای غیر لازم فضای منفی علیه ایران در دنیا شکل گرفته بود، تا آنجا که جامعه بینالمللی برنامه صلحآمیز هستهای ایران را یک برنامه تهدیدکننده میدانست اما در یک سال اخیر دیپلماسی عمومی خوبی که شکل گرفت و شفافیتی که از سوی ایران در برنامههای هستهای ایجاد شد، آن فضای روانی را شکست.
۲ ـ نفس قرار گرفتن قدرتهای بزرگ دنیا در برابر میز مذاکره ایران و پیشنهادهای ابتکاری که آنها برای ادامه مذاکرات روی میز قرار دادند، بر مؤلفه قدرت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران افزود و این اعتبار جدید دیپلماتیک بالطبع موجب افزایش قدرت مانور ایران در سطح منطقه میشود زیرا بخشی از کشورهای منطقه نگاه نخوتآمیز خودشان را کنار گذاشتند و بخشی دیگر نیز سعی کردند از این فرصت استفاده کنند و در جهت ترمیم روابطشان با جمهوری اسلامی ایران پیش بروند.
۳ ـ تیم مذاکرهکننده هستهای در این مدت بشدت تلاش کرد در چارچوب موازین قانونی موجود عمل کند و از خطوط قرمز شورای عالی امنیت ملی عدول نکند و این از برگههای برد مذاکرات طی ۱۴ ماه گذشته بود.
نکته مهم در همین رابطه، پایمردی تیم دیپلماسی ایران است که همزمان مذاکرات را چه در بخش مذاکرات جمعی و چه در سطح مذاکرات دوجانبه متعدد ادامه داد و یک دیپلماسی حرفهای را در دنیا به نمایش گذاشت. مجموعه آنچه گفته شد دستاوردهایی است که فارغ از نتیجه باید به آن توجه کرد و این همه حاصل دو عامل تعیینکننده است. نخست خبرگی و تخصص اعضای حاضر در تیم مذاکرهکننده و دیگر اجماع نسبی که در داخل کشور فراهم آمد و حمایتهایی که از گروه مذاکرهکنندگان انجام شد زیرا مخالفتهایی که در حاشیه مطرح میشد در حدی نبود که قدرت چانهزنی مذاکرهکنندگان را کم کند.
علاوه بر این عوامل چنانکه گفتم فضای بینالمللی نسبتاً مثبتی که با روی کار آمدن دولت یازدهم ایجاد شد امکان مانور مناسب را برای دیپلماتهای ایرانی فراهم کرد.
روزنامه دولت همچنین در مطلبی با تیتر
«تمدید مذاکرات کار درستی است» نوشته: «علی لاریجانی» تمدید مذاکرات را تصمیمی درست برای کاهش اختلافات دانست. رئیس مجلس که به یزد سفر کرده بود، در حاشیه حضور در منزل مرحوم یحییزاده نماینده متوفای یزد گفت: دلیل تمدید مذاکرات، پخته شدن بحثها و کاهش اختلافات بود.
در شرایط فعلی که در برخی از مواضع مذاکرات احتیاج به بررسی بیشتر وجود دارد و موارد اختلاف در میان است عجله کردن در تصمیمگیری معقول نیست. رئیس مجلس همچنین در گردهمایی پرچمداران نهضت حسینی با بیان اینکه «برخی تنشهای سیاسی در داخل را از سر عقل نمیدانیم» گفت: وقتی این شرایط بینالمللی و اقتصادی را داریم سایشهای داخلی عاقلانه نیست. رئیس مجلس تأکید کرد: امروز جمهوری اسلامی ایران راه پسندیده را انتخاب کرده و نباید غربیها طوری رفتار کنند که کشورمان مجبور به اتخاذ راهکار دیگری شود. وی از نگاه مثبت خود به مذاکرات هستهای سخن گفت و خاطرنشان کرد: در بسیاری از زمینهها میتوان به توافق رسید البته در صورتی که غربیها نگاه بقالی به مذاکرات نداشته باشند، مذاکرات سنگین است و نباید آن را در ترازو قرار داد.