مرور روزنامههای چهارشنبه دوازدهم آذر؛
انتظار برای استقبال و انتقاد از روحانی در روز دانشجو به سر میرسد؟
در آستانه روز دانشجو و بعد از سخنان روز گذشته رئیسجمهور در جریان سفر استانی به گلستان، اکنون نحوه شرکت رئیسجمهور در برنامه روز دانشجوی امسال، مورد توجه رسانههاست. روزنامهها با زبان طنز سراغ مقامات دولتی رفتهاند که به جای قطع یارانه اغنیا، نان فقرا را گران کرده است. تحولات بازار نفت نیز با واکنش متفاوت روزنامهها همراه شده است.
در آستانه روز دانشجو و بعد از سخنان روز گذشته رئیسجمهور در جریان سفر استانی به گلستان، اکنون نحوه شرکت رئیسجمهور در برنامه روز دانشجوی امسال، مورد توجه رسانههاست. روزنامهها با زبان طنز سراغ مقامات دولتی رفتهاند که به جای قطع یارانه اغنیا، نان فقرا را گران کرده است. تحولات بازار نفت نیز با واکنش متفاوت روزنامهها همراه شده است.
انتظار براي
استقبال و انتقاد از روحاني در روز دانشجو به سر خواهد آمد؟
اعتماد درباره «انتظار برای استقبال و انتقاد از روحانی در روز دانشجو» نوشته است: حسن روحانی دومین روز دانشجو را در قامت رئیس جمهوری باز هم با وزیری تازه كار تجربه میكند، تجربه یی كه هنوز معلوم نیست با حضور او در دانشگاه هم همراه باشد یا نه. تا اینجا وزارت علوم درخواست خود را برای حضور روحانی در این مراسم داده است، مراسمی كه قرار است در یكی از دانشگاههای علوم پزشكی تهران برگزار شود. رئیس جمهور اما هنوز مشخص نكرده كه ١٦ آذر امسال سری به جمع دانشگاهیان خواهد زد یا نه. در این شرایط سیدضیاءهاشمی، معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با اشاره به برنامههای روز دانشجو گفته است: «مراسم روز دانشجو یكشنبه ١٦ آذر قرار است در یكی از دانشگاههای علوم پزشكی تهران برگزار شود. دعوت و تقاضا برای حضور رئیس جمهور در این برنامه ارسال و به نهاد ریاست جمهوری اعلام شده است. امیدواریم این موضوع اجابت شود و رئیس جمهور در این مراسم حضور داشته باشد و فرصتی فراهم شود گروههای مختلف دانشجویی در این جلسه با رئیس جمهور صحبت كنند».
وی در پاسخ به سؤالی درباره محدودیتهای برخی دانشگاهها برای برگزاری مراسم روز دانشجو در یك روز افزود: «از نگاه ما برای برگزاری برنامههای روز دانشجو محدودیتی وجود ندارد. مسئولان امنیتی نظراتی را داشته اند اما از نظر ما محدودیتی در این خصوص وجود ندارد، در حال حاضر نیز برخی دانشگاهها برگزاری این برنامهها را آغاز كرده اند». معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در پاسخ به سؤال دیگری درباره نگاه امنیتی دانشگاه تهران به برگزاری برنامههای روز دانشجو و اینكه تشكلهای دانشجویی باید در یك روز برنامه خود را برگزار كنند، یادآور شد: «در دانشگاه تهران تشكلهای دانشجویی متعددی فعالیت دارند و تقاضاهایی برای برگزاری این مراسم اعلام شده است. مدیریت این دانشگاه تدابیری را در پیش گرفته تا برنامههای مختلفی در این دانشگاه برگزار شود».
اما اینكه رئیس جمهوری سخنان روز دوشنبه در جمع مردم گرگان را با اشاره به وضعیت وزارت علوم و وعدههایش در این زمینه شروع كرد، شاید نشانه یی باشد از افزایش احتمال حضورش در دانشگاه. حضوری كه سال گذشته به مذاق دانشگاهیان خوش آمده بود. یك سال بعد از آن اما دانشگاه به محور اختلافات دولت و منتقدانش تبدیل شد و حتی در گرفتن «تلفات سیاسی» از وزارتخانههایی چون امور خارجه نیز پیشی گرفت. بركناری یك وزیر و رای عدم اعتماد به دو وزیر دیگر احتمالاهزینه آن چیزی است كه روحانی در جمع مردم گرگان درباره اش گفته «من به نسل جوان كشور و به ویژه جوانان دانشجو وعده میدهم پای قولهای خود خواهم ایستاد». منظور رئیس جمهوری با این جمله روشن تر میشود كه «من پنج وزیر به مجلس معرفی كردم، اما لازم بود ٥٠ وزیر معرفی میكردم. ما از وعدههایی كه دادیم باز نخواهیم ایستاد. دوران افراط و زمان امنیتی بودن به سر آمده است».
روحانی فعلا تا اینجای كار نشان داده كه میداند همراه نگه داشتن فضای دانشگاه تا چه اندازه در آینده سیاسی او مؤثر است. اما آیا واقعا فضای دانشگاه هم احساس نزدیكی را با روحانی دارد؟ دانشگاهیان آخرین باری كه توانستند چشم در چشم، حمایت خود را از دولت اعلام كنند همان ١٦ آذر پارسال بود. روحانی چیزی حدود دو ماه پیش هم برای آغاز سال تحصیلی راهی دانشگاه شده بود، اما حضور او این بار در غیاب یك وزیر علوم در كابینه یازدهم، چندان برای دانشگاهیانی كه تریبونی برای اظهارنظر پیدا نكرده بودند، دلگرم كننده نبود. اتفاقی كه روز دوشنبه در جریان همایش دیپلماسی هسته یی در دانشگاه علامه طباطبایی تهران نیز رخ داد. قابل پیش بینی است كه فضای دانشگاه برای حضور رئیس جمهوری هم آماده استقبالی جدی است و هم آبستن انتقاداتی از دولت. هر چه باشد به جز هواداران دولت، گروههای منسوب به طیف منتقدان هم خود را آماده حضور روحانی میكنند تا مسائل مد نظر خودشان را پیش بكشند. حالااینكه در سنجش هزینه و فایده این حضور، حسن روحانی نهایتا چه تصمیم خواهد گرفت به گذر یك هفته پیش رو بستگی دارد، هم حضور او هم عدم حضورش در دانشگاه میتواند زمینه انتقاداتی را فراهم كند،
همین روزنامه در پاسخ به اینکه «رقبای انتخاباتی روحانی، روز دانشجو كجا میروند؟» نیز نوشته است: سیاسیون برای مراسم روز ١٦ آذر به صف شده اند، برنامه رئیس جمهور هنوز قطعی نیست اما برنامه رقبای انتخاباتی او در ٢٤ خرداد مشخص شده است. شاید بعد از خود روحانی، نگاه سیاسیون به مراسم ١٦ آذر امسال معطوف به جایی باشد كه قرار است سعید جلیلی در آن سخنرانی كند: كسی كه خواسته یا ناخواسته به قطب مخالف حسن روحانی در ٢٤خرداد تبدیل شد و تا الان هم همین تصور عمومی با او باقی مانده است.
جلیلی قرار است روز ١٦ آذر امسال را با حضور در دانشگاه تهران و همایش «تا مبارزه هست ما هستیم»، سپری كند. او البته در این مراسم تنها نخواهد بود، حداد عادل دیگر نامزد انتخابات ٢٤ خرداد كه نهایتا با انصراف خود به نفع اصولگرایان كنار رفت نیز همراه با سعید جلیلی در این مراسم حضور خواهد یافت. اما محمدباقر قالیباف، كسی كه بعد از حسن روحانی در سكوی دوم انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ایستاد هم به دانشگاه شریف خواهد رفت، این مراسم را انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف، از تشكلهای اصولگرای دانشگاهی برگزار میكند. اما محمدرضا عارف، كسی كه به لحاظ مواضع، نزدیك ترین نامزد انتخابات ریاست جمهوری به روحانی محسوب میشد، قرار است در مركز همایشهای بینالمللی دانشگاه شهید بهشتی مهمان انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه باشد. محسن رضایی اما تنها رقیب انتخاباتی روحانی است كه روز دانشجوی امسال را خارج از پایتخت خواهد بود. رضایی در این روز راهی تبریز میشود تا مهمان جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز باشد و برای آنها سخنرانی كند. از جمع نامزدهای انتخابات ٢٤خرداد تنها سید محمد غرضی در این روز در برنامه یی شركت نمیكند. به جز این اما چهرههای سیاسی دیگری نیز برای سخنرانی راهی دانشگاهها میشوند، مهم ترین آنها شاید حضور عزت الله ضرغامی و حسین شریعتمداری در دانشگاه امیركبیر به دعوت بسیج دانشجویی این دانشگاه باشد.
جراحی بدون آخ خسروتاج در دو پرده!
ابتکار در بخشی از مطلبی با تیتر «نگاهی به تأثیرات ناشی از افزایش قیمت نان» نوشته است: افزایش قیمت نان، نگرانیهایی را در میان خانوارهای ایرانی در مورد کاهش مصرف نان ایجاد کرده است. نان در سبد غذایی اقشار آسیب پذیر، سهم بیشتری نسبت به دهکهای مرفه دارد و کیفیت زندگی آنها نسبت به مصرف کالاهایی همچون گوشت و مرغ و برنج یا حتی میوهها، به شدت کاهش یافته و آنها در شرایطی به سر میبرند که دیگر به کیفیت کالای مصرفی چندان توجهی نداشته و در برخی از موارد، تنها به بودن این کالا در سبد مصرفی خود توجه دارند، نه به کیفیتی که یک کالا در این سبد به خود اختصاص میدهد.
نکته حائز اهمیت در این میان این است که برخی از اقلامی که میتواند به لحاظ ارزش غذایی در سبد مصرفی خانوارها جایگزین یکدیگر شود نیز تفاوت قیمت را به نحوی تجربه میکند که قابلیت جایگزینی ندارد و گاها به حذف آن اقلام در سبد خانوار میانجامد؛ بنابراین، اگر چه افزایش 30 درصدی نان، برای دهکهای بالا کوچکترین اثری ندارد ولی برای مردمانی که در دهکهای پایین روزگار میگذرانند، این افزایش میتواند تاثیرات منفی زیادی داشته باشد.
سرانه مصرف سالیانه نان مردم ایران، 160 کیلوگرم در مقایسه با سرانه 25 کیلوگرم در جهان است. این آمار به این معناست که ایرانیان 6 برابر مردم نقاط دیگر نان استفاده میکنند. این که مصرف نان در کشور اینچنین بالاست، به این معنی نیست که ایرانیان علاقه زیادی به نان دارند. بلکه امکان جایگزینی نان با برنج یا غذای دریایی یا... فعلاً نیست!
در نتیجه تأکید ویژه بر نان، از آن جهت است که این محصول کاملاً خاص، برخلاق اقلامی مانند روغن، شکر، نخود، لباس، بلیت هواپیما و... ابعاد گسترده و عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد و تنها در اقتصاد خلاصه نمیشود.
قیمتهای فعلی نان برای خیلی از مردم به خصوص مناطق محروم کشور بالا است و در حال حاضر پدیده نان خیراتی در جنوب تهران رواج پیدا کرده است. فقر برخی از خانوادههای ساکن در جنوب پایتخت و عدم توانایی آنان حتی در خرید نان باعث شده است برخی خیرین ماهانه مبلغی به منظور خیرات نان در بین فقرا به نانواییها اختصاص دهند و اکثر نانوایان با این گونه افراد نیکوکار در ارتباط هستند.
با افزایش قیمت نان احتمال دارد این سیکل افزایش قیمت برای سایر کالاهاادامه داشته باشد.افزایش ناگهانی ایجاد شوک روانی میکند؛ بنابراین، افزایش اندک سالیانه رویکردی مدبرانهتری بود. امید است دولت از افزایش قیمتهای این چنینی دوری کند، زیرا در کشور ما روش شوکدرمانی در اکثر مواقع نتیجه عکس داده است.
افزایش قیمت نان، اتفاقی است که افتاده و مخالفت با آن نمیتواند دردی را درمان کند؛ اما حداقل خواستهای که مردم دارند این است که کیفیت پخت آن نیز بهبود یابد.افزایش کیفیت نان تنها مربوط به یک حوزه نیست بلکه کیفی سازی از مزرعه و تولید گندم آغاز و تا مرحله تولید و پخت نان ادامه مییابد؛ از این روی، علاوه بر نظارت بر روند اجرای مطلوب تولید نان، باید بخشهای پژوهشی کشور نیز در این زمینه راهکارهای مناسب را ارائه دهند.به دلیل کیفیت پایین پخت بسیاری از تولید کنندگان و نیز الگوی مصرف مردم که متاسفانه به هر دلیلی درست مصرف نمیکنند. ضایعات نان در ایران بالاست. میانگین دور ریز و ضایعات نان کشور حدود 20 تا30 درصد برآورد شده است. اکنون حدود 80 تا90 درصد نان تولیدی کشور به صورت دستی و سنتی تولید میشود که از لحاظ بهداشت، سلامت مصرف کننده و همچنین ضایعات دور ریز با مشکل مواجه است. لذا توجه به کیفیت و همچنین جلوگیری از کمفروشی برخی از نانوایان، میتواند مخالفت مردم با این افزایش قیمت را کمرنگ تر کند.
از طرف دیگر نانوایان قشر زحمت کشی هستند که باید به نسبت سرمایهگذاری و سختی کار در مقایسه با دیگر مشاغل آزاد از درآمد معقولی برخوردار باشند. نانوائیها با گران شدن گاز و آب و برق متحمل هزینه بالایی برای تولید شدهاند و باید این رشد قیمتی برایشان محقق میشد؛ بنابراین دولت باید راهکارهایی را دنبال کند که این افزایش قیمتی که متوجه مصرف کنندگان است، به گونهای جبران شود که به صورت پرداخت یارانه یا سایر روشهای حمایتی انجام شود تا فشار کمتری بر قشر کمدرآمد جامعه وارد شود.
جوان نیز ستون طنز امروز خود را در مطلبی با تیتر «جراحی بدون آخ خسروتاج در دو پرده!» به همین موضوع اختصاص داده و از زبان طنزنویسی با نام اولاد آدم نوشته است: یك محاسبه ساده اولاد آدم نشان میدهد كه با توجه به اعلام تقریبی مسئولان دولتی مبنی بر اینكه 10 میلیون نفر نباید یارانه نقدی دریافت كنند، حذف این تعداد از فهرست یارانهبگیران بالغ بر 5500 میلیارد تومان صرفهجویی برای دولت در یك سال به دنبال دارد. به عبارت دیگر اگر كل یارانه غیرمستقیم پرداختی برای نان را 10هزار میلیارد تومان در نظر بگیریم، بیش از نیمی از این مبلغ تنها با حذف بخشی از افرادی كه نیازی به دریافت یارانه ندارند، تأمین خواهد شد. در این صورت حتی با فرض اینكه امكان تأمین 4500 میلیارد تومان دیگر فراهم نباشد، نیازی به افزایش 30 درصدی قیمت نان نخواهد بود و میتوان 15درصد افزایش را اعمال كرد. به این ترتیب درصورتی كه دولت شجاعت و قاطعیت لازم را برای اجرای عدالت به خرج دهد، میتواند علاوه بر اینكه شیوه نادرست و غیرعادلانه فعلی را در توزیع یارانه تصحیح كند، جلوی فشار بیشتر بر طبقه ضعیف جامعه را نیز بگیرد.
اما كو گوش شنوا؟ نمیگذارند همین اندك 30 درصدی اعمال شده را نقد كنیم، رفتهاند سراغ بقیه اش. نان را هم جزء كالاهای لوكس دارند میكنند. آن هم با جراحی! جراحی بدون خونریزی و درد. ما نباید آخ هم بگوییم تا یك وقت حواس جراح محترم یا محترمه پرت نشود... آخر خسرو تاج گفته كل صنعت نان به همراه ذینفعان از شرایط موجود ناراضی هستند. حتماً هم رفته تحقیق كرده آن هم نه از نانوایی فرانسوی در خانه خود! خسرو تاج گفته این صنعت نیاز به یك جراحی اساسی دارد تا شرایط رقابتی ایجاد كنیم و در این شرایط نان مورد نظر مردم باكیفیت آردهای مشخصی تولید میشود. البته كارخانجات آرد هم باید این آمادگی را داشته باشند كه بتوانند گندم مورد نیاز افراد خاص نانواییها را تأمین كنند.
این افراد خاص آقای خسروتاج اولاد آدم را كشتهاند. برادر شما كه شعارتان این است كه در ساختار صنعت نان اجازه هیچگونه آزادسازی نمیدهید، پس معنی افزایش قیمت نان دو قسمتی یعنی چه؟ اینكه میگویید قسمت دوم طرح اجازه دادن به نانواییهایی است كه علاقهمندند تا با قیمت تمام شده آرد یا گندمی كه یارانهای نباشد را تأمین كرده و در این چارچوب نان تولید كنند و بفروشند یعنی چه؟ این آزادسازی نیست؟كاریكاتور است؟
اینكه میگویید محصول تولید شده به این شیوه از قیمت گذاری معاف است و این آزادسازی باعث میشود نانواییها در مسیر كیفیت نان و خواست مشتری حركت كنند، آزادسازی نیست. آزادسازی بدون آزادسازی است! مگر روی پیشانی اولاد آدم چه نوشته است؟
جناب دبیر سرویس، جنای سردبیر، جناب مدیر مسئول، من نمیخواهم حق كسی را بخورم، ما نخبگان طنازی داریم كه با بودن من در این ستون در حق ایشان اجحاف میشود. قربان دستتان، طنزگویی را پیشكش میكنم به... فردا نیایید بگویید كه اولاد آدم نگفت. طنز واقعی این است كه آنها زورشان میآید یارانه اغنیا را قطع كنند و فكر میكنند آرای انتخابات بعدی را از دست میدهند و محبوبیتشان كاسته میشود اما غافلند از اینكه آن مردمی كه رأی میدهند، سفرههایشان هیچ وقت پر نبوده!
کاهش قیمت نفت: جنایت سعودیها یا نعمتی که باید شکر گفت
جوان در مطلبی با تیتر «جنایت نفتی سعودی» نوشته: با كاهش قیمت نفت كه نوعی جنایت كشورهای عربی عضو اوپك است، یكی از بزرگترین انتقالات تاریخی ثروت از شرق به غرب رخ خواهد داد. به نحوی كه فقط از محل كاهش قیمت بنزین، غربیها 230میلیارد دلار سود و پسانداز خواهند كرد و در عوض درآمد كشورهای عضو اوپك 590میلیارد دلار كاهش مییابد.
با كاهش بهای نفت طی یك هفته گذشته، مشكلات اقتصادی كشورهای نفتی به ویژه كشورهای ایران، ونزوئلا و روسیه تشدید شد و چالشهای بزرگی را برای این كشورها به وجود آورده است؛ چالشهایی كه مسبب امریكایی ـ عربی دارند.
به گزارش «جوان»، با كاهش قیمت نفت به كمترین میزان 68 دلار طی پنج سال گذشته كسری بودجه، كاهش ارزش پول ملی، گران شدن واردات، رشد تورم و... تنها بخشی از خطراتی است كه كشورهای نفتی را وارد شرایط سخت كرده است. دولت ونزوئلا اعلام كرده است تحمل روند كاهشی بهای نفت برایش ممكن نیست و اوپك باید نشست اضطراری برگزار كند. آنها اما بیكار ننشستهاند و در نخستین اقدام خود برای عبور از این بحران، كاهش حقوق كاركنان دولت را در دستور كار قرار دادهاند و در جبههای دیگر، پیگیر سر و سامان دادن به وضعیتی هستند كه دهه 70 میلادی، حكومت ونزوئلا را تغییر داد.
روسیه اما وضعیتی وخیمتر دارد؛ این كشور ارزش پول خود را سقوط كرده میبیند؛ ارزش روبل روسیه در هفته جاری ركورد زد و به كمترین میزان در تاریخ این كشور رسید. روبل روسیه در سه سال گذشته روند قابلقبولی را از نظر ثبات ارزشی پیموده است اما با اعمال تحریمهای غرب علیه این كشور و همچنین كاهش شدید قیمت جهانی نفت، هم اكنون ارزش روبل به شدت كاهش یافته است. ارزش دلار امریكا نسبت به روبل از ابتدای سال جاری میلادی تا كنون 50درصد افزایش داشته است؛ ارزش این واحد پولی تنها طی روز گذشته 5.27 درصد در برابر دلار كاهش یافته است.
در ایران نیز وضعیت تقریباً به همین شكل است و ارزش ریال با نوسان همراه شد، وضعیت كشوری كه بیش از 80 درصد اقتصادش چه به صورت مستقیم و چه به شكل غیر مستقیم درگیر نفت است، چندان قابل پیشبینی نیست. گرچه ایران تجربه قیمت نفت تكرقمی را در تجارب خود دارد اما وضعیت امروز تفاوتهای بسیاری با دهه پیش دارد. اما این مشكل برای ایران زمانی جدیتر میشود كه كاهش قیمت نفت مبادلات ایران و روسیه را با شوك منفی همراه كرد؛ معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت روز گذشته اعلام كرد كاهش ۴۰درصدی ارزش پول ملی روسیه طی ماههای اخیر صادرات را با مشكل روبهرو كرده است.
مجتبی خسروتاج با اشاره به اینكه كاهش ارزش پول ملی روسیه صادرات را با مشكل روبهرو كرده است، خاطر نشان كرد: تراز تجاری روسیه سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار مثبت بوده كه از مجموع ۵۰۰ میلیارد دلار تجارت این كشور ۳۰۰ میلیارد دلار مربوط به نفت و گاز است.
خسروتاج با تأكید بر اینكه خروج سرمایه از روسیه در حال اتفاق است و در پی كاهش قیمت نفت مشكلات روسیه تشدید شده است، افزود: جلسات متعددی در روسیه در رابطه با تجارت ایران و روسیه در راستای ارتباطات بانكی توسط مینز بانك برگزار شده است.
مشكل فعلی ایران با روسیه بر سر مبادلات تجاری دقیقاً همان چالشی است كه كشورمان با هندوستان دارد؛ ارزش روپیه هند نیز نسبت به دلار كاهش پیدا كرده است و در این شرایط هند بر این اصرار دارد كه بدهی نفتی خود را با روپیه یا كالاهای هندی بپردازد كه مورد قبول واقع نشده است. كاهش قیمت نفت و به تبع آن كاهش ارزش پولهای ملی ایران و روسیه و برخی دیگر از كشورها، آسمان را «ابری» كرده است و مشخص نیست برنامه دولت برای ادامه راه چیست. رسانههای خارجی در گزارشهای خود افزایش قیمت نان را نخستین اقدام دولت ایران برای كسب درآمد عنوان میكنند.
نفت ایران در تحریم به سر میبرد و دیگر خبری از تولید حداكثری نیست، سهم كشور در بازارهای جهانی نفت به كشورهای دیگر رسیده است، قیمت نفت دستكاری شده است، امریكا و اعراب به دنبال حذف ایران از جهان نفت هستند، از بین تولیدكنندگان و مصرفكنندگان فقط تولیدكنندگان متضرر شدهاند، كشور در چند جهت تحریم شده و تنشهای منطقهای به اوج خود رسیده است. متحدان امروزی همان متحدهای آن دوران نیستند و مصلحتاندیشی برای كسب منافع بیشتر «سایز» زمین بازی را مشخص میكند.
با این وجود رئیس صندوق بینالمللی پول كه صندوقی كاملاً امریكایی است، روزه سكوت خود را در زمینه كاهش قیمت نفت شكسته و گفته است: «كاهش قیمت نفت در كل برای اقتصاد جهانی عاملی مثبت تلقی میشود، هرچند كه ممكن است به برخی كشورهای صادركننده آسیب بزند».
كریستین لاگارد اضافه كرده است، كاهش قیمت نفت به برخی صادركنندگان، به خصوص روسیه، ایران، ونزوئلا و نیجریه به سختی لطمه میزند و اقتصاد آنها را آسیبپذیر میكند.
روزنامه واشنگتن پست هم در این باره نوشت؛ كاهش قیمت نفت صدها میلیارد دلار را از جیب صادركنندگان و شركتهای نفتی خارج و به جیب اقتصادهای بیمار اروپا و ژاپن و در آغاز فصل خرید به جیب مصرفكنندگان امریكایی سرازیر میكند. نتیجه این فرآیند احتمالاً یكی از بزرگترین انتقالهای ثروت در تاریخ خواهد بود و در همه موضوعات از گفتوگوهای هستهای ایران گرفته تا سیاستهای بانك مركزی امریكا در زمینه نوسازی اقتصاد این كشور تغییراتی ایجاد خواهد كرد.
در هر روز مالكان خودرو در امریكا در مقایسه با آنچه در ژوئن برای سوخت پرداخت میكردند، 630میلیون دلار پسانداز میكنند و اگر قیمتها برای یك سال در همین سطح باقی بماند، 230 میلیارد دلار پول باد آورده نصیب آنها خواهد شد. بخش زیادی از این پول به سمت اقتصاد سرازیر میشود زیرا احتمالاً خانوادههای كمدرآمد كه با كمبود بودجه مواجهند از پولی كه صرف خرید سوخت نشده است، برای خرید مواد غذایی، پوشاك و دیگر كالاهای اساسی استفاده میكنند. مدیر اجرایی شركت دلتا ایر لاینز اخیراً در یك مصاحبه با سی بی اس گفت: به ازای كاهش هر پنی از قیمت سوخت هواپیما، این شركت 40 میلیون دلار سود میكند.
با توجه به قیمتهای كنونی درآمد سالانه اعضای اوپك تا 590 میلیارد دلار كاهش مییابد و در مقابل این پول درون مرزهای بزرگترین واردكنندگان نفت جهان و در رأس آنها امریكا، چین و ژاپن باقی خواهد ماند.
به گفته اندرو كنینگهام، اقتصاددان ارشد كپیتال اكونومیكز، در نتیجه كاهش قیمت نفت اندازه اقتصاد جهانی بین 0.5 تا 1 درصد بزرگتر خواهد شد. پیشبینی میشود روسیه شاهد افزایش تورمی تا بیش از 8 درصد باشد و در این شرایط به فكر گران كردن گاز خود برای اروپاییهاست.
با همه سوددهی كاهش قیمت نفت برای غربیها و صنعتیها وضعیت برای كشورهای تولید كننده نفت مناسب نیست. ایران برای تحقق بودجه خود به نفت 136 دلاری نیازمند است؛ این وضعیت نیز برای كشورهای دیگر كمی متفاوت است به طوری كه امارات به نفت 90 دلاری، الجزایر به نفت 119 دلاری، آنگولا به نفت 94 دلاری، اكوادور به نفت 132 دلاری، عراق به نفت 116دلاری، كویت به نفت 59 دلاری، نیجریه به نفت 124دلاری، قطر به نفت 58 دلاری و ونزوئلا به نفت 117 دلاری نیازمند هستند؛ روسیه نیز به نفت 100دلاری احتیاج دارد اما چهار كشور حوزه خلیج فارس با هماهنگی كامل با امریكا و البته همراهی كشورهای صنعتی سعی دارند امتیازات فراوانی را از ایران و روسیه اخذ كنند. گفتنی است میزان وابستگی كشورهای روسیه، ونزوئلا و ایران به نفت 90، 94 و 80 درصد است كه همین موضوع این كشورها را در رأس كشورهای بازنده كاهش قیمت نفت قرار داده است.
در مقابل ابوالقاسم قاسم زاده در یادداشتی با تیتر «نعمتِ سقوط بهای نفت!» در روزنامه اطلاعات نوشته: قرار نیست نقدی اقتصادی یا سیاسی درباره سقوط قیمت نفت بنویسم، جمله ای كه عنوان محك امروز شده است، الهام گرفته از گفته تلفنی یك خواننده ستون محك است كه گفت: «خدا را شكر كه قیمت نفت سقوط كرد».
برای شكرگزاری خود دلایلی داشت از جمله؛
1 ـ همه مفتخواران كه تا دولتی پولدار میشود، چنگ میاندازند و مفت درآمدهای كلان نفتی را غارت میكنند، حالا اندكی از «دولت بیپول» فاصله میگیرند. تردید نداشته باشید كه سقوط قیمت نفت، ضریب فساد مالی را نیز پائین میآورد!
2 ـ اینهمه سر و صداهای سیاسی علیه وزارت نفت و شخص وزیر آن، میخوابد. چون وزیر نفت بیپول دیگر به درد تهاجم سیاسی نمیخورد!
3 ـ شكر دیگر اینكه، تجربه تلخ فروش نفت، با قیمتهای بالاتر از صد دلار، همانگونه كه در هشت سال گذشته بود و درآمد نفتی دولت احمدینژاد را چندین و چندبرابر همه درآمدهای نفتی در همه دولتهای گذشته معرفی كردند، تكرار نمیگردد!
نفت كه به بشكهای 68 دلار رسیده است، جوابگوی زندگی روزانه مردم میگردد و دیگر كمتر اسمی از صندوق ذخیره ارزی به میان میآید!
4 ـ دولت و مجلس به هم نزدیكتر میشوند. دولت كه سقف درآمدش محدود میشود، مجلس هم سطح درخواستهای خود را در تنظیم بودجه برای عمران بهتر محاسبه میكند. سقوط قیمت نفت برای بعضیها در دولت و مجلس هدیهایست كه شعارزدگی را رها كنند و مانند مردم «عقل معیشتی» پیدا كنند. مردم هم از دولت و مجلس همین انتظار را دارند كه در این شرایط، بلند پروازیها را رها كنند و تعادل هزینهها و درآمدها را در تنظیم بودجه جدید فراهم آورند.
5 ـ همزمان با اخبار سقوط قیمت نفت، دولت و مجلس به فكر افتادهاند تا در سیستم مالیاتی بازنگری و آن را «بهینهسازی» كنند. اگرچه تا اینجا ما مردم خیری از بهینهسازیها ندیدهایم. من كه كارمند هستم و حقوقبگیر ثابت، قبل از دریافت حقوق ماهانه، كسر مالیات را «اتوماتیكوار» میپردازم، حتماً منظور نظر این بهینهسازی مالیاتی نیستم. لابد دریافت مالیات بهینه از كسانی است كه یك خودرو خارجی را به بیشاز یك میلیارد تومان خرید و فروش میكنند و یا زمین و آپارتمان و ویلا را به متری چندین و چند میلیون تومان معامله میكنند و یا ... به هر حال سقوط قیمت نفت اگر موجب بهینهسازی مالیاتی به این معنا گردد، خدا را باید شكر كرد.
6 ـ این حرفها هم كه سعودیها و آمریكاییها دست به دست هم دادند تا قیمت نفت را پائین بیاورند، خوراك سیاسی بدی نیست اما اگر هم چنین باشد، حداقل زنگ هشداری را برای ما به صدا درآوردهاند كه كمی هم به فسادهای مالی خانه خراب كن داخلی بپردازیم كه وزیر كشور دولت همین چند روز پیش گزارش داد «... گردش مالی مواد مخدر در كشور سالی 3 میلیارد دلار، معادل 10 هزار میلیارد تومان است كه اساس اقتصاد كشور را به لرزه درآورده است. نمیتوان باور داشت كه این حجم (3 میلیارد دلار) گردش مالی بصورت ساده و بدون ارتباطات پیچیده در كشور انجام میگیرد و همه اعضای نهادهای امنیتی، انتظامی تا دستگاه قضایی، تا دولت و مجلس از چنین مافیای بزرگی بیخبرند!» در همین گزارش یك نمونه از فساد را وزیر كشور به اطلاع عموم رساند و گفت «... به عنوان مثال، فردی 35 ساله كه فقط 5 كلاس سواد دارد، ظرف دو سال، دو هزار میلیارد تومان در حسابش واریز شده و حتی به اسم مردگان حساب باز كرده است». در كنار چنین گزارشی هر روز خبری از فساد مالی كلان در سیستم بانكی داده میشود و بدهكاری بعضی از بانكها به بانك مركزی را فاجعه بار میدانند!
7ـ این سقوط قیمت نفت را از «الطاف خفیه» الهی بدانیم تا مبارزه با فسادهای مالی سازمان یافته را كه در چرخه ثروت ملی میچرخد، قاطع و جدی بگیریم.