آذر منصوري عضو شوراي مشاوران خاتمي و فعالان سياسي اصلاحطلب به شمار ميرود.
وي در گفتوگو با «آرمان» با انتقاد از رفتار برخي نمايندگان در جريان نطق علي مطهري عنوان ميكند: « هيچ گونه برچسب و ماركي به آقاي مطهري نميخورد. رفتار برخي از نمايندگان مجلس در رابطه با نطق آقاي مطهري سبب پايين آمدن شأن مجلس میشود. مجلس طبق فرمايش حضرت امام(ره) «بايد در رأس امور باشد» و لازمه اين كار هم رعايت حريم و حرمت مجلس و دفاع از حقوق مردم است. نمايندگان بهعنوان وكلاي مردم بر صندليهاي مجلس تكيه زده و سوگند يادكردهاند كه از حقوق مردم دفاع كنند. مردم پيام و مطالبات اصلي خود را در انتخابات رياستجمهوري عنوان كردهاند. در نتيجه نمايندگان نبايد برخلاف مطالبات مردم رفتار كنند».
همايش اصلاحطلبان پس از شش سال سكوت تشكيلاتي و بدون حضور آقاي خاتمي برگزار شد. ارزيابي شما از برگزاري اين همايش به عنوان يكي از حاضران چيست؟
من با تعبير شش سال سكوت موافق نيستم. اصلاحطلبان در طول اين شش سال ساكت نبودهاند و تنها به دليل شرايط خاص غالب بر فضاي سياسي كشور كه عمدتا ناشي از رفتارهاي دولت گذشته بود موفق به برگزاري همايشهايي در چنين سطح و گسترهاي نميشدند. اصلاحطلبان در شش سال گذشته به شكلهاي مختلف و از طريق برگزاري جلسات هم انديشي و كنگرههاي مختلف فعاليتهاي خود را دنبال ميكردند. در فضاي رسانهاي هم با وجود محدوديتهايي كه اصلاحطلبان و رسانههاي حامي جريان اصلاحطلبي با آن مواجه بودند، شخصيتهاي مختلف اصلاحطلب حضور فعالي داشتند و به اظهارنظر و موضعگيري درباره اتفاقات مهم سياسي ميپرداختند. حتي ميتوان مدعي شد كه اصلاحطلبان در فضاي رسانهاي نسبت به جريانهاي رقيب به صورت قويتري حاضر ميشدند و مواضع قابل تاملتري اتخاذ ميكردند. در سالهاي گذشته هيچگاه ارتباط اصلاحطلبان با بدنه اجتماعي خود قطع نشده و همواره اين رابطه دو طرفه برقرار بوده است. اتفاقا حفظ همين حضور و عدم سكوت، در انتخابات رياستجمهوري به نتيجه رسيد و باعث شد كه اين جريان با درايت و زمانشناسي پيروز انتخابات رياستجمهوري شود.
با اين وجود در سالهاي اخير به دليل غالب بودن فضاي خاص اصلاحطلبان موفق نشدند همايش سراسري و گستردهاي مانند همايش اخير برگزار كنند. اين همايش نقطه عطفي در فعاليت تشكيلاتي اصلاحطلبان در سالهاي اخير بود. اين نقطه عطف ميتواند نقطه عزيمت علني و جدي اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس آينده باشد. تاكتيك و استراتژي اصلاحطلبان حضور جدي و با تمام قوا در انتخابات مجلس دهم است. از اين نكته نيز نبايد غافل شويم كه اين همايش با حمايت و همكاري دولت آقاي روحاني برگزار شد.
اگر آقاي روحاني زمينه لازم براي برگزاري اين همايش را فراهم نميكرد مطمئنا اين همايش مانند سالهاي گذشته برگزار نميشد. رويكرد دولت آقاي روحاني نسبت به جريان اصلاحطلبي رويكردي كاملا متفاوت نسبت به دولت گذشته است. بنابراين برگزاري اين همايش نشانهاي از تغيير و گشايش نسبي فضاي سياسي كشور است. با اين وجود ما همچنان با گشايش و تغيير مورد انتظار فاصله داريم، چراكه آقاي خاتمي به عنوان رهبر و ليدر جريان اصلاحطلبي نتوانستند در اين همايش شركت كنند. نفس برگزاري اين همايش و مباحثي كه در اين همايش مطرح شد نشانه عزم قاطع اصلاحطلبان براي حضور جدي و موثر در فضاي سياسي كشور و بويژه انتخابات مجلس آينده است.
با وجود گمانهزنيهاي مختلفي كه قبل از برگزاري اين همايش صورت گرفته بود قرار بر اين بود كه آقاي خاتمي در اين همايش حضور داشته باشند. چه اتفاقي رخ داد كه ايشان در اين همايش حضور نيافتند؟عدم حضور آقاي خاتمي چه تاثيري در روند برگزاري همايش داشت؟
آقاي خاتمي به عنوان يك نيروي موثر همواره در فضاي سياسي كشور حضور داشتهاند. آقاي خاتمي عامل اصلي وحدت و انسجام اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري بودند كه منجر به پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات شد. ايشان همچنان نقش محوري در بين اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس دارند. قبل از برگزاري اين همايش شايعه حضور آقاي خاتمي مطرح شده و حتي رسانهاي شد. با اين وجود آقاي خاتمي هيچگاه نظر قطعي خود را براي حضور يا عدم حضور در اين همايش اعلام نكردند. اولويت آقاي خاتمي اين بود كه حتما همايش اصلاحطلبان برگزار شود. من معتقدم حضور آقاي خاتمي در اين همايش ميتوانست روند برگزاري اين همايش را تغيير و شكل جديدي به آن بدهد. به نظر ميرسد آقاي خاتمي با توجه به حساسيتهايي كه ممكن بود از حضور ايشان در اين همايش در فضاي سياسي كشور به وجود بيايد مصلحت ديدند كه به صورت حضوري در اين مراسم شركت نكنند و به ارسال پيام بسنده كردند. اميدواريم با گشايشي كه در آينده در فضاي سياسي كشور ايجاد ميشود زمينه حضور رسميتر آقاي خاتمي در همايشها و جلسات هم انديشي به وجود بيايد.
يكي از نكات بارز برگزاري همايش اصلاحطلبان، ارسال پيام آيتا... هاشمي به اين همايش بود. ارزيابي شما از پيام ايشان چيست؟
پيام آقاي هاشمي نشاندهنده اوج همگرايي بين شخصيتهاي موثر در فضاي سياسي كشور با جريان اصلاحطلبي است. امروز اصلاحطلبان بيش از هر زماني ضرورت اجماع و وحدت را در بين خود احساس ميكنند تا بتوانند در انتخابات آينده مجلس پيروز شوند. پيام آقاي هاشمي و نكاتي كه در اين پيام به آن اشاره شده بود نشانه همراهي ايشان با جريان اصلاحطلبي و مطالبات و خواست مردم است. اين پيام حاوي رويكرد همگرايي و مشاركتي در رأس جريان اعتدالي كشور براي بدنه اجتماعي اصلاحطلبان تلقي ميشود. اين پيام هم نشاندهنده وحدت استراتژيك بين رهبران جريان اصلاحات و هم به نوعي سبب روشنتر شدن مرزبنديهاي جريانهاي سياسي كشور است.
آيا برگزاري اين همايش را ميتوان نقطه آغاز خيز اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس تلقي كرد؟
بله، به گمان من اين همايش ميتواند نقطه عطفي براي حضور جدي و قوي اصلاحطلبان در انتخابات مجلس باشد.
اتفاقات پيش آمده در جريان نطق دكتر مطهري در مجلس و نيمهتمام ماندن اين سخنراني با واكنشهاي مختلفي از سوي شخصيتهاي مختلف سياسي روبهرو شد. علاوه بر اين برخي اقدامات خارج از عرف در مقابل تريبون مجلس جاي تامل و سوالهاي بسياري داشت. ارزيابي شما از اين اتفاق چيست؟
به اعتقاد من دكتر مطهري يك اصولگراي اصلاحطلب است. اگر رفتار ايشان در طول مدتي را كه به عنوان نماينده در مجلس حضور داشته است، بررسي كنيم متوجه ميشويم كه رفتار و اقدامات ايشان همراه با سياستزدگي و شعارزدگي نبوده است. آقاي مطهري با تكيه بر اصولي كه به آن پايبند بوده همواره تلاش كرده از حقوق مردم دفاع كند تا منافع ملي و مصالح عمومي آسيب نبيند.
آقاي مطهري همواره دیدگاههای خود را بدون سانسور بیان میکند. از نظر من رفتار و اقدامات آقاي مطهري در مجلس شوراي اسلامي بيبديل است. اگر در نطق اخير ايشان هم دقت كنيم متوجه ميشويم كه ايشان علاوه براينكه به دولت در برخي زمينهها مانند برداشت از صندوق توسعه ملي انتقاد داشتند، نسبت به مساله حجاب نيز حساسيت داشتند و در اين زمينه نكات مهمي را به مسئولان گوشزد كردند. آقاي مطهري هيچگاه حقيقت را فداي مصلحت نكرده است. سخنرانيها و اقدامات ايشان در زمان احمدينژاد بسياري از پشت پردههاي دولت را براي افكار عمومي روشن كرد.
اگر آقاي مطهري اين افشاگريها را انجام نميداد اين احتمال وجود داشت كه افكار عمومي از بسياري از اقدامات ناصواب دولت احمدينژاد آگاهي پيدا نميكرد. به نظر من هيچ گونه برچسب و ماركي به آقاي مطهري نميخورد. رفتار برخي از نمايندگان مجلس نبایدسبب پايين آمدن شأن مجلس شود. مجلس طبق فرمايش حضرت امام (ره) «بايد در رأس امور باشد» و لازمه اين كار هم رعايت حريم و حرمت مجلس و دفاع از حقوق مردم است. نمايندگان به عنوان وكلاي مردم بر صندليهاي مجلس تكيه زده و سوگند ياد كردهاند كه از حقوق مردم دفاع كنند. مردم پيام و مطالبات اصلي خود را در انتخابات رياستجمهوري عنوان كردهاند. در نتيجه نمايندگان نبايد برخلاف مطالبات مردم رفتار كنند.
اقدام و رفتاربرخي نمايندگان شبيه به اين سبب پايين آمدن شأن مجلس نهم نسبت به مجالس گذشته خواهد شد. نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه هنگامي كه در يك انتخابات، يكي از جريانهاي سياسي غايب باشد و مجلس با هدف «تك صدايي» شكل بگيرد فضاي رقابتي در درون مجلس از بين ميرود و مجلس به جاي رسيدگي به مشكلات مردم به محلي براي جولان و قدرت نمايي يك جريان و جناح تبديل ميشود.
چه اتفاقي در فضاي سياسي كشور رخ داده كه برخي از اصولگريان مانند علي مطهري مواضعي شبيه به اصلاحطلبان درباره مسائل مختلف اتخاذ ميكنند و رفتارشان بسيار به اصلاحطلبان شبيه شده است؟
ما نبايد مفهوم اصلاحطلبي را به يك جريان سياسي محدود كنيم. اصلاحطلبي يك انديشه و يك رويكرد است. خداوند در قرآن كريم و در سوره «هود» آيه19 ميفرمايد«تا زماني كه صلح طلبان و اصلاح گران در جامعهاي حضور دارند، آن جامعه رو به نابودي و سقوط نخواهد رفت». غالب شدن تفكر اصلاحطلبي در جريانهاي ديگر اتفاق خوبي است كه در حال رخ دادن است. هنگامي كه يك طيف تندروها با اقدامات خود در مجلس تا به اين اندازه بر منافع ملي تاثير ميگذارد هيچ وجدان آگاه و بيداري نميتواند در مقابل اينگونه رفتارها سكوت كند. درباره برخي فسادهاي مالي كه در دولت احمدينژاد صورت گرفت بسياري از معتدلين اصولگرا انتقادهاي جدي نسبت به اين مساله مطرح كردند. دليل اين مساله هم حفظ و اهميت منافع ملي براي اين عده بود. چرا كه دولتي كه بيشترين درآمد ملي را داشت در پايان با بيشترين بدهي دولت را تحويل آقاي روحاني داد. نكته ديگر اينكه ظرفيت انقلاب اسلامي و قانون اساسي فرصت مغتنمي را براي نهادينه كردن اصلاحگري و اصلاحطلبي در ساختارهاي حقيقي و حقوقي كشور فراهم كرده است. به همين دليل هم مواضع برخي از اصولگرايان معتدل به اصلاحطلبان نزديك شده است.
اگر بخواهيد جريان اصولگرايي و چالشهاي پيش روي اين جريان را آسيبشناسي كنيد به چه نكاتي اشاره ميكنيد؟اصولگرايان براي خود چه آيندهاي ترسيم كردهاند؟
هر كدام ازجريانهاي سياسي براي خود استراتژيهايي را تعيين و براساس آن رفتار ميكنند. اين يك حق طبيعي و غيرقابل خدشه براي تمامي جريانهاي سياسي است. به هر ميزان كه جريانهاي سياسي با اقتدار و امكانات بيشتري به فعاليت سياسي بپردازند به همان ميزان جامعه دچار بلوغ و بالندگي سياسي خواهد شد. با اين وجود قبل از هر انتخاباتي جريانهاي سياسي به صورت جديتر و با تمركز بالاتري وارد عرصه سياسي ميشوند كه اصولگرايان نيز هماكنون در چنين وضعيتي هستند. مسالهاي كه در تحليل وضعيت امروز اصولگرايان ميتواند به كمك ما بيايد اين است كه اصولگرايان چه قبول داشته باشند و چه نداشته باشند دولت احمدينژاد كه هشت سال سكان مديريت اجرايي كشور را برعهده داشت مورد حمايت همهجانبه جريان اصولگرايي قرار داشته است و اصولگرايان بايد به اين نكته اذعان كنند. حاصل اين حمايت يك كارنامه غيرقابل قبول و نامطلوب براي اصولگرايان بوده است. در قدم اول اصولگرايان بايد تكليف خود را با اتفاقاتي كه در هشت سال گذشته رخداده و با نوع عملكرد دولت گذشته در سياست داخلي و خارجي مشخص كنند. اصولگرايان همچنين بايد وضعيت خود را با اختلاسهايي كه در زمان دولت گذشته رخداده است مشخص كنند. تا سرنوشت اين مسائل و ديگر مشكلاتي كه دولت گذشته به وجود آورده است مشخص نشود اصولگرايان نميتوانند به وحدت بينديشند. چالش مهم ديگري كه جريان اصولگرايي هماكنون با آن دست به گريبان است تندروهاهستند. تندروهای اصولگرا با موضعگيريهاي خود در مجلس و فضاي سياسي كشور همچنان بر تنور تندروي ميدمند.
اصولگرايان معتدل و ميانه رو در مرحله دوم بايد تكليف خود را با افراط و افراط گرايي مشخص كنند و با صراحت عنوان كنند كه آيا تندروها را يكي از گروههاي اصولگرايي بهشمار ميآورند يا خير. اصولگرايان به جاي اينكه تكليف خود را با تندروها مشخص كنند، اصلاحطلبان را در مظان اتهام تندروي قرار ميدهند، كه اين به نوعي تاكتيك «فرار به جلو» است. در هشت سال گذشته و همچنين در دوران آقاي روحاني بيشترين تندروي از جانب طيفي از اصولگرايان صورت گرفت كه باتوجه به اينكه در اقليت قرار دارند اما به هيچوجه نميخواهند با واقعيتهاي جامعه روبهرو شوند. بنابراين به نظر ميرسد كه اصولگرايان در شكلگيري وحدت هم از نظر گفتماني و هم از نظر رويكردي با چالشهاي بسيار جدي مواجه هستند. ضمن اينكه يكي از اركان اصلي ايجاد وحدت و اجماع در بين اصولگرايان پذيرفتن يك شخصيت محوري براي اجماع تمام طيفهاي اصولگرا است كه در شرايط فعلي اصولگرايان به دليل درگذشت آيتا... مهدويكني فاقد اين پتانسيل هستند.
با توجه به اين شرايط بايد عنوان كنم كه امكان وحدت براي اصولگرايان به راحتي فراهم نيست و به نظر هم نميرسد كه اين وحدت حداقل در كوتاهمدت شكل بگيرد. اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه پيام انتخابات سال 92 پيامي روشن و صريح براي اصولگرايان تلقي ميشود. شايد اصولگرايان دليل اصلي شكست خود در انتخابات رياستجمهوري را عدم اجماع و تفرقه درون گروهي به شمار بياورند اما مجموع آراي تمامي كانديداهاي اصولگرايي از كانديدای مورد حمايت اصلاحطلبان كمتر بود كه نشاندهنده از دست دادن پايگاه اجتماعي جريان اصولگرايي به دليل اقدامات احمدينژاد بوده است. اصولگرايان تا زماني كه رويكرد و گفتماني جديد و پيامي روشن و مشخص براي جامعه نداشته باشند قادر نخواهند بود نگاه و اقبال بدنه اجتماعي مردمي را به سمت خود جلب كنند. بخشي از اصولگرايان همچنان صورت مساله صحيحي از پيام انتخابات رياستجمهوري براي خود ترسيم نكردهاند و ارزيابي مناسبي از واقعيتهاي اجتماعي و سياسي كشور ندارند. اين گروه تا زماني كه نتوانند خود را با واقعيتهاي اجتماعي منطبق كنند وتنها تاكيدشان بر حذف جريان اصلاحطلبي باشد قادر نخواهند بود در بين افكار عمومي جايگاه مناسبي پيدا كنند.
يكي از سخنان قابل تامل در روزهاي اخير صحبتهاي آيتا... علمالهدي امام جمعه مشهد بود كه عنوان كردند«احمدينژاد تمام شد». چرا حاميان جدي احمدينژاد در دولت نهم دچار اين دگرديسي سياسي شدهاند؟
اين اظهارنظر به دو دليل مطرح شده است؛ اول اينكه حاصل هشت سال مديريت دولت احمدينژاد كه مورد حمايت قاطبه اصلي اصولگرايان بوده است جاي هيچگونه دفاعي از خود باقي نگذاشته است. در نتيجه بخشي از اين اظهارنظرها ناشي از واقع بيني شخصيتهاي مختلف كشور نسبت به وضعيت جامعه و مشکلاتی است كه از دولت احمدينژاد به دولت روحاني به ارث رسيده است. حتي با توجه به افشاي فساد اقتصادي درزمان دولت احمدينژاد كه در ماههاي اخير صورت گرفته اين واقعبيني افزايش هم پيدا كرده است. البته اين نگاه توأم با خوشبيني است. در حالت دوم و در نگاه بدبينانه بايد عنوان كرد بخشي از جريان اصولگرايي از احتمال حضور احمدينژاد در انتخابات مجلس احساس خطر ميكنند و به همين دليل چنين سخناني را به زبان ميآورند.
همين احساس خطر از بازگشت احمدينژاد با رفتارهاي پوپوليستي و منابعي كه در اختيار دارد طيفي از اصولگرايان را نگران كرده كه مبادا وي سبد آراي اصولگرايان را به هم بزند يا اينكه در سرنوشت انتخابات تاثير منفي بگذارد. از سوي ديگر حضور احمدينژاد در انتخابات مجلس امكان اجماع اصولگرايان را به امري غيرممكن تبديل خواهد كرد و اصولگرايان از اين مساله بهشدت نگران هستند. ترس از عدم اجماع سبب ميشود اين مرزبنديها و موضعگيريها صريحتر و آشكارتر شود. در سال84 برخی آينده احمدينژاد را پيش بيني ميكردند اما در آن زمان اين سخنان جدي گرفته نشدند. اما پس از مدتي كه ماهيت اصلي وي براي همگان روشن شد حاميان ديروز وي به اشتباهات خود اعتراف كردند و دست از حمايت از احمدينژاد برداشتند. اين اعتراف اما دليلي بر برائت حاميان احمدينژاد از پاسخ گويي به افكار عمومي نخواهد بود. حاميان احمدينژاد زماني به اشتباهات خود پي بردند كه خيلي دير شده بود و كار از كار گذشته بود.
چه ضرورتي داشت كه آقاي روحاني بحث رفراندوم را در فضاي سياسي كشور مطرح كردند؟
اگر ما جايگاه رفراندوم را در قانون اساسي مورد بررسي قرار دهيم، متوجه ميشويم كه طرح مساله رفراندوم ناشي از اين مساله است كه در برخي از مواقع و در تصميمگيريهاي كلان كه نهادهاي مختلف كشور نميتوانند به يك توافق نسبي برسند رفراندوم برگزار ميشود تا مردم سرنوشت نهايي را تعيين كنند. بنابراين رفراندوم يك ظرفيت در قانون اساسي است. طرح اين مساله از سوي رئيسجمهور نهتنها تهديدي براي منافع ملي به شمار نميرود و بلكه يك فرصت ملي تلقي ميشود. اين فرصت ميتواند نشاندهنده رابطه عميق تودههاي مردم با دستگاه حاكميتي وتعامل مثبت بين مردم و مسئولان باشد. رفراندوم فرصتي است كه تودههاي مردم بتوانند همراهي خود را با سياستهاي كلان نظام اعلام كنند. بنابراين نبايد از طرح مساله رفراندوم ترسيد. رفراندوم يك ظرفيت بالقوه در قانون اساسي است كه ميتواند بسياري از مشكلات بالفعل ما را از بين ببرد. رفراندوم يك راه برون رفت براي خروج از بنبستهاست. طرح اين مساله هم جزئي از حقوق دولت به عنوان متولي اجراي قانون اساسي است.
افشاي فسادهاي اقتصادي در ماههاي اخير سبب تمركز افكار عمومي به روي اين مساله شده است. چرا دولت احمدينژاد كه خود را در خط مقدم مبارزه با فساد معرفي ميكرد تا به اين اندازه در زمان خودش زمینه فساد اقتصادی ایجاد شد؟
اين مسالهاي مهم است كه رسانههاي گروهي بايد دقت نظر بيشتري نسبت به آن داشته باشند. اين سوال به صورت جدي از آقاي احمدينژاد و نزديكان ايشان مطرح است كه درآمد نفت كه در تاريخ ايران بيسابقه بوده چگونه هزينه شده است. در زمان آقاي احمدينژاد قيمت نفت به بالاترين نرخ خود يعني بشكه اي140دلار رسيد. در آن مقطع زماني ما دچار تحريم هم نشده بوديم و از نظر فروش نفت هيچگونه محدوديتي نداشتيم. احمدينژاد بايد بطور صريح عنوان كند كه درآمد افسانهاي نفت چطور هزينه كرده است. رسانههاي گروهي بايد همچنان بر پاسخگويي مسئولان دولت گذشته نسبت به اين مساله پافشاري و اصرار كنند. همچنين دولت گذشته بايد پاسخگوي اين مساله باشد كه با توجه به اين همه درآمد نفتي چرا دولتي بهشدت بدهكار را به آقاي روحاني تحويل داده است.
نبايد گذاشت اين سوالات به حاشيه برود و بايد در متن اصلي فضاي رسانهاي كشور جريان داشته باشد. كساني كه امروز آقاي روحاني را متهم ميكنند كه نتوانسته اوضاع اقتصادي را سامان بدهد بايد در ابتدا بين درآمدهاي دولت روحاني و دولت احمدينژاد مقايسه انجام بدهند تا وضعيت آقاي روحاني بهتر درك و فهم شود. نكته ديگر اينكه هنگامي كه فضاي غیرعادی غلبه پيدا كند و رسانههاي گروهي نقش پرسشگري خود را به خوبي ايفا نكنند، رفتارهاي مسئولان قابل نقد وبررسي نميشود و همين عاملي براي به وجود آمدن فسادهاي مخفيانه است. دولت گذشته بيشترين تعداد شكايت را از رسانههاي گروهي در كارنامه خود ثبت كرده است.
اين در حالي است كه دولت اصلاحات كمترين شكايتها را از رسانههاي گروهي انجام داده بود. هنگامي كه درآمدي كه متصل به بدنه اجتماعي نيست در دست يك دولت قرار ميگيرد و در كنار آن فضا رانت توليد ميشود و فساد گسترده اقتصادي اتفاق ميافتد. امنيتي شدن اقتصاد يكي از وحشتناكترين حالتهايي است كه ممكن است براي يك اقتصاد به وجود بيايد. هماكنون هم كه دولت آقاي روحاني در حال افشاسازي فسادهاي گذشته است، عدهاي كارشكني ميكنند و مانع از اقدامات دولت ميشوند. اين عده به جاي اينكه پاسخ گوي فسادها باشند به نوعي طلبكار شدهاند. اين در حالي است كه همه بايد از آقاي روحاني در افشاي فسادهاي اقتصادي كه باعث آسيبهاي فراواني به منافع ملي شده است حمايت كنند.