کارشان را اجرای پژوهشی یا کارگاهی معرفی میکنند. آنها نوازندگان و خوانندگان مشهدی هستند که روی صحنه میروند؛ بدون آنکه نامی از واژه «کنسرت» بهکار ببرند. البته اینهم درصورتی است که با وجود داشتن مجوزهای قانونی، بهصورت شفاهی به آنها اعلام نشده باشد که کنسرتشان لغو شده. در زیرزمین اما ماجرای دیگری در جریان است.
به گزارش شرق، فعالان موسیقی میگویند این شهر کانون تولید موسیقی زیرزمینی و رپ شده و بیش از ٤٠گروه رپ تنها در یکی از مناطق شهر در این زمینه شناخته شدهاند. آنها همچنین دلیل رشد چنین گروههایی را محدودیت فعالیت موسیقیدانهایی میدانند که برای اجرای آثاری برگرفته از موسیقی سنتی و کلاسیک این منطقه دچار مشکل شده و به مرور خانهنشین شدهاند. این داستان البته دیگر اهالی موسیقی سنتی را نیز که قصد برگزاری کنسرت در خراسان داشتهاند، بینصیب نگذاشته. لغو کنسرتهایی نظیر کنسرت شهرام ناظری در مهرماه سالجاری در نیشابور، در کنار لغو کنسرتهای حسین علیزاده و مرحوم غلامعلی پورعطایی در همین شهرستان و پس از آن لغو کنسرت موسیقی گروه آرون در مشهد از جمله بیمهریهایی است که بر موسیقی این خطه شده است.
٤٠گروه رپ فقط در یکبلوار
سالار مرتضوی، سرپرست گروه موسیقی بامداد است. این نوازنده تلاش زیادی برای تسهیل مشکلات موسیقی و اجرای گروهها در مشهد کرده. هنگام گفتوگو با او چندین برگه خطکشیشده نشان داد. کاغذها پر از نامها و اسامی ارگانهایی است که بعضا هیچ ارتباطی هم به موسیقی ندارند. این هنرمند بخش زیادی از زمان خود را با رفتوآمد در ادارات سپری میکند تا مشکلات خود و هنرمندان دیگر را رفع کند. او به «شرق» میگوید: «همه میدانیم در هشتسال گذشته مشهد چه شرایطی داشته. متاسفانه مخالفتها و ممنوعیتهایی که با اجرای صحنهای موسیقی داشتهایم بر کسی پوشیده نیست، نکته اینجاست که آیا مشهد را بهعنوان بخشی از کشور میدانیم یا این شهر را جدا میبینیم؟ مشهد کلانشهری مانند تمام شهرهای دیگر است با پیشینه قوی در بحث فرهنگی، هنری و موسیقی که حالا به جایی رسیده که با ممنوعیت اجراهای صحنهای مواجه است.»
او در مورد تاثیر ممنوعیت برگزاری کنسرتهای موسیقی در مشهد اضافه میکند: «باید دید این ممنوعیتها چه خروجیای داشته است. خروجی اینهمه ممنوعیت و مخالفت این است که حالا مشهد کانون تولید موسیقی زیرزمینی و رپ شده و فقط ٤٠واندی گروه رپ را میشناسیم. البته وقتی این آمار را با خود موزیسینهای رپ مطرح کردیم آنها گفتند که این تعداد فقط در بلوار سجاد هستند. وقتی با برخی از این رپرها صحبت میکنیم میگویند فحش لازمه کار ماست. این در حالی است که در موسیقی ریشهدار، ما با یک متن فاخر و خوب روبهرو هستیم اما از رویصحنه رفتن موسیقیهای اصیل جلوگیری میشود و جوانان هم چون نیاز به موسیقی دارند بهدنبال جنسی میروند که راحتتر در دسترس آنها قرار میگیرد.»
مرتضوی ادامه میدهد: «تمام هنرمندان در تمام سبکها باید فرصت ارایه هنر خود را داشته باشند و جوانان در معرض انتخاب قرار گیرند. ما میگوییم موسیقی در هر سبکی باید فاخر و اصولمند باشد و اگر برای هنر فاخر موسیقی مانعتراشی ایجاد شود، طبیعتا بستر برای موسیقیهایی فراهم میشود که بدون هیچاصولی در دست مخاطب قرار میگیرند.»
او به پیشینه موسیقی خراسان اشاره کرد: «خراسان، زادگاه هنرمندان بزرگ زیادی است ولی اگر شما در همین خطه از نوجوانان بپرسید که آیا استاد مشکاتیان یا حاجقربان سلیمانی را میشناسند، نمیشناسند، درحالی که آنها بسیاری از هنرمندان مشهور جهانی را میشناسند اما بسیاری از آنها هنرمندان همشهری خود را که شهرت جهانی دارند، نمیشناسند چون آنها با موزیسینهای زیرزمینی آشنا شدهاند و در معرض انتخاب قرار نگرفتهاند. بسیاری از این آهنگهای رپ که بهراحتی در دسترس مخاطبان قرار میگیرد، پیچیدگی خاص و سواد موسیقی زیادی نیاز ندارد.» او در مورد تبعات محدودیت در برگزاری کنسرتهای موسیقی گفت: «وقتی مانع شناسایی موسیقی و فرهنگ چندهزارساله خود میشویم، این نوع موسیقیها که سطح زیباییشناسی مردم را نیز نازل میکند، رشد پیدا میکنند. در کشورهای اروپایی، جامعهشناسان و روانشناسان از گسترش موسیقی رپی که ترویج خشونت و پرخاشگری میکند، ابراز نگرانی میکنند و ما در کشور خودمان نگران گسترش آن نیستیم.»
فرصت جولان
محمود طبسیان، پیشکسوت موسیقی و رییس هیاتمدیره انجمن صنفی هنرمندان موسیقی مشهد هم در مورد جلوگیری از فعالیت برخی گروههای موسیقی به «شرق» میگوید: «یکی از گروههای موسیقی متشکل از بانوان خراسانی که در زمینه موسیقی خراسانی کار میکنند، تاکنون ١٧بار مقام آوردهاند ولی برای خود مردم خراسان نمیتوانند اجرا داشته باشند. ما نباید بگذاریم هنر ضایع شود. اگر اجازه کار به گروههای فاخر داده نشود، طبیعتا گروههای زیرزمینی که اصولمند نیستند، فرصت جولان پیدا میکنند. موسیقی مشهد و خراسان، آنچه هماکنون از زیرزمینها بهطور غیرفنی بیرون میآید، نیست. جای سوال است که چرا به هنرمندان اجازه داده نمیشود موسیقی خوب به مردم ارایه دهند.»
نبود متولی
حجت دهباشی، سرپرست گروه موسیقی آرون که کنسرتش یک شب قبل از اجرا لغو و از این بابت گروهش بسیار متضرر شد، میگوید: «نبود متولی خاص یا وجود چند متولی در حوزه موسیقی یکی از بزرگترین مشکلات ماست. ما فقط با اداره ارشاد خراسانرضوی سروکار نداریم و یکسری ارگانهای دیگر هم به این حوزه ورود پیدا کردهاند. هنگامی که درباره یک موضوع مشخص، چندارگان باید تصمیمگیری کنند، هیچگاه نتیجه خوبی بهدست نمیآید.»
او با بیان اینکه نتیجه این ممنوعیتها باعث شده است حس زیباییشناسی موسیقی مردم طی سالیان اخیر تنزل پیدا کند، گفت: «فضا برای اجرای گروههای موسیقی فاخر در هر سبکی بسته شده است. گروههایی که غیراصولی کار میکنند مثل قارچ، بیشتروبیشتر میشوند البته روی حرف ما با موسیقی زیرزمینی که بهصورت اصولی پیگیری میشود و فعالیتشان نیز اصولمند است، نیست بلکه ما به آن دسته از موسیقیهای زیرزمینی اشاره میکنیم که معمولا متن و محتوای سخیفی دارند و موسیقی را به راحتترین شکل و بدون هیچ بحث فنیای ارایه میدهند و ذهن مخاطب را مشوش و گوش عمومی موسیقایی مردم را نازل میکنند. نبود متولی خاص در حوزه موسیقی خراسانرضوی باعث شده هنرمندان فاخر خانهنشین شوند.»
دهباشی درباره اجرای خود که با وجود تمام مجوزها لغو شد، میافزاید: «مسوولان همچنان که از نامشان برمیآید، باید پاسخگو باشند. شب اجرای کنسرت ما در مهرماه سالجاری با اینکه تمام مجوزها دریافت شده بود، کنسرت بهصورت تلفنی لغو شد. هنوز پیگیریهای ما به نتیجه نرسیده و هیچارگانی پاسخگوی ما نیست. تنها ما را به یکسری عنوانها، اسامی و ارگانهایی ارجاع میدهند که هیچارتباطی با موسیقی ندارند و این دردآور است. کسانی که مسوول مستقیم مصوبات و اتفاقات موسیقی هستند و باید مدافع هنرمند باشند ما را به کسانی که هیچ ارتباطی با موسیقی ندارند، ارجاع میدهند. موسیقی به خودیخود در مشهد و خراسان مظلوم واقع شده و در این بین متولیان به موسیقی کلاسیک غربی که یکی از اصولیترین سبکهای موسیقایی است، هیچ توجهی نمیکنند در حالی که هنرمندان قابلی در مشهد در این سبک مشغول فعالیت هستند.»
کاربرد واژه«کنسرت»، ممنوع
سلمان هاشمی، آهنگسازی که در کنسرواتوار موسیقی تهران تحصیل کرده است، در مورد نیاز هنرمند به برگزاری کنسرت میگوید: «من در همین کشور درس موسیقی خواندهام و اجازه دارم موسیقی کار کنم. به گواه وزارت علوم همین کشور، نوازنده و مدرس هستم اما وقتی میخواهم این کار را انجام دهم گرچه کتبا و شفاها اجازه داده میشود ولی عملا این اجازه را ندارم و هنگامی که وارد گود میشوم با مانعتراشیهای زیادی روبهرو هستم. بهعنوان نوازنده و آهنگساز فقط نباید تدریس کنم چون احتیاج به اجرا دارم. هنرمند باید هنرش را به مردم ارایه دهد، اما متاسفانه بعد از اینهمه سال فعالیت موسیقی در شهرم، هنوز پدر و مادرم مرا روی سن ندیدهاند.»
او ادامه میدهد: «بعد از یکسال تمرین مداوم که با علاقه و هزینه شخصی تصمیم گرفتم، کنسرت برگزار کنم، با وجود داشتن مجوز به ما گفتند بهخاطر استفاده از واژه «کنسرت»، اجرای ما کنسل است و زحمات گروهمان نادیده گرفته شد. جالب اینجاست فردای همان شبی که کنسرت ما لغو شد، در سالنی که هیچوقت مجوز برگزاری کنسرت را نمیدهند، یکخواننده پاپ که از تهران آمده بود، اجرا داشت. ما مخالف این موضوع نیستیم و خوشحالیم که همه هنرمندان در مشهد اجرا داشته باشند ولی تبعیض و دید تجاری مسوولان به هنر درست نیست.» هاشمی همچنین به نمونه دیگری از این تبعیض اشاره میکند: «در همانشب کنسرت ما که بدون ارایه هیچ نامه رسمیای لغو شد و تمام مهر و امضاهای مجوزهای ما زیر سوال رفت، یکگروه راک بدون داشتن مجوز با همان تعداد تماشاگر بهطور زیرزمینی اجرا کردند. من بر قانون تاکید میکنم. تخطی از قانون حتی برای مسوولان جرم است. گاه تخطی از قانون افراط و بیشازحدجلوهدادن قانون است. جای سوال است که چرا اجرا در شهرهای دیگر راحتتر از جایی است که ما زندگی میکنیم؟ مشهد هم بخشی از همین کشور است و ایالتی اداره نمیشود. باید تابع قانوناساسی باشیم. ما چیزی جز اجرای قانون نمیخواهیم. پس چرا باید اجرایی را که از تمام فیلترهای لازم عبور کرده است، لغو کنند و پاسخگو هم نباشند؟»
هاشمی در ادامه میگوید: «فیلم، فیلم است ما نمیتوانیم بگوییم کارگردان عزیز تو بهخاطر استفاده از لفظ فیلم اجازه اکران نداری، نمیشود به مردم فیلم نشان دهیم و بگوییم این تئاتر است. نام اجرای زنده موسیقی، کنسرت است، نمیتوان بهخاطر بهکار بردن این لفظ گروهی را از کار منع کرد. دید تجاری به هنر باعث شده است به بسیاری از هنرمندان جفا شود. مردم مشهد موسیقی را دوست دارند و جای سوال است که آیا یکجوان مشهدی این حق را ندارد که صبح به زیارت علیبن موسیالرضا(ع) و عصر به کنسرت برود تا موسیقی فاخر گوش دهد؟ چرا هنرمندان مشهد به شهرهای دیگر مهاجرت میکنند و نمیتوانند در شهر خودشان فعالیت داشته باشند؟»