12:45- اکران دو مستند «جای خالی» و «آزاده راه» در سالن اصلی برج میلاد آغاز شد تا بدین ترتیب درهای کاخ جشنواره برای اکرانهای روز ششم رسماً گشوده شود.
۱۲:۵۷ ـ «مسعود رایگان» و «رویا تیموریان» زوج هنرمند و بازیگران با سابقه سینما و تلویزیون در حاشیه جشنواره فیلم سی و سوم به ایرنا گفتند:
ـ رایگان که با ایفای نقش در فیلم سینمایی «مزار شریف» در سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور یافته، اظهار کرد: سینما نیازمند قصه و ساختار مناسب و فهم و شعوری است که در پس فیلمها میایستد.
ـ تیموریان در واکنش به نظر برخی پیشکسوتان بازیگری که معتقدند سینمای ایران جوانانه شده است، گفت: هر هنرمندی بر اساس معضلات جامعه خود فیلم میسازد و فکر میکنم جوانگرایی در سینمای ایران به صورت موج است و حتما نوبت بزرگان هم خواهد رسید. اکثریت جامعه را جوانان تشکیل میدهند و معضلات آنها بیشتر است. طبیعی است که فیلمسازان جوان سعی میکنند مشکلات خود و جوانان را مطرح کنند.
۱۳:۰۱ـ شب گذشته پانزدهم بهمن ماه ۹۳، پنجمین قسمت از ویژه برنامه رادیویی «سودای سیمرغ» زنده از محل برگزاری سی و سومین برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم فجر در برج میلاد از رادیو گفتوگو پخش شد. در این برنامه، رضا وحیدزاده و مازیار فکری ارشاد، پیرامون نقد و بررسی فیلم «عصر یخبندان» مصطفی کیایی، میهمان برنامه «سودای سیمرغ» شدند.
وحیدزاده در این باره بیان داشت: عنوان «عصر یخبندان» خود جای یک سیمرغ دارد. یکی از بهترین عناوینی بود که در فیلمهای سالهای اخیر جشنواره دیدم، همین بود. عنوان دقیقی بود. یک فیلم بسیار داغ که با عنوان عصر یخبندان میخواند. یک فیلم جهنمی. از جهنم تعاریف مختلفی دارند. یکی از آن تعاریف، زمهریر است. زمهریر که هم به سوزندگی و هم یخزدگی فضا اشاره دارد، به فضای فیلم میخواند. یک فیلم خیلی داغ و از طرفی واقعا یخ زننده بود. به نظرم «عصر یخبندان» بین فیلمهای پرمخاطب و داغ سالهای اخیر میتواند یک فیلم برجسته باشد. چه برسد به شرایط کنونی که واقعا اوضاع احوال سینما همینی است که خود در جریان هستید. بین این همه رخوت و کرختی بین فیلمهای جشنواره، فیلمی مثل «عصر یخبندان» حتما میتواند با اقبال مخاطبان روبرو شود.
در ادامه مازیار فکری نیز درباره این فیلم بیان داشت: من این فیلم را دوست نداشتم. فکر میکنم بسیار فیلم بد، متظاهرانه و مزورانهای بود. ظاهر بسیار شیکی دارد و در ورای این ظاهر شیک، شعارهای تاریخ مصرف داری میدهد که خیلی وقت است از آن گذشته است. البته به لحاظ فرم و تکنیک نمی توان انکار کرد فیلم خوبی است. مصطفی کیایی فیلم به فیلم پیشرفت کرده است. در این فیلم نیز میتوان گفت در کارگردانی به نوعی پختگی رسیده است. اما آنچه ورای اینها وجود دارد، موضوعی است که مطرح میکند، و شعارهای تکراری و سطحی است که شاید بتوان گفت ما بیش از یک دهه است در سینمای ایران میشنویم.
این منتقد دلیل استقبال مخاطبین از فیلم را این گونه عنوان کرد: به هر حال فیلم خوش آب و رنگ است و در قالب یک ملودارم طرح شده است؛ نه یک فیلم اجتماعی. این فیلم تظاهر میکند که یک فیلم دغدغهمند اجتماعی است، اما به نظرم یک ملودرام ساده انگارنه است. قطعا هر فیلمی که موجب استقبال مخاطب شود، برای سینمای امروز ما لازم است؛ البته اگر به دامن ابتذال نیفتد. پیش بینی میکنم این فیلم در اکران عمومی با استقبال خوبی مواجه شود و پرفروش خواهد بود و این یکی از خطراتی است که شاید ما را به اشتباه بیندازد. استقبال بالا از این فیلم به معنای خوب بودن آن نیست.
فکری خاطرنشان کرد: فرم روایت از لوپهای متعدد استفاده میکنم. دائم روایت میچرخد و برمی گردد به نقطه اولیه و آنقدر این کار تکرار میشود که رشته کار از دست کارگردان خارج میشود. برای همین است که در نیم ساعت پایانی دست کم پنج واقعه رخ میدهد که بیشتر از همه خنده بر لب آدم میآورد. هر جا که یک شخصیتی تاریخ مصرف حضورش در فیلم تمام میشود، به عجیب ترین و ناشیانه ترین شکل ممکن از داستان حذف میشود.
وی ادامه داد: دلیلی ندارد ما ده شخصیت جدی و اصلی داشته باشیم و برای هر کدام یک خرده داستان بگذاریم تا تعداد اینها آنقدر زیاد شود که در پایان نتوانیم جمع بندی کنیم. فیلم «عصر یخبندان» سفره گستردهای است که جمع آوریاش را مصطفی کیایی به خوبی انجام نکرده است. ما شاهدیم شخصیت اصلی با یک تصادف در حالی که هیچ انتظار نمی رفت از قصه خارج میشود. باز هم دلشان نمیآید و یک ارجاع میدهند به یک ماه بعد و برای حل شدن موضوع، به جای آنکه به معضل اصلی ـ که کانون خانوده را دچار تهدید میکند ـ بپردازند، این ایده را گذاشتهاند که این شخصیت دچار فراموشی شده است.
در ادامه وحیدزاده عنوان داشت: اما به نظرم فیلم یک فیلم داغ و پرهیجانی است که امروز سینمای ما به آن نیاز دارد. نکتهای که میخواهم عرض کنم، در مورد نوع نگاه آقای کیانی است که من خودم شخصا خیلی موافق این نگاه نیستم. نوع نگاه عدالت خواهانه ایشان را نیز چه در فیلم قبلی ایشان «خط ویژه» و چه این فیلم قبول ندارم. یک نوع عدالتخواهی رابین هودی میدانم. اما با این حال برایش احترام قائلم. فکر میکنم فیلم، دغدغه برآمده از دلشان است و دارد آن را جدی دنبال میکند.
این منتقد سینما افزود: من این فیلم را فیلم خودم نمی دانم و با عدالتخواهیاش همراه نیستم، اما فکر میکنم فیلم صادقانهای است و کارگردان به آنچه میگوید، باورمند است. فرم فیلم به نظرم گمشده این سالهای سینمای ماست و ارزشمند است. حرکتهای دوربین خیلی خوبی داشت. موضوع آن نیز موضوع دغدغهمندی است، اما نمایش این حجم از کثیفی و چرک، با سلیقه من نمیخواند.
وحیدزاده در پایان گفت: البته نوع نگاه آسیب شناسی فیلم که در سالهای اخیر خیلی نقد و بررسی شد که آیا این نوع نگاه آسیبشناسانه بیشتر به خود آسیب دامن میزند یا دردی را دوا میکند. از این نظر فیلم روی لب مرز راه میرود و تعیین مرزش سخت است؛ اینکه بگوییم نهی از منکرش به نزدیک شدن جامعه به مسیر درست کمک خواهد کرد یا مسائلی را بیان میکند که لازم نیست، این گونه در جامعه طرحشان کنیم.
در ادامه برنامه، محمدرضا شهیدی فر درباره فیلم «عصر یخبندان» میهمان «سودای سیمرغ» شد. وی بیان داشت: به نظرم همه کسانی که فیلم را دیدهاند، اقرار میکنند که کیایی فیلم به فیلم به لحاظ تسلط بر دوربین بهتر عمل میکند و امیدوارم این در زبان سینمایی همچنان استمرار پیدا کند؛ اما موضوعی مثل موضوع این فیلم، چندین بار در سینمای ایران کار شده است. «عصر یخبندان» شاید بامزه ترین و پرهیجان ترینشان است. اما چند سؤال میماند. اینکه ما آستانه حیا و نجابت عمومی را چگونه تعریف میکنیم؟ من در بسیاری از بخشهای این فیلم خجالت میکشیدم ببینم، آنگاه با همسر و فرزندانم چگونه ببینم؟
این منتقد سینما ادامه داد: من میخواهم باز هم کلانتر نگاه کنم. ما در سینما دلخوش میشویم در حال تحلیل جامعه امروز ایران هستیم. جامعه امروز که نه، جامعه ده سال پیش را. سینمایی که قرار بود پیش رو باشد و خیلی زودتر به ما هشدار دهد، حالا ده سال بعد دارد به ما هشدار میدهد. ایرادی نیست، برای همین هم کف میزنیم و هورا میکشیم از این تاخیر و دیر رسیدن خودمان. اما ای کاش به درستی و سر بزنگاه معنایی دقیق تری میرسیدیم!
وی در تشریح این بزنگاه معنایی درست بیان داشت: یعنی تحلیل جدی ما از جامعه به واسطه رخداد چنین موضوعاتی چیست؟ چگونه جامعه به این رسیده و چگونه میتوان از آن خلاص شد؟ این حلقه مفقوده چنین فیلمهایی است. «عصر یخبندان» نیز این مهم را ندارد و هیچ یک از فیلمهای دیگری که به تحلیل این رویداد اجتماعی میپردازند، این را ندارند.
شهیدیفر خاطرنشان کرد: ما نسبت به موضوعی احساساتمان برانگیخته میشود، هیجان زده و برافروخته میشویم و تبدیل میشود به یک فیلمنامه و فیلم میسازیم. اگر تسلط خوبی بر دوربین داشته باشیم، فیلم خوبی میشود والا فیلم خوبی هم نمی شود. اما فقط شرح واقعیت به چه کار ما میآید؟ به نظر میرسد دوستان ما در سینما دو واژه واقعیت و حقیقت را منطبق میدانند و نمیتوانند نسبت دقیق با آن برقرار کنند. دلبسته شرح واقعیت میشوند و از حقیقت اساسی زندگی ما غفلت میکنند.
وی افزود: من این فیلم را به لحاظ زبان سینمایی از استواری بیشتری نسبت به دیگر آثار آقای کیایی یافتم، اما فیلم را دوست ندارم. به لحاظ مضمونی رها و معلق است. خودش دچار همان آفتی است که به نقدش پرداخته است. افتراقی که بین جریان سینمایی کشور و حوزه فکری ـ فلسفی کشور وجود دارد، نتیجهاش ساخت چنین آثاری است. یعنی متأسفانه فضای اندیشهای در جریان سینمایی ایران، سال هاست که رفته رفته در حال فروکش کردن است.
۱۳:۱۰ـ مسعود فراستی درباره عصر یخبندان نوشته است: عصر یخبندان، فیلمی است دروغین، پرمدعا، رادیکالنما ـ بیخطر و بیاثرـ و فریبکار، عوامزده و عوامفریب. عصر یخبندان، بدترین فیلم امسال است، حداقل تا اینجای کار. میشود درباره مهمترین مفاسد و ناهنجاریهای اجتماعی ـ فساد مالی، اعتیاد، خیانت، طلاق و فساد اخلاقی ـ داد سخن داد. میشود خیلی هم تند و رادیکال گفت و انتقاد کرد و به زعم گوینده «هشدار» هم داد اما طوری که به هیچ کس برنخورد. نه سیخ بسوزد، نه کباب. نه دولت عصبانی شود، نه ملت ناراحت. نه ظالم و فاسد بترسد، نه قربانی و مظلوم به خود آید و قدمی بردارد.
میشود علیه فاسدهای دولتی ـ و آقازادهها ـ و غارتگران یکشبه میلیاردر شده نفتی شعار داد، به گونهای که همهشان هم تأیید کنند و لبخند بزنند. ما هم بگوییم: آفرین، حرف ما را زدی! اما طوری حرف زده شود که آب در دل کسی تکان نخورد. حتی میشود شعارهای رادیکال سیاسی ـ مرگ بر ـ سر داد؛ اما بیهیچ کارکردی. میشود با تندترین الفاظ، همه را خواب کرد؛ از آن نوع حرف زدن و آمار دادنی که بعضی دولتیها ـ اصولگرا، اصلاحطلب، اعتدالی ـ میدهند. درباره فقر، اعتیاد، فساد، طلاق، خیانت و… دوستان طوری حرف میزنند که گویی ما مقصریم و آنها، بیگناه!
طوری میگویند که عملی نکنند. ما را میفریبند ـ و حتی خود را ـ و راحت به خانه میروند و آسوده میخوابند. ما هم میگوییم چه خوب، دولت همه چیز را میداند. پس برویم و ما هم آسوده بخوابیم و فردا، روز از نو، روزی از نو. پس چه گفتن مهم نیست؛ اصلا مهم نیست. چگونه گفتن مهم است. درباره موضوعهای بزرگ حرف زدن، ما را بزرگ نمیکند ـ و اثرمان راـ حرف کوچک میشود زد اما عمیق. حرف بزرگ میشود زد و سطحی و حتی خوابآور. اندازه دهان حرف زدن اصل است و بلد بودن.
یخبندان، به قول خودش و سازندهاش خیلی حرفهای ملتهب اجتماعی میزند. حتی هشدار میدهد. البته فکر میکند که حرف زده و هشداری داده! که نه زده و نه داده. این نوع گفتن نان خوردن است و تخدیر کردن. فیلم، سر سوزنی به درد نمیآورد. اصلا درد و رنجی در کار نیست، آشفته نشوید. چیزی نیست، انشاءالله گربه است. فیلم اصلا آدم بد و آدم خوب ندارد. به قول فیلمساز شخصیت منفی ندارد، «همه محصول شرایط اجتماعیاند» هیچ کس مقصر نیست. پس کاری به کارشان نداشته باشیم. اوضاع چنین است، کاری نمیشود کرد. اوضاع را که نمیشود تغییر داد.
پس خوشحال ـ از گفتن و شنیدن ـ از نقد کاذب رادیکال برویم و تعریف کنیم. عصر یخبندان که چه عنوان بیربط و پرطمطراقی دارد، یک فیلمفارسی مبتذل تمام عیار امروزی است اما شبهمدرن ـ هم در تفکر و هم در اجراـ هم در قصهگویی و نوع روایت و دیالوگنویسی، هم در شخصیتپردازی و فضاسازی. فیلم، دو خط قصه ندارد و سعی میکند جای خالی آن را با مثلا چرخهای گنگ، ادایی و بیمعنا یا بازگشت به ابتدای فیلم، پر کند و قیافه مدرن بگیرد. آدمها جملگی مقواییاند، کاریکاتورند، نه شخصیت و نه اغلب حتی تیپ. دقت کنید به طیف آدم بدهایش: «رادان» یا دوست دخترش، «کرامتی» و… بدتر از همه ـ و مبتذلتر از همه ـ مثلا «گردنکلفت» اصلی، رئیس باند عینکی در حال ساختن مواد مخدر که بیشتر قیافه معلمها را دارد تا گنگستر و بزهکار. آدم خوبها چه کسانیاند؟
«اصلانی» منفعل و بیچاره و گاهی مضحک که به دلیل میزانسن بد و غلط، حتی دلمان به حالش نمیسوزد و زن فامیلی که کمکش میکند چه مسخره است و تلویزیونی با آن شوهر ابله بیاصولش و اما قهرمان فیلم که مصلح اجتماعی است، یک نیمهبزهکار اجتماعی است که به دلیل فقر چنان میکند اما مثلا علیه آدم بدهاست. در آخر هم دست به قتل میزند. یک «قیصر» امروزی است و همدستش، آن دختر بدجوری سطحی و تلویزیونی است ـ و فیلمفارسی ـ از آن صحنه با موسیقی و دوربینی که کرامتی را در ماشین میگیرد، بگذریم که اوج فیلمفارسی است و تطهیر آن زن خیانتکار معتاد.
از حرکت دوربین از بالا به سبک فیلم قبلی که برای مرغوب کردن مخاطب خاص است هم بگذریم که به شدت بیمعناست و لوس. فیلم، لحن ندارد، نه تراژدی است نه کمدی. چندپاره است و بارها میتواند تمام شود که ادامه مییابد. لازم است به این نکته هم اشاره کنم که تفکر فیلمساز ما درباره انسانها: «همه محصول شرایطند» درکی عقب مانده و نیمه مارکسیستی است و بیتوجه به این اصل که هم انسان محصول شرایط است و هم شرایط، محصول انسان. انسان اصل است و میتواند شرایط را تغییر دهد و نه صرفا محصول آن باشد. آدم بد و فاسد موجود است و آدم خوب و فاسد نشده در همین اوضاع نیز وجود دارد. طبقه متوسط هم برخلاف نظر فیلمساز موجود است که قشرهای مختلفی دارد.
آدمهای یخبندان کاریکاتوری از قشری از طبقه متوسط شهریاند؛ محصول سرازیر شدن پول نفت ناگهان گران شده ـ و به جامعه سر ریز شده ـ اواسط و اواخر دهه ۸۰ که یکشبه میلیاردر شدهاند و چنین بیهویت و بیاخلاق. میلیاردرهایی با آخرین مدل اتومبیلهای سوپرگران و خانههای سوپرقیمتی با فرهنگی هم لمپنی و هم غربی. خوب است در همین جا به «من مادر هستم» فیلم متوسط اما بسیار بهتر و راستگوتر از فیلمهای اجتماعینمای این جشنواره اشاره کنم که آسیبشناسی این قشر از طبقه متوسط شهری ما بود. حرف آخر اینکه یخبندان، بر خلاف نظر مسئول دولتی که با افتخار آن را، راهحل سینمای ایران میداند، فیلمفارسی مخدر است دوستان، نه راهحل. درباره دگر فیلمهای مستأصل مثلا اجتماعی یا عاشقانه این جشنواره که نه اجتماعیاند، نه عاشقانه در روزهای آینده خواهم گفت.
۱۳:۲۰ـ علی جنتی در یک ضیافت ناهار که گفته میشود به مناسبت ایام دهه فجر برگزار کرده است، پذیرای چند وزیر ارشاد در دولتهای گذشته در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. هر چند مطرح شده که این ضیافت که حتی زمان برگزاری آن مشخص نیست، قرار بوده با حضور همهٔ وزاری ارشاد در دولتهای گذشته برگزار شود اما به نظر میرسد غایبان اصلی این ضیافت «محمد حسین صفار هرندی» و «سید محمد حسینی» وزرای دولت نهم و دهم بودهاند که گفته میشود آنها نیز به دلیل مشکلات کاری حضور نداشتهاند.
۱۳:۳۰ـ قرار است نمایشگاه چهل سال پوسترهای سینمایی ابراهیم حقیقی، از ۲۰ بهمن ماه در گالری برج میلاد تهران برپا شود و تعداد محدودی از این پوسترها نیز به امضای هنرمند نیز قرار است برای دوستداران سینما، مجموعهداران به فروش برسد. در این نمایشگاه قرار است ۷۰ پوستر از پوسترهایی را که ابراهیم حقیقی برای فیلمهای سینمایی طراحی کردهاند، یکجا و برای اولین بار در ابعاد ۱۰۰ در ۷۰ بر فراز برج میلاد تهران و در گالری هنری یادمان ملی ایرانیان رونمایی شود.
در این نمایشگاه پوسترهای فیلمهای سینمایی هامون، سرزمین خورشید، من ترانه ۱۵ سال دارم، زندان زنان، دختری با کفشهای کتانی، نار و نی، ریحانه، آب، باد، خاک، هفت تیرهای چوبی و... نمایش داده میشود. بیستم بهمن ماه، مراسم گشایش این نمایشگاه با حضور ابراهیم حقیقی و جمعی از مسئولان سینمایی کشور در گالری برج میلاد تهران برگزار میشود.
۱۳:۵۷- حجت الله ایوبی روز جمعه ۱۷ بهمن در ششمین روز از سی وسومین جشنواره فیلم فجر به برج میلاد آمد و با حضور در سالن همایشها، به همراه علاقهمندان به سینمای مستند به تماشای دو فیلم آزادراه، از محسن خانجهانی و جای خالی به کارگردانی کمیل سوهانی نشست.
۱۵:۰۰- اکران فیلم «ماهی سیاه کوچولو» اولین تجربه سینمایی مجید اسماعیلی که علی طالبآبادی فیلمنامه آن را نوشته و محمدرضا شفیعی تهیهکنندگی آن را بر عهده دارد، آغاز شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «اگر ناگهان پرندهها به پرواز درآمدند، یعنی دشمن پشت بوتههاست، اما اگر پرندهای پرید شاید پی دانهای میرود. جنگجویان خطاکار تنها به پیروزی فکر میکنند؛ پس بدیهی است که به سمت هر جنبشی پشت بوتهها یورش میبرند، ولی جنگجویان خردمند که حواس، درک و عکسالعملشان را یکپارچه کردهاند تفاوت پروازهای دسته جمعی و تنها را میدانند. آنها آگاهی بر نشانهها را طی آموختن «آیین دلاوری» زیست کرده و میدانند موقعیت پس از پیروزی مهم است نه پیروز شدن».
در این فیلم که ظاهراً درباره وقایع سال ۱۳۶۰ در آمل است، مریلا زارعی، مصطفی زمانی، همایون ارشادی، جمشید گرگین، یاسمن معاوی، قاسم یوردخانی هنرنمایی میکنند.
14:17- ناصرباکیده مدیر اجرایی جشنواره فجر گفت: شهرهای شیراز در استان فارس، کرج در استان البرز، مشهد در خراسان رضوی، میزبان علاقهمندان به فیلمهای جشنواره فجر شدهاند. نمایش فیلمهای جشنواره پانزدهم بهمن ماه در دو شهر کرج و شیراز آغاز شده است. در کرج و در سینما حجرت با ظرفیت ۸۵۰ صندلی، فیلمهای جشنواره در روز سه نوبت نمایش فیلم دارد؛ همچنین در شیراز تا ۲۰ بهمن ماه ۲ سالن سینما سعدی و حافظ در این شهر با مجموع ظرفیت ۱۸۰۰ نفر میزبان مخاطبان است. در شهر کرمانشاه و مشهد نمایش فیلمهای سینمایی حاضر در جشنواره از ۱۶ بهمن آغاز شده است و در کرمانشاه نمایش فیلمها تا ۲۵ بهمن در سینما آزادی این شهر ادامه دارد؛ همچنین در شهر مشهد اکران فیلمهای سینمایی جشنواره تا ۲۶ بهمن در سینما هویزه این شهر برقرار خواهد بود.
وی یادآور شد: در هر یک از این استانها ۱۰ فیلم سینمایی انتخاب شده از بخشهای سودای سیمرغ و نگاه نو روی پرده میرود و علاوه بر آن در مشهد ۶ فیلم مستند از بخش مسابقه مستند جشنواره فیلم فجر در کنار مستندهایی از کارگردانها خراسانی نمایش داده خواهد شد. امسال به هیچ عنوان بخش مسابقه جداگانهای در استانها برگزار نمیشود و در استانها نمایش فیلمها انجام میشود و مراسم اختتامیه بدون اهدای جوایز برگزار میشود، که این اتفاق با همکاری ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها، استان داریها و شهرداریها صورت گرفته است.
۱۴:۳۵ ـ سید محسن هاشمی در پاسخ به اینکه چرا امسال بر خلاف سال گذشته آرای مردمی را از روز سوم و پیش از اینکه همه فیلمهای جشنواره فیلم فجر وارد چرخهی اکران شوند، اعلام کردید، به خبرنگار ایسنا گفت: بر اساس آییننامه مکلف هستیم هر شب در پایان رأیگیری اطلاعات را به مدیرعامل، دبیر جشنواره و به سایت خانه سینما بدهیم. سال گذشته به دلیل اینکه مذاکراتی که آقای رضاداد (دبیر جشنواره) با آقای عسکرپور، مدیرعامل خانه سینما داشتند، قرار شد تا دو سوم فیلمها بیایند و در گردش قرار بگیرند، این اتفاق نیفتاد که این روند بر خلاف آییننامه بود و نتیجهاش برای عدهای هواداران دو فیلم ایجاد شائبه کرد؛ بنابراین ما امسال مثل آییننامه عمل کردیم.
- اگر آییننامه را نگاه کنید، مشخص میشود که نتیجه نهایی در پایان روز رأیگیری (روز ۲۱ بهمن ماه) اتفاق میافتد و این آماری که این روزها منتشر میشود، صرفا وضعیت تا الان است و قطعا فردایش عوض میشود و دوران ثابت رأیگیری ۱۸ بهمن ماه به بعد است که همه فیلمها نمایش یکسانی داشتند و میتوان قضاوت کرد چه فیلمی میان مردم مخاطب دارد.
- امسال امنیت برگههای رأی بالا رفته و هر فیلمی به تعداد ظرفیت نمایش
برگ رأی دارد و مهر سیمرغ که هر روز یک ویژگی دارد، روی برگهها برای همان
روز است و با سازو کار فعلی، امکان اینکه برگ رأی فیلمی برای فیلمی دیگر
مورد استفاده قرار گیرد، وجود ندارد. ضمن اینکه ما یک مُهر سیمرغ
روزانه داریم که اعتبار برگ رأی تلقی میشود و برگ رأی بدون آن فاقد اعتبار
است؛ بنابراین، برگ رأیهای دیگر روزها لحاظ نمیشود و حتی اگر آن برگ مُهر
آن روز را نداشته باشد، باطل اعلام میشود.
همین چند روز گذشته در سینما
آزادی این اتفاق افتاد به هر حال برخی از تهیه کنندگان برای گرفتن آرای
مردمی برنامهریزیهای حساب شدهای دارند و برخیها این کار را نمیکنند که
می توانند مثل آنها رفتار کنند البته برنامهریزیهایی که در آن تقلب و
مهندسی آرا نباشد.
ـ اگر به تعبیر شور و اشتیاق و تعلیق است، خوب است اگر به معنای سوء تفاهم است، چیز مطلوبی نیست. خانه سینما در این دو دوره اخیر با تدوین آییننامه و اعلان بموقع آن و تدبیر سازو کار کمتر قابل خدشه کوشیده است تا شفافیت و صیانت لازم برای آرای تماشاگران را فراهم کند. البته هنوز متغیرهایی بیرون از چهار فرایندی (امنیت برگ رأی، توزیع برگ رأی مطابق ظرفیت، دریافت و شمارش آرا) که ما مسئولش هستیم وجود دارد که میتواند در پنج فیلم مورد اقبال تأثیرگذار باشد.
۱۵:۰۰ ـ پوران درخشنده به تسنیم گفته است: من شریفترین سینما را سینمای اجتماعی میدانم، چون در رابطه مستقیم با مردم است. بنابراین کسی که سکان این کشتی را به دست میگیرد و میخواهد وارد سینمای اجتماعی بشود، باید نسبت به مردم صادق بوده و شرافت داشته باشد. باید با مردم مثل خودشان شفاف باشیم و به آنها کلک نزنیم. چنین سینمایی از نظر من سینمای دغدغهمند است و میخواهد دردی را دوا کند.
ـ درباره نقد گذشته و سنت باید بگویم که همه چیز گذشته بد نیست، بلکه مسائلی مانند «پنهان کردن» بد است؛ یعنی چون در جامعهای ترس از آبرو وجود دارد، والدین به خاطر اینکه آبرویشان نرود پنهان میکنند و نتیجه این میشود که بچهاش را میکشد، یا اجاز بیرون رفتن به او نمیدهد و یا اینکه خودش سکته میکند و.... در حالی که ما باید به مردم بگوییم اولین دوست و بهترین دوست فرزندت، باید خود تو باشی، تا هر اتفاقی که برایش افتاد، به تو بگوید. اگر پدر و مادر اولین دوست فرزند خود نباشند این نوع اتفاقات هم خواهد افتاد.
ـ سینمای اجتماعی میتواند مردم را آگاه کرده و برای مردم دغدغه ایجاد کند و بگوید آبروداری و شرافت این نیست که خانه را جا به جا کنی، در حالی که فرزندت در خانه به طرز وحشتناکی آسیب دیده و میداند پدر و مادرش درباره چه چیزی حرف میزنند! این تصویر آگاهیدهنده و دغدغهمند است.
ـ من معتقدم سینمای اجتماعی سینمای واقعگراست و درصد بالایی از واقعیتگرایی را در آن میبینیم. یعنی نباید این طور باشد که واقعیتی را که دوز پایین دارد، تبدیل به اصل کنیم و به این ترتیب حاشیه را به متن بدل سازیم من میگویم. گاهی در برخی آثار ما این اتفاق رخ میدهد. سینمای اجتماعی سینمایی است که کاملا واقعگراست و از دل مردم بیرون میآید و به همین دلیل شرافتمندانه است؛ یعنی دغدغهمند است و نمیتواند به بیراهه برود، چون دقیق، روشن، بیواسطه و بدون کلک پیش میرود.
ـ این سینما منهای واقعیت دقیقا ناقص است و نمیتواند درست باشد. من این سینما را باور نمیکنم. اثر هنری باید باورپذیر باشد ما نمیتوانیم بگوییم سینمای اجتماعی داریم در حالی که زیاد واقعگرایانه نیست. آثار سینمای اجتماعی غیرواقعگرایانه درصد باورپذیری کمی دارد؛ بنابراین، ما وقتی با سینمای اجتماعی اصیل و تأثیرگذار روبهرو میشویم که نسبت به موضوع و سوژهاش تحقیق وسیع و آمارگیری کرده باشد و فیلمساز هم نسبت به آن دغدغه داشته باشد. باید از آثار این سینما حمایت کنیم چون این سینما، سینمای ارزشمندی است.
۱۵:۲۷ـ رئیس سازمان سینمایی در پاسخ به سؤالی درباره نمایش آثار مستند در سالن اصلی برج میلاد اظهار کرد: اتفاق خوبی در این دوره رخ داد اما باید تا پایان جشنواره صبر و دقیقتر این موضوع را بررسی کنیم.
ایوبی که پس از دیدن فیلم مستند «آزاد راه» ـ که درباره آخرین سرنوشت ساخت آزادراه تهران ـ شمال است ـ در جمع خبرنگاران حاضر شده بود، این فیلم را کاری جذاب با تحقیقات خوب عنوان کرد.
او درباره اینکه آیا آزادراه تهران شمال در دولت آقای روحانی راه اندازی خواهد شد یا نه، گفت: این را باید از آقای دکتر آخوندی وزیر مسکن و شهرسازی پرسید.
ایوبی همچنین درباره آخرین وضعیت نمایش «محمد رسولالله»، ساخته مجید مجیدی در جشنواره فیلم فجر گفت: نمایش این فیلم طی هفته جاری قطعی است؛ اما اینکه این نمایش در برج میلاد باشد یا نه هنوز مشخص نیست.
16:00- بهروز افخمی کارگردان فیلم سینمایی «روباه» در یاداداشتی درباره ساخت این اثر سینمایی و پیچیدگیهای آن توضیحاتی داد. در یادداشت بهروز افخمی آمده است: شش، هفت سال پیش وقتی فیلم «قرنطینه» منوچهر هادی را تدوین میکردم، متوجه شدم حمید گودرزی چه بازیگر خوبی است و چقدر میتواند باورپذیر و جذاب باشد و از همان وقت رفتم در این فکر که اگر قسمت بشود یک فیلم با او بسازم. اوایل تابستان امسال وقتی داشتم فیلمنامه «خمسه خمسه » را می نوشتم، محمد پیرهادی تماس گرفت و گفت اگر طرح یا داستانی با زمینه جاسوسی و درباره ترور دانشمندان هسته ای دارم یا می توانم بنویسم بگویم تا شاید بتوانیم با هم کار کنیم.
من که بعد از «روز شیطان» فیلم جاسوسی نساخته بودم و دلم لک زده بود، فورا بله را گفتم و مشغول جستجو در طرح ها و خلاصه داستان هایی شدم که از سال ها پیش در ذهن داشتم. یک طرح داشتم درباره موتورسوار مسافرکشی که تازگی ها ازدواج کرده و گرفتار است و دنبال پول و پایش ناخواسته وارد یک ماجرای امنیتی و جاسوسی کشیده می شود. طرح را برای محمد تعریف کردم و که پسندید و قرارداد فیلم را بستیم. محمد مرا به یکی از جوانان قدیمی اطلاعات به نام مرتضی اصفهانی معرفی کرد که از زمان مجلس ششم او را می شناختم و می دانستم آدم کارکشته و باتجربه ای است و کلی خاطرات دارد که اگر اطمینان کرده و تعریف کند، به درد ساختن ۲۰۰ فیلم جاسوسی – پلیسی باحال می خورد. از شانس من مرتضی اعتماد کرد و حرف زد و خلاصه داستانم را با ماجراهای جالبی که تعریف کرد، به جایی برد که پر شد از لحظات و جزئیات جالب و واقعی و پایانش هم تحت تاثیر یکی از خاطراتی که تعریف کرد به کلی عوض شد.
گذشته از این یکی از اتقاقاتی که برای من افتاد همین برخورد مجدد با مرتضی اصفهانی بود و رفاقتی که در ساختن فیلم «روباه» شکل گرفت که امیدوارم عمری باشد و ادامه پیدا کند.
مرتضی شخصیت تاثیرگذاری است که هم در جنگ بوده و هم در جنگ سردی که در ۲۵ سال بعد از جنگ به ایران تحمیل شده حضور فعال داشته است اما مهمتر از این، آدم بسیار بااستعداد و خوش فکری است و می تواند فیلمنامهنویس و فیلمساز توانایی شود. باعث خوشحالی است که اخیرا او در عرصه فیلمسازی بیشتر فعال شده و به تدریج دارد در همان جایگاهی قرار می گیرد که پیش از این باید میبود.
دیگر چه بگویم؟ در طول ساختن این فیلم مثل همیشه و بیش از همیشه شانس آوردم. بازیگرانی که نمی خواستم و به اصرار محمد پیرهادی دنبالشان رفتیم، خوشبختانه نشدند و بازیگرانی که می خواستم و به نظرم با نقش ها بیشتر جور درمیآمدند شدند و همگی خیلی خوب بازی کردند و خیلی خوب از آب درآمدند. بابک حمیدیان فوق العاده بود و همه را حیرت زده کرد، جلال فاطمی عالی بود. او را سه سال پش وقتی که دو سال پیش داور جشنواره فجر بودم در فیلم «خسته نباشید» دیده و نشان کرده بودم. اما فکر نمی کردم اینقدر خوب بازی کند.
آرش مجیدی هم که بازی در سینما را با خودم در شوکران شروع کرده بود حالا بعد از ۱۰-۱۵ سال هم بسیار توانا و پخته شده و هم آمادگی بدن و ورزشی اش را ـ که متأسفانه در میان بازیگران مرد کمیاب است ـ تقویت کرده است. در «روباه» پرواز او را با پاراگلادیاتور خواهید دید و پرواز فیلمبردار خونسرد و شجاع ما را هم خواهید دید که با یک پاراگلادیاتور بالاتر از او پرده و فیلم گرفته است. از مرجان شیرمحمدی که تعریف نمی کنم که نگویید مجیز همسر خودش را گفته است.
«روباه» یک فیلم جاسوسی واقعگراست درباره یک تعقیب و مراقبت خیلی طولانی مثل فیلم «دخترک تبال» ساخته فیلمسازی که کارش را خیلی دوست دارم؛ یعنی «جورج روی هیل». اما پایان «روباه» شباهتی با فیلم دیگر روی هیل یعنی «نیش» دارد. باور بکنید یا نکنید این پایان از خاطرات مرتضی اصفهانی گرفته شده و چند سال پیش واقعا در ایران اتقاق افتاده است. مثل «آذر شهدخت، پرویز و دیگران» فیلم «روباه» هم لحظات کمیک دارد و می تواند یک جور کمدی موقعیت به حساب بیاید؛ اما بر خلاف «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران » روباه فیلمی حادثه ای و معمایی هم هست که می تواند برای جوانان و نوجوانان بیشتر جذاب باشد.
15:40- آرش مجیدی درباره حضورش در این دوره از جشنواره گفت: امسال با فیلم سینمایی «روباه» به کارگردانی بهروز افخمی در جشنواره حضور دارم. این فیلم هنوز در سالن برج میلاد برای اصحاب رسانه اکران نشده اما در سالن های سینماهای مردمی روی پرده رفته و به شخصه «روباه» را با مردم دیده ام. فیلم دیدن با مردم بسیار جذاب است چرا که آن ها مخاطبان راستگویی هستند؛ اگر از فیلم بدشان بیاید و یا خوششان بیاد نظرشان را بدون هیچ رودربایستی بیان می کنند. چیزی که من از میان اظهارنظرهای مردم در سالنهای سینمای مردمی دریافت کردم این بود که با فیلم «روباه» ارتباط برقرار کرده بودند و فیلم را دوست داشتند. دوست دارم «روباه» را در سالن برج میلاد با مخاطبان حرفه ای سینما هم ببینم و نظر آنها را بشنونم.
مجیدی همچنین درباره فیلم های شرکت کننده در جشنواره فجر امسال بیان کرد: تقریبا نیمی از فیلم هایی را که در جشنواره به نمایش درآمده دیدهام. فیلم های کارگردانان فیلم اولی را دوست داشتم و بیشتر از همه از فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» خوشم آمد. در میان فیلم های کارگردانان بخش سودای سیمرغ هم «رخ دیوانه» را دوست داشتم. به نظرم «رخ دیوانه» در بخش داستان، فنی و در سایر عوامل، فیلم بسیار خوبی بود. «عصر یخبندان» یک فیلم قصهدار و شسته و رفته است که مخاطبان با آن ارتباط برقرار می کنند. فیلم «خانه دختر» هم فیلم خوبی بود.
16:45- نشست خبری فیلم «ماهی سیاه کوچولو» با حضور مجید اسماعیلی کارگردان ، علیرضا طالبآبادی، نویسنده، همایون ارشادی بازیگر، جمشید گرگین بازیگر و برخی دیگر از عوامل برگزار شد. مریلا زارعی گفت برای بازی در نقشی که 180 درجه مقابل «الفت» «شیار143» باشد، صبر کرده تا به «ماهی سیاه کوچولو» رسیده است؛ نقش شهرزاد را کاملا آگاهانه پذیرفته و حاضر است برای نشان دادن مظلومیت امام حسین(ع) نقش یزید را هم بازی کند.
ـ زارعی که پس از دو فیلم «شیار ۱۴۳» و «چ» در جشنواره سال گذشته گفته بود قرار است در نقشی متفاوتتر از فیلمهای قبلی خود حضور پیدا کند، درباره بازی در نقش شهرزاد فیلم «ماهی سیاه کوچولو» گفت: سال گذشته آنچه برایم شفاف بود، این بود که در سال آینده نقشی را قبول نمیکنم، مگر اینکه ۱۸۰ درجه مقابل نقش «الفت» در شیار ۱۴۳ باشد.
- وی با اشاره به اینکه دلیل این مسأله هم ربطی به تحلیلهایی که ممکن است در ذهن هر کسی پیش بیاید، ندارد، بیان کرد: این تصمیم یک چالش بازیگری برای خودم بود، چون احساس کردم به احترام الفت باید از آن فاصله بگیرم تا مبادا خدای نکرده به نقشی الصاق و یا باعث سوءاستفاده از آن شوم. به همین دلیل از آن فاصله گرفتم، اگرچه برایم سخت و دردناک بود.
ـ زارعی در واکنش به این جمله منتقد و مجری جلسه (علی علایی) که بیان کرد «نسبت به سال گذشته چرخش داشته است» با تأکید بر اینکه نسبت به این کلمه حساسیت دارد، ادامه داد: حدود ۱۴ ماه صبر کردم و فقط سناریو خواندم که خیلی از آنها امسال در جشنواره فیلم فجر با حضور درخشان همکارانم نمایش داده شده است، ولی از آنجا که نقطهگذاری کرده بودم تا هیچ نقش مادرانهای را قبول نکنم، وقتی سناریوی «ماهی سیاه کوچولو» از طرف آقای طالبآبادی مطرح شد، آن را قبول کردم.
ـ مریلا زارعی با بیان اینکه ابتدا از سمت نویسنده و تهیه کننده وارد این پروژه شده است، گفت: اعتقادم این است که باید به نیروهای جوان بها داد؛ اما نه به این قیمت که گذشتگان را کنار گذاشت، این تجربه جدید برای من هم یک نوعی تازه شدن بود، ضمن اینکه برههای از تاریخ کشور در این فیلم روایت شد که برایم جذاب بود. پروژهٔ «ماهی سیاه کوچولو» بسیار سخت بود و امروز اولین بار آن را تماشا کردم. اما احساس میکنم آنقدر که ما سختی کشیدیم در فیلم معلوم نیست.
- مریلا زارعی با تأکید بر اینکه «ماهی سیاه کوچولو» بخشی از تاریخ مملکت است که خیلی از مردم نمیدانند سالها قبل در مرزهایشان چه اتفاقاتی میافتاد، خاطرنشان کرد: انتخاب نقش شهرزاد در این فیلم صد درصد آگاهانه بود و از آن بسیار خوشحالم و من برای نشان دادن مظلومیت امام حسین (ع) حاضرم نقش یزید هم بازی کنم.
- مصطفی زمانی یکی دیگر از بازیگران «ماهی سیاه کوچولو» هم در سخنانی که بیشتر آن با انتقاد و کنایه بود، به نقل قول یکی از دوستانش اشاره کرد که نسبت به بازی او در چنین فیلمی واکنش نشان داده بود و گفت: من امروز فیلم را برای اولین بار تماشا کردم، در حالی که سالن پر از تماشاگر بود و احساس کردم فیلم درست است.
- او با اشاره به چند دست زدن کوتاه از سوی معدود تماشاگرانی در سالن با تأکید بر اینکه اولین منتقد آثارش خودش است، گفت: دو سه باری در گوشههایی از سالن جرقههایی زده شد، ولی آتش نگرفت به همین دلیل احساس کردم فیلم درست است و از منتقدان هم خواهش میکنم به این کارگردان باهوش احترام بگذارند.
ـ مصطفی زمانی ادامه داد: روزی که آقای شفیعی (تهیه کننده) خواست قرارداد ببندد، از او پرسیدم پول این فیلم را از کجا میآورد که گفت: شخصی است و من هم گفتم پس پول فیلم شخصی را به من بده. اما سر فیلمبرداری شرایطی را دیدم که احساس کردم او دروغ گفته و پروژه مربوط به جای خاصی است که البته آقای شفیعی در جواب گفت، اگر قرار باشد از جایی پول گرفته باشم، باید در تیتراژ فیلم تشکر کنم و امروز که آن را چک کردم، متوجه شدم راست میگفت فیلم را خودش ساخته است.
ـ محمدرضا شفیعی هم در این باره توضیح داد: گاهی اتفاقاتی میافتد که فیلمها شبیه سفارش دهندگان میشوند. ما برای این فیلم هم در محتوا با جایی مشکل نداشتیم اما در شیوه گفتن تفاوت داشتیم به همین دلیل همکاری ما با جایی صورت نگرفت و چون روی فیلمنامه کار زیادی شده بود و مصمم بودیم که این فیلم را بسازیم، کار را خودمان دنبال کردیم.
16:45- اکران فیلم «من دیگو مارادونا هستم» جدیدترین ساخته بهرام توکلی که جواد نوروزبیگی آن را تهیه کرده، آغاز شد. «در خلاصه داستان این فیلم آمده است: تو مي دوني من از چيه مارادونا خوشم مياد؟ از اينکه تو زندگيش هيچوقت واقعيت و رويا براش مرز نداشت، وقتي بازي مي کرد با همه وجودش بازي مي کرد، پرواز مي کرد، بازي نمي کرد، وقتي معتاد شد يه کوه کوکائين مي ريخت جلوش د بکش همه چيز و تا تهش مي رفت، خودشو لوس نمي کرد… همه اش براي اين بود که واقعيت و رويا براش مرز نداشت، اگه هم داشت اون نمي تونست مرزشونو تشخيص بده. گلاب آدینه، سعید آقاخانی، ویشکا آسایش، هومن سیدی، جمشید هاشم پور، بابک حمیدیان، صابر ابر، پانته آ پناهی ها، مهسا علافر، علی استادی، سارا بهرامی، سهی بانو ذوالقدر، میثاق زارع، محمد کارت، سجاد تابش بازیگران این فیلم هستند».
17:10- ابوالحسن داوودی به تسنیم گفته است: چه بخواهیم یا نخواهیم بهترین مثال برای ما سینمای امریکاست. در امریکا بیشتر فیلمها سیاسی هستند اما یک چیزی را در همه آنها میبینیم که ناشی از خصوصیت نظام سرمایهداری است. در فیلمهایی که حتی پنتاگون یا وزارت امور خارجه روی آن سرمایهگذاری میکنند، میبینیم که اصل سینما را بر سرگرمی و مخاطب گذاشتند و حاضرند هر کاری کنند مثلا هرکسی را ضعیف و خفیف کنند، چون قصه و ساختار داستان میطلبد. در آنجا عملا آنچه حاکم است، یک جریان اقتصادی است که قوانین سیاسی زیرمجموعه آن قرار می گیرد. وقتی میخواهند راجع به جنگ نفتی یا خاورمیانه حرف بزنند اصل بر دیدنی بودن فیلم است اما در سینمای ما مناسبات را برعکس میبینیم؛ یعنی اول از همه مثلا اگر در مورد نیروی انتظامی فیلم میسازیم به ما میگویند باید دکمه بسته باشد بعد به فکر این میافتیم که فیلمی سرگرم کننده بسازیم.
- ممکن است در میان سینماگران افرادی هم باشند که بخواهند پنهانی مخالف خوانی بکنند اما واقعیت این است که تعریف عام جامعه برخوردی است که میگوید یا با ما باش یا بر ما باش. این مهمترین مشکلی است که در تعریف رابطه فرهنگی نظام وجود دارد. این تعریف غلط فرهنگی است که سینماگر و اهل فرهنگ را به مسئولیت ذاتی خود نمیرساند. البته معنایش این نیست که بگوییم آزادی بی حد و حصر داده شود، چرا که همه این ها میتواند در حدود همان قوانین شرعی، عرفی، قانون اساسی و .. اتفاق بیفتد. اما این دگرگونی نگاه لازم است و باید اجازه دهیم آدمها هویت خود را داشته باشند و بتوانند با هویت خودشان مسئول شوند تا اینکه با پول، زور یا ممیزی مسئولشان کنیم.
18:33- صدابردار پیشکسوت سینما با اشاره به ورود جوانان به عرصه سینما تأکید کرد: جوان کسی است که وقتی میخواهد فیلم اولش را بسازد 10 بار سرش به سنگ میخورد تا فیلم اول خود را کلید بزند اما برای کارگردانان صاحب نام سنگی وجود ندارد. این فیلم قرار بود شش سال پیش ساخته شود؛ اما به دلیل فضای نامناسب سینمای ایران در آن سالها شرایط ساخت این فیلم فراهم نشد. فیلم باید بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؛ یعنی نه با تبلیغ است و نه با نقد، فیلم اگر چیزی برای گفتن داشته باشد قطعا با مخاطب ارتباط برقرار خواهد کرد.
ـ این صدابردار پیشکسوت سینما گفت: مخاطبان سینمای ما تنها یک مشکل دارند و آن هم این است که طی سالیان اخیر فیلم بد زیاد دیدند که با دیدن فیلم بد آدم ذائقه خود را از دست میدهد. اما سینما هنری است که کافی است تماشاچی در عرض شش یا هفت ماه فیلم بد نبیند آن زمان رابطه مخاطب با سینما برقرار خواهد شد.
ـ وی با اشاره به ورود جوانان به سینما و ارتباط آن با جذب مخاطب گفت: نه تنها سینما بلکه همه پیشرفت جامعه و علم مرهون جوانان است و اگر بنا باشد یک شاگرد همیشه شاگرد بماند و از استادش بالاتر نرود اینکه به درد نمیخورد، کسی که امروز شاگرد است فردا باید استاد استادش باشد و دلیل این موضوع این است که جوان ایده جدید و نو با خود با همراه میآورد. جوان کسی است که زجر بیشتری از یک فرد میانسال کشیده است و وقتی میخواهد فیلم اولش را بسازد ده بار سرش به سنگ میخورد تا فیلم اول خود را کلید بزند. اما برای کارگردانان صاحبنام سنگی وجود ندارد. در ده فیلمی که در دو سال اخیر صدابرداری کردم همکاری من با فیلمسازان اول بوده و وقتی با جوانان کار میکنم این امید را دارم که به بهترین فیلمسازان دنیا تبدیل شوند.
کیایی که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر با صدابرداری دو فیلم «رخ دیوانه» و «چاقی» حضور دارد درباره موفقیت این آثار در جشنواره امسال گفت: موفقیت این فیلم و کسب جایزه در جشنواره به نگاه داوران برمیگردد؛ اما رأی داوران هر چه باشد برای من ارزشمند است و مهمتر از جایزه رضایت مخاطب پس از تماشای فیلم است. «رخ دیوانه» یکی از بهترین کارهای دوران صدابرداری من است.
۱۸:۴۰ ـ فیلم «من دیه گو مارادونا هستم» در حالی اکران شد که سالن اصلی برج میلاد مملو از جمعیت بود و تماشاگران توانستند، یکی از بهترین فیلمهای جشنواره که سینمای ابزورد توکلی را با لحنی کمیک به تصویر کشیده بود، تماشا کنند و از بازیهای کم نظیر و پرداخت مناسبت این اثر لذت ببرند.
۱۸:۵۰ـ نشست نقد و بررسی فیلم «من دیه گو مارادونا هستم»» با حضور بهرام توکلی کارگردان، جواد نوروزبیگی تهیه کننده، گلاب آدینه، ویشگاه آسایش، سارا بهرامی، صابر ابر، بابک حمیدیان، هومن سیدی، مهسا اللهفر از بازیگران، حامد ثابت موسیقی و هومن بهمنش فیلمبردار برگزار شد.
در ابتدای این نشست بهرام توکلی کارگردان این فیلم گفت: به دلیل فضاسازی و وجود منازعهای که از ابتدا تا انتهای فیلم باید آن را دنبال میکردیم نیازمند پرگویی و استفاده از ریتم تند در این فیلم بودیم. تصویربرداری و برداشتهای ما نسبت به فضاهایی که باید در آن قرار میگرفتیم متفاوت بود و تغییر میکرد. از همان زمانی که فیلم «آسمان زرد کمعمق» را میساختم تفکر ساخت «من دیهگو مارادنا هستم» را در ذهنم به وجود آورد و فیلمنامه این فیلم پیش از «بیگانه» و «آسمان زرد کمعمق» نوشته شده بود.
کارگردان من دیهگو مارادونا هستم تصریح کرد: این فیلم تنها یک دعوای ساده خانوادگی بود که مقداری داستان آن را پیچیده کردیم. تولید چنین فیلمهایی که مقداری از سینمای ایران فاصله میگیرد و خیره کنندگان را با چالش مواجه میکند باید توسط سرمایهگذاران دیگر حمایت شود.
گلاب آدینه بازیگر این فیلم در ادامه نشست گفت: زمانی که کارهای پشت صحنه به درستی انجام شود بازیگران در موقعیت اصلی خود قرار میگیرند و فیلم به خوبی به تولید میرسد. تمام توجه و تمرکز بهرام توکلی کارگردان این فیلم به بازی بازیگران بود.
در ادامه ویشگاه آسایش گفت: بازی من در فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» تجربه خیلی خوبی بود. در این فیلم خیلی چیزها یاد گرفتم و با توجه به اینکه دو ماه شبکاری داشتیم و تعداد بازیگران این فیلم زیاد بود؛ اما کار هماهنگ و گروهی پیش میرفت. در فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» زندگی جریان دارد و در حالی که لوکیشن فیلم خانه خالی بوده است، اما توسط دوستان برای چنین فضایی و ساخت این فیلم آماده شد.
هومن بهمنش فیلمبردار این فیلم که در جلسه حضور نداشت ارتباط تلفنی برقرار کرد و گفت: در حال حاضر برای تصویربرداری از کار جدیدم در جزیره کیش هستم و برای اکران این فیلم در جشنواره استرس زیادی داشتم اما انتخاب دوربین روی دست کار سختی بود که به درایت بهرام توکلی به آن رسیدیم و با طراحیهای بهرام این کارها عملی شد.
19:10- اکران فیلم «کوچه بینام» در سالن اصلی کاخ جشنواره آغاز شد. تازه ترین ساخته هاتف علیمردانی که آخرین اثر اکران شده در روز ششم جشنواره محسوب میشود، داستان دو خانواده در کوچه شهید بینام است که جایی در جنوب شهر زندگی میکنند.
آنها دچار معضل بزرگی در درون خود میشوند و حاج مهدی که معتمد خانواده و محله است، راه را در تعامل در درون خانواده میداند اما این تمام ماجرا نیست.
فرهاد اصلانی، باران کوثری، پانته آ بهرام، فرشته صدرعرفایی، ملیسا ذاکری، ستاره پسیانی، محمدرضا غفاری، امیر آقایی، علیرضا استادی، فرخنده فرمانی زاده، حمیدرضا محمدی، پروین ملکی، علیرضا علویان، نیوشا جهانی، حسام رحيمي منش در این فیلم به ایفای نقش می پردازند.
19:15- محمدرضا فرجی مدیر امور سینماهای جشنواره فیلم فجر درباره اشکالات فنی که برای نمایش فیلم «مزارشریف» در سالن های مردمی در روزهای گذشته پیش آمد گفت: متأسفانه فیلم با مشکل فنی مواجه بود و ده دقیقه پایانی فیلم قطع می شد که به همت تهیه کننده و کارگردان فیلم امروز مشکل فنی «مزارشریف» حل شد و امروز عصر هارد جدید به سالنهای نمایش فیلم ارایه شد. از امروز نمایش فیلم در سینماها به درستی و بدون هیچ قطعی انجام میشود و فردا در سالن میلاد بدون مشکل به نمایش درخواهد آمد.
۱۹:۳۰- کارگردان مستند آتلان که در جشنواره سینماحقیقت خوش درخشید و جوایز بهترین فیلم بخش بینالملل، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین و تصویر را به خود اختصاص داد، به ایسنا گفته است: بعید میداند کسی پای این فیلم بنشیند و بتواند برای چند ثانیه چشم از پرده سینما بردارد.
۲۰:۵۲- مراسم معرفی فیلم «بهمن» ساخته مرتضی فرشباف با حضور فریده اسماعیلی بازیگر این فیلم در سینما ملت برگزار شد. در این مراسم، اسماعیلی درباره نحوه حضورش در «بهمن» بیان کرد: من از طرف فاطمه معتمدآریا به سازندگان «بهمن» معرفی شدم و در طول ساخت فیلم هم وی کمک بسزایی برای ایفای نقشم کرد.
بازیگر «بهمن» با بیان خاطرهای از پشت صحنه تولید این فیلم گفت: فاطمه معتمدآریا در تمام مراحل ساخت در کنار فیلم بود و رکن اصلی فیلم محسوب می شود. او فقط یک صبح تا ظهر سر صحنه نیامد و آن هم به دلیل فوت پدرش بود. در آن روز هم فقط با تأخیر سر صحنه رسید تا کار عقب نیفتد و کارگردان مجبور شد روز بعد را تعطیل کند تا او به مراسم پدرش برود.
۲۱:۱۰- نشست خبری فیلم «کوچه بینام» به کارگردانی هاتف علیمردانی با حضور عوامل فیلم و اصحاب رسانه
برگزار شد.
- منصور لشکری قوچانی گفت: آشنایی من با علیمردانی به یک سال گذشته برمیگردد و این آشنایی بعد از خواندن فیلمنامه منجر به همکاری شد. ابتدای کار، من کمی نسبت به ساختن فیلم تردید داشتم اما بعد از کلید خوردن کار و همکاری عوامل حرفهای که در گروه حضور داشتند هر روز آرامش و امنیت خاطر من بیشتر میشد.
- هاتف علیمردانی با تقدیر و تشکر از گروه رسانههای مختلف گفت: هدف اصلی من در این فیلم ساختن فضایی ناتورالیستی بود که بار دراماتیک آن هم معلوم باشد. همکاری عوامل مهمترین دلیل موفقیت این فیلم بوده است. نگرانی من برای ایجاد فضایی که در فیلم نامه بود با همکاری و حضور پر انرژی گروه بسیار کم شد. برای من فیلم خوب فیلمی است که بار دراماتیک داستان را خوب به مخاطبش انتقال دهد و من تمام تلاش خود را کرده ام تا این کار را انجام دهم هر چند به نظر خود من این فیلم هنوز ایرادهایی دارد که قابل رفع است و باید بیشتر بر روی آنها تمرکز کرد.
- محمود کلاری مدیر فیلمبرداری فیلم «کوچه بینام» گفت: فیلمبرداری این کار همکاری مشترکی بود بین من و پسرم کوهیار کلاری و به جرات می توانم بگوییم کاری بسیار سخت بود از لحاظ تصویر برداری. مهمترین ویژگی فیلمبرداری این فیلم این بود که باید در عین اینکه بسیار دقیق باشد اما اصلا نباید دیده شود و این تاثیر عمیق نامرئی بودن در فیلم کار بسیار سختی بود و دقیقا کاری بود که باید در این فیلم صورت می گرفت.
- فرشته صدر عرفایی بازیگر فیلم گفت: تقریبا بعد از چند سال کار نکردن در سینما خواند این فیلم نامه من را جذب کرد که در فیلم حضور داشته باشم که با استقبال مردم از فیلم متوجه شدم که انتخاب درستی کرده ام.
- باران کوثري ضمن تشکر از فرهاد اصلانی، بازي در اين فيلم را براي خود يک هديه دانست و گفت: بعد از دو سال بيکاري، «کوچه بينام» پيشنهاد شد که در آن بازي کردم. آقاي اصلاني بيشتر از آنکه حواسشان به بازي خودشان باشد، مرا را هدايت مي
کرد. اميدوارم تا ابد نقش پدر و دختر را بازي کنيم. علاوه بر ايشان همه
گروه، رسم رفاقت را به جا آورند.
دانلود نقد و بررسی «کوچه بینام»23:56- مراسم معارفه فیلم در دنیای تو ساعت چند است در سینما آزادی برگزار شد. خسرونقیبی منتقد سینما درباره این اثر سینمایی اظهار کرد: یزدانیان نوشتههای زیادی دارد که بیشتر آن عاشقانه است و «در دنیای تو ساعت چند است؟» نخستین اثر سینمای صفا یزدانیان محسوب میشود.
یزدانیان در ادامه یادآور شد: در دنیای تو ساعت چند است در بخش خصوصی ساخته شد؛ فیلمبرداری این اثر سینمایی در شهر رشت انجام شد و من اهل این شهر هستم. هر اثر هنری گاهی مخاطب پنهان دارد و مخاطب پنهان من مادرم است. در جلسه اول اکران فیلم که ۱۲ بهمن برگزار شد خاطره ای را تعریف کردم که مربوط به زمانی است که دانش آموز بودم. یزدانیان در این باره گفت: در تهران جشنواره ای برگزار می شد و در رادیو مسابقه مطبوعاتی را دنبال می کردم.
وی ادامه داد: در آن زمان این جمله آقای حاتمی را ضبط کردم و سال های سال نوار کاستی که شبیه نواری هست که این فیلم را هست را می شنیدم. جمله مربوط به فیلم سوته دلان بود که می گفت ما همه کارمان را کردیم که این فیلم فیلمی ممتاز شود. کلمه ممتاز سال های سال با من بود و می دانستم فیلم من به گرد پای سوته دلان هم نخواهد رسید ولی ما تمام تلاشمان را کردیم که فیلم مورد نظرمان اثری ممتاز شود.
یزدانیان تمام نمایش های این فیلم را به علی حاتمی تقدیم کرد. علی مصفا بازیگر این اثر سینمایی نیز در این مراسم اظهار کرد: گروهی هستیم که در یک دفتر باهم کار می کنیم و روابط دوستانه داریم و تاثیرات زیادی از فعالیت های یکدیگر می گیریم.
00:26 بامداد شنبه 18 بهمن ماه- میلاد اکبر نژاد منتقد سینما درمراسم معارفه خبری فیلم مرگ ماهی اظهار کرد: این فیلم سومین کار از سهگانه حجازی است که در رابطه با طبقه متوسط میباشد. فیلم سینمایی مرگ ماهی در ادامه سهگانه زندگی خصوصی آقا و خانم میم و زندگی مشترک آقای محمودی و بانو میباشد. حجازی رفته رفته در هر فیلم کارگردانی روانتر و بهتری پیدا کرده و در این فیلم هم با کار بهتری از این کارگردان روبهرو هستیم. مرگ ماهی برای من فیلمی شاعرانه و خاص بود. از میان سه فیلمی که امسال در جشنواره دارم تعلق خاطر خاصی نسبت به مرگ ماهی دارم، زیرا این فیلم موضوع انسانی و شریفی را بیان می کند.
حجازی کارگردان فیلم مرگ ماهی در نشست حضور نداشت، ولی نامه ای فرستاده بود که در نشست خوانده شد. متن این نامه بدین شرح است: «پشت چراغ ایستاده ام و چراغ سبز می شود. هنوز لختی نگذشته که صدای بوق ماشین های مختلف بلند می شود. از آن طرف ماشین هایی که پشت چراغ هستند، چنان با حوصله به راه می افتند که گویی قرار است تنها خودشان خودشان از آن بگذرند این است مثالی موجز از آن چیزی که در پیرامون ما اتفاق می افتد.
گمان می کنیم همگی به نوعی فقط به فکر خودمان هستیم. به قول سمد در فیلم زنگی مشترک آقای محمودی و بانو همه بی رحم شدند. آنچه مرا به ساخت فیلم مرگ کاهی فراخواند فکری بود که گویی کم کم به وادی نسیان سپرده می شد. همان حس دوست داشتن. ما همگی به حس دوست داشتن و درک متقابل نیازمندیم، زیرا همین ثمر برایمان خواهد ماند. به مهمانی ماهی ها خوش آمدید
».
00:45 بامداد شنبه 18 بهمن ماه- فیلم سینمایی رخ دیوانه با حضور ابوالحسن داودی کارگردان بیتا منصوری تهیه کننده، مهدی شیرازی گریمور، حامد آفاق خواننده تیتراژ فیلم و ساعد سهیلی بازیگر در سینما فرهنگ معرفی شد.
در این مراسم که با حضور علیرضا رضاداد، دبیر جشنواره نیز همراه بود بیتا منصوری تهیه کننده فیلم گفت: استقبالی که امسال از جشنواره شد نشاندهنده آشتی مجدد مردم با سینما است و این موضوع را به تمامی اهالی سینما تبریک می گویخوش حالم که جایزه ام را از مردم دریافت می کنم و همین که مردم فیلم را پسندیده اند بهترین جایزه برای من است. دیدن سالن های شلوغ سینما جای بسی خرسندی است.
2:24 بامداد شنبه 18 بهمن ماه- محمد رضا فرجی مدیر امورسینماهای جشنواره سی و سوم گفت: در ششمین روز از سی وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم های خانه دختر، کوچه بی نام و مردی که اسب شد به دلیل تقاضای مردمی به سانس اضافه رسیدند. همچنین فیلم سینمایی رخ دیوانه نیز در سینما فرهنگ به سانس فوق العاده رسید. فیلم سینمایی ایران برگر نیز در پردیس سینمایی کوروش به دلیل استقبال مردمی به سانس اضافه رسید.