یکی از معضلاتی که امروزه بسیاری از مسولان و دولتمردان را به فکر انداخته و جامعه شناسان و روان شناسان هم در زمینه حرفه ای خود آن را بررسی و پژوهش می کند، افزایش میانگین سن ازدواج است و بی رغبتی جوانان ایرانی برای تشکیل خانواده و ازدواج، زیرا در میان ایرانی ها به دلیل وجود ریشه های مستحم مذهبی ازدواج و تشکیل خانواده از اهمیت خاص و ویژه ای برخوردار است.
عده ای نوک شمشیر این معضل را به سمت دختران ایرانی نشانه می روند و معتقد هستند؛ افزایش سطح توقعات، افزایش استقلال اجتماعی و تمکن مالی باعث این شده است که دختران ایرانی به ازدواج بی تفاوت شده و دیگر انگیزه ای برای تشکیل دادن خانواده نداشته باشند.
در ایران به ویژه شهرهای بزرگ و صنعتی آن که افزایش آگاهی روند سریع تری را نسبت به سایرشهر ها پیش رو دارد عوامل متعددی می تواند در بالارفتن میانگین سن ازدواج و کاهش آمار آن موثر باشد همانند: افزایش آمار طلاق به ویژه طلاق هایی که در مدت زمان کوتاهی بعد از ازدواج ثبت شده اند، افزایش خیانت و بی تعهدی در میان زوج ها، عوامل اقتصادی، تغییر فرهنگ و دگرگونی نظام ارزش فردی و گروهی، افزایش بیکاری و عدم وجود امنیت شغلی برای جوانان و آقایان که امکان ازدواج را از جوانان سلب کرده است.
مصطفی ازکیا، جامعه شناس و محقق در زمینه مطالعات زنان در گفت و گو با ایسکانیوز تصریح کرد: عوامل و علل متعددی برای به تاخیر افتادن ازدواج در میان جوانان ما وجود دارد. در این مورد باید دیدگاه خود را توسعه دهیم و ابعاد دیگری را هم مورد بررسی قرار دهیم؛ استقلال و تمکن مالی دختر خانوم ها یکی از این ابعاد است اما افزایش میانگین سن ازدواج ابعاد دیگری هم دارد.
او گفت: بالارفتن سطح تحصیلات هم برای دختر ها و هم پسرها، افزایش توقعات برای طرفین، عدم توانایی در برآورده کردن این توقعات توسط آقایان برای همسران آینده خود همه از عواملی است که نه تنها در شهرهای بزرگ و صنعتی ازدواج را به تاخیر محکوم کرده است بلکه تاثیر خود را در شهرهای کوچک و روستاها هم گذاشته است.
ازکیا افزود: متوسط سن ازدواج برای دختر ها 15 سال و برای پسرها 20 سال بوده است این آمار امروزه برای مردها به بیست و سه و نیم تا بیست و چهار وبرای زنان به بیست و سه سال رسیده است که این افزایش را ما می توانیم ناشی از تحولات فرهنگی و تغییر در نظام ارزش های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی بدانیم که آن هم به دو جنس دختر و پسر مربوط می شود و فقط مختص جنس خاصی نیست. تمام افراد را در جامعه در بر می گیرد.
این جامعه شناس گفت: اما من مهم ترین عامل تاخیر درازدواج را عامل اقتصادی می دانم زیرا شرایط امروز ما به جایی رسیده که خانواده هایی که تمکن مالی هم داشته باشند به سختی می توانند در فرایند ازدواج به فرزندان خود کمک کنند چه برسد به خانواده هایی که از قشر متوسط و کم درآمد جامعه هستند. جوانان شغل مناسب با درآمدی که بتوانند به آن اتکا کنند و تشکیل خانواده بدهند و در روند آن نیاز های همسر و فرزند خود را برآورده کنند ندارند.
ازکیا معتقد است که گناه تاخیر در ازدواج را نباید به گردن دختران بیاندازیم و آن ها مسبب این ماجرا بدانیم و در ادامه گفت: یک سلسله اتفاقات و تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی است که میوه ی ناسالمی را به بار آورده و آن تاخیر در ازدواج جوانان است. دختر هم می خواهد زمانی که ازدواج می کند حداقل زندگی مشترک آن هم سطح خانواده پدری خود و زندگی مجردی اش باشد حالا اگر یک پله هم بالاتر نبود دیگر پایین تر نباشد و این توقع بی جایی نیست.
او تاکید کرد: افزایش ابزار ارتباطات جمعی و نفوذ فرهنگ مغرب زمین هم در این میان نقش مهمی دارد زیرا جوانان ما را به سمتیسوق دادند که خارج ازفرهنگ و عرف خودمان با هم زندگی کنند اما بدون گرفتن مراسم و رسومی که ما به آن ها معتقد هستیم. مطالعات پراکنده ای انجام شده خوشبختانه این میزان به حدی نرسیده اند که به یک مسئله و معضل اجتماعی برسند اما در حال رشد هستند و ما باید به فکر پیشگیری باشیم.
ازکیا گفت: حرکت امروز جامعه ما متاسفانه به سمتی است که فقط گروهی از افراد و قشر خاصی از مردم به رفاهیات و امکانات نیاز دارند و گروه های درآمدی متوسط و رو به پایین جامعه نمی توانند از همه ی امکانات برخوردار باشند و به راحتی زندگی کنند. این ها مجموعه عواملی است که شرایط فرهنگی و اجتماعی را هم تحت سیطره ی خود متحول می کند ازدواج و تشکیل خانواده کاهش می یابد و به دنباله ی آن فرزند آوری کمرنگ می شود و در نتیجه کشور با افزایش افراد مسن و سالخورده مواجه می شود یا بعبارتی جامعه پیر می شود.