فیلم «محمد رسولالله(ص)» به کارگردانی مجید مجیدی، ازجمله تولیدات مهم این سالهای سینمای ایران است که با حضور عوامل ایرانی و خارجی ساخته و بعد از چندسال بالاخره آماده نمایش شد. فیلم طی چندنمایش محدود همزمان در روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم به دوران تولد تا ١٢سالگی حضرتمحمد(ص) میپردازد. بعد از نمایش فیلم، منتقدان نظرات مختلفی -موافق و مخالف- در برخی از رسانهها و شبکههای اجتماعی درباره فیلم مطرح کردند. یکی از انتقادات مطرحشده در این مورد، به فیلمنامه فیلم مربوط میشد.
شرق پیش از نمایش عمومی برای مخاطبان، برخی از کنجکاویهای بهوجود آمده را درگفتوگو با کامبوزیا پرتوی مطرح کرده است. یادآوری میشود فیلمنامه «محمد رسولالله(ص)» را کامبوزیا پرتوی، مجید مجیدی و با همکاری حمید امجد نوشتهاند.
آقای پرتوی! شما ازجمله فیلمنامهنویسانی هستید که تاکنون فرصت پیدا کردید در زمینههای مختلفی بنویسید؛ از ژانر کودک و موزیکال گرفته تا فیلمهای مخاطب خاص و بهاصطلاح روشنفکری و حالا هم فیلم «محمد رسولالله(ص)» دلیل آن چیست؟
خب، لابد دلیل اصلی آن لطف دوستان است که به من اعتماد دارند.
جدا از چنین تعارفاتی، دلیل واقعی آن چیست؟
من همیشه میخواهم تجربهای تازه کسب کنم و یکی از کارهایم در کنار کارگردانی، نوشتن فیلمنامه است. البته با حضور آقای بیضایی که در همه این تنوع، آفرینشهای ماندگاری دارند، چیز تازهای نیست. به هرحال هرکس دغدغههای خودش را دارد که هرطوری شده میخواهد مطرح کند؛ چه زمانی که برای خودش مینویسد و چه زمانی که برای دیگران.
خب بحث آقای بیضایی مقداری متفاوت است، چون ایشان در کنار دغدغههایشان، کارهایی که فرصت یا اجازهساختن یا اجراکردن را پیدا نمیکنند، به رشته نگارش درمیآورند. اما شما بیشتر نوشتههایتان به فیلم تبدیل شده است.
بله درست است. ایشان وقتی فرصت یا اجازه اجرا یا ساخت را پیدا نکردهاند، همان را چاپ کردهاند. ولی از کجا میدانید همه کارهای من ساخته شدهاند؟ برای نمونه همین آخرین فیلمنامهام «خروسخوان» که یکسال نوشتن آن، وقتم را گرفت و هشتماه هم معطل پروانه ساخت شدم که آخرش ندادند. البته این فقط در ایران نبوده، هنوز بعضی از فیلمنامههایم که به سفارش تهیهکنندگان خارجی نوشتهام، بلاتکلیف ماندهاند.
با چه کسانی؟
چه فرقی میکند؟ این مهم است که آنها سلیقه تو را انتخاب کردهاند و تو هم بعد از تحقیق و نزدیککردن خود به نگرش آنها، فیلمنامه خودت را مینویسی.
فیلم «محمد رسولالله (ص)» در اکران محدودی که داشت، مخالفان و موافقانی داشت. اما یکی از نقدهایی که به آن شد، درباره قصه فیلم بود. قبل از هرچیز میخواهم بدانم آنچه درابتدای نوشتن در نظر گرفتید، چه بود؟
خب، اصولا هرنویسندهای در ابتدای کار به دونکته توجه دارد؛ یکی اندیشهای که قرار است مطرح کند و دیگر چگونگی بیان آن اندیشه است.
به قولی سختترین مرحله نگارش این است که شما به عنوان فیلمنامهنویس دقیقا میدانید که چه میخواهید بنویسید.
کاملا.
از همان روز نخست قرار بود به کودکی حضرتمحمد(ص) بپردازید؟
بله. این مشخص شده بود.
خب، این سوال مطرح نشد شما که قرار است فردی را شخصیت اصلی داستانتان قرار دهید که در عین مهمبودن، بهدلیل تقدس و وجهه برگزیدگیاش از سوی خداوند، نمیتوان سرراست و مستقیم به ایشان پرداخت؟
بله، طبیعی بود شخصیت اول داستان ما به دلیل جایگاهی که داشت، نمیتوانستیم مثل هرشخصیت دیگری در سایر داستانها و فیلمنامهها با او رفتار کنیم. بنابراین بحث چگونگی ترسیم شخصیت بزرگ حضرتمحمد(ص) مساله مهمی بود که میبایست به چگونگی نوشتن ایشان میرسیدیم.
اما نکته مهم این است که در اینصورت راوی داستان چه کسی خواهد بود تا این تقدس و بزرگی را به تماشاگر نشان دهد؟
ببینید اولین نکتهای که لازمه این فیلمنامه بود، اینکه بیطرف باشیم، یعنی ما هیچ چیز را نمیدانیم و پیشداوری نمیکنیم. درواقع ما درست در همان زمان و مقطعی هستیم که میخواهیم شخصیت داستان را بررسی کنیم. در آنصورت راحتتر و عمیقتر میتوانیم مسائل را ببینیم. اما در اینجا نکته کلیدی وجود داشت؛ اینکه ناخودآگاه از کودکی در تربیت خودمان هم وجود دارد که به ائمه و پیامبران با شیفتگی نگاه میکنیم.
اما چنین نگاهی در پیروان هر دینی وجود دارد؟
بله، در نگاه پیروان هر دینی چنین نگاهی وجود دارد، مثلا وقتی به فیلمهای مسیحی نگاه میکنیم، در خیلی از آنها این شیفتگی وجود دارد و آن وقت تماشاگران هم مجبورند با همان شیفتگی فیلم را ببینند. ولی در بعضی از آنها که کارگردان نگاه شیفتهوار خود را در دنیای فیلم کنار گذاشته، تماشاگر با فیلم عمیقتری مواجه شده.
منظورتان کنارگذاشتن احساسات و جایگزینکردن تعقل در مواجهه با موضوع است؟
کاملا. وقتی به تماشای فیلمهایی که چنین شیفتگیای در آنها دیده میشود، مینشینیم در پایان احساس میکنیم تنها با قلبمان آن را دیدهایم، یعنی با احساساتمان سروکار داشتهایم نه تعقلمان، مثلا «شاه شاهان» که در ایران با نام « فروغ بیپایان » اکران شد، ساخته نیکلاس ری و آن را مقایسه کنیم با فیلمی که سهسال بعد ساخته شد به نام « انجیل به روایت متی» ساخته پازولینی که هنوز هم تاثیرگذار است و ماندگار، زیرا بیشتر با یک تفکر روبهرو هستیم تا احساسات. در فیلمنامه «محمد رسولالله(ص)» هم آنچه مدنظرمان بود، تامل و تعقل بود تا احساسینگری وگرنه خیلی راحت میشد آن را در قالب یک داستان سرراست نوشت و احساسات را برانگیخت. ولی برای ما تعقل مهمتر بود. به همین دلیل این شیوه را انتخاب کردیم؛ شیوهای که معمولا در فیلمهای سفرنامهای استفاده میشود.
چطور؟
یعنی پیگیری یک یا چند شخصیت در یک سفر که مکانها در آن نقش عمدهای دارد؛ کشف مکان یا ماجرای عجیب در روند سفر یک شخص، مثلا فیلمهایی که بر مبنای داستانهای «ژول ورن» ساخته شدهاند که البته در آنها ماجرا نقش اول را دارد یا «آسمان سرپناه» ساخته برناردو برتولوچی. اتفاقا یکی از بهترین فیلمنامههای سفرنامهای سینمای ایران متعلق به آقای بیضایی است. در فیلم «روز واقعه» سفری که با یک الهام یا ندا آغاز میشود و بقیه ماجرا؛ سفری برای کشف و تشریح یک واقعه بزرگ تاریخی؛ با یک روایت نو در روزگار خودش که هنوز قابل بررسی است و فیلمنامه «پنجاه قدم آخر» ساخته آقای کیومرث پوراحمد که متاسفانه فهمیده نشد.
یعنی در واقع مکان را مبنا قرار دادید تا حضرتمحمد(ص) را معرفی کنید؟
نه، این سفرنامه، سفری به مقاطع خاصی از زندگی یک کودک است تا فیلمنامه به هدفش برسد؛ مقاطعی که نشانگر برگزیدگی آن حضرت از پیش از تولدشان بوده؛ مقاطعی که از میان بیشمار روایت و احادیث انتخاب شدهاند در بیان خاصبودن ایشان از همان آغاز.
درواقع خواستید به این گفته خداوند در آیه «قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُکم» که پیامبراکرم(ص) نیز بشری مانند ماست، متمرکز شوید؟
بشری مانند ما، اما برگزیده که پدرش را پیش از تولد از دست میدهد و در مقاطعی که میبایست متکی به اطرافیانش باشد آنان را هم از دست میدهد. مادرش را در ششسالگی، سپس پدربزرگش را و... این شیوه غیرخطی تاثیر دیگری در ذهن دارد وگرنه میتوانستیم به شیوه کلاسیک به تعریف داستان بپردازیم. ولی آن ما را سختتر به هدف میرساند و حتی میتوان گفت در آن هدف چندان اهمیت پیدا نمیکرد. همانطور که اول صحبتم اشاره کردم، هدف تعیین میکند که «مرا چگونه تعریف کن.» درباره حضرتمحمد(ص) کتاب کم نیست. ولی شیوه و روایتی که آقای مصطفی موسویگرمارودی در «مسیحا» انتخاب کردهاند، بسیار تاثیرگذار است. ما برای پیوند این مقاطع ابتدا تمام بار تعلیق و کشش را بر یک شخصیت فرعی بنا نهادیم. ولی حوادث آن شخصیت، همه داستان را تحت تاثیر خود قرار میداد چنانکه دیگر هدف بیرنگ میشد. بنابراین حوادث و آن شخصیت بهگونهای دیگر پرداخت شد که خوشبختانه آقای مجیدی هم در کارگردانی بهشدت مراقب این مساله بودند و همه آن صحنهها یا حذف شدند یا تغییر کردند.
چه صحنههایی؟
تمام صحنههایی که بار خشونت و یا تعلیق داشتند که باعث میشدند مخاطب مجذوبشان شود و از شخصیت اصلی و موقعیتش غافل بماند.
یکی از ایرادهایی که به فیلم «محمد رسولالله(ص)» گرفته میشود، این است که در قیاس با فیلم «الرساله» مصطفی عقاد تاثیرگذاری کمتری دارد. نظرتان چیست؟
اتفاقا ما با نگاه آن فیلم مساله داشتیم. ابتدای فیلم «الرساله» میبینیم چهارپیک به نقاط مختلف دنیا میروند و به امپراتوران و شاهان حکم میکنند در صورت نپذیرفتن دین جدید اسلام، جنگ راه میافتد؛ چهرهای خشن از اسلام و پیامبرش.
البته پایان فیلم«الرساله» هم بسیار ضعیف بود و در عوض فیلم «محمد رسولالله(ص)» پایان قابل قبولی داشت که دستهای زنان بیعتکننده در کنار دست نورانی حضرترسول در آب فرو میرود که همان یدالله فوق ایدیهم است.
بهنظرم طور دیگری نمیشد به آن پرداخت. این تصویریترین بیعت بود که آقای مجیدی از عهدهاش برآمد.
اما یکی از مشکلات فیلمنامه نبودن انسجام در کلیت داستان بود... .
ببینید داستان ما درباره یک کودک است که کمکم درمییابیم او خاص است. چنانکه درمییابیم او در همان کودکی لقب «محمد امین» را گرفت و حالا ما به این کودک خاص در چهارمقطع سنی میپردازیم، اما نه به شیوه معمول و رایج، یا به شیوه داستانگویی تورات؛ داستانگویی یکپارچه، بلکه این هدف نوع داستانگویی تقطیع را میطلبید. داستانگویی به شیوه قرآن که البته تنها داستان یکپارچه در قرآن سوره حضرتیوسف(ع) است.
اما شیوه روایت ما شبیه به هیچ فیلم تاریخی یا مذهبی نیست، یعنی ما نظیر تورات داستان یکپارچه نداریم، بلکه در حقیقت shortcutهایی داریم که به یکدیگر وصل میشوند.
متوجه این موضوع هستم که نظیر آن را میتوان در سورههای قرآن دید... .
خب، این شکل در قرآن وجود دارد. اما در سینما کمتر از آن استفاده شده.
پرش از یکمقطع به مقطعی دیگر که در یک داستان بهظاهر پراکنده ما را به یک پایان واحد و هدفی که مدنظر آن داستان بوده، میرساند. میخواستیم به جای روایت کلاسیک، روایت تازهای داشته باشیم.
مقطع پیداشدن دایه –حلیمه- در فیلم جالب است، یعنی در پی دویدن شتر، حلیمه هم دنبال آن میرود و در نهایت شتر در خانه آمنه آرامش میگیرد.
بله و آغاز هرمقطع باید جذاب باشد تا هم رهاشدن مقطع پیشین را دریابیم و هم جذب مقطع تازه شویم و آن را دنبال کنیم.
نکتهای که برای من سوال است، اینکه در مقاطع مختلف فیلم، آن جنبه بشریبودن حضرتمحمد(ص) کمتر دیده میشود و درعوض، شاهد معجزات هنگام تولد حضرترسول هستیم، مثلا در فیلم دایما با تغییر تحولات طبیعت سروکار داریم؛ چیزی که به وفور در قرآن به آن قسم میخورد. حتی برخیها هنگام دیدن فیلم، زندگی حضرتمحمد(ص) را به مسیح تشبیه کردند.
از چه نظر؟
از ایننظر که حضرتعیسی(ع) از روزی که به دنیا آمدند و تا روزی که به آسمان عروج کردند، همه وقایع زندگیشان معجزه بود و شبیه کس دیگری نبود. در گهواره سخن گفتند. پدری نداشتند و... در حالیکه تولد حضرتمحمد(ص) اینگونه نبود، مثلا در کتاب «بامداد اسلام» مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب جامعه اختلاف طبقاتی و مادی زمان تولد پیامبر ترسیم شده است و بعد ثابت میکند تولد و ظهور حضرت محمد(ص) چقدر بجا و مهم بوده.
خیر، ما آن را متفاوت دیدیم.
چه تفاوتی؟
ما میتوانستیم به شرح موقعیت و طبقات اجتماعی بپردازیم. ولی هدف ما بهگونهای دیگر ما را هدایت میکرد؛ اینکه به یک خاصبودن بپردازیم.
از همان بدو تولد؟
بله.
چطور؟
به استناد بسیاری از احادیث و روایات و شواهد.
میتوانید مثال بزنید؟
بله، در روایات بسیاری آمده که هنگام تولد حضرت، زنان بهشتی در بالین حضرت آمنه به یاریاش آمده بودند. ازجمله حضرتمریم(س)، ساره، همسر حضرت ابراهیم و... و یا هنگام تولد ایشان، طاق کسری ترک خورد و بسیار احادیث دیگر که حکایت از خاصبودن حضرت از همان آغاز دارند.
اما اینها در فیلم وجود ندارد.
بله، ولی اتکای ما در هدفمان به همین روایات و احادیث بوده که دارای حسی روحانی هستند. چگونه میشود به شخصیتی پرداخت که در همان کودکی لقب امین را با خود دارد؟ آیا این یکی از دلایل خاصبودنش نیست؛ آنهم در زمانهای خاص که آغازگرش حمله ابرهه بوده؟ استفاده از حمله ابرهه جز در این روایت جای نمیگرفت.
خب، مثلا توقع داشتیم که ابرهه شخصیت پرهیبتی داشته باشد، چون در زمین سرکشی کرد و به استناد سوره فیل خواست کعبه را نابود کند ولی به اذن خداوند مورد حمله ابابیل قرار گفت.
آن وقت میبایست شیوه داستانگویی یکخطی را انتخاب میکردیم و توقع دیگری برای مخاطبان میآفریدیم و حتی میتوانستیم به علل این حمله بپردازیم. اینکه ابرهه بهدلیل حسادتش به مکه که آن زمان دروازه تجارت اروپا بوده و خانه خدا این اعتبار را به آن داده بود، میخواسته به آنجا حمله کند و ... .
در فیلم دستوپای حضرت رسول(ص) به نمایش درمیآید. برای این مساله با مشکلی مواجه نشدید؟
البته هنوز فیلم به نمایش عمومی درنیامده تا شاهد واکنشها باشیم. اما یادمان باشد که مقطع کودکی پیامبر را به تصویر کشیدیم.
برخی به دستان پیامبر که لطیف و اشرافی به نظر میرسد، ایراد گرفتند. نظرتان چیست؟
کودک که اشرافی نمیشود و اشرافیت را نمیشناسد. پوست دستهای کودکان در همه جهان، لطیف و حساس است.
مساله اعتراض به زندهبهگورکردن دختر چه ربطی به آن سن پیامبر داشت؟
در حقیقت دیدهها و مشاهدات حضرت از همان کودکی برایش مساله میشود که وقتی مبعوث میشوند، به همه آنها میپردازند.
آخر هنوز مبعوث نشدهاند؟
درست است، ولی همه این دیدهها در همان کودکی برایشان مساله میشود، شاید برای همه کودکان مکه امر عادی شده باشد، اما برای کودکی که لقب امین گرفته و خاص است، نمیتواند عادی باشد.
با توجه به سخنان شما، میتوان به این نتیجه رسید که قصد داشتید از همان کودکی به برگزیدهبودن پیامبر(ص) از جانب خدا اشاره کنید؛ موردی که در تورات و انجیل تصریح نشده؟
بله. میخواستیم نشانههایی از او ببینیم.
چرا به یهودیان آن دوره اینگونه پرداختید؟
تحقیقات جز اینها را نمیگفت؛ اینکه درپی بشارت تورات به تولد آخرین پیامبر در عربستان، بسیاری از آنها به این منطقه کوچیدند تا بلکه پیامبر قوم آنها باشد. شهر خیبر هم در پی همین مهاجرتها ساخته شد.
پس چه ضرورتی دارد تاجر یهودی که نقش آن را محسن تنابنده بازی میکند، بعد از آن مشاهدات ایمان بیاورد. مگر در ١٢سالگی حضرترسول(ص) چه اتفاقی افتاد که او ایمان میآورد؟
ایمان نمیآورد، بلکه درباره قضاوتش تجدیدنظر میکند و به خاصبودن حضرتمحمد(ص) در سن ١٢سالگی پی میبرد و اینکه دسیسه بیهوده است.
در فیلم جایی وجود دارد که ابوطالب با حضرتعلی(ع) صحبت میکند. مگر در آن مقطع حضرتعلی(ع) حضور داشتند؟
بله، چون سالهشتم بعثت بود و در آن زمان حضرتعلی(ع) جوان بودند. ضمنا در فیلم «الرساله» اسمی از حضرتعلی(ع) آورده نشده بود و ایشان را حذف کردند و ما باید بهدرستی به حضور ایشان اشاره میکردیم.
بهنظر شما بودجه معادل ١١٠میلیاردتومان برای ساخت فیلم «محمد رسولالله(ص)» زیاد نیست؟
این سوالی است که برای عدهای خیلی مساله شده. البته من رقم بودجه را نمیدانم و کنجکاوش هم نبودم، اما باید بگویم از قِبَل همین فیلم اکنون یکشهرک سینمایی مجهز داریم و تجهیزاتی برای فیلمسازی که تاکنون نداشتهایم. تاکنون تنها یکشهرک به همت مرحوم علی حاتمی داشتیم که اتفاقا طراحش ایرانی نبوده. درحالی که تمام کشورهای صاحب صنعت سینما به شهرکهای سینماییشان مشهور هستند. مثل هالیوود، چینهچیتا در ایتالیا، بابلزبرگ در آلمان و بالیوود در هند. در همان زمان فیلمبرداری چندینبار چندینتهیهکننده از کشورهای منطقه برای اجاره شهرک آمدند. و حالا باید فکر کرد این شهرک برای این سینما یک ثروت است.
در تصمیماتی که برای فیلم گرفته شده، مخاطبان این فیلمها جشنوارههایی مثل کن و.. نیز هستند؟
معمولا جشنوارهها (اکثر جشنوارهها) اهدافی را دنبال میکنند که شاید در این فیلم نباشد، البته شاید و این فیلم هم اهدافی دارد که شاید در آن جشنوارهها نباشد. اهدافش همه جهان است؛ ارتباط با مردم بهطور وسیع.
فیلم به هرشکل روایت نویسنده و کارگردان شیعه از زندگی حضرتمحمد(ص) است. مخاطبان این فیلم چه کسانی هستند؟
من اینطور فکر نمیکنم. بهنظرم اگر این فیلمنامه را به یک کارگردان سنی میدادیم، باز همین میشد؛ اما با دکوپاژی شاید یکجور دیگر و حتی اگر به یک کارگردان مسیحی میدادیم، چون درباره کودکی است که درمییابیم او خاص است و بعدها به نشانههایی از برگزیدهبودنش میرسیم، باز همین میشد. من فکر میکنم برای تعریف پیامبر فقط یک بیان داریم.
آقای پرتوی! با همین نمایش محدود، فیلم «محمدرسولالله(ص)» منتقدانی هم پیدا کرده، نظرتان چیست؟
به هر شکل طبیعی است هر فیلمی موافقان و منتقدانی داشته باشد. اما اخیرا در برخی از نوشتهها و نقدها دیدهام، کسانی که فیلم موردعلاقهشان «قلادههای طلا» است به این فیلم تاختهاند!
چگونه میشود که شما هم با جعفر پناهی همکاری میکنید و هم با مجید مجیدی؟
خیلی پیچیده نیست. همیشه سعی میکنم برای دوستان فیلمسازم، همکار و یار خوبی باشم. همین.