در فاصله بیست روز تا آغاز سال ۱۳۹۳، رقابت برای حضور در بهترین فصل نمایش فیلمها بالا گرفته و در اتفاقی کمسابقه، پانزده فیلم، متقاضی حضور در اکران نوروزی هستند؛ اما آیا اکران نوروزی مساوی با موفقیت و فروش میلیاردی است و همه فیلمها به نمایش درآمده در نوروز با دست پر، گیشه را ترک میکنند؟
به گزارش «تابناک»، سینمای ایران در آغاز هر سال، شروع انفجاری را تجربه میکند و در واقع تنها بخش غیرمرتبط با توریسم به حساب میآید که چنین اقتصاد پررونقی را در نخستین روزهای تعطیل سال نو داشته باشد. روزهای تعطیل ابتدای سال، بهترین فرصت برای سینما رفتن است و یکی از انتخابهای اصلی بخشی از مردم در چنین ایامی، خرید بلیت سینما به عنوان یکی از ارزانترین تفریحات عمومی است.
چنین فضایی باعث شده تا اکران نوروزی به یک امتیاز بزرگ برای هر فیلم سینمایی تبدیل شود و فیلمسازان، گرایش بسیار شدیدی به اکران نوروزی داشته باشد؛ گرایشی که برای نوروز ۹۴ به اوج خود رسیده و صاحبان پانزده فیلم سینمایی متقاضی حضور در نخستین اکران سال آتی هستند که «ناهید»، «اسب سفید پادشاه»، «ایران برگر»، «رخ دیوانه»، «گینس»، «دوران عاشقی»، «من دیه گو مارادونا هستم»، «طعم شیرین خیال»، «ماهی سیاه کوچولو»، «روباه» و «نهنگ عنبر» از آن جمله هستند.
هرچند در این میان، هنوز نشست انتخاب فیلمهای نوروزی از میان متقاضیان برگزار نشده و سرنوشت اکران نوروزی در روزهای آینده مشخص نیست، آنچه از حضور در میان فیلمهای به نمایش درآمده در کلیدیترین نوبت اکران سال، پراهمیتتر است، کیفیت اکران خواهد بود؛ زیرا اکران نوروزی با تعداد سالنهای محدود، امتیاز ویژهای محسوب نمیشود و تنها اکران سراسری در بیش از سی سالن در نوروز، به موفقیت اقتصادی فیلم کمک میکند. این کمک لزوماً منجر به موفقیت یک فیلم در گیشه نخواهد شد. در واقع آنچه باعث شده برخی فیلمها در اکران نوروزی فروشهای بالایی داشته باشند، علاوه بر فصل اکران، محتوا و اقبال مخاطبان نیز بوده است.
مقایسه فروش سینماها در اکران نوروزی در شش سال اخیر این واقعیت را پیش روی میآورد که در آغاز اکران هر سال، دوقطبی یا چندقطبی اکران شکل میگیرد و فیلمهایی که برای عموم مخاطبان از جذابیت بیشتری برخوردارند، قطب فروش میشوند و علاوه بر آنکه سینماداران گرایش بیشتری برای پخش این فیلمها دارند و بخش عمده سالنها به این دو یا سه فیلم تعلق میگیرد، گرایش عمده مردم نیز به خرید بلیت این فیلمهای اصطلاحاً «بفروش» متمایل است.
در این میان، فیلمهای دیگر که وارد بازی اکران نوروزی شدهاند و متوسط هستند، یا توان جذب مخاطب عام را ندارند، با کمترین سالنها به نمایش درمیآیند و کمترین مخاطب را به خود جذب میکنند و اتفاقاً اکران نوروزی، بدترین وضعیت موجود برایشان میشود و هر سال پس از رقم خوردن این وضعیت، صاحبان همین فیلمها نسبت به کمبود سالنهای نمایش فیلمهایشان و فروش اندک معترض هستند، حال آنکه خود در پی چنین اکرانی بودهاند و این رقابت همواره به همین شکل پیش رفته است.
با این اوصاف، منطق حکم میکند که صاحبان فیلمهای متوسط نگاه محتاطانهای در پیش بگیرند و آثاری که توان رقابت در گیشه نوروزی را ندارند، به این آوردگاه نفرستند، زیرا در سال فرصتهای بهتری برای اکران فیلمهای متوسط بدون حضور رقبایی که باعث میشود آثار متوسط توسط تماشاچی نادیده گرفته شود، وجود دارد. در واقع میتوان اکران نوروزی را برای فیلمهای غیرکمیک و غیرجذاب برای مخاطب عام، یک قمار بزرگ دانست که احتمال برد در آن چندان بالا نیست.