تجمعات صنفی معلمها در تهران و شهرستانها در چند روزنامه مورد توجه قرار گرفته است. مذاکرات هستهای، بازنشر محتوای تهیه شده توسط خبرگزاری علیه احمدینژاد در چندین روزنامه، آینده سیاسی محمدرضا باهنر و اعتراض یک روزنامه به تلاش اصلاحطلبان برای خلق امامی جدید، دیگر مطالب مهم روزنامههای دوشنبه هستند.
چرا دوهزار معلم جلوی مجلس تجمع کردند؟ در سکوت نسبی دیگر روزنامهها، روزنامههایی مانند اعتماد و قانون مفصلتر به تجمع روز گذشته معلمان جلوی مجلس شورای اسلامی پرداختهاند.
قانون در آغاز گزارش میدانی مفصل خود از این تجمع نوشته است: اینجا خیابان بهارستان است، ساختمان شیشهای مجلس. حوالی ساعت ۹:۴۵، برخلاف روزهای معمول شلوغتر است. بهجای ترافیک ماشینها، ترافیک آدمها بیشتر در چشم خودنمایی میکند. دقیقهها که میگذرند آدمهای بیشتری میآیند. عقربههای ساعت، ۱۰:۳۰ را نشان میدهد. ترافیک آدمها از یک ساعت پیش بیشتر است. بیشتر میمانیم. طرفهای ساعت ۲ بعدازظهر، آنقدر جمعیت زیاد شده که دیگر پلیس هم در اطراف دیده میشود. اما پلیسها فقط نگاه میکنند. حدودا ۲۰۰۰ هزارنفری میشوند.
جمعیت کاغذهایی به دست دارند که با فونتهای بزرگ نوشته شده: «همه جامعه به معلمان مدیونند»، «سکوتم از رضایت نیست»، «ما از فرق مینالیم، نه از فقر»، «معلم فرهنگساز جامعه را دریابید»، «معلم بیدار است، از تبعیض بیزار است»، «بر روی تختههای خود بنویسید یک با یک برابر نیست»، «معلمان خواستار تاثیرگذاری تشکلهای صنفی بر تصمیمات آموزش و پرورش هستند». دیگر همه میدانند اینها معلمانی هستند که در اوج متانت اعتراض میکنند. در ذهن مرور میکنید خبری را که ۱۰ روز پیش خواندهاید: «روز دهم اسفندماه، تجمع سکوتی با حضور معلمان در مقابل مجلس در تهران و در مقابل ادارات کل آموزش و پرورش استانها در اعتراض به رعایت نشدن حق معلمان و برچیده شدن تبعیضها برگزار خواهد شد». خبرها از گوشه و کنار میرسد، شهرهای دیگر هم شلوغند. اما شلوغیای در عین سکوت!
حوالی ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر است. جمعیت پیچوتاب میخورد و کاغذهای اعتراضنوشت در رقص باد به این طرف و آن طرف میروند. برخلاف اتفاقات دیگر، حضور خبرنگاران بسیار کمرنگ است. جز سه چهار نفر، خبرنگار دیگری در جمعیت دیده نمیشوند. حتی عکسهایی که از تجمعات دیروز در رسانهها منتشر شد، عکسهایی بود که با گوشیهای همراه گرفته شده بودند. اما اگر در بین جمعیت بچرخید حتما اعضای اصلی کانون صنفی را میبینید. «مهدی بهلولی»، یکی از اعضای انجمن صنفی در بین جمعیت دیده میشود. نزدیکیهای خواندن قطعنامه تجمع است. او به «قانون» میگوید: «در قدم اول اعتراض ما به بودجهای است که برای حقوق سال آینده معلمان درنظر گرفته شده است. افزایش ۱۴ درصدی حقوق اصلا جوابگوی معیشت خانواده نیست و معلمان تقاضای حقوق بیشتری دارند.
همچنین معلمان به تبعیض بین معلمان و کارکنان دیگر ارگانها نیز معترض هستند. چرا در ارگانهای دیگر یک لیسانسه باید تا سه میلیون تومان حقوق بگیرد در صورتی که معلمان باید نهایت یک میلیون و دویست هزار تومان بگیرند. من با دو فرزند و ۲۴ سال سابقه کاری تنها یک میلیون و صدهزار تومان حقوق دارم در صورتی که کسانی را میشناسم که در ارگانهای دیگر نصف سابقه من را دارند ولی نزدیک سه میلیون تومان حقوق میگیرند. علاوهبر آن حتی به تبعیضهایی که بین خودشان هم وجود دارد معترض هستند. معلم مدرسه و معلمی که در ادارات و وزارتخانهها در حال کار هستند امکاناتی دارند که معلمان مدرسهها ندارند. از طرفی ما به شرایط بد آموزشوپرورش هم معترض هستیم. اگر اینطور پیش برود ما تربیت درستی برای نسل آینده نخواهیم داشت».
اما در میان هیاهوی این جمعیت تنها دو نفر از اعضای مجلس به میان معلمان میآید و درباره مطالبتان آنها صحبت میکنند؛ یکی از این چهرههای شاخص «محمدمهدی زاهدی» رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس است. ساعت ۱۱:۳۰ و درست دو ساعت و نیم قبل از شروع رسمی تجمع به جمعیت ملحق میشود، نیمساعتی میماند و بعد از همان صحبتهای همیشگی که «ما حق شما را از دوست میگیریم» میرود. بهلولی اما میگوید اعتراض معلمان حتی به رفتار مجلس هم است: «البته افرادی مثل آقای زاهدی گرایش راست دارند و بدشان نمیآید که علت اعتراضها را تنها به گردن دولت بیندازند. درصورتی که معلمان نه چپیاند و نه راستی بلکه به هردو معترض هستند. نه دولت برای ما کار کرده و نه مجلس. نمایندگان با خواستههای معلمان سیاسی برخورد میکنند، دولت هم در جهت بهبود وضعیت معلمان کاری نکرده. در دو لایحهای که طی دو سال گذشته از طرف دولت تصویب شده، افزایش چشمگیری در حقوق نمیبینیم».
قانون در پایان در پاسخ به اینکه
«در شهرستانها چه خبر بود؟» نوشته: اما نکته اصلی این تجمع، کشوری بودنش است، اینکه معلمان سایر شهرستانها هم به صورت خودجوش رأس ساعتهای مشخص و با قراری مجازی، در ادارات آموزش و پرورش جمع شدهاند و خواستار احقاق حقشان شدهاند. اخبارهای زیادی از این طرف و آن طرف منتشر میشود. از استانهایی چون خراسان رضوی، لرستان، هرمزگان، کردستان، خوزستان، فارس و قزوین هم اخباری رسیده است. تجمع معلمان در شهرستانها از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ ظهر برگزار شده است. «محمدتقی سبزواری»، عضو کانون صنفی معلمان شیراز درباره تجمع دیروز به «قانون» میگوید: «طبق برنامهریزی قبلی و براساس تبلیغات مجازی و به صورت کاملا خودجوش تجمع در مقابل ادارهکل آموزش و پرورش فارس تجمع کردند.
نیروهای اداره کل در نهایت متانت و منش برخورد کردند. همکاران از مشکلاتشان عصبانی بودند اما مسأله خوب تمام شد. شعارها پیرامون بحث تبعیض معیشتی و دستمزد بود. مثلا فیش حقوقیای با رقم ۲۵ میلیون تومان را نشان میدادند و مقایسهاش میکردند با فیش حقوقی معلمان. غلامرضا آذری مدیرکل هم به همراه مشاورانش به میان جمع آمد و معترضان را آرام کرد». به گفته سبزواری آذری نمیتوانست قولی بدهد چون مشکل اصلی از طرف وزارتخانه است که کمبود بودجه دارد. قدیمی عضو کانون معلمان همدان نیز به «قانون» میگوید: «ما تجمع اعتراضی نداشتیم. ما فقط اعتصاب کردیم. تصمیم کانون معلمان همدان بر این بود که از ساعت ۹:۱۵ تا ۱۱:۱۵ معلمان در دفتر مدارس بنشینند و سر کلاسها نروند. اعتقاد ما این است که کار باید مرحله به مرحله جلو برود و تجمع آخرین مرحله است». پیمان نودینیان، عضو کانون فرهنگیان سنندج نیز به «قانون» میگوید: «حوالی ساعت ۹ به بعد حدود ۱۰۰۰ نفر از همکاران در حیاط ادارهکل جمع شدهاند و اعتراضشان را نشان دادند. اعتراضها بیشتر حول محور مسائل معیشتی بوده. این تجمع نیز خودجوش برگزار شده است. در مریوان و دیواندره هم تجمعاتی شکل گرفته است. ظاهرا خود مدیرکل هم در جمع همکاران بوده با این استدلال که خودش معلم است». به این ترتیب بزرگترین تجمع معلمان که در تمام این سالها بیسابقه بوده به پایان میرسد اما معلوم نیست وزارت آموزش و پرورش چقدر میتواند در برابرش سکوت داشته باشد!
علاقه چند روزنامه به تولیدات خاص خبرگزاری مجلسخبرگزاری مجلس شورای اسلامی که پیش از این در سالگرد استیضاح وزیر رفاه در دولت دهم، مفصل به احمدینژاد حمله کرده بود، این بار پس از اظهارات آقاتهرانی در برنامه شناسنامه، در اقدامی مشابه نظرات چندین نماینده مجلس را علیه احمدینژاد و آقاتهرانی جمعآوری کرده که در روزنامههایی مانند شرق، آرمان و جمهوری اسلامی بازتاب مفصلی داشته است.
جمهوری اسلامی در بازنشر این گفتوگوها با تیتر
«خطاهای احمدینژاد با آب زمزم و کوثر هم پاک نمیشود» آورده است: عینکی که برخی مردان سیاست بر چشم زدهاند دیگر عینک خوشبینی نیست؛ شهر فرنگی را نشانشان میدهد که در آن همه چیز گل و بلبل است. حکایت آقاتهرانی و احمدینژاد هم از این دست است و گویا برخیها را بنای سربرداشتن از دامان احمدینژاد نیست.
روایت جدید، نو و خاص آنها از اتفاقاتی که فقط چند سال از زمان وقوع آنها گذشته و تلاش برای ارائه تاویل و تفسیری متفاوت از آنها، ما را به این فکر میبرد که نکند اینان هم هاله نور میبینند.
شاید قصه برخی سیاسیون از روزهای تلخ دولت دهم ملایمتر و شیرینتر باشد ولی مردم ایران برای تحلیل این مسائل شهرزاد قصهگو نمیخواهند؛ سیاسیونی به عنوان چشم بینا و گوش شنوا میخواهند تا بدون وامداری و سرسپردگی به فرد و جریانی خاص، واقعیت را ـ هرچند تلخ ـ روایت کنند.
اما محاسبات غلط برخی سیاسیون و در راس آن دبیر کل جبهه پایداری، آنها را به این خیال انداخته که روزهای خوش خود را بار دیگر با احمدینژاد تکرار کنند و عقد اخوتی چنان محکم با یکدیگر بستهاند که ظاهرا هیچ چیزهم باعث نمیشود دیگری از او دست بکشد!
حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی در برنامه تلویزیونی شناسنامه با حسن نیتی وصف ناشدنی که تنها از استاد اخلاق دولت قبل برمیآید، اتفاقات دوره دولت دهم را قلب کرد. او گفته احمدینژاد مریض بود که ۱۱ روز در خانه نشست و با رئیس مجلس اختلاف داشت که یکشنبه سیاه را به وجود آورد و قس علی هذا.
این چهره سیاسی، اتفاق تلخ و سیاه احمدینژاد را در لجن پراکنی به ساحت قوه مقننه و قوه قضائیه به اختلاف دو نفر تقلیل میدهد و حتی برای تطهیر احمدینژاد به بیانات رهبری بعد از این حادثه نیز بیتوجهی میکند.
روزنامه جوان و تولید امام جدیدروزنامه جوان یک بار دیگر در سرمقاله خود به برداشتها و ادعاهای اصلاحطلبان از جایگاه امام خمینی (ره) اعتراض کرده است. عبدالله گنجی در شروع سرمقاله دوشنبه این روزنامه ستبا تیتر
«تولید امام جدید» نوشته است: «علت اصلی برگشت از دیدگاههای حضرت امام (ره) این بود که اصلاً مردم و جوانان این روش را نمیپذیرفتند. ثانیاً امام طرفدار جامعه تکصدایی و تکحزبی بود که با مواضع بعدی گروههای خط امام تطابق نداشت، ثالثاً ایدههای امام فقط برای ایجاد انقلاب مفید بود و از آن ایدهها برای استمرار جمهوری اسلامی نمیشود استفاده کرد».
مطالب فوق بخشی از مقاله روزنامه صبح امروز ۷۸.۲.۷ به مدیرمسئولی سعید حجاریان مشاور رئیس جمهور وقت و عضو شورای مرکزی حزب مشارکت است که با هدف ترسیم مسیر اصلاحات در آن سال نوشته شده است. اکنون نیز که ۱۵ سال از آن زمان میگذرد مجدداً مدیر مسئول همان روزنامه در تاریخ ۹۳.۱۱.۲۵ به هفتهنامه صدا میگوید: «من همیشه گفتهام که اصلاحطلبی بدون بروبرگرد مساوی با دموکراسیخواهی است فقط میتواند دز آن متفاوت باشد. دز دموکراسیخواهی هم بستگی به تحلیل مشخص از شرایط مشخص دارد». بهرغم وجود دهها کتاب و خروارها مقاله و یادداشت از دموکراسیخواهی، جمهوریخواهی، نقد بنیادهای اعتقادی تشیع، استبدادی خواندن ولایت فقیه و... چندی است که مجدداً جریان تجدیدنظرطلب برای مشروعیتگیری و مشروعیتسازی در حال کوچ از حوزه مردم به حوزه امام است. گویی این مسئولیت را به سایت جماران سپردهاند تا موجه بودن کار هم توجیهپذیر شود. چندی پیش این کار را به جلاییپور سپردند و اکنون محمدرضا خاتمی در قالبی که شکل ظاهری آن مصاحبه است به تفسیر و تبیین چیستی اندیشه و سیره امام پرداخته است. البته نمیتوان گفت هر آنچه وی گفته، دروغ است اما مهم روح حاکم بر گفتار است که در صدد ارائه چهرهای از امام هستند که اولاً تکبعدی است، ثانیاً چهره امام طوری معنادهی شود که با نقطهای که امروز اصلاحطلبان در آن ایستادهاند، همسو شود.
نویسنده سرمقاله جوان در ادامه در باره نظرات محمدرضا خاتمی نیز نوشته: در مصاحبه طولانی محمدرضا خاتمی با سایت جماران تأملات زیادی وجود دارد اما پاسخ بدان در این مختصر نمیگنجد. فقط دو نکته که یکی به اندیشه و دیگری به سیره امام بر میگردد را انتخاب و مرور میکنیم.
ایشان با هدف تعدیل فقه در عرصه حکومت تلاش میکند فقه را بخشی از حکومت بداند و نه همه آن و دلیل آن را ورود مصلحت به حوزه حکومت میداند «حکومت دینی در منطق امام خمینی حکومت فقیهان نیست، حکومت فقه هم نیست یکی از دلایل دیگری که من برای این نظر دارم این است که امام مصلحت را وارد حکومت کرد».
معلوم نیست ایشان از کجا تشخیص دادند که «مصلحت» جایی در درون فقه ندارد و در عین حال مشخص نمیکند که اگر مصلحت راهی به فقه ندارد، آبشخور آن کجاست؟ امام مصلحت را از کدام مؤلفه فکری دروندینی یا بروندینی گرفته است؟ چراکه پس از کسب معرفت دینی، فقه هم ابعاد حیات را در بر میگیرد. امام فقه را جامع همه ابعاد حیات دنیوی و اخروی میداند. مگر میشود امام به «فقه سیاسی» باور داشته باشد، اما مصلحت در درون آن نگنجد. گویی محمدرضا خاتمی نمیخواهد این بخش از سخنان امام را ببیند تا بتواند چیز دیگری را به اسم امام قالب بزند.
امام درباره رابطه فقه و حکومت میفرماید «حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است. فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. ما باید بدون توجه به غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان درصدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم و الا مادامی که فقه در کتابها و سینه عملاً مستور بماند، خبری متوجه جهان خواران نیست». (صحیفه امام جلد ۲۱- ۱۳۶۷.۱۲.۳)
حکومت در چه مواقعی مصلحت را مورد توجه قرار میدهد؟ غیر از این است که در «معضلات» اساسی کشور که از راه عادی حل نمیشود، مصلحت به میدان میآید؟ در فراز فوق حضرت امام راهحل معضلات را نیز درون فقه جستوجو میکند: «فقه جنبه عملی برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است». حال میتوان گفت خارج کردن مصلحت از حوزه فقاهت، تحریف اندیشه امام توسط تجدیدنظرطلبان است؟
جالب این است که به رغم ۱۰ سال حکومت شخص امام، محمدرضا خاتمی میگوید «حکومت دینی در منطق امام، حکومت فقیهان هم نیست». ظاهراً چیزی نمانده که اصل انقلاب هم تنبیه شود؛ چرا که وی در بدو این مصاحبه نوشابهای هم برای پهلویها باز میکند. ایشان با هدف ارائه یک چهره دموکراتیک از امام، مسلمات ثبت شده وی را نیز کتمان میکند.
ورود اعضای دولت موقت و نهضت آزادی به مجلس اول را نشان از روحیه دموکراتیک امام میداند. این در حالی است که آن انتخابات در سال ۱۳۵۸ اتفاق افتاده است. اما صلاحیت مرحوم مهندس بازرگان در انتخابات متعدد ریاست جمهوری رد شد آیا امام نمیتوانست به صلاحیت وی اعتراض کند؟ این جمله امام که «نهضت آزادی نباید رسمیت داشته باشد و باید با قاطعیت با آن برخورد شود» توسط خاتمی کتمان میشود یا «نهضت آزادی به دنبال وابستگی جدی کشور به امریکاست» را نمیگوید. آیا این تفسیر و تبیین گزینشی خیانت به امام (ره) نیست؟
امامی که مهمترین دستاورد جنگ تحمیلی را «استمرار روح اسلام انقلابی» میداند قطعاً در گلوی اصلاحطلبان، لیبرال دموکراتها و سوسیال دموکراتها گیر است و میتوان با صراحت گفت مهمترین مانع برای به انحراف کشاندن نظام جمهوری اسلامی قبل از اینکه مردم و مقام معظم رهبری باشند، شخص امام است.
قاعده بازي در دقيقه 90 مذاکرات هسته اي
در حالی که بیشتر روزنامههای امروز، در موضوع هستهای به
نقل مواضع دو طرف بسنده کردهاند، حنیف غفاری در سرمقاله روزنامه رسالت نوشته: شواهد
و مستندات موجود نشان دهنده رسيدن مذاکرات هسته اي ايران و اعضاي 1+5 به نقطه اي حساس
و تعيين کننده است. بسياري از مقامات رسمي ، رسانه ها و منابع غير رسمي و موثق عنوان
کرده اند که مذاکرات هسته اي وارد فاز پاياني و گامهاي نهايي خود شده است. ملت ايران
نيز اميدوار است که در نهايت ، ميان ايران و اعضاي 1+5 توافقي خوب و قابل دفاع با محوريت
حفظ دستاوردهاي هسته اي کشورمان و رفع همه تحريمهاي ظالمانه وضع شده صورت گيرد.
"دقيقه 90" حساس ترين دقيقه يک بازي فوتبال محسوب مي شود، خصوصا زماني که
در تابلوي نتيجه بازي نتيجه "صفر-صفر" حک شده باشد! تغيير جريان و نتيجه
بازي به سود يا ضرر هر يک از طرفهاي بازي در دقيقه 90 معمولا شوک آور، غير قابل مديريت
و در اکثر موارد جبران ناپذير است. بازي در دقيقه 90 مذاکرات هسته اي، ملزومات و قواعد
خاص خود را طلب مي کند، خصوصا آنکه حريف مقابل ما نه تنها اعتقادي به داور ميدان ندارد،
بلکه در صورت لزوم حاضر است دروازه هاي زمين بازي را نيز به سود خود جا به جا کند!
در اين راستا لازم است 3 نکته را مدنظر قرار دهيم :
1- مذاکرات وين 8، نقطه آشکارساز طغيانگري اعضاي 1+5 در دقيقه
90 مذاکرات هسته اي بود. در حالي که پس از ماهها، هفته ها و ساعات متعدد مذاکرات مستقيم،
غير مستقيم، دوجانبه، چند جانبه، ايميلي، واسطه اي، پنهاني و ....طرفين آماده اعلام
توافق بر روي کليات بودند ، جان کري به دستور مستقيم کاخ سفيد و به واسطه قول و قراري
که سران آل سعود جهت ايجاد اخلال در قيمت نفت اوپک به واشنگتن دادند، بازي را در دقيقه
90 بر هم زد! کاخ سفيد در عرض يک چشم به هم زدن ، سلسله دستاوردها و توافقات صورت گرفته
در جريان سلسله مذاکرات هسته اي را ناديده انگاشت و در غياب هميشگي داور بازي، سوت
پايان را در ميان بهت و حيرت تماشاگران به صدا درآورد! در جريان مذاکرات ژنو 2 ( مذاکرات
آبانماه سال 1392) نيز لوران فابيوس وزير امور خارجه فرانسه به دستور مستقيم لابي
"سوسيال -صهيونيسم" در کشورش و همچنين پس از خط و نشان کشيدنهاي اعراب منطقه
در خصوص آسيب ديدن قراردادهاي تسليحاتي مشترک آنها و پاريس، به يکباره با ضربه اي محکم
ساق پاي بازيگران حاضر در ميدان را نشانه گرفت و در دقيقه 90 بازي را بر هم زد! در
اينجا نيز به مانند هميشه داوري نبود که با نشان دادن کارت قرمز اين بازيگر ياغي را
از ميدان اخراج کند!
شايد همين دو مثال براي درک حساسيت بازي هسته اي ما در دقيقه
90 کافي باشد، هر چند که ديگر اعضاي 1+5 نيز در بازي دقيقه نودي خود دستکمي از واشنگتن
و پاريس نداشته اند! ترکيب " بيش فعالي" و " بي حوصلگي" ديگر اعضاي
1+5 در جلسات سريالي مذاکرات هسته اي همواره آزاردهنده بوده است. ديگر بازيگران
1+5 ، در يک جلسه از مذاکرات عملگرا و پيشرو در جلسه اي ديگر، منزوي و بازدارنده بوده
اند.اگر يک ناظر بيروني و بي طرف به بررسي رفتار تک تک اعضاي 1+5 در سلسله مذاکرات
هسته اي بپردازد، به اين نتيجه مي رسد که نمايندگان آنها داراي نوعي " افسردگي
دو قطبي ديپلماتيک" بوده و رفتار آنها در هر دور از مذاکرات متاثر از حال دروني ( همان انگيزه هاي بيروني آنها!) تغيير کرده است.
2- طرف مقابل به طور طبيعي ظرفيت بالقوه و بالفعل زيادي در تغيير
بازي خود در دقيقه 90 دارد. بديهي است که در چنين شرايطي ما نيز بايد خود را براي مقابله
با " تغيير ناگهاني بازي رقيب" آماده کنيم.
هم اکنون کمترين تضميني وجود ندارد که رقيب ما در دقيقه 90 مذاکرات هسته اي دست به آشوب ، تخريب و بر هم زدن بازي نمي زند. حال در اين ميان تکليف دستگاه
سياست خارجي کشورمان چيست؟
" ادامه بازي با گارد بسته " ، آن هم در مسير " مديريت
رفتار دشمن" تنها راهکار ما در اين برهه تعيين کننده محسوب مي شود. زماني که ما
از استراتژي " مديريت رفتار دشمن " سخن مي گوييم، يعني هدف ما از مذاکرات
هسته اي " تبديل کردن دشمن به دوست" يا " آغاز روند همگرايي با آمريکا"
نيست، زيرا بر اساس تضادهاي آنتاگونيستي موجود در شالوده سياست داخلي و خارجي طرفين،
اساسا چنين هدفي دست يافتني نيست. از سوي ديگر، " ادامه بازي با حفظ گارد بسته"
به معناي در نظر گرفتن همه خطوط قرمز، احتمالات، ابزارها، راهکارهاي اضطراري، رويکردهاي
اقناعي در قبال مخاطبان و ....در اين مرحله حساس و تعيين کننده است.
3- در اين لحظات حساس نه تنها نبايد ذره اي عقب نشيني از خطوط
قرمز تعيين شده صورت گيرد، بلکه " احساس عقب نشيني از اين خطوط" نيز نبايد
به رقيب منتقل شود. در صورت انتقال اين احساس به صورت خواسته يا ناخواسته، اعضاي
1+5 و مخصوصا ايالات متحده آمريکا انگيزه بيشتري براي بر هم زدن بازي در دقيقه 90 پيدا
خواهند کرد. در اين ميان، هرگونه نتيجه گيري در پايان بازي منوط به اراده واقعي طرف
مقابل و پذيرش حقوق هسته اي کشورمان در مذاکرات خواهد بود. به عبارت بهتر، دولت و دستگاه
سياست خارجي کشورمان بايد به گونه اي با رقيب سوء سابقه دار خود مواجهه کند که کل
هزينه هاي بر هم زدن بازي در دقيقه 90 و هرگونه زياده خواهي در حوزه هاي اختلافي( اعم
از فني،حقوقي و سياسي) را متوجه رقيب کند.در اينجا، جمهوري اسلامي ايران نه به لحاظ
زماني و نه به لحاظ راهبردي، مقيد به " امضاي توافق نهايي" تا ماه مارس يا
حتي تيرماه نيست، بلکه صرفا مقيد به " مشخص کردن تکليف مذاکرات" است.امضاي
توافقنامه نهايي معلول و مرهون اتخاذ تصميمي عقلاني از سوي طرف مقابل خواهد بود. به
نظر مي رسد هنوز اين تصميم عقلاني هنوز در طرف مقابل به فعليت تام و کامل نرسيده است.
همچنين ، اين ايالات متحده آمريکاست که توافق صورت گرفته در
آذرماه امسال را ناديده انگاشته و به جاي " تيرماه سال 1394"، " اسفندماه
سال 1393 " را به دقيقه 90 بازي تبديل کرده است. بنابراين در صورت ترک بازي توسط
طرف مقابل به بهانه عدم توافق، مسئوليت بر هم زدن توافق هسته اي جمعي آذرماه امسال
به طور مستقيم بر عهده واشنگتن و متحدان آن خواهد بود.
جمهوري اسلامي ايران در طول يکسال و نيم اخير فرصت لازم را براي
پذيرش حقوق هسته اي کشور و درک خطوط قرمز قانوني ترسيم شده به طرف مقابل داده است.
اين بار ، اعضاي 1+5 بايد متوجه باشند که " آخرين فرصت " براي تصميم گيري
واقعي از سوي آنها فرا رسيده است. اگر در ماراتن اين بازي نيز آمريکا و ديگر اعضاي
1+5 بنا به هر دليلي نخواهند يا نتوانند تصميم لازم را جهت امضاي توافق نهايي اتخاذ
کنند، خود مسئول عواقب و تبعات شکست مذاکرات خواهند بود.اظهارات حکيمانه رهبر معظم
انقلاب در خصوص ابعاد و حدود و ثغور توافق هسته اي، تکليف طرف مقابل را به صورت کامل
مشخص کرده است. اين سخنان تعيين کننده سبب شد تا دو تاکتيک " خريد زمان"
و " دفرمه کردن ساختار توافق نهايي " از طرف مقابل سلب شود. اين خلع سلاح
تاکتيکي غرب نقش بسيار مهمي در تنظيم رويکرد و رفتار اعضاي 1+5 در مذاکرات هسته اي
اخير داشته است. در چنين شرايطي اعضاي 1+5 و در راس آنها ايالات متحده آمريکا بيش از
پيش خود را در معرض قضاوت افکار عمومي دنيا مي بينند. فراموش نکنيم که " بازي
هسته اي ايران و اعضاي 1+5"، اگرچه تحت تاثير ساختار نادرست حقوقي حاکم بر سازمانهاي
بين المللي داوري بي طرف و منصف ندارد، اما ميلياردها تماشاگر در سرتاسر دنيا مشغول
رصد اين بازي هستند.