در روزهای پر از سکوت و خالی از سوژه روزنامهها، کیهان هم وارد ماجرای پولهای کثیف سیاسی شده است. مذاکرات هستهای، انتخاب رئیس جدید برای مجلس خبرگان و چرایی تغییر موازنه در بین گروههای مختلف اصولگرا، دیگر مطالب مهم روزنامههای دوشنبه است.
کد خبر: ۴۸۲۰۸۱
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 09 March 2015
کد خبر: ۴۸۲۰۸۱
|
۱۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 09 March 2015
|
22332 بازدید
22332 بازدید
در روزهای پر از سکوت و خالی از سوژه روزنامهها، کیهان هم وارد ماجرای پولهای کثیف سیاسی شده است. مذاکرات هستهای، انتخاب رئیس جدید برای مجلس خبرگان و چرایی تغییر موازنه در بین گروههای مختلف اصولگرا، دیگر مطالب مهم روزنامههای دوشنبه است. ورود کیهان به ماجرای پولهای کثیف سیاسی
پس از چند روز سکوت روزنامههای اصولگرا در موضوع ورود پولهای کثیف به صحنه رقابتهای سیاسی، کیهان با حمله به برخی چهرههای دولتی و اصلاحطلب وارد این ماجرا شده است.
کیهان در مطلبی که نام آن را گزارش مستند از «رد پای پولهای کثیف در اردوگاه مدعیان اصلاحات» گذاشته، نوشته است: استقبال افراطیون مدعی اصلاحطلبی و اعتدالگرایی از اظهارات فاقد سند رحمانی فضلی در نوع خود جالب توجه بود چه اینکه همین طیف ماههاست خیز برداشته و رئیس جمهور را تحت فشار شدید گذاشتهاند تا رحمانی فضلی را از وزارت کنار بزند. همین محافل پیش از این مدعی بودند رحمانی فضلی سهمیه علی لاریجانی رئیس مجلس در دولت است (!) اما اعتراض لاریجانی به رحمانی فضلی غیر از این ادعا را ثابت میکرد.
رئیس مجلس در واکنش به سخنان رحمانی فضلی گفت: اخیراً یکی از وزرا دو بار مطلبی دال بر ورود پولهای قاچاق به ساختار قدرت مطرح کرده است. اگر اطلاعی از چنین انتقال پولی در انتخابات اخیر دارند که آنها را به قدرت رسانده اعلام کنند، این گونه گرد و مبهم حرف زدن چه فایدهای جز ایجاد شبهات بلاوجه برای کشور دارد مگر مملکت قانون ندارد، اگر کسی از این گونه اقدامات اطلاعی دارد باید در اختیار قوه قضائیه قرار دهد تا رسیدگی شود.
کیهان پس از مرور برخی مواضع فعالان سیاسی در این باره، در بخش دیگری از گزارش خود نوشته: متعاقب این اظهارات اکبر ترکان مشاور رئیس جمهور با سایت مدعی اصلاحطلبی ندای ایرانیان مصاحبهای کرد که از سوی برخی نشریات زنجیرهای آلوده به پولهای کثیف برجسته شد. او ادعا کرد سال ۹۴ سال افشای کسانی است که میخواهند با پولهای کثیف وارد بازی سیاسی شوند. اینکه ما سکوت کنیم و چیزی نگوییم و نقاب از چهره کسی برنداریم درست نیست.
ترکان در پاسخ به اینکه اگر دولت یازدهم نتواند وعدههایش را عملی کند، قطعاً در سال سوم حرکت خود تضعیف خواهد شد، خاطرنشان کرد: کسانی که تا دیروز دستشان در جیب دولت بود و امروز این دست کوتاه شده است مانع حرکت ما هستند، هر جا ما به نقطه کانونی فسادهای آنها میرسیم سر و صداها بلند میشود.
این نوع فرار به جلو در حالی است که اگر مدعیان اصلاحطلبی و اعتدال صادقانه با افکار عمومی برخورد کنند باید درباره ابهامات شرکت نفتی پتروپارس، قرارداد آلوده کرسنت، رشوه هنگفت شرکت نفتی استات اویل، پولشویی در دانشگاه آزاد، زد و بند گسترده با مفسدانی چون شهرام جزایری و کلان بدهکارانی که بدهی معوقه آنان از دوره اصلاحات تا امروز به۶۵۰۰میلیارد تومان رسیده و رانت ۶۵۰ میلیون یورویی به بهانه واردات کنجاله توضیح دهند. یک دهه پیش از این در حالی که شرکت نفتی پتروپارس در انگلیس به ثبت رسیده و از لحاظ دولتی و خصوصی بودن بلاتکلیف بود، حدود ۸ میلیارد دلار قرارداد نفتی بدون برگزاری مناقصه به این شرکت نورچشمی (وابسته به آقایان بهزاد نبوی و ترکان و...) واگذار شد حال آنکه اگر شرکت دولتی بود بهزاد نبوی به عنوان نایب رئیس مجلس نمیتوانست رئیس هیئت مدیره آن باشد و اگر خصوصی بود ـ که ظاهرا چنین مینمود ـ دور زدن قانون مناقصه و واگذاری یک امتیاز هنگفت چه مفهومی میتوانست داشته باشد. همان زمان آقای ترکان منطقی را عرضه کرد مبنی بر اینکه اگر جایی رانتی قرار دادیم و کسانی ثروتمند شدند نباید آنان را موآخذه کنیم!
اما مهمتر از ابهامات حقوقی پتروپارس، پورسانتها و رشوههای هنگفتی بود که در دوره اصلاحات در ازای واگذاری برخی قراردادهای کلان نفت و گاز از سوی برخی عناصر مدعی اصلاحات و سازندگی دریافت میشد که نمونه آن رشوه ۵ میلیون دلاری استات اویل به آقای م-ه و شرکا بوده است. همچنان که برخی متولیان وزارت نفت قرارداد کرسنت را با ۱۴ برابر زیر قیمت به مدت ۲۵ سال به طرف اماراتی واگذار کردند، چون پورسانتهای هنگفت گرفته شده بود. کار به جایی رسید که صدای برخی نمایندگان دوم خردادی از وضعیت مدیریت وزارت نفت درآمد. آنها میگفتند ظرف ۵ دقیقه برخی قراردادهای نفتی میلیارد دلاری واگذار میشود و مجلس را دور میزنند. علیاکبر محتشمیپور رئیس فراکسیون دوم خرداد پس از آنکه مدیریت وزارت نفت و مسائل پتروپارس را فاجعه خواند، سکوت اختیار کرد و در برابر اصرار خبرنگار روزنامه انتخاب این شعر را خواند که «هر که را اسرار حق آموختند- مهر کردند و دهانش دوختند». آن زمان آقای روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی با رئیس دولت اصلاحات مکاتبه و از اینکه وزیر نفت اطلاعات قرارداد کرسنت را برای رسیدگی ارائه نمیکند و مفاد این قرارداد خطرناک است، ابراز نگرانی کرد.
نمونههای مشابه زد و بند و پولهای کثیف و پولشویی را باید در سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و دانشگاه آزاد جستوجو کرد که سر از فضاسازی انتخاباتی در سالهای ۸۴ و ۸۸ درآورد. آیا این قبیل رخدادهای مکرر افراطیون را مدعی اصلاحطلبی حاضرند تا عمق آن بکاوند یا از شیرمادر حلالتر میشمارند و تاروپود رسانهها و احزاب آنان آلوده به همین پولهای کثیف است؟» به راستی شهرام جزایری کدام مدعیان روزنامهدار اصلاحطلبی در مجلس ششم را با پول خرید و در همان مجلس مدعی اصلاحات، عدم اخذ وثیقه برای وامهای کلان بانکی را به تصویب رساند؟! بررسی چرایی تغییر موازنه سیاسی در میان اصولگرایان
روزنامه اصلاحطلب اعتماد که در ماههای گذشته، به تحولات سیاسی در میان اصولگرایان بیشتر از تحولات مربوط به اصلاحات علاقهمند بوده، امروز هم به این موضع پرداخته است.
اعتماد در مطلبی با تیتر «فقدان آیتالله مهدوی کنی و افزایش تحرک تندروها» نوشته: محسن غرویان، فعال سیاسی اصولگرا گفت: تعابیر سبک عدهای افراطی علیه آیتالله هاشمی نمیتواند خللی در جایگاه ایشان ایجاد کند. وی با اشاره به انتخاب رییس مجلس خبرگان رهبری عنوان کرد: اهمیت مجلس خبرگان به جهت اهمیت مساله رهبری در جمهوری اسلامی ایران است. بر همین اساس گرایش فکری حاکم بر خبرگان میتواند بر کشور تاثیرگذار باشد. آیتالله هاشمی به دلیل مواضع فکری و نفوذ در معادلات سیاسی و شخصیت فراجناحی که دارد از جایگاه ویژهای در خبرگان رهبری برخوردار است.
این فعال سیاسی اصولگرا تأکید کرد: جایگاه آیتالله هاشمی و اعتماد رهبری به وی و سابقه بیش از نیم قرن دوستی با ایشان و جایگاه آیتالله هاشمی نزد امام راحل در تاریخ ثبت شده و روشن است و هیچ گروهی نمیتواند این واقعیت تاریخی را انکار کند. غرویان با بیان اینکه جناح افراطی مشی اعتدالی آیتالله هاشمی را هیچگاه بر نمیتابد، گفت: افراطیون به خوبی میدانند آیتالله هاشمی در صحنه سیاسی تأثیرگذاری بسزایی بر جهت گیریها دارد. همین موضوع حساسیت انتخاب رییس مجلس خبرگان را بیشتر میکند، ضمن اینکه در این دوره فقدان آیتالله مهدوی کنی که مشی اعتدالی داشت، زمینه را برای تحرکات بیشتر تندروها فراهم کرده است. وی با اشاره به هجمههای روزهای اخیر علیه آیتالله هاشمی عنوان کرد: آیتالله هاشمی از ارکان نظام و انقلاب است. اینجایگاهی نیست که تنها با سرمقاله عدهای تندرو تنزل پیدا کند. تندروها باید حد خود را بشناسند.
اعتماد در مطلبی دیگر تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که «نیاز امروز اصولگرایان چیست؟»
مجتبی حسینی در مطلبی مفصل در این باره نوشته است: اصلاح طلبان این روزها برای برخی چهرههای اصولگرایان، محبوب شدهاند. این حب اما نه از ته دل که از سر استیصال و اضطرار است. سران اصولگرا در معادلات سیاسی خود به نقطه یی رسیدهاند که برای دستیابی به ائتلاف حداکثری در انتخابات مجلس و وادار کردن همه گروههای اصولگرا به پذیرش این ائتلاف نیاز به حضور پررنگ اصلاح طلبان در این بازی سیاسی دارند. درخواست اخیر محمدرضا باهنر از اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس را از همین منظر میتوان مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. هر چند درخواست باهنر از اصلاح طلبان هرگز به مذاق برخی اصولگرایان نزدیک به دولت سابق خوش نیامده است اما واقعیتهای موجود در اردوگاه راست نشینهای سیاسی ایران حاکی از آن است که تغییر واگراییها و انشقاقها در این جناح سیاسی نیاز به عاملی دلهره آور و ترسناک دارد تا گروههای اصولگرا در هم نشینیها و مذاکرات با خود دست از سقف مطالباتشان برداشته و در نهایت به یک نقطه مشترک برسند. اما به واقع اصلاحطلبان چگونه میتوانند در انتخابات مجلس آینده وارد کارزار رقابت سیاسی شوند؟ آیا شرایط برای حضور و رقابت آنان با جناح راست مهیاست؟ آیا درخواستی که این دسته از اصولگرایان از اصلاح طلبان دارند تنها برای نجات گفتمان اصولگرایی و حذف نشدن از سازوکار قدرت است؟ آیا چرخش مواضع سران راست سنتی در قبال اصلاحات، میتواند به نوعی معامله سیاسی و عقب نشینی استراتژیک تعبیر شود؟ آیا پذیرفتن شروط اصولگرایان از سوی اصلاح طلبان برای سران این جریان سیاسی میتواند به معنای عقب نشینی از مواضع گذشته باشد؟ و اینکه آیا به واقع پشت دری که برخی اصولگرایان به اصلاح طلبان نشان میدهند، خبری هست یا خیر؟
برای پاسخ به این سؤالها و رمزگشایی از «خواهش» سیاستمدارانی همچون باهنر باید گفت دو رویکرد متفاوت در میان اصولگرایان نسبت به فعالیت انتخاباتی اصولگرایان وجود دارد: اصولگرایانی که نگاهی ابزاری به اصلاحطلبان دارند و اصولگرایانی که قائل به حذف کامل اصلاح طلبان از چرخه سیاست ورزی اصلاحطلبانند.
اصولگرایانی همچون باهنر به خوبی از پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان و نقاط ضعف اصولگرایان آگاهی دارند. همین آگاهی از فرصتهای اصلاح طلبان و ضعفهای موجود در اردوگاه اصولگرا باعث شده تا آنان «راهبرد ترس و واهمه» را برای سربازان اصولگرا که سخت تن به وحدت و ائتلاف میدهند را دنبال کنند. در تفسیر و تحلیل لایههای مختلف راهبرد فوق الذکر ضروری است به این مساله اشاره کرد که جریان اصولگرایی در حال حاضر در وضعیت انتقالی و تغییری خاصی به سر میبرد که در صورت درست مدیریت نشدن امکان انهدام گفتمان اصولگرایی را بالامی برد. وضعیتی که خود منبعث شده از سه عامل است و تا آنالیز نشود امکان تحلیل راهبرد فوق الذکر میسر نمیشود:
۱) اصولگرایان نمیتوانند مسئولیت اقدامات احمدینژاد طی سالهای قبل را بر عهده بگیرند. این در حالی است که دولت سابق در منظر افکار عمومی یک دولت اصولگرا به شمار میآید. اصولگرایان در مقطعی که احمدینژاد بر مصدر ریاست جمهوری نشسته بود هم در قدرت بودند و هم نبودند. در این «بود» و «نبود» نوبت خویش را در این تداول قدرت از دست دادند و در همین بازه زمانی هم نتوانستند برنامههای خویش را به اجرا درآورند.
۲) فقدان رهبری و ایفای نقش برادر بزرگتر که با درگذشت دو چهره کلیدی تعادل بخش جناح یعنی مرحومان عسگراولادی و مهدوی کنی رخ داد تا رشته تسبیح اصولگرایی پاره شود و چند پارگیهای فعلی در اردوگاه اصولگرایان خودنمایی کند.
۳) جریانات تندرو درون جریان اصلی اصولگرایی که البته سابقهای بیش از١٠ سال ندارند با برخورد مسامحه گرانه رهبری اصولگرایان، مدعی رهبری این جریان سیاسی و در نتیجه برای کلیت گفتمان اصولگرایی عاملی بحران ساز شدهاند تا جایی که اقلیتهای عناصر این دسته از اصولگرایان، معتدلین این جناح را بارها و بارها برای رسیدن به تفاهم درونی به دردسر انداخته است. بازی برد ـ برد هاشمی در خبرگان
شایان ربیعی در سرمقاله ابتکار نوشته: آیتالله هاشمی رفسنجانی بارها نشان داده در صورتی که شرایط اقتضا کند، در سیاست کشور میدانداری خواهد کرد. حضور آیتالله در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و سخنان وی پیش و پس از بهتآورترین رد صلاحیت تاریخ انقلاب اسلامی، به خوبی نشان دهنده آمادگی این چهره اثرگذار برای تعدیل فضا و سپهر کلان سیاسی کشور در هر شرایطی است. در شرایط کنونی نیز نزدیکان آیتالله بارها تأکید کردهاند که اگر در این دوره از انتخابات ریاست مجلس خبرگان برخی افراطیون که آقای هاشمی مسوولیت آنها در خبرگان را به صلاح نمیداند، کاندیدا شوند، ایشان هم اقدام خواهد کرد. اگرچه برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که حضور آیتالله هاشمی شاهرودی برای نامزدی ریاست خبرگان، محتمل است اما با نزدیک شدن به زمان انتخابات، گمانهزنیها ضمن تایید تلاش مضاعف گروههای مخالف هاشمی برای تصاحب این صندلی، حاکی از احتمال قریب به یقین حضور رییس مجمع تشخیص مصلحت در میدان رقابت است.
بیشتر رسانهها اعتقاد دارند که طیف مدنظر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، متشکل از افراد نزدیک به آیتالله مصباح یزدی، آیتالله محمد یزدی و آیتالله احمد جنتی یا خود این افراد هستند.
با این اوصاف، رقابت احتمالی هاشمی رفسنجانی با نمایندگان این طیفها در حالی انجام خواهد شد که انتخابات هیات رییسه مجلس خبرگان در سال ۸۷ با پیروزی هاشمی رفسنجانی در برابر محمد یزدی – ۵۱ رأی به ۲۶ رأی – انجامید.
حتی انتخابات دوره بعد از آنکه با کناره گیری هاشمی رفسنجانی و ریاست مهدوی کنی رقم خورد نیز همین امر را تأیید میکند، زیرا آیتالله مهدوی کنی بعد از آن انتخابات و کسب ۶۳ رای موافق در نخستین نطق خود به عنوان رییس خبرگان، تأکید کرد: «آیتالله هاشمی رفسنجانی ریاست خبرگان را به من تفویض کردند».
این یادآوریها یکی از عوامل مؤثر در پیش بینی پیروزی دوباره هاشمی رفسنجانی در صورت کاندیدا شدن چهرهای غیر از هاشمی شاهرودی است.
نکته قابل توجه این است که تأکید بر تصمیم گیری هاشمی رفسنجانی بعد از روشن شدن داوطلبان دیگر نیز مشخص میکند که اگر هاشمی شاهرودی به میدان بیاید میان دو هاشمی رقابتی صورت نمیگیرد و در غیر این صورت شاهد رقابت هاشمی رفسنجانی با یزدیها خواهیم بود.
رقبای هاشمی به خوبی میدانند که رقابت با آیتالله و شکست احتمالی در این رقابت، میزان اثر و نفوذ آنان را در مجلس خبرگان کمرنگتر از پیش خواهد کرد و این موضوع آنها را در مواجهه با انتخابات پیش رو دچار یک موقعیت منحصربفرد کرده است؛ آنان دو راهکار دارند، یا از تلاش برای ریاست دست بردارند تا گزینه معتدلی همچون آیتالله شاهرودی میدان داری کند و یا ریسک رقابت با کسی را به جان بخرند که پیروزیاش، به منزله ترمز برخی «رفتارهای خاص» است.
باید دید مجموعه جامعتین که بعد از فوت مهدوی کنی، از هاشمی شاهرودی برای ریاست این مجلس حمایت کردند از ریاست او در انتخابات پیش رو نیز حمایت خواهند کرد یا ترجیح میدهند که با کاندیداتوری آیتالله یزدی و یا آیتالله جنتی، هاشمی رفسنجانی را به مصاف بطلبند.
رفتار آیتالله هاشمی در زمانهای مانده تا انتخابات، در واقع یک بازی برد ـ برد را پیش از انتخابات برای وی رقم زده است، در واقع یا گزینه معتدل هاشمی شاهرودی برنده انتخابات است که مد نظر آیتالله هاشمی نیز است و یا رقابت بر سر دو جناح هاشمی رفسنجانی و مخالفان وی شکل خواهد گرفت که تجربه نشان داده پیروز همیشگی این مصاف، طیف معتدل هاشمی رفسنجانی است.