تا میخواهیم اوج نابسامانی چهارشنبه سوری را توصیف کنیم، آن را با جنگ تشبیه میکنیم ولی یادمان میرود همین تشبیه را مد نظر قرار داده و به تناسب آن، با مشکلاتی که به این جشن باستانی چسبیده، مقابله کنیم.
به گزارش «تابناک»، سالیان سال است که شب آخرین چهارشنبه سال، کابوس زندگی خیلیها شده و انبوه رویدادهای تلخی که در این شب در سالیان متمادی رخ داده و به ثبت رسیده، نگرانیهای فراوانی را سبب شده است، ولی هنوز تمامی تلاشمان برای امن کردن این شب، جز هشدار و تهدید متخلفان به برخورد قانونی نیست.
هر سال در آستانه چهارشنبه سوری، یا اینقدر از عیب و اشکالات همراه شده با آن سخن میگوییم و حتی از مسخره کردن این جشن باستانی با عناوینی چون «چهارشنبه سوزی» هم ابایی نداریم تا بلکه عدهای قید حضور در خیابانها را در این شب بزنند و یا با تمام توان قانونی به میدان آمده و از دستگیری و محاکمه متخلفان و خطرسازان در این شب میگوییم تا بلکه به این روش، امنیت را در این شب تأمین نماییم؛ اما خوب میدانیم که هیچ یک این راهکارها نتوانسته مانع آسیب رسیدن به برخی هموطنانمان در این شب شود.
آیا زمان آن نرسیده که راهکارهایمان را تغییر دهیم؟ آیا روش مؤثرتری برای حفاظت از مردم در مقابل حوادثی که در این شب ممکن است رخ دهد، وجود ندارد؟
پیش از پاسخ دادن به این سؤالات، باید تأکید کنیم که نهادهای قانونی و امنیتی مانند نیروی انتظامی، باید تمام توان خود را برای امنیت شهروندان در این شب به کار گرفته و چه بسا وعده برخوردهای شدید با متخلفان را هم بدهند و از سوی دیگر، تکرار و بازخوانی حوادث تلخی که چهارشنبه سوریهای گذشته رخ داده نیز، راهکار خوبی برای نشان دادن خطرات است، ولی محدود ماندن به این راهکارها اشتباه است.
با این پیش فرض، وقت آن رسیده که به ابتدای بحث بازگردیم؛ آنجا که میبینیم خیلیها اوضاع و احوال شهرها در این شب را بیشباهت با صحنه جنگ نمیدانند؛ یعنی به رغم حضور پر رنگ پلیس و تمامی هشدارها درباره خطرات ترقه بازی و آتش بازی و...، باز چهارشنبه سوری به یکی از ناامنترین شب های سال تبدیل شده و هیچ شباهتی به جشن باستانی ندارد.
اکنون کافی است به این پرسش دقت کنیم که اگر واقعا عرصه شهرها، صحنه نبرد و جنگ شود، چه خواهیم کرد؟ آیا فرار خواهیم کرد و به خانههایمان خواهیم رفت تا جنگ طلبان هرچه میخواهند بکنند؟ به نظر این راهکار عاقلانهای نیست، پس چرا اغلبمان راضی میشویم که فرزندان دلبندمان در این صحنه جنگ بیرون باشند و ما خانه نشینی کنیم؟
بیایید جور دیگری به ماجرا بنگریم؛ از زاویه دید نوجوانان و جوانانی که نه از سر و صدای ترقه بدشان میآید و نه هیچ فیلم و برنامه تلویزیونی به اندازه آتش بازی برایشان هیجان آور است؛ همان نوجوانان و جوانانی که تجربه اندکی دارند، دوراندیش نیستند و حتی نمیتوانند شدت خطر را شناسایی کنند و به همین دلایل، در معرض خطرات فراوانی هستند.
از دید این افراد، چهارشنبه سوری هر چه بیشتر پر سروصدا برگزار شود، اتفاق باشکوه تری رخ داده و بر این اساس تمامی تلاششان را برای بخشیدن این شکوه (!) به این شب به کار میگیرند و در این مسیر نهایت همراهی بزرگتر را هم به دست میآورند، زیرا بزرگترها فرار را ترجیح دادهاند!
بدین ترتیب، هرچه بزرگترها ترجیح دهند چهارشنبه سوری را به دور از هیجانات دلخواه کودکان، نوجوانان و جوانان سپری کنند، به احتمال بروز حوادث دردناک افزودهاند؛ گویی میدان جنگ را به افراد بی فاقد تجربه سپردهاند و توقع دارند حادثهای رخ ندهد و عجیبتر اینکه این رفتار غیر مسئولانه، مورد توجه نهادهای انتظامی هم قرار نگرفته، وگرنه به جای تشویق مردم به ماندن در منزل، تلاش میکردند همه را به خیابان بیاورند.
به عبارت بهتر، به جای آنکه به این نکته توجه کنیم که با حضور بزرگترها در کنار نوجوانان و جوانان، چهارشنبه سوری از اتفاقات خطرناک پاک شده و احتمالا آیینهای خوب باستانی در آن احیا خواهد شد، تمامی توجهمان را به این مهم معطوف کردهایم که چهارشنبه سوری را خطرناک توصیف کرده و میدان جنگ را به کسانی بسپریم که دشمن سلامت دلبندانمان نباشند، دوستشان نیستند!