چند سال بعد‚ از فیلم درام بریتانیایی زندان محور Starred Up با درون مایه های خشونت و به گوش امریکایی ها‚ با ابهام نسبی‚ به عنوان فیلمی یاد می شود که بازیگر جدیدی به نام جک اکانل را به دنیای سینما معرفی کرده است. بازیگری خوش چهره به تناسب بشکه ی باروت مستحکم ساخته شده و چشمانی همانند چشمان بیدار جانوران؛ کسی که مدتی را در قاب تلویزیون در سریال Skins در نقش مکمل ظاهر شده است و اینک بازی او در نقش پسری فوق خشن و جامعه ستیز در زندان، تقلیدی از روحیات جنگندگی و تغییر موقعیت های سریع منتسب به James Cagney محسوب می شود. به راحتی می توان حدس زد که چرا انجلینا جولی او را به عنوان راس گروه بازیگران در اقتباس سینمایی از پرفروش ترین داستان مربوط به نجات از مرگ‚ انتخاب کرده است.
Starred Up به خودی خود‚ فیلمی نیرومند با عواملی اشناست که به دلیل تصاویر دقیق و جزئیات مربوط به زندگی در زندان های بریتانیا‚ جالب توجه نیز محسوب می شود و اگر ارزوی به نمایش در امدن در فستیوال های فراتر از ایالات متحده را دارد‚ داشتن زیرنویس از ملزومات ان است.
سینمایی ترین صحنه ی توقیف در فیلم که توسط مکنزی- کارگردان فیلم درگیرانه ی افسارگسیخته ی Young Adam و فیلم سرکش و اشفته ی Spread- کارگردانی شده‚ بدون شک صحنه ی ابتدایی است; جایی که فرایند حضور اریک جوان با بازی اکانل در زندان‚ به طور کامل و مستند شرح داده می شود- به دلیل تیراندازی در بلفست- در حالی که در حالتی برهنه مورد بازجویی قرار می گیرد‚ لباس های زندان را به تن می کند‚ از میان درهای بسیاری به سمت پایین تالار های ورودی مشابه‚ اسکورت می شود تا وقتی که به سلول انفرادی در قسمت پرمخاطره زندان می رسد. وقتی در‚ با ضربه ای به روی اتاق زردرنگ، با پنجره ای مرتفع و مبلمان ضعیف باز می شود، همه چیر صریح و روشن به نظر می اید.
اریک که به زندگی یکنواخت عادت کرده است‚ به دلیل مرگ مادر و حبس طولانی مدت پدرش‚ بیشتر دوران جوانیش را در به نوعی اموزشگاه ایالتی گذرانده است. عنوان فیلم مربوط به زندانیان فوق خطرناک زیربیست و یک سال می شود که به تسهیلات بزرگسالان ارتقا می یابند و اریک به نظر واجد شرایط این ارتقاست؛ کسی که نیازمند مامورین زیادی در جهت رام کردن خشونت متداولش در درگیری هاست و از هر حقه ای استفاده می کند تا دستش در درگیری ها به عنوان فرد برنده بالا رود.
اریک بعد از این که یک زندانی سیاه پوست را عملا در نزاعی تن به تن می کشد‚ با گروهی از ان ها وارد اب داغ موقتی می شود در حالی که با جلسات گروهی درمان و معالجه که توسط داوطلبی ناکار ازموده- با بازی رابرت فرند- مدیریت می شود، مشکل دارد.
اما نقطه عطف داستان نوشته شده توسط جاناتان اسر- مشاور سابق زندان- مربوط به جنبش و تحرک غیرقابل پیش بینی میان اریک و پدرش نویل- با بازی خوب بن مندلسون- می شود؛ کسی که به همراه پسرش در این مکان محبوس است. به راحتی می توان دلیل خوی ستیزه جو و غضبناک اریک را فهمید، حتی اگر پدر پیرش به میزان گذشته‚ عضلاتی تهدید کننده نداشته باشد.
از آن جایی که بازیگران تحرکات اساسی داستان را در قالب حرکات فیزیکی به خوبی ایفا کرده اند‚ بیننده به راحتی می تواند مفهوم کلی فیلم را دریابد. اما به هرحال نمی توان از این نکته چشم پوشید که بیننده‚ بسیاری از معانی و نکات ظریف را نه تنها به خاطر لهجه ی غلیظ و مملو از اصطلاحات عامیانه‚ بلکه به خاطر یک سری ارجاعات و قرارگرفتن داستان بر مبنای زندان از دست می دهد و این باعث می شود که هر کسی نتواند با این قالب گفتگو، ارتباط برقرار کند. این که وقتی فیلمی را تماشا می کنید‚ متوجه شوید که قسمتی از معانی خوب و مهم فیلم را از دست می دهید، در واقع تجربه ای بی اثر محسوب می شود مانند تماشا کردن فیلمی بدون زیرنویس در قالب عامیانه از زبانی که تنها یک یا دو سال در مدرسه با ان سرو کار داشته اید.
اما اکانل در تمامی صحنه ها حضور دارد; کسی که بازیش به قدری معتبر و هیجان انگیز است که نمی توانید زمان حرکت بعدی او و ان چه قصد انجامش را دارد‚ حدس بزنید. اکانل چیزی بیشتر از یک نابغه ی خیابانی است; او یک نابغه ی فضای زندان است. ندامتگاه به نوعی ملک شخصی اریک محسوب می شود و اگر بر ان مالکیت ندارد‚ نحوه ی تعامل با ان را بلد است و راهش را در ان جا حتی به میزانی بهتر از زندانیان با سابقه ی طولانی‚ باز کرده است. این بازیگر به قدری پرانرژی است که گویی سیم هایی با جریان زنده در بدنش دارد و دنبال کردن دوران کاری او از این مقطع به بعد‚ می تواند جالب باشد.
و حرف اخر این که در فرایند تولید فیلمی متناسب با داستانی که هرگز فضای زندان را ترک نمی کند‚ ناهمواری هایی وجود دارد…
به تماشای خلاصه این فیلم در «تابناک» بنشینید