فکر میکردید سریال «در حاشیه» اینقدر جریانساز شود و نظرات موافق و مخالف بسیاری داشته باشد؟
فکر نمیکردم مردم اینقدر سریال را دوست داشته باشند و از آن استقبال کنند، اما تصور میکردم حواشی به دنبال داشته باشد. در حقیقت در این سریال ما افرادی را با حرفه پزشکی میبینیم که بسیار فانتزی تصویر شدهاند، با این پیششرط که از حرفه خاصی صحبت میکنیم. با وجود نظرات مختلف درباره سریال، اما اتفاق خوشحالکننده در مورد «در حاشیه» این است که بین مخاطبان جایش را پیدا کرده و خیلیها مجموعه را دنبال میکنند.
جالب است که مدتی قبل شنیدم خانم دکتری در اعتراض به این سریال گفته بود «آنقدر این سریال بیخود است که حتی یک قسمت از آن را هم ندیدم!» اصلا مگر امکان دارد که کسی سریال را ندیده و میداند که بیخود است! به هر حال تمام تلاش ما این بود که مردم چند دقیقهای با این سریال اوقات مفرحی را سپری کنند.
«هومن صحرایی»که شما نقش آن را ایفا میکنید، شخصیت مهمی در این سریال محسوب میشود و به نوعی نقش پزشک مثبت سریال را ایفا میکنید که میتواند نماینده بخش زیادی از پزشکان این جامعه باشد. نظرتان درباره شخصیتپردازی این نقش چیست؟
«هومن صحرایی» یک شخصیت فانتزی است. او تخصصی در این بیمارستان دارد و در رشتهای تحصیل کرده که شاید از بین میلیاردها نفر یک نفر پیدا شود که درگیر چنین بیماریای باشد. به نظر من، اگر مخاطبان این سریال به دقت آن را نگاه کرده باشند جایی برای دلخوری نیست، اینقدر همه چیز در این مجموعه حالت طنز و لطیفه دارد که به راحتی میتوان متوجه شد که تلاشی است برای اینکه مردم چند دقیقهای را شاد باشند و تفریح کنند. این سریال چیزی بیش از این نیست. «هومن صحرایی» هم در این سریال ویژگیهای خاص خودش را دارد، اینکه به هر حال صاحب تخصصی است که نمیتواند از آن استفاده کند و بعد ناچار میشود کتابهایش را حراج کند و از طرف دیگر شیطنتهای خاص خودش را هم دارد. اساسا شخصیتی است که عمق عجیب و غریبی ندارد. البته مقصودم از این حرف این نیست که شخصیتپردازی نشده؛ در واقع شخصیت به گونهای طراحی شده که مناسب یک مجموعه ٩٠ قسمتی است با تمام ویژگیهای شخصیتی که در سریال میبینید.
سیامک انصاری عموما شخصیت کت و شلوارپوشیده و عصا قورتداده سریالهای مدیری است؛ شخصیتی که ممکن است در ظاهر در آثار مختلف به هم شبیه باشد اما عملا با تنوع و رنگآمیزی در هر اثر نسبت به اثر دیگر بسیار متفاوت ظاهر میشود. از چه راهی به شمایل مورد نظرتان در کار میرسید؟
قطعا اگر اینطور است که شما میگویید یک بخش از آن به من برمیگردد و آدمهایی که اطرافم هستند. هر چند برخی خلاف نظر شما را دارند و معتقدند من خود را تکرار میکنم. به آنها هم حق میدهم که چنین تصوری داشته باشند. حتی خاطرم هست مهراب قاسمخانی در صفحه مجازیاش مطلبی راجع به من نوشته بود و کسی کامنتی زیر آن گذاشته بود که «آقای قاسمخانی چرا بیخود این آدم را گنده میکنی؟ به دوربین نگاهکردن که بازیگری نیست و هزار حرف دیگر...» این نظر، برایم جالب بود. طبعا سالهاست که من در این حرفه فعالیت میکنم و خواه ناخواه تجربههایی به دست آوردهام. بازیگری هم به این راحتی نیست. هر چند مردم آزاد هستند نظراتشان را بازگو کنند، اما ما با کسی سر جنگ نداریم. برخی شیوه بازی من را دوست دارند و برخی دیگر نه. کسی هم مثل شما فکر میکند که بازیهای من شبیه هم نیست، هر چند خودم هم همین حس را دارم و سعی کردهام بازیهایم در آثار مختلف با تغییراتی همراه باشد. منتها نقشی که در هر سریال یا فیلم به من سپرده میشود توسط تیم نویسندگان نوشته میشود و بخش زیادی از شخصیتپردازی در متن وجود دارد و بخش دیگر به بازیگران دیگری که همبازی من هستند هم برمیگردد. ارتباط من با همکارانم و کاری که در آن حضور دارم هر کدام شکل و شمایل متفاوتی به نقش میدهد. بعید میدانم کیانوش استقرارزاده «شبهای برره» به لحاظ شخصیتپردازی و بازی شبیه نیما زند کریمی «قهوه تلخ» باشد.
«در حاشیه» توانست بار دیگر گروه بازیگران طنزی را که کارهای موفقی از آنها، سالیان قبل از رسانه ملی پخش میشد و مردم با آن خاطره دارند، دور هم جمع کند. حضور شما، مهران غفوریان، محمدرضا هدایتی، جواد رضویان و البته مهران مدیری مقابل دوربین بیش از یک تیم موفق، کمی نوستالژیک هم به نظر میرسد...
بله، من این ترکیب را دوست و تعلق خاطر خاصی به آن دارم. همانطور که گفتید مردم پیشزمینه ذهنی نسبت به این گروه دارند و اینکه در این سالها با هم همکاری داشتیم؛ اینکه همه در یک سریال دورهم جمع شویم اتفاق بسیار خوب و شیرینی است، بهخصوص حضور مهران غفوریان که همیشه از کارکردن با او لذت میبرم.
البته اتفاق دیگری هم در این سریال رخ داده، اینکه این گروه خوشحال است. از نظر من این مهمترین اتفاق چند سال اخیر برای ماست. تجربه به من ثابت کرده هر کاری که پشت صحنه آن برای خودمان خوب نبوده و به نوعی سخت گذشته است، در نهایت کار هم درست از آب درنیامده و دقیقا هر کاری که پشت صحنه جذابی داشته و همه ما حس خوبی داشتهایم دقیقا اثر مثبت داشته و این حس به مردم هم منتقل شده است.
تجربههایی که برای شما چندان خوشایند نبوده، محصول شبکه نمایش خانگی است؟
بیشتر شبکه نمایش بوده، ما هیچ وقت بازخوردهایی از شکل سریالهای «در حاشیه»، «مرد هزارچهره» و «شبهای برره» را در شبکه نمایش خانگی تجربه نکردهایم. البته تا حدی «قهوه تلخ» این حس را برای ما داشت، چون اساسا از نظر من این محصول با سایر محصولات شبکه نمایش خانگی قابل مقایسه نیست. «قهوه تلخ» متأسفانه هم خود ما، هم باقی همکاران و دوستان ما را متوهم کرد. خود ما از فروش این سریال و استقبال مردم کاملا حیرت کرده بودیم که مگر میشود چنین فروشی در شبکه نمایش خانگی داشت؟ نه اینکه این آمار کاذب باشد، اتفاقا آمار واقعیای بود و ما هم از این اتفاق بسیار خوشحال بودیم. اما منظورم از متوهمشدن همکاران این است که سایر همکاران در شبکه نمایش خانگی نیز تصور کردند، میتوان به این آمار فروش رسید. در صورتی که به نظر من این اتفاق دیگر تکرار نخواهد شد.
تصور میکنم شیوه بازی شما در آثار کمدی، گونهای سخت از بازیگری است که اساسا هیچگاه مخاطب را وادار به خندیدن نمیکنید و عکسالعملهای شما مخاطب را غافلگیر میکند و عمدهترین دلیل محبوبیت شما هم این شیوه بازی است. باز هم به همان صحبت قبلیام برمیگردم که طبق همین الگو است که هر کار شما با دیگری متفاوت است؟
به هر حال ماجرای عجیبی است که بخواهید بین اینهمه شخصیت کمدی، جدی بازی کنید. سالها فعالیت من در حوزه کارهای کمدی ثابت کرده است که هیچگاه دوست نداشتهام «اکت کمدی» را من انجام بدهم. من «ریاکشن کمدی» دارم. این شیوه بازی است که طی ١٢سال تمرین کردم و اصولا به کارهای کمدی بازیگر مقابلم عکسالعمل نشان میدهم.
حضور شما در تلویزیون و سینما به واسطه بازی در آثار جدی بوده. خصوصا همکاری با زندهیاد رسول ملاقلیپور در مقام بازیگر و دستیار. اما به نظر میرسد به مرور بازی در آثار کمدی برایتان جدیتر شد و طی سالهای اخیر، جدا از چند فیلم معدود از قبیل «جرم»، «خانوم» و «دعوت» که نقشی جدی در آنها ایفا کردید، انتخابهایتان بیشتر کمدی بوده. دلیل این انتخاب صرفا علاقهمندی است؟
شاید بیشتر این روح من است که به این کار نیاز دارد؛ اینکه ناخودآگاه کار کمدی انتخاب میکنم. نه اینکه دوست نداشته باشم در نقشهای جدی بازی کنم، اما فکر میکنم علاقه من به آثار کمدی است که عموما به انتخاب اصلیام بدل شده.
طی این سالها بیشتر با مهران مدیری همکاری کردهاید، تا آنجا که در سریالی مثل «قهوه تلخ» که زمان فیلمبرداری طولانی هم داشت، حضور داشتید؛ در حالی که قطعا باید به پیشنهادهای دیگر جواب منفی میدادید و کنار این گروه میماندید. به نظر میرسد بعد از ١٢سال کار با مهران مدیری به سلیقه مشترکی هم رسیدهاید که بهراحتی حرف همدیگر را متوجه میشوید... .
همانطور که گفتید، در بسیاری از مواقع، فیلمبرداری برخی از سریالها زمان زیادی میبرد و بهنوعی سال ما را پر میکند. شاید دراینمیان سر کار دیگری هم حاضر شوم و به پیشنهاد دوستانی که به من لطف دارند، جواب مثبت دهم، مثل فیلم «دعوت» یا «بیپولی» که مابین تصویربرداری سریال زمانی پیش آمد که بتوانم در پروژه دیگری حضور داشته باشم. حتی بعد از «بیپولی» هم چندینبار قرار بود با حمید نعمتالله کار کنم که متأسفانه بهدلیل همین طولانیشدن سریالها اتفاق نیفتاد، چراکه عاشق کارکردن با حمید نعمتالله هستم و امیدوارم فرصتی پیش بیاید که بازهم با هم همکاری کنیم. درنهایت اینکه کارکردن با مهران مدیری همیشه برایم لذتبخش است و از آن استقبال میکنم.
متأسفانه اتفاقی که در سالهای اخیر در تلویزیون ما کمی مغفول مانده، تولید اندک آثار کمدی است و قطعا ویژهترین این آثار که در ذهن مردم ماندگار شده، متعلق به آثار مهران مدیری است. تصور میکنم خلأ ناشی از ساخت چنین آثاری، باعث میشود فاصله مردم با دیدن سریال و فیلمهای کمدی بیشتر و در نهایت مهمترین کارکرد کمدی که نقد است، به فراموشی سپرده شود. درنهایت مثل اتفاقی که شاهدش هستیم، هر نقدی در سریالهای طنز با سوءتفاهم همراه باشد. تا چه حد با این تلقی موافق هستید؟
شما بهعنوان یک مخاطب با فیلم سینمایی «دو صفر هفت» کاملا ارتباط برقرار میکنید و آن را بهعنوان یک ژانر پلیسی- جاسوسی میپذیرید. اما امکان ندارد سریال «فرندز» را بتوانند با دوبله فارسی به خورد ما ایرانیها بدهند؛ منظورم این است که کمدی بیش از هرچیز به فرهنگ عامه مردم هر کشور برمیگردد. تصور میکنم مردم هر کشوری دوست دارند کمدینهای کشور خودشان را ببینند. مقصودم در نوع سریالدیدن است نه فیلمهای کمدی. همانطور که گفتم، کمدی از فرهنگ نشأت میگیرد؛ اتفاقی که شما باید درباره آن پیشزمینه ذهنی داشته باشید. موضوع دیگر این است که فکر میکنم باید چندگروه بهطور مرتب با تشکیل یکسری کارگاه یا اتاق فکر، روی سوژههای مختلفی کار کنند تا تولید سریالهای طنز در تلویزیون ما مرتب جریان داشته باشد. اینکه کسی کار کند و تا مدتی خبری از ساخت سریال طنز در رسانه ملی نباشد، درست نیست.
خاستگاه شما تلویزیون است و کارهای اولتان را با تلویزیون آغاز کردید و چندسالی بود که از این مدیوم دور بودید. در بازگشت به تلویزیون، حالوروز این رسانه را چطور ارزیابی میکنید؟
قطعا تأثیر تلویزیون چیز دیگری است. هرچقدر در مدیومی مثل شبکه نمایش خانگی کار کنید و کارتان فروش فوقالعادهای هم داشته باشد، اما در تلویزیون احساس میکنید کار مهمتری انجام میدهید.
در مدت پخش سریال با مردم در ارتباط بودید و نظراتشان را شنیدید؟
خدا را شکر که بازخوردهای این سریال خوب است. مردم سریال را دوست دارند و با آن ارتباط برقرار کردهاند. چندوقت پیش بود که برای خرید به سوپرمارکتی رفتم و دیدم اکثر مشتریان سرشان به سمت تلویزیونی است که «در حاشیه» را پخش میکند و سرگرم دیدن سریال هستند. این لذتبخشترین اتفاقی است که میتوان دید.
برخی معتقدند «در حاشیه» با سایر کارهای مهران مدیری فاصله دارد و به یک تعبیر، سریالی تکرار است. نظر شما چیست؟
اکثر کسانی که با من در ارتباط بودند، معتقدند «در حاشیه» از قسمت اول مخاطبش را درگیر کرد. اما این را هم در نظر داشته باشید که ما برای سلیقه چندمیلیون خانوار کار میکنیم. قطعا نمیتوان همه را راضی کرد و همه شما را دوست داشته باشند و هرشب شما را نگاه کنند. اما همانطور که گفتم، نظرات مردم بسیار امیدوارکننده و مثبت است.