خبر بازگشت پیکر ۱۷۵ غواص شهید بیشتر از روزنامههای اصولگرا، مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب قرار گرفته است. انتخابات امسال مجلس با تنوع زیادی در کانون بحث روزنامهها قرار گرفته است. تحولات منطقه، آینده مذاکرات هستهای و تک نرخی شدن بنزین، دیگر مطالب مهم روزنامههای دوم خرداد ۹۴ هستند.
در ادامه میتوانید روایت تابناک از مهمترین مطالب روزنامههای شنبه دوم خرداد را بخوانید.
روزنامه قانون از جمله روزنامههایی است که بازگشت پیکر ۱۷۵ غواص شهید را مورد توجه قرار داده است. طنزنویسان این روزنامه، نیمتای اول ویژهنامه طنز بیقانونی را به جای طنز به این موضوع اختصاص دادهاند و همراه با طرحی در این باره، شعری با تیتر «۱۷۵ شیر دلیر» را منتشر کردهاند.
جعفر گلابی نیز در پایان یادداشتی با عنوان « ما و ۱۷۵ شهيد دست بسته!»
در این باره نوشته: فانوسی که دردل شب درتاریکیهای کنارکرخه درچادرگروهان نورکمی به چهرههای با ایمان آن جوانان میتاباند و چشمها رابه خود خیره میکردومی سوخت گویی میدانست که این جمعها دیگر تکرار شدنی نیستند. آن جمعها کجاوماکجا؟ واین زمانه کجا؟ حالا که ازهرسوصدای زشت اختلاسی بلندمی شود، برجها، کوه خواری میکنندوسربه فلک میکشند، به هم ستم میکنیم وبه قدرتی وثروتی که داریم فخرمی فروشیم. نکند شهدابیایند اوضاعمان راببینند؟ به حاشیه شهرهابروندوآخردنیاراآنجا ببینند؟ سخنانمان رابشنوندکه ادب درآن نیست ولی درشتی درآن موج میزند! خوبان منزوی وزبان بازان میدان دار. ۱۷۵ شهید دست بسته برای تکان دادن، برای یک ترمز کوچک، برای نگاهی به گذشته، برای آرمانهای انسانی که از یادبردهایم کافیاند. برای عدالت، آزادی ومعنویت. همین دیروزمادری آرزو میکرد که مادران و پدران این شهیدان مظلوم نباشندیانشنوند که جگرگوششان چه سان جنگیده است وچه سان نقاب خاک برچهره کشیده است؟ آیا آنان توان تصوریک لحظه این تراژدی بزرگ راخواهند داشت؟
قانون که تیتر اصلی خود را به باز شدن بخت خانه احزاب اختصاص داده، مطالب متعددی نیز درباره سالگرد دوم خرداد دارد. عبدالله ناصری دوم خرداد را جنبشی فراطبقاتی دانسته، صادق زیباکلام گفته است که انتخابات سال ۹۲ امتداد دوم خرداد بوده و مسعود ادیب دوم خرداد را جانی تازه برای جمهوری اسلامی خوانده است.
سرمقاله شرق به شکل طنزآمیزی دچار تناقض است. در حالی که تنها در
صفحه اول شرق چهار مطلب علیه احمدینژاد نوشته شده است و سردبیر این روزنامه در شش
هفته بعد از تعطیلات نوروز، حداقل چهار سرمقاله را به این موضوع اختصاص داده، احمد
غلامی سردبیر شرق در سرمقاله امروز شرق با تیتر «میفروشم پس هستم» به استفاده
روزنامهها از تولید انزجار برای فروش بیشتر پرداخته و اتفاقا باز هم سراغ احمدینژاد
رفته است. در شروع این سرمقاله آمده است: اهالی اراک، مصطفی پیسه را خوب میشناسند. دکان محقر و نامرتبی در دهانه بازار داشت و هر رقم جنسی در دکانش پیدا میشد. لقب «پیسه»، نشانه انزجار مردم از او و دکانش بود. اما هر مشتری که درِ دکانش میرفت، بعید بود دست خالی برگردد. مصطفی پیسه در دهه چهل، با هوش غریزی، از «سوژه انزجار» بودن نان میخورد. حالا برخی از نشریات ما، مصداق دکان مصطفی پیسه شدهاند. البته با فرض اینکه برخی ما را هم از این طیف بدانند و تروخشک با هم بسوزند، که ظلم بالسویه عدل است. مصطفی پیسه بهطرز غریزی، منطقِ بازار را درک کرده بود. اینکه باید برندی داشته باشد، حتی اگر سوژه انزجار باشد. نشریات ما اما دورهای را با «سوژه قربانی» بودن سود کردند و اینک با سوژه انزجار ساختن. منطق بازار بیرحم است. باید فروخت. فروش رفت. سیاهوسفید، سرخوسیاه هم نمیشناسد. نشریه فروش نرود، آگهی نداشته باشد، کُمیتش لنگ است. منطق بازار در عین پیچیدگی، صراحت و سادگی خود را دارد: هستم چون میفروشم. نمونهاش هم «شرق». سردبیر تلاش میکند روزنامه بهتر بفروشد. حال اینکه چه بفروشد، چطور بفروشد و تا کجا این فروش اهمیت داشته باشد، بماند به قضاوت مخاطبان اما هیچ سردبیری گزاره «باید بفروشیم تا بمانیم» را نفی نمیکند، حالا هرکس به فراخورِ شیوه و مسلک خود. بدترین شیوه اما، سوژه انزجارشدن برای فروش است. تولید انزجار برای بههمریختن اذهان جامعه و درگیرکردن پوچ و بیهودهاش، برای ارتزاق از بازار، که همان صدای پای پوپولیسم در نشریات ما است. همان پوپولیسمی که در دوران احمدینژاد منتقدش بودیم
شرق یادداشتی به قلم نعمت احمدی در باره هزینه سفرهای احمدینژاد دارد و از زبان سیدحسین مرعشی نیز نوشته که «حتی یک کرسی به احمدینژادیها نمیرسد».
شرق همچنین از جمله روزنامههای اصلاحطلبی است که به ماجرای «افشای نامه محرمانه آیتالله مهدویکنی به ولایتی» پرداخته و با اشاره به نقش خبرنامه دانشجویان دانشگاه امام صادق در این ماجرا نوشته: حالا با گذشت تقریبا دو سال از انتخابات یازدهم، هواداران جلیلی بار دیگر خواستهاند ولایتی را مقصر شکست انتخابات ٩٢ از سوی اصولگرایان قلمداد کنند. جالب آنکه خبرنامه امام صادق (ع) هم در گزارش خود به آنچه آن را تغییر موضع از سوی ولایتی درباره مذاکرات هستهای خوانده، اشاره کرده و به این ترتیب خواسته نشان دهد ولایتی بعد از دو سال به حقانیت سخنان جلیلی در آن مناظره تاریخی رسیده است. از انتشار این گزارش چنین برداشت میشود دانشجویان آیتالله، بعد از فوت او با وجود اطلاع از نظر مرحوم کنی درباره تواناییهای جلیلی، گویا در زمره سلف خود که سالهای گذشته در همان دانشگاه دیپلماسی پیامبر اعظم (ص)را عنوان پایاننامهاش قرار داده بود، قرار گرفتهاند.
مطهره شفیعی که در روزنامه آرمان، اغلب مطالب مربوط به خانواده هاشمی را مینویسد، این بار در مطلبی با تیتر «سایه پدران بر سر دختران» به شرح برتری فاطمه هاشمی بر ایندیرا گاندی، دختر نهرو و بینظیر بوتو دختر ذوالفقار علی بوتو پرداخته است. در شروع این مطلب آمده: تا چند سال پیش بود که تنها نام پسران در کنار نام پدرانی قرار میگرفت که تاثیرگذار بودند و به نوعی این پسران در تلاش برای حفظ نام و جایگاه پدرانشان بودند؛ تا این مقطع، کمتر در تاریخ مشاهده میشود که نامی از دختران به عنوان میراثداران قدرت پدر ثبت شده باشد اما این غفلت همیشگی نبود و حضور دختران در کنار پدران بهتدریج در تاریخ ثبت شد به نحوی که تاثیرگذاری دختران بر پسران غلبه کرد. دختران تأثیرگذار دارای اشتراکاتی با هم هستند و نمیتوان در ارزیابی هر یک از آنها شباهتهایشان را نادیده گرفت. از بارزترین شباهتهای دختران در سایه پدر میتوان به روحیه سرد و خشک آنها در فضای سیاستمداری و روحیه و طبع گرم آنها در روابط غیرسیاسی اشاره داشت. میتوان به رنجشهای آنها از فقر و تبعیضهای اجتماعی اشاره کرد که نقطه آغاز تلاششان برای بهبود شرایط جامعه است. بهطور مختصر میتوان از میان این زنان تاثیرگذار به سه زن اشاره کرد که رفتار و حرکاتشان برگرفته از پدرانی بود که نقش آنها در کشورهای خودشان را نمیتوان نادیده گرفت. این سه زن عبارتند از ایندیرا گاندی، بینظیر بوتو و فاطمه هاشمی.
آرمان در مطلبی با تیتر «دلواپسان در قلب دولت!» به برگزاری جشن دوسالگی یک برنامه در تالار وزارت کشور نیز پرداخته و نوشته: روز پنجشنبه نقاب مدعیان نقدناپذیر بودن دولتیازدهم از چهره افتاد و همگان شاهد سعهصدر پاستورنشینان با منتقدان خود بودند. تالار وزارت کشور یعنی وزارتخانهای که قلب دولت است، به گروهی داده شد که قصد داشتند برنامه «دکتر سلام» را برگزار کنند، همان برنامهای که انتقادات زیادی را طنزگونه روانه دولت و اصلاحطلبان میکند. برخی افرادی که در این مراسم حضور داشتند خود بارها تأکید میکردند که دولت تحمل منتقدان را ندارد اما پنجشنبه پاسخی برای این سؤال نداشتند که چگونه همین دولت یکی از مهمترین تالارهای دولتی خود را در اختیار منتقدان قرار داده است. آیا پاسخ این سؤال جز اثبات بیاساس و غیرکارشناسی بودن اظهارات مدعیان نقدناپذیر بودن دولت است؟ دولت همواره از نقد شدن استقبال کرده و بارها به صورت علنی از سوی رئیسجمهور، معاونان و وزرای دولت بر لزوم انتقاد از دولت تاکید شده است اما برخی از مخالفان دولت که راهکاری برای نشان دادن ناراحتی خود از عملکرد دولت اعتدال ندارند با به راه انداختن موج کمتحملی دولت در برابر منتقدان درصدد هستند از میزان توجه و علاقه جامعه به این دولت کم کنند که ظاهرا موفقیتی هم حاصل نکردهاند.
روزنامه جوان در گزارشی با تیتر «خنده سياسي «دكتر سلام» در گوش كشور پيچيد» از این برنامه استقبال کرده و نوشته: در شبي كه دولتمردان هيچ كدام تاب حضور در ميان منتقدان را نداشتند، هزاران دانشجو جشن دوسالگي مجموعه طنز «دكتر سلام» را تا تبريز فرياد زدند.
جوان که تیتر اصلی خود را واکنش ایالات متحده به خرید هواپیماهای دست
دوم به وسیله هواپیمایی ماهان اختصاص داده، در سرمقاله خود با عنوان «محال و محاق
جريان سوم» به احتمال همراهی لاریجانی و روحانی در انتخابات مجلس دهم پرداخته است. عبدالله گنجی مدیرمسئول کیهان، سه دیدگاه ضرورت بازگشت به جریان راست قبل از انتخابات ۷۶ یا ۸۴، ایجاد پایگاه اجتماعی برای جلوگیری از لغزش روحانی به سوی اصلاحطلبان و خارج دانستن لاریجانی از جریان اصولگرایی را دیدگاههای غالب در باره چرایی همگرایی لاریجانی و روحانی دانسته و حالت سوم را نشاندهنده شکلگیری یک جریان سوم دانسته است.
به نظر گنجی در صورتی که فردای انتخابات مجلس دهم، لاریجانی و روحانی نتوانند انسجام خود را حفظ کنند، این جریان سوم نیز مانند نمونههای پیشین خود به محاق خواهد رفت.
در هجدهمین سالگرد دوم خرداد ۷۶، ابتکار در گزارشی تحلیلی با عنوان «موقعیتیابی اصلاحطلبان در ساحت سیاست ایران» به وضعیت کنونی اصلاحات پرداخته است. در شروع این گزارش که مجموعهای از نظرات جلال جلالیزاده، الهه کولایی و سیدعلیرضا بهشتی است،آمده: دوم خرداد تنها یک تاریخ در تقویم ما نیست. این گزارهای است که نمیتوانیم صرفا با سمپاتی سیاسی به آن بپردازیم. حتی فارغ از دیدگاه سیاسی نیز دوم خرداد را باید فراتر از موضوعی در انحصار اصلاحات دید؛ نقطه عطفی در تاریخ سیاسی پس از انقلاب اسلامی در ایران. وجود برچسب اصلاحطلبانه بر چنین روزی، اصولگرایان را نیز بر آن داشت که سوم تیر را به عنوان مقابلهای برای دوم خرداد علم کنند، اما رویکرد رئیسجمهوری که در این روز روی کار آمد، هم سوم تیر را محلی از اعراب نداد و هم بعد از چندی خود اصولگرایان را از گفتمانی که تبلیغش میکردند و حامیاش بودند، وادار به برائتجویی کرد. اکنون ۱۸ سال از دوم خرداد ۱۳۷۶ میگذرد و گفتمانی که در این روز مجال ظهور و بروز در سطح اول سیاسی کشور را یافت، اکنون بعد از گذراندن دوران نوازدی شیرین، کودکی پر چالش، نوجوانی پرغرور و پرتنش، اکنون به جوانی رسیده است. برای بررسی گذشته اصلاحات و اصلاحطلبی، هرچقدر که در تاریخ عقب برویم کم است. حتی بعد از انقلاب اسلامی نیز عدهای سر ماجرا را در انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز میجویند و عدهای هم انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ را نقطه بروز و ظهور اصلاحات میدانند. اصلاحات هرچند پیش از دوم خرداد ۷۶ به عنوان یک گفتمان سیاسی مطرح بود، اما از این تاریخ به بعد به سطح اجتماعی هم وارد شد. حتی برخی کارشناسان سیاسی با کمی بدبینی اعتقاد دارند که سیدمحمد خاتمی اول با شعارهای کلی پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گذاشت و تازه بعد از آن بود که گفتمان اصلاحطلبی با تلاش تئوریسینهای آن شکل گرفت.
سرمقاله ابتکار را هم محمدعلی وکیلی با عنوان «چرایی پیشروی های اخیر داعش و راه های مهار آن» نوشته که در پایان آن امده: از سویی آمریکائی ها در برخورد با داعش سر یک دو راهی گیر افتاده اند. از سویی پیشروی این گروه می تواند منافع آن کشور را هم به خطر بیندازد و حداقل افکار عمومی بی طرفی و نظاره گری آن دولت را در خصوص جنایات داعش نمی پسندند. از سوی دیگر تجربه ثابت کرد بمباران ائتلاف قادر به از کار انداختن ماشین جنگی داعش نیست و تجربه تکریت و دیگر مناطق نشان داد مهار این گروه تنها از عهده یک جریان بر می آید و آن هم شیعه مورد حمایت ایران می باشد. ولی به دلایل مختلف آمریکا و کشورهای منطقه حاضر به اعتراف به آن نیستند و خواهان چنین اتفاقی هم نمی باشند. ارتش عراق و سوریه هم به تجربه نشان دادند که قادر به مقابله موثر با این گروه سازماندهی شده نیستند. از سوی دیگر ایران اعلام کرده است که شهر های عتبات شامل کربلا ،نجف و حرم حضرت زینب(س) جزو خطوط قرمزش می باشد و ترجیح می دهد در مناطق سنی نشین حضور مستقیم نداشته باشد حال با این شرایط وضع سوریه و عراق بغرنج و پیچیده تر از همیشه می باشند. حال دولت عراق باید انتخاب کند: یا بایست رسماً دست رد بر سینه ایران بزند و خود را به حوادث بسپارد و یا دست رد بر سینه آمریکا زند و آغوشش را بر ایران بگشاید و اجازه دهد که مستشاران ایرانی راههای مهار این گروه خانمان سوز و آدم کش را شناسایی و به اجراء بگذارند. بی شک اگر تا شرایط همین وضع بینابین کنونی با شد، هیچ بعید نیست که در روزهای آتی شاهد ورود داعش به مراکز بغداد و دمشق نباشیم.
در روزنامه رسالت، مطلب مهم سرمقاله سید مسعود شهیدی با تیتر «قهرمان آزادي يا قهرمان مبارزه با فساد» است که در مقدمه آن آمده: يكشنبه گذشته دادگاه آقاي دكتر احمد توكلي با حضور هيئت منصفه و هيئت قضات به بخشي از اتهامات ايشان پرداخت. اهالي رسانه، همكاران، موافقان و مخالفان با حساسيت ويژه اين رويداد سياسي قضائي را دنبال ميكنند. حضور برخي از چهرههاي شاخص از مجلس و از جريانهاي فكري مختلف نماد حمايت مردم از اين نماينده دلسوز و پرتلاش مجلس شوراي اسلامي و فعال رسانهاي بود. تاكنون تعدادي از شاكيان خصوصي رضايت داده يا رفع سوءتفاهم شده و تلاش براي جلب رضايت ديگران نيز در حال انجام است و دفاعيات آقاي توكلي نيز بخش عمدهاي از اتهامات باقيمانده را مرتفع خواهد نمود اما موضوعي كه باقي مانده، موضوع اين نوشته است، شكايت دادستان به عنوان مدعيالعموم است كه نبايد آن را با شكايات افرادي كه بعضا متهم يا محكوم هستند در يك رديف قرار داد.
چکیده و خلاصه این سرمقاله آن جایی است که خطاب به توکلی نوشته شده: خيرخواهانه ميتوان گفت كه به مصلحت جنابعالي نيست قهرمان آزادي شويد. در كشور ما قهرمان آزادي آنقدر زياد است كه ميتوان صادر كرد ولي آنچه ناياب است قهرمان مبارزه با فساد اقتصادي است كه شما به حق شايستگي آنرا داريد و مي توانيد با سايت الف در خط مقدم اين جبهه جهاد كنيد و دل مردم را شاد نماييد.
در روزنامه دنیای اقتصاد نیز مطلب مهم اشاره به شروع طراحی فاز سوم
هدفمندی یارانهها در مطلبی با تیتر «بنزین تکنرخی در راه است؟» است که در شروع
آن آمده: هیأت دولت در جلسه هفته قبل خود کلیات تغییر در قیمت حاملهای انرژی را تصویب و نهادهای کارشناسی را مسوول تدوین سناریوی مربوطه کرد. مجلس شورای اسلامی بر اساس قانون هدفمندی یارانهها دولت را مکلف کرده در سال جاری ۴۸ هزار میلیارد تومان از این محل درآمد کسب کند. بنابراین دولت برای کاهش کسری هدفمندی ملزم به اجرای فاز سوم شده است. بر این اساس، نهادهای مسئول سناریویی را طراحی کردهاند که در آن قیمت بنزین تکنرخی میشود و به هزار تومان افزایش خواهد یافت. علاوهبر این، قیمت گازوئیل با ۲۰ درصد افزایش به ۳۰۰ تومان در هر لیتر خواهد رسید، اگرچه قیمتهای سیانجی و نفت سفید تغییر نخواهد کرد. در صورتی که این سناریو قیمتی به تصویب دولت برسد ۳۱۰۰ میلیارد تومان از کسری منابع هدفمندی جبران میشود. با این وجود هنوز مبلغ ۶۴۰۰میلیارد تومان با کل درآمدها فاصله وجود دارد. این افزایش قیمتها پیشنهادی است و هنوز مورد تایید دولت قرار نگرفته است، اما در صورت تصویب آن پیشبینی میشود از اوایل تیرماه سالجاری اجرایی شود. پیش از این برخی نهادهای بینالمللی با هشدار نسبت به تعلیق اصلاح یارانهای از دولت خواسته بودند با اصلاح قیمت حاملهای انرژی نسبت به متوازن کردن منابع و مصارف بودجه اقدام کند.