اعلام حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در کانون توجه روزنامه های اصلاح طلب قرار گرفته است. در همین حال، موضوع اقتصاد پساتحریمی و همچنین موضوع فسادهای اقتصادی در دوران تحریم به یکی از مهمترین موضوعات روز تبدیل شده است.
در ادامه میتوانید روایت تابناک از مهمترین مطالب روزنامههای سه شنبه، سیزدهم مرداد ماه را مرور کنید.
«روزنامه آفتاب یزد» در گزارشی به سخنان دو روز پیش رئیس جمهور می
پردازد و در گزارشی با تیتر «کاسبان تحریم کارآفرین بودند؟؟» به واکنش جبهه
پایداری ها به سخنان رئیس جمهور در مورد کاسبان تحریم اشاره می کند و می نویسد: «فیلم رسوایی کاسبان تحریم توسط حسن روحانی کلید خورد. درست زمانی که مردم
در فشار اقتصادی به سرمی بردند و ادامه زندگی همراه با تحریم را حتمی میپنداشتند،
آستین هایشان را بالا زدند و حسن روحانی را برگزیدند تا شاید یک بار دیگر و پس از هشت
سال زندگی روی خوش به آنها نشان دهد.
حسن روحانی برای بازگرداندن امید به زندگی مردم
ابتدا از افرادی که به بهانه دور زدن تحریمها جیب هایشان را پر پول میکردند رونمایی
نمود. سر آغازش بابک زنجانی در وزارت نفت دولت محمود احمدی نژاد بود. رئیس دولت تدبیر
سپس دیپلماتهای کارکشته اش را به پای میز مذاکره با شش قدرت جهانی فرستاد تا « هم
سانتریفیوژها بچرخند و هم چرخ زندگی مردم» و توانست به این مهم جامه عمل بپوشاند. در
این میان طبیعی است که عدهای از آجر شدن نانشان خشنود نشدند پس دست به کارشکنی زدند
و از تریبونهای قدرتمندشان داد و فغان سر دادند و به طرق مختلف ناراحتیشان را ابرازکردند
و ازینکه گوش شنوایی برای عجز و لابه هایشان نیافتند، دلخور شدند! از زمان شروع مذاکرات هسته ای ایران در
دولت یازدهم تا هنگام نگارش این گزارش«کاسبان تحریم » از هیچ گونه کارشکنی علیه دولت
منتخب ملت دریغ نکردند در ابتدا چند همایش برپا کردند و از دلواپسی هایشان سخن گفتند
و وقتی دیدند تیرشان به سنگ خورده، دولت منتخب مردم را متهم کردند که اجازه شنیده شدن
صدای منتقدان را نمیدهد حال آن که خود خوب میدانند گوش شنوایی برای شنیده شدن صداهایشان
وجود ندارد.
در این میان که اعصابشان از حصول توافق جامع به هم ریخته است و نان هایشان آجر شده است حسن روحانی آب پاکی را روی دستشان ریخت و روز شنبه در گفتگوی مستقیم خود با مردم علت عصبانیت این افراد را بازگو کرد:« به دلیل تحریم ها، ما جنسی را که وارد کشور میکردیم گاهی 20 درصد، گاهی 25 درصد و حتی 30 تا 40 درصد نیز داشتیم که گران تر میخریدیم یعنی اگر فرض 100 میلیارد جنس و کالاهای ضروری نیاز بود وارد این کشور شود، حداقل حدود 25 میلیاردش تلف میشد. این از جیب مردم میرفت البته این کار برای کاسبان تحریم خیلی سود داشت و کاسبان تحریم در دبی، در اروپا، چین و در تهران بودند و همه جا این کاسبان تحریم بودند و آنها از این توافق عصبانی اند اما مردم ما هزینه پرداخت میکردند.» بدین ترتیب تحریمها گم شده اند، دلواپسان پیدایش نمیکنند و در عین حال رسوا هم شده اند! عصبانیهای همیشگی توافق هسته ای ایران با 1+5 «جبهه پایداری»های دلواپس هستند. همان هایی که از بزرگ ترین تریبون کشور یعنی صدا و سیما برای بیان عصبانیت هایشان استفاده میکنند اما ازینکه گفته هایشان مورد توجه ملت قرار نمیگیرد دلخورند. از همین رو «آفتاب یزد» در این گزارش در پی آن بود تا نظر جبهه پایداریها را درباره ماهیت کاسبان تحریم و زمان ظهور و بروز آنها، بداند. همان هایی که دو سالی است عصبانی هستند. حسین طلا، یکی از پایداریها درباره ماهیت کاسبان تحریم به خبرنگار «آفتاب یزد» چنین گفت:« قطعا کسانی که در زمان تحریم از شرایط و تنگناها سوءاستفاده میکنند و کسانی که در زمان سختی کشیدن مردم به فکر آسودگی خودشان هستند مورد قبول هیچکس نیستند .اما باید توجه داشت که وقتی در فضای رقابتهای انتخاباتی قرار داریم کاندیداها موضوعاتی را مطرح میکنند مثل لفظ کاسبان تحریم که با واقعیات منطبق نیست».
وی افزود: «اگر آقای رئیس جمهور به جای این برچسب زدنها نگاهی فراجناحی اتخاذ کند قطعا بیشتر در جهت پیشبرد منافع مردم حرکت کرده است. آقای روحانی موضوعاتی از این دست کم بیان نکردند که بعضی از آنها مصداق واقعی ندارد و بدون مطالعه است. الحمدلله وزرای میلیاردی در کابینه دولت کم نیستند بیایند و توضیح دهند چگونه این درآمدها را کسب کردهاند. بیایند به خود شما که رسانهای هم سو با دولت هستید بگویند. حتی برای اینکه خدای نکرده حقی از وزرا تضییع نشود یک بار بیایند و بگویند ثروتشان چه قدر است و این ثروت را از کجا به دست آوردهاند تا ما و همراه با سایر مردم راه و رسم پولدار شدن را یاد بگیریم».
این روزنامه در بخش دیگری از صفحه نخست خود در گزارش کوتاهی به وضعیت تأسف بار دادن ویزا به گردشگران ایرانی توسط برخی کشورها اشاره می کند و در مطلبی با تیتر «توهین به گردشگران ایرانی» می نویسد:« حقیقت آنست که بخش قابل توجهی از گردشگران امارات، ترکیه، بلغارستان، ارمنستان، گرجستان و غیره ایرانیانی هستند که راهی این کشورها می شوند.در این میان بلغارستان برای گردشگران ایرانی مقرراتی وضع کرده و با همکاری آژانس های مسافرتی که جز پول هیچ چیز دیگر برایشان معنا ندارد با گردشگران ایرانی مانند تروریست هایی رفتار می شود که میخواهند بروند «وارنا». حالا از قیمتهای گران و خدمات محدودی که ارائه می شود بگذریم مقررات از این قرار است:
1- هر گردشگر باید یک قطعه عکس خود را طبق مشخصاتی که آژانس مسافرتی تعیین می کند ارائه بدهد.
2- کپی تمام صفحات شناسنامه و اصل شناسنامه برای هر گردشگر
3- کپی و اصل کارت ملی هر گردشگر
4- گواهی بانکی که گردشگر دارای پول و اعتبار در یک بانکی است
5- حضور در سفارت بلغارستان برای عمل توهین آمیز انگشت نگاری
6- آژانس مسافرتی از هر گردشگر یک چک بانکی تضمینی می گیرد به مبلغ پنج میلیون تومان که این گردشگر باید به ایران مراجعه کند !
بعد ده روز گردشگر باید در صف انتظار بماند که ویزایش بیاید یا نیاید و اگر بیاید می تواند به این مسافرت با اعمال شاقه راهی شود. واقعا مرده شور این تفریح یا این گردشگری یا این مسافرت یا این مثلا تفریح را ببرد که هر ایرانی باید برای مسافرت به «بلغارستان» این همه تشریفات و توهین و تحقیر را تحمل کند و ضمانت بانکی بدهد و در انتظار باشد که اسمش در فهرست کذاییها نیست و بعد راهی این سفر شود! اینجا یک سوال حقوقی مطرح است آیا آژانس مسافرتی این حق را دارد از یک ایرانی که پاسپورت معتبر دارد ضمانت 5 میلیون تومانی برگشت به ایران را بگیرد؟ کدام سازمان دولتی چنین اختیاری را به یک آژانس مسافرتی داده؟ خیلی بامزه است، ایرانی میخواهد برود در بلغارستان پول خرج کند و به گردشگری این کشور چهاروجبی رونق بیشتری بدهد آن وقت با او مثل یک مظنون به کلاهبرداری و ترور و غیره رفتار میشود؟آقایان گردشگر محترم ایرانی را با پناهنده سرگردان عوضی گرفته و خیال میکنند ایرانی عاشق فرار کردن و رفتن به بلغارستان است؟! بلغارستان باید افتخار کند که گردشگران ایرانی قصد رفتن به آن کشور و توجه به گردشگری آن را دارند. متاسفانه مسئولان به این نکات توجهی ندارند و آژانسها هم فقط دارند مزد واسطه گری مبتذل خود را میگیرند و این میان آنچه دارد به پشیزی حراج میشود ارزش و اعتبار ایرانی بودن است ! اگر غیرتی باشد اولا ایرانیها باید از مسافرت تحقیر آمیز به «وارنا» خودداری کنند و مادام که دولت بلغارستان چنین رفتاری دارد پایشان را به این مملکت نگذارند و ثانیا مسئولان باید اعتبار و حیثیت مردم این مملکت را پاس بدارند و اجازه ندهند این گونه مورد توهین و تحقیر قرار بگیرند !
«روزنامه جوان» در گزارش اجتماعی امروز خود به موضوع شبکه های اجتماعی پرداخته است. این روزنامه در این گزارشی با عنوان « جولان خرافات در شبكههاي اجتماعي» نوشته: « كافي است با لمس آيكون دادههاي تلفن همراه يا وايفاي به اينترنت متصل شويد. صداي بوق كوتاه آنقدر پشت سر هم نواخته ميشود كه كم كم به شكل يك صداي يكنواخت در ميآيد. گاهي وقتها براي فرار از اين صدا گزينه سكوت را انتخاب ميكني تا لااقل صداي پيامهاي پشت سر هم آزارت ندهد.
حالا اما نوبت به خواندن پيامهايي است كه از سوي دوستان حقيقي يا مجازيات فرستاده شده است. جوك، داستانهاي كوتاه عبرتآموز، نقلقولهايي از افراد مشهور و بزرگان كه گاهي ميخواني و گاهي نخوانده از كنارشان عبور ميكني و گاهي بعد از آنكه خودت ميخواني طبق قاعده فعاليت در شبكههاي اجتماعي با انتخاب گزينه «كپي» پيام را براي گروه يا دوستان ديگرت به«اشتراك» ميگذاري. در بين اين همه پيامي كه طي روز به دستت ميرسد اين پيام با آنهاي ديگر فرق دارد و تو نميتواني آن را ناديده بگيري. ابتداي پيام آمده است: «به خدا اين واقعيه. منم باور نميكردم اما خيلي زود نتيجه گرفتم». ادامه متن گاهي داستان شفا گرفتن يك دختربچه سرطاني است. گاهي ماجراهاي عجيبي نظير نامه شانس يا عكس چهرهاي عجيب و غريب كه دور تا دورش سكههاي طلاست و به عنوان الهه پول معرفي شده يا حتي گاهي اذكار و آياتي از قرآن است. تا اينجاي كار هم مشكلي پيش نميآيد. اصل مشكل در ادامه مطلب است؛ مطلبي كه از شما ميخواهد تا اين متن را به 10 نفر ديگر غير از خود فرستنده پيام بفرستيد و در نتيجه اين كار ظرف مدت كوتاهي خبري خوش به شما ميرسد يا به مقصود و مطلوب دلتان ميرسيد! اما اگر اين پيام را ناديده بگيريد و آن را براي كسي نفرستيد در آن صورت است كه مشكلي برايتان پيش ميآيد و حادثهاي ناگوار برايتان رخ خواهد داد. اين بخش از پيام گاهي وقتها به قدري مهيب و جدي طرح ميشود كه حتي اگر هيچ يك از بخشهاي ديگر چنين نوشتههايي هم شما را جذب نكند، براي فرار از حادثه پيشبيني شده در انتهاي متن، شما هم با انتخاب گزينه كپي چنين پيامي را به چندين نفر ديگر انتقال ميدهيد تا يكي از حلقههاي زنجيرهاي باشيد كه طراحانش نميخواهند هرگز پاره شود. بديهي است خرافات در جايي رشد ميكند و اثر ميگذارد كه عقلانيت كنار گذاشته شود و جهل حكمفرماي زندگي ما باشد. اما زمينههاي اجتماعي متعددي نيز بر شيوع و گسترش چنين باورهايي اثرگذارند. به عنوان نمونه وقتي آينده در جامعهاي مبهم باشد و افراد به طور جدي از فرداي خود مطمئن نباشند، نگرانيهايي در جامعه شكل ميگيرد. از سوي ديگر زماني كه تلاشهاي افراد از راههاي معمول و معقول به ثمر نمينشيند نوعي از نااميدي در جامعه شيوع مييابد. در اين راستا برخي افراد به سراغ راهكارها و روشهاي نامعمول و ميانبرهايي ميروند كه معمولاً هم جزو جرائم اجتماعي محسوب ميشود اما نتيجه گرفتن از اين روشها موجب ميشود تا خيليها تلاش كنند يك شبه ره صد ساله را طي كنند. در برابر اين برخي ديگر هم كه شايد ريسكپذيري رفتن به دنبال مسيرهاي خلاف و ميانبرهاي مشكوك را ندارند و از طرفي چندان اهل تلاش و كوشش هم نيستند، به سمت وسوي خرافات متمايل ميشوند. اما وقتي جامعهاي به خرافات آلوده شود از واقعيتها دور شده و خيلي راحتتر ضربه ميخورد».
«روزنامه شرق» در گزارشی به موضوع فساد در دوران تحریم پرداخته است. این روزنامه در تیتر یک خود با تیتر « واریز پول نفت به حساب جعلی» می نویسد: «صبح دیروز معاون اول رئیسجمهوری، «کد» داد؛ عصرش دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی از «کد» او رمزگشایی کرد. صبح «اسحاق جهانگیری» نامی از کسی نبرد و فقط بانیان فساد دومیلیارد و ٧٠٠میلیون دلاری را هدف گرفت: «عدهای از بانیان فساد، به جای شرمندگی و عذرخواهی از مردم، طلبکارند». عصر «کاظم پالیزدار» توضیحات او را تکمیل کرد: «چهار نفر از اعضای هیأت دولت دهم در نامهای بدون شماره و سند زمینه واریز میلیاردها دلار را به حساب بابک زنجانی فراهم کردند». این اظهارات شاید آغاز استقبال «جهانگیری» از شکایت «محمود احمدینژاد» باشد؛ شکایتی به دلیل آنچه «افترا و نشر اکاذیب» در مورد دولتهای نهم و دهم خوانده شده است. هفته پیش بود که وکیل «احمدینژاد» اعلام کرد از معاون اول «روحانی» شکایت به قوه قضائیه برده است. دفتر جهانگیری و همچنین سخنگوی دولت از این اقدام استقبال کردند. شاید «وقت» گفتن حرفهایی که «جهانگیری» در سینه دارد، در دادگاهی باشد که «احمدینژاد» میخواهد او را به آنجا بکشاند.
چه کسانی پولها را به زنجانی بخشیدند؟
چند ساعت پس از اظهارات معاون اول رئیسجمهوری، «کاظم پالیزدار»، مشاور او و دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی، در توضیحاتی درباره اینکه چه کسانی دومیلیارد و٧٠٠میلیون دلار را بخشیدند، به «ایرنا» گفته که «چهار نفر از اعضای هیأت دولت دهم صورتجلسهای را در کاغذی بدون شماره یا ثبت و به صورت دستنویس تنظیم کردند و در آن نوشتند که منابع یکی از شرکتهای وزارت نفت از بانکی در ترکیه به حساب مؤسسه جعلی بابک زنجانی در مالزی واریز شود».پیش از این «اميرعباس سلطاني»، عضو کميته پيگيري پرونده «بابک زنجاني» در مجلس، با اشاره به جلسه نمایندگان کمیسیون انرژی مجلس با «بابک زنجانی» پیش از بازداشت، به «شرق»گفته بود: «زنجانی در آن جلسهها میگفت من آدم چند وزارتخانه بودم و گناهی نداشتم». او افزوده بود: «زنجاني پيش از ورود به معاملات نفتی، ١٥ پرونده باز تخلف در محاکم داشته و همه او را نه به عنوان يک تاجر که به عنوان يک بدهکار و کلاهبردار ميشناختند». شاید نکتهای که در میان سخنان «پالیزدار» تا حدودی تازگی دارد، روند بخشش دومیلیارد و ٧٠٠ میلیون دلار اعضای هیأت دولت دهم به زنجانی است. «پالیزدار» در ادامه سخنانش گفته: «اینکه این کار بر چه مبنایی انجام شده است، هنوز جای بحث دارد». حالا شاید همین «جعلی»بودن حساب مؤسسه منظور در مالزی باشد که باعث شده حجتالاسلام «محسنی اژهای» در نشست خبری دیروزش بگوید: «ایشان(بابک زنجانی) میگفتند در فلان بانکها پول دارند و به همین دلیل هیأتهایی به دو بانک مطرحشده توسط ایشان رفتند و بررسی کردند اما مشخص شد ایشان چنین حسابهایی ندارند». میتوان به «بابک زنجانی»، عبارت «کاسب تحریم» را اطلاق کرد؛ چراکه او در زمان ریاست «محمود احمدینژاد» بر دولت، به بهانه دورزدن تحریمها، اقدام به فروش نفت میکرد. اما فروش نفت او عادی و معمولی نبود؛ چراکه او مبلغ دومیلیارد و ٧٠٠ میلیون دلار از پول بیتالمال را به خزانه بازنگردانده است و به ملت ایران همچنان بدهکار. به گفته «بیژن زنگنه»، وزیر نفت هر ایرانی مبلغ ١١٠هزار تومان از «زنجانی» طلبکار است. «بابک زنجانی» از ديماه ١٣٩٢ در بازداشت بهسر ميبرد.»
«روزنامه اعتماد» در تیتر اول امروز خود موضوع انتخابات آینده مجلس و خبرگان رهبری را بررسی کرده و گزارشی با عنوان «بازگشت رقبای 92» به برنامه های کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 می پردازد و می نویسد: «عدد رأي روحاني، مدد او شد تا با ياري بخت، باخت از آن رقبايش شود. هماي اوج سعادت هرچنددر انتخابات ٩٢ بر شانههاي روحاني نشست اما اين پايان رقابت او با رقبايش نبود چرا كه از همان فرداي تولد كابينه اعتدال ميشد حدس زد مردان سياستمداري كه نقشههايشان براي رسيدن به «پاستور» را نقش برآب شده ميديدند براي «بهارستان» پاشنه كفشها را بالا خواهند كشيد تا كه اگر صاحبخانه دولت نشدند حداقل مستاجر پارلمان شوند. از اين رو اگر در پس پرده احزاب سياسي براي انتخابات مجلس دهم هلهله و ولوله بهپا كردهاند روي پرده و پشت ويترين آنها باز هم ميشود تصوير چهرههايي را ديد كه دو سال قبل دكان سياست در ايران را پر رونق كرده بودند. مردان سياستمداري كه به اين راحتيها از زير بار سياستورزي انتخاباتي شانه خالي نميكنند و هر كدام با عده و عدهاي ميخواهند سهمي در مديريت سياسي كشور داشته باشند. چنين است كه بايد گفت انتخابات هفتم اسفند ١٣٩٤ تكرار انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢ است؛ تكراري كه هرچند با ٢٠٧ حوزه انتخابيه و چيزي حدود پنج هزار كانديدا در سراسر كشورشكل و شمايلي متفاوت از رقابت سياسي در انتخابات رياستجمهوري دارد اما باز هم در اين شلوغ بازار، اقطاب انتخابات مجلس دهم با كمي تغيير، محدود و محصور به همان اضلاعي است كه هندسه انتخابات ٩٢ را ساختند.
شاهد مثال اين اتفاق را جداي از پافشاري گروههاي سياسي براي حمايت از اين چهرهها ميشود در گفتار و كردار سياسي آنها جستوجو كرد. همين است كه بايد گفت منهاي علي اكبر ولايتي كه با پايان انتخابات رياستجمهوري همچون حسن روحاني دفتر كارش عوض شده و برنامهاي براي نقشآفريني در انتخابات مجلس دهم ندارد، محمدباقر قاليباف، سعيد جليلي، غلامعلي حدادعادل، محسن رضايي، محمدرضا عارف و حتي محمد غرضي به همراه محمود احمدينژاد كه مرد محبوبش در انتخابات رياستجمهوري نتوانست وارد بازي بزرگ انتخابات رياستجمهوري شود براي انتخابات مجلس دهم برنامه دارند. كنش انتخاباتي اين چهرههاي سياسي شايد در عيان، رقابتي كلاسيك ميان ناكامان انتخابات رياستجمهوري باشد اما در نهان آن ميشود رقابتي تمامعيار ميان گفتمانهاي سياسي موجود را مشاهده كرد. دوئل سه طرفهاي كه يك سمت آن ائتلاف اصلاحات- اعتدال است و دو سوي ديگر آن اصولگرايان و احمدينژاديها. در اين رقابت سياسي، نقش چهرههايي كه معادله انتخابات رياستجمهوري را نوشته بودند دوباره پر اهميت است چرا كه رقباي انتخاباتي روحاني جز آنكه خود محل توجه گروههاي سياسي خود هستند ليستهاي خاص خود را براي اين انتخابات دارند. از اين رو نگاهي دوباره به موقعيت و وضعيت رقباي انتخاباتي حسن روحاني ميتواند شمايي بهتر از ساحت انتخابات مجلس دهم را به نمايش بگذارد.»
«روزنامه قانون» در گزارشی با تیتر «ناطق هشدار داد آيتالله عمل كرد» به موضوع اعلام کاندیداتوری هاشمی برای مجلس خبرگان رهبری می پردازد و می نویسد:« چند روز پيش بود كه ناطق نوري خطاب به همفكرانشمبني بر سلانهسلانهعملكردن هشدار داد. اظهاراتي كه شيخ نور در آن انتقادهاي زيادي داشت و با انتقاد از بيخيالي برخي گروه ها و شخصيتهاي سياسي گفت: زمانی که بنده مسئولیت داشتم یک سال و نیم مانده به انتخابات، اجاق انتخابات را روشن کرده و 6 ماه مانده به انتخابات کاندیداها را نیز اعلام میکردیم. در اين هشدار ناطق، تلاشهاي تندروها نيز از قلم نيفتاد و نوري ياران و همفكران خودش را براي اينكه در مقايسه با تندروها كند عمل ميكنند، ملامت كرد.حال تنها بعداز دو روز ما شاهد آن هستيم كه آيت الله هاشميرفسنجاني، مردي كه سالهاست خبرگان را در بر دارد، در گفت و گو با سايت انتخاب و هفته نامه طلو ع صبح اعلام حضورميكند. به نظرميرسد هشدار ناطق سبب شد تا آيتالله به عمل وادار شود.
هاشمي كه همين چند ماه پيش و در انتخابات رياست خبرگان با محمديزدي به رقابت نشست و به نوعي صندليجانشيني مهدويكني را به آيتالله يزدي واگذار كرد، امروز وارد شده تا شايد جوانترها كه ميل و در یعضی اوقات شهامت چنداني به حضور در عرصه انتخابات ندارند را تشويق به فعاليتكند.جواناني كه شايد به دليل رد صلاحيتها و عدم اقبال به آنها از ميدان رقابت خود را دور نگه ميدارند».