آیت الله خامنه ای در ششم تیر در مسجد اباذر تهران مورد سوء قصد قرار گرفتند. پس از این ترور، با توجه به سخنرانیهای ایشان در روزهای قبل، تمام توجه ها به سمت سازمان مجاهدین خلق جلب شد اما این سازمان رسماً مسئولیت سوءقصد به آیة الله خامنه ای را برعهده نگرفت و اتهام آنرا متوجه گروهك فرقان نمود.
این ابهامات بهانه ای شد تا به مصاحبه با جناب آقای كردی بپردازیم و در مورد نقش گروه فرقان در این ترور از ایشان سوال كنیم.
اشاره:
سازمان منافقین رسماً مسئولیت سوءقصد به حضرت آیة الله خامنه ای را برعهده نگرفت و حتی بر قسمتی از بدنه داخلی ضبط صوت انفجاری با ماژیك نوشته شده بود« هدیه گروه فرقان»، و جزوه ای نیز با امضای این گروه درباره این سوءقصد انتشار یافت. در حالی كه مؤسس و اعضای اصلی این گروه در سال 58 و 59 شناسایی و دستگیر شده بودند و هیچ تشكیلاتی از این گروه در سال 1360 در داخل كشور وجود نداشت كه قادر به انجام یك اقدام مسلحانه باشد.
در برخی از اعلامیه ها و جزوات قبلی این گروه از بنیانگذاران و ایدئولوژی سازمان تجلیل و اعلام حمایت شده بود، و قرائن معدودی هم در مورد ارتباط تشكیلاتی سازمان با فرقان وجود داشت. مصاحبه زیر با آقای كردی انجام گرفته است. وی به عنوان مدیر بخش تحقیق، در معاونت پژوهشی مركز اسناد انقلاب اسلامی حضور دارد و كتابی از او با نام "گروه فرقان" در مركز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
*همانطور كه میدانید سازمان منافقین، مسئولیت ترور آیتالله خامنهای در 6 تیر را نپذیرفته است. از طرف دیگر روی بمبی كه در این عملیات تروریستی به كار رفت، عبارتی با عنوان "هدیه ای از طرف گروه فرقان" نوشته شده بود. این عبارت، میتواند به این صورت تفسیر شود كه این نوشته برای گمراه كردن اذهان بوده تا عامل اصلی این ترور مشخص نگردد. در واقع عاملین اصلی با این روش درصدد رد گم كردن بودهاند. نظر شما در این رابطه چیست؟
**بسم الله الرحمن الرحیم. چیزی كه باید در میان مورد توجه قرار گیرد، رابطهی تنگاتنگ فكری میان گروهك فرقان و منافقین است. من معتقدم پس از اینكه اكبر گودرزی و پنج نفر از اعضای مؤثر گروه فرقان دستگیر شدند، سازمان منافقین كار ناتمام آنها را ادامه داد. زمانی كه فرقان در اوج فعالیت خود بود، سازمان منافقین خود را مستقیما درگیر این جریانات نكرد، بلكه از این فرصت پیش آمده نهایت استفاده را كرد. زیرا تمام اهداف سازمان، توسط گروهك فرقان، یكی یكی ترور میشدند، بدون اینكه سازمان منافقین هزینهای بكند.
اما پس از اینكه گروه فرقان از صحنهی سیاست خارج شد، منافقین وارد عمل میشوند. لذا شما میبینید كه در یك فاصلهی كوتاه یك روزه میان ششم و هفتم تیر، منافقین، ترور مسئولین اصلی نظام را بر عهده میگیرند. در واقع این نوشتهی روی بمب نوعی نوعی ترفند و پوشش بوده است. بنده معتقدم این كار، كار منافقین بود است و آنها در پی ترور تمام یاران نزدیك امام خمینی ( ره) بودهاند.
*بر اساس تحقیقاتی كه شما انجام دادهاید آیا به مواردی برخورد كردهاید كه نشان دهنده رابطهی میان گروه فرقان و سازمان منافقین باشد یا خیر؟
**اعضای فرقان، در محاكمات خود، ارتباط با خارج از مرزها را به شدت رد میكنند و منكر وجود چنین رابطهای میشوند. گروه فرقان، از سال 1356 فعالیت سیاسی خود را آْغاز میكند و بنابراین سابقهی مبارزاتی طولانی ندارد. نهایت مبارزهی سیاسی اینها در زمان شاه این بود كه گودرزی عنوان میكند یك شب احساس كردم مورد تعقیب هستم! به خاطر این ترس، جلسهی فوقالعادهای ترتیب میدهند و در همین جلسه گودرزی تصمیم میگیرد از ایران خارج شود.
به همین منظور به كشور پاكستان فرار میكند تا از این طریق به آلمان برود. اما این امر میسر نمیشود و مجبور به بازگشت به ایران میشود. بنابراین، هیچگونه سابقهی مبارزاتی در مورد گروهك فرقان وجود نداشته است.
* چهار شهید این گروه که عنوان می شود، چه كسانی هستند؟
** همان چهار نفر از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق كه توسط شاه اعدام شدند، به عنوان شهدای ایدئولوژیك گروهك فرقان هم عنوان میشوند. این یك سرنخ است كه نشان میدهد، این دو گروه با یكدیگر ارتباط داشتهاند و حداقل یك پیوند عاطفی میان گروه فرقان و سازمان منافقین وجود داشت.
از جمله این آموزهها مبارزه با روحانیت سنتی است. فرقان بر اساس گفتهی دكتر شریعتی در مورد پیوند میان سران زر و زور و تزویر، شروع به ترورهای هدفمند مینماید. بر این اساس شهید عراقی در ضلع زر، شهید قرنی در ضلع زور و شهید مطهری و مفتح در ضلع تزویر قرار داده میشوند و هدف ترور قرار میگیرند. اما فارغ از همبستگی ایدئولوژیكی، همانطور كه گفته شد نشانهی آشكارتری هم در مورد پیوند این دو گروه وجود دارد و آن در بحث اقدامات تروریستی و عملی است.
پس از اینكه گروه فرقان متلاشی شد و 15 خانهی تیمی آن لو میرود كه آخرین آن محل اختفای اكبر گودرزی در میدان انقلاب بود، همان خط ترورهای سیاسی توسط سازمان منافقین پیگیری میشود. ترورهای قبلی هم كه توسط فرقان انجام شده بود، دشمنان سازمان منافقین را هدف قرار داده بود. مثلا شهید مطهری كه توسط گروهك فرقان به شهادت رسید، مورد بغض و كینهی سازمان منافقین هم بود. زیرا اولین بار كلمهی منافقین را شهید مطهری در مورد این سازمان به كار برد و یكی از جبهههای مهم مبارزهی شهید مطهری، مبارزه با التقاط بود كه سازمان منافقین و گروهك فرقان هر دو در یك جبهه مقابل ایشان قرار میگرفتند. شهید مفتح و آقای هاشمی، نقطهی مشترك مبارزهی گروه فرقان و سازمان منافقین بودند و به راحتی نمیتوان میان عملكرد تروریستی این دو گروه، تفاوتی قائل شد.
* چه عاملی موجب شده بود كه منافقین و فرقان روی حذف برخی عناصر انقلابی به اشتراك نظر برسند؟
** ببینید سازمان منافقین یك سازمان قوی بود كه پس از انقلاب ادعای سهم از انقلاب و حكومت داشتند. آنها شناخت كاملی از وضعیت نیروهای خط امام و عناصر كلیدی جمهوری اسلامی داشتند. افرادی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، آیتالله خامنهای و آقای هاشمی رفسنجانی، افرادی بودند كه حلقهی اصلی یاران امام را تشكیل میدادند. سازمان روی این افراد شناخت كافی داشت و به نقش مهم این افراد، واقف بود.
رجوی در یك مصاحبه گفته بود روحانیت بیش از 6 ماه دوام نمیآورد، چون دارای تشكیلات بودند. بر خلاف آنها گروه فرقان نوپا و غیرتشكیلاتی بود و شناخت و بینش كافی برای شناسایی عناصر اصلی انقلاب اسلامی نداشتند و بنابراین میتوان گفت بر خلاف ادعای خود فرقانیها، خط ترور را از گروه منافقین دریافت میكردند. پس از اینكه گروه فرقان از هم پاشید، سازمان به صورت مستقیم خود وارد عمل شد و به ترور و حذف یكی از مسئولین نظام پرداخت.
*در چه زمانی فرقان به انتهای خط میرسد و كاملا دچار فروپاشی میشود؟ آیا فاصله میان غیرفعال شدن فرقان و ترور آیتالله خامنهای در ششم تیر، در حدی است كه بتوان با قطعیت گفت در ششم تیر، فرقان توانایی اجرای چنین عملیاتی را نداشته است؟
** تعقیب گروه فرقان در اواخر سال 58 وارد دستور كار شد. زیرا مسئولین نظام به شدت احساس خطر كردند. چند جوان، بدون داشتن تشكیلات قوی، اقدام به گرفتن سرمایههای عظیم از این ملت میكردند. شخصیتهایی مانند شهید مطهری، قاضی طباطبایی، مفتح، عراقی و ... از اركان نظام بودند و گروه فرقان توانسته بود این افراد را به شهادت برساند.
از همین زمان، گروه فرقان مورد تعقیب شدید قرار گرفتند. یارگیری گروه فرقان از مساجد صورت گرفته بود و پس از انقلاب در كمیتهها نفوذ كرده بودند. گروههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، مانند سپاه، كمیتهها و حتی ارتش، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با فعالیت مشترك گروه فرقان را شناسایی كردند و افراد مهم آن تا خرداد 59 اعدام شدند.
منافقین از ابتدا دست به جذب نیروهای نظامی و میلیشیا زدند تا ابزار فشار خود بر روی جمهوری اسلامی را تقویت نمایند و در 30 خرداد 1360 اولین مانور نظامی خود را در خیابانها اجرا كردند و با بسیج هواداران خود در خیابانها، در حالی كه مسلح به سلاحهای گرم و سرد بودند، مردم را دچار رعب و وحشت نمودند تا به خیال خود، مجلس را از بركناری بنیصدر بر حذر دارند.
اما مجلس كار خود را انجام داد و رأی به عدم كفایت بنیصدر داد. امام خمینی هم با توجه به رأی مجلس، بنیصدر را عزل نمود. این موضوع موجب شد كه منافقین احساس نمایند باید به صورت تروریستی وارد عرصه شوند و عناصر مهم خط امام را مورد هدف قرار دهند كه در رأس آنها مقام معظم رهبری بود و پس از آن به ترور شهید بهشتی و حزب جمهوری پرداختند كه به علت وسعت فاجعه، تأثیر زیادی در قلب مردم گذاشت و بر خلاف تصور منافقین، ورق برگشت و مردم در حمایت خود از انقلاب جدیتر وارد صحنه شدند.
* شیوهی ترور فرقان چگونه بوده و آیا از بمب استفاده میكردند؟
** اكثر ترورهای این گروه به وسیلهی شلیك مستقیم بوده است. آنها با موتور میآمدند و در یك لحظه با اسلحه فرد را مورد هدف قرار میدادند. تروریستهای فرقان سعی میكردند تا حد ممكن به فرد نزدیك شوند كه به صورت مؤثری اقدام به ترور نمایند و منجر به حذف فیزیكی افراد شود. استفاده از بمب در ترور میان این گروه سابقه نداشته است.
*فكر میكنید چرا منافقین مسئولیت این ترور را نپذیرفتند و مسئول آن را گروه فرقان میدانند؟
**احتمال دارد برای جلوگیری از مشخص شدن ارتباط خود با فرقان، این ترور را انكار كنند. اما من معتقدم دشمنان گروه فرقان، همان كسانی بودند كه دشمن سازمان منافقین محسوب می شدند و در این جریانات رد پای سازمان منافقین دیده میشود. سازمان منافقین در یك مقطع به وسیلهی گروه فرقان دشمنان خود را ترور میكرد و پس از فروپاشی این گروه، خود به صورت مستقیم و آشكار به ترور مخالفان و دشمنان سازمان منافقین اقدام نمود.
آنچه از برخی اسناد به دست آمده این است كه منافقین عمدا چنین كاری را انجام دادند تا زمینه فاجعه هفت تیر را فراهم نمایند. زیرا نیروهای امنیتی در مورد عاملین واقعی این ترور دچار سردرگمی می شدند و این فرض برای منافقین فراهم میشد كه با آرامش بیشتری نقشه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی را دنبال نمایند. قدیری كه اقدام به بمب گذاری در مسجد ابوذر نمود، از اعضای سازمان منافقین بود و در راستای مأموریت سازمانی اقدام به این عمل نمود.
* از شما ممنونیم كه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.
منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی