فاطمه حسینی: گمان می کنم برنامه طنز "دست به نقد" مثل برنامه "خنده بازار" که محصول کار گروه طنزپرداز شهاب عباسی است تا کنون مخاطبان خودش را پیدا کرده باشد. این برنامه با نقدهای اجتماعی به روزش می تواند نقش مهمی در ارتقای فرهنگ خود انتقاد گری و نمایش ضعفهای فرهنگی و اجتماعی داشته باشد. منتها از آنجایی که طنز یک شمشیر دولبه است باید توجه داشت که کوچکترین بی احتیاطی و بی دقتی نه فقط می تواند نتیجه مطلوب را از طنز به بار نیاورد بلکه باعث اثرات نامطلوب و گاه وخیم دیگر نیز شود.
نمونه آشکار این مورد اتفاق ناخوشایندی بود که در برنامه "فتیله" افتاد. شوخی با قومیتها و لهجه ها شاید (و البته شاید) در سایر نقاط دنیا با شرایط ژئوپلتیکی متفاوت از شرایط ما امری معمول به نظر برسد اما با توجه به شرایط خاص قومیتی و تنوع بافت جمعیتی ما و با در نظر گرفتن سوابق نه چندان خوشایندی که هنوز به بایگانی تاریخ سپرده نشده اند و هر زمان می توانند مثل آتش زیر خاکستر وحدت ملی و تمامیت ارضی ما را به مخاطره بیندازند، این قبیل امور باید کمتر و کمتر مورد استفاده طنز پردازان قرار بگیرند خصوصا به این دلیل آشکار که اصولا هیچ امری که شایسته بازنگری و اصلاح باشد ومثلا طنز قصد نمایش قبح یا این نیاز به اصلاح آن را داشته باشد در لهجه ها و قومیتها نمی توان سراغ گرفت . رسانه ملی محتاج نگاه ملی است و اگر این نگاه نباشد و رسانه ملی می تواند ابزار تخریب انسجام ملی گردد. رسانه ملی باید در زدودن این نگاه قومیتی که جک علیه سایر قومیتها تولید می کند نقش موثر داشته باشد نه اینکه خودش هم پا جای پای آنها بگذارد.
تردید نباید کرد که دستاویز کردن قومیتها برای ایجاد شرایط طنز اصلا قابل مقایسه با سوژه قرار دادن فلان صنف و فلان گروه اجتماعی نیست و اتفاقا باید خط قرمز غیر قابل عبور طنزپردازی ایران به حساب بیاید. منتها متاسفانه تثبیت موقعیت برخی از هنرمندان این عرصه این توهم را در ایشان ایجاد می کند که با اتکا به محبوبیت و شهرتشان می توانند از این خط قرمز عبور کنند.
آنچه اخیرا در برنامه دست به نقد مشاهده شده نیز دست کمی از برنامه "فتیله" ندارد. استفاده از اسامی خاص مربوط به مناطق و قومیتهای معینی در این برنامه در کنار اسامی با بار طنز این تصور را ایجاد می کند که گروه اول نیزدر واقع به عنوان تمسخر مورد استفاده قرار گرفته اند و گرنه چه دلیلی دارد که نام یک طایفه لر(جودکی) یا نام منسوب به یک شهر(جندقی) که اتفاقا در جامعه بسامد پایینی دارند و خیلی کم شنیده می شوند در کنار نام طنزگونه اتاجی (که هموطنان ترک زبان به عنوان صفتی به معنای بیهوده و ناموزون به کار می برند) به کار برده شود؟ دلیل این گزینش نامیمون از دو حال خارج نیست. یا نویسنده بسیارکم دانش متن نمایش به اشتباه تصور کرده که جودکی و جندقی واقعا نام کسی در این مملکت نیست و صرفا لفظهایی غیر معمول هستند که می شود با آنها موقعیت طنز ایجاد کرد (که واقعا بعید است!!) و یا این دو نام به علت کم بسامدی و نوع آرایش حرفیشان برای ذائقه نه چندان سالم ایشان خنده دار بوده است تا آنجا که به خود اجازه دهد از آنها در کنار نام فامیل آشکارا مضحکی مثل اتاجی (که معادل فارسی اش مثل این است که نام کسی مثلا آقای چرند باشد) استفاده کند.
مایلم از نویسنده محترم آیتمهای این برنامه بپرسم که آیا فکر کرده اند فردای نمایش شما کودکی با نام فامیل جودکی یا جندقی چقدر ممکن است مورد تمسخرهمکلاسانش قرار بگیرد صرفا به این دلیل واضح که شما تصمیم گرفته اید صورت خنده دار و کمیکی به این دو اسم و امثالهم بدهید؟؟ واضح است که این اتفاق برای اسامی فامیل کاملا ساختگی مثل اتاجی یا چرند یا ... ویا اسامی خنثی و پر بسامدی مثل ملکی یا احمدی یا کریمی که نه به قومی اشاره دارند و نه به منطقه خاصی، نخواهد افتاد. پس چرا باید اصرار داشته باشند حتما در یک آیتم طنز آن هم بسیار بی مناسبت و از بین این همه امکان اسمگذاری خنثی از دو نام وابسته به منطقه معین و قومیت خاص استفاده شود؟
شاید این مورد چندان هم به نظر برخی خطای چشمگیری نباشد اما تردیدی نیست که اگر خطاهای به ظاهر کوچک مورد توجه و اصلاح قرار نگیرند باید منتظر دست و پنجه نرم کردن با خطاهای بزرگتر و مشکلات پیچیده تر بود. نمونه اس اینکه اگر استفاده مکرر آقای فروتن از لهجه بروجردی در برنامه فتیله از حد خارج نمی شد و صرف بروجردی بودن ایشان مجوز تمسخر این لهجه نمی شد امروز شاهد نارضایتی هموطنان ترک زبان از این برنامه نمی بودیم. جا دارد اگر نویسندگان این قبیل برنامه ها از سواد و دانش کافی برخوردار نیستند یا تعهد ملی لازم را ندارند حداقل ناظران کیفی برنامه های صدا وسیما کیفیت را محدود به نکات فنی ندانند به وظایف خود عمل کنند و گرنه با این رویه تاسف بار موجود، رسانه ملی به زودی تبدیل به سلاحی علیه انسجام ملی و اجتماعی ما خواهد شد.