سریال «معمای شاه» به عنوان یکی از ضعیفترین سریالها درباره سلسله پهلوی در حالی به اکران درآمده که محمدرضا ورزی که پیش از این توانش را در پرداخت به سطح در تولید مجموعههای تاریخ معاصر نشان داده، برای دفاع از سریالش، خود را به نظام گره زده و منتقدان سریالش را در ردیف سلطنت طلب قلمداد کرده است؛ عارضهای که از آن میتوان با عنوان «خودنظام پنداری» یاد کرد و هر روز شیوع بیشتری مییابد.
به گزارش «تابناک»، محمدرضا ورزی بعد از «تبریز در مه»، «سالهای مشروطه»، «کیمیاگر»، «پدرخوانده» و «عمارت فرنگی»، یک سریال صدقسمتی ضعیف دیگر با رویکرد تاریخ معاصر تولید کرد و «معمای شاه» را برای ارائه نگاهی متفاوت به دوران سلطنت خاندان پهلوی ساخت؛ اما آنچه این روزها در حال پخش از رسانه ملی است، تنها یک نقطه قوت ـ آن هم درباره تعدادی از کاراکترها ـ دارد و آن نقطه قوت نیز گریم این سریال است.
تنها نقط قوت سریال «معمای شاه» ضعیف شدید در سناریو ـ با وجود طیف گسترده وقایع دارای ظرفیت تولید داستان و خرده داستان ـ و بازی گرفتن ضعیف در کنار دکوپاژهایی که به شدت به دیالوگهای کلیشهای میآیند، باعث شده در بخشهایی از این سریال، این حس پدید آید که نکند کارگردان برخی دیالوگها را برای یک سریال کمیک درباره تاریخ معاصر نوشته است! طبیعتاً حتی اگر این سریال مملو از شعارزدگی ـ که پاسخگوی طیف وسیعی از پرسشهای نسل جوان نیست ـ و حتی اگر با تمجید و نگاه مثبت برخی مسئولان ارشد نظام نیز همراه شود، سریال قوی نخواهد بود و این دیدگاه همچنان دارای استدلال فنی جدی است.
با وجود این، نقدهای محدودی به صورت علنی درباره این سریال نوشته شد و طیفی از منتقدان شناخته ـ که گروهیشان این اثر را ماقبل نقد میدانستند ـ در این زمینه اظهارنظری نکردند, اما همان نقدهای محدود به این سریال نیز از سوی ورزی بیپاسخ گذاشته نشد و در اتفاقی بیسابقه منتقدان یک مجموعه تلویزیونی، سلطنتطلب تلقی شدند که دستاورد قابل ملاحظهای در برخورد با منتقدان آثار سینمایی و تلویزیونی محسوب میشود.
کارگردان «معمای شاه» به تازگی در یک گفت و گو عنوان کرده است: «
خیلی برایم جالب بود که با پخش دو قسمت از سریال، علاقه مندان به رضا شاه و محمدرضا شاه خودشان را عملا در جامعه رونمایی کردند. دم جمهوری اسلامی هم گرم که آخر دموکراسی است و سر این قضیه راحت برخورد می شود و آزادی بیان اینقدر هست که همه به شکلهای مختلف در این مورد اظهارنظر میکنند».
با این تعابیر آقای کارگردان که ظاهراً درگیر عارضه «خودنظام پنداری» شده، باید خوشحال باشیم که منتقدان این سریال هنوز زنده هستند و ورزی که جمهوری اسلامی ایران را در این گفتههایش نمایندگی میکند، فرمان به گردن زدن منتقدان «معمای شاه نداده و ضروی است بابت اینکه که هنوز سرها بر بدنهای منتقدان متصل مانده، دستبوس این هنرمند فرهیخته باشیم.
البته عارضه «خودنظام پنداری» که «تابناک» تعبیر بهتری برای آن نیافت، تنها گریبان این کارگردان را نگرفته و پیش از این نیز طیفی متنوع از چهرههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ورزشی خود را مساوی با نظام تعبیر کرده و هر گونه شکایت، انتقاد و حتی کمتوجهی به خود را، معادل ضدیت با انقلاب و نظام یا بیتوجهی به انقلاب و نظام تلقی کرده بودند.
طبیعتاً باید برای جلوگیری از شیوع این عارضه کوشید و نخستین گام در این زمینه، طرح نقدهای سخت و جدی نسبت به اشخاصی است که دچار چنین تصور باطلی هستند تا دریابند که استفاده از این تعابیر، نه تنها منجر به مصونیت یا کاهش نقدها نسبت به ایشان نمیشود، بلکه به جهت انتصاب بیجهت بیتدبیریها و ضعفهایشان به نظام، با نقدهای جدیتری همراه خواهد شد و در همین راستا «تابناک» ابتدا به نقد سریال ضعیف «معمای شاه» پرداخت و سپس رفتار زشت کارگردان این سریال را نقد کرد.