دوازدهم بهمن به روایت « ژرار ژان فابین-باتوش» محافظ معروف امام

وقتی قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید، من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی که هواپیما می‌خواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند، یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریف‌فرمایی امام از پله‌های هواپیما، دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت و از پله‌ها پایین آمدیم‌. روز عجیبی بود.
کد خبر: ۵۶۴۸۳۶
|
۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۹ 01 February 2016
|
38460 بازدید
انقلاب‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟ چگونه پیروز می‌شوند؟ چه می‌شود که یک لحظه را لحظه پیروزی انقلاب می‌نامند؟ همین انقلاب اسلامی خودمان که هر سال در اواسط بهمن پیروزی‌اش را جشن می‌گیریم و داستانش را از حفظیم، کی به آن لحظه بزرگ رسید که همه فهمیدند پیروز شده است؟ همین دهه فجر خودمان که البته یازده روز است و ما دهه می‌خوانیم‌اش! چه اتفاقی حدفاصل دوازده بهمن تا بیست و دوم بهمن ماه رخ داد که سرانجام منجر به پیروزی انقلاب شد؟ هرچقدر هم که داستانش را از بر باشیم، باید زوایا و خفایای مهمی داشته باشد که از چشم ما دور مانده است.

به گزارش «تابناک»، خوشبین‌ترین آدم‌ها هم شاید نمی‌توانستند تصور کنند حرکتی که سید روح‌الله موسوی خمینی در پائیز سال ۴۱ آغاز کرد، بیست و شش سال بعد در بهمن ۵۷ به ثمر برسد و تبدیل به اولین حکومت شیعی تاریخ ایران زیر نظر علمای شیعه شود. حتی نزدیک‌تر از آن، همان روزی که امام خمینی بعد از چهارده سال دوری در فرودگاه مهرآباد پا به تهران گذاشت هم نزدیک‌ترین حلقه مبارزان راه انقلاب به امام خیمنی هم تصورش را نمی‌کردند یازده روز بعد جشن پیروزی بگیرند. آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله مفتح و دکتر مطهری که از اعضای شورای انقلاب بودند دست کم تخمین شش ماهه را برای به ثمر نشستن فعالیت‌هاشان مناسب می‌دیدند. چه اینکه هنوز مستشاران نظامی آمریکایی در رأس بدنه دستگاه نظامی کشور حضور داشتند و یکپارچگی ارتش از هم نگسسته بود. حکومت مرکزی مستقر در ایران تشکیل دولت موقت مهدی بازرگان را یک جور شوخی تلقی کرده بود و ژنرال هایزر با طرح ریزی کودتایی علیه انقلابیون، خیال همه را راحت کرده بود که پروازی که ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثاینه روز دوازدهم بهمن ۵۷ در مهرآباد نشست، قسمتی از یک نقشه کلی است که ریشه انقلابیون را یکجا بکند؛ اما چیزی که هیچ کس به آن فکر نکرده بود، سرعت عجیب این حرکت مردمی بود؛ سرعتی که موجب شد تا فردای ۲۲ بهمن ۵۷ تازه حساب کار دست سرویس‌های اطلاعای آمریکا و شوروی بیایید که در قلب خاورمیانه چه اتفاقی افتاده است.

اینکه حدفاصل این روزها چه اتفاقی افتاد را شاید بتوان از لابلای خاطرات برخی مبارزان انقلاب فهمید. در کتاب مژه‌های سوخته که شرح خاطرات شهید یوسف کلاهدوز است، از شکل گیری و شدت گرفتن تجمعات مردمی در روزهای پس از حضور امام خیمنی چنین یاد می‌شود:

محافظت از امام و مدرسه رفاه با دو حلقه محافظتی انجام می شد؛ افراد حلقه اول، محمد بروجردی و دوستانش بودند. در خود مدرسه و اطراف آن. حلقه دوم گروه محسن رضایی بود که یک خانه سر خیابان ایران گرفته بودند و مرکزشان آنجا بود. این حلقه دوم خیابان هایی را که به خیابان ایران می رسید، کنترل می کرد و هسته اصلی اش نبش خیابان مجاهدین ایران، آماده بود که اگر ارتش شاه حمله کرد، مقابله کند و جلویشان بایستد. از مدرسه رفاه به گروه محسن رضایی خبر رسید که امام دستور داده اند به مردم بگویید به خیابان ها بریزند و حکومت نظامی را بشکنند. تا قبل از این هیچ گاه مردم دستور مقابله با ارتش را نداشتند و همیشه ارتش به انقلاب دعوت می شد.

امام مدتی بود که دستور فرار سربازها را داده بودند و بدنه ارتش لاغر شده بود. گروه محسن رضایی سوار یک وانت شدند و با اسلحه توی خیابان شهناز (17 شهریور) راه افتادند. به صورت هایشان چفیه بسته بودند و طوری که مردم اسلحه هایشان را ببینند، چند بار از میدان شهدا تا میدان خراسان رفتند و آمدند و الله اکبر گفتند و پیام امام را به مردم اعلام کردند. هر بار که این مسیر را طی می کردند، هم جمعیت مردم زیادتر می شد و هم سر و کله نیروهای ارتش تا انتهای خیابان های مجاور پیدا می شد. آن شب تا صبح همه بیرون از خانه ها و پشت سنگرهایی که درست کرده بودند، آماده مقابله با حمله ارتش بودند. بختیار گفته بود که ما بعد از اعلام حکومت نظامی یک ماه فرصت می خواهیم که انقلاب را سرکوب کنیم.


دوازدهم بهمن به روایت « ژرار ژان فابین-باتوش» محافظ معروف امام
تصویری از یکی از تجمعات مردمی در بهمن ۵۷ - دیوید برنت

به روایت شاهد عینی

برای روز مهمی چون دوازدهم بهمن ماه، چه راوی بهتر و دست اول‌تر از ژرار ژان فابین-باتوش، مخافظ امام خمینی در نوفل‌لوشاتو و کسی که در آن عکس معروف و تاریخی دست امام را گرفته است. سال‌ها پیش، داود رشیدی در مستندی حضور داشت که در آن و در پاریس، در به در به دنبال محافظی می‌گشتند که دست امام خمینی را گرفته و از پله‌های هواپیما پایین می‌آید. مستند تلاش‌های فراوانی کرده بود اما سرانجام نتیجه‌اش این بود که محافظ امام درگذشته است؛ اما به روایت اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی آقای باتوش حوالی سال ۸۸ در تهران حضور داشته و این مرکز هم گفت‌وگویی را با او ترتیب داده است.

در گزارش سایت مرکز اسناد انقلاب در خصوص دیدار با باتوش در تهران می‌خوانیم:

در اوّل آبان ۱۳۸۸ دوستی به نام آقای میرغضنفری تلفن زد و گفت: آیا شما از مهمانداری که همراه امام در روز ۱۲ بهمن از پله‌های هواپیما دوازدهم بهمن به روایت « ژرار ژان فابین-باتوش» محافظ معروف امامپایین می‌آیند خبر داری؟ گفتم: چطور؟ گفت: ایشان در تهران هستند و سرگردان. خیلی تعجب کردم و گفتم: مشتاقانه منتظر دیدار این عزیز و شما در مرکز اسناد انقلاب هستم. بنابراین در ۱۰/ ۰۸/ ۸۸ آقای میرغضنفری به همراه ژراژ فابین باتوش محافظ مخصوص حضرت امام به مرکز تشریف آوردند. البته آقای باتوش بدون لباس یونیفرم که در ۱۲ بهمن بر تن داشت، آمده بود.

آقای باتوش خیلی روان فارسی صحبت می‌کرد و خیلی هم پیر شده و با آن چهره معروف متفاوت است. به آقای باتوش گفتم: چطور در ایران ماندگار شدی؟ و سپس به یاد فیلمی افتادم که چندین سال پیش آقای داود رشیدی پیرامون اقامت امام در پاریس تهیه کرده و در آن فیلم با افراد بسیاری صحبت شده بود. و گفته شد که فردی که همراه امام از پله‌های هواپیما پائین می‌آید نیز مرحوم شده است؟! «یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم.» سپس آقای باتوش ادامه داد و گفت: 64 سال دارم و اصالتاً اهل الجزایر هستم و به فرانسه مهاجرت کردم و در یک خانواده مسیحی بزرگ شده‌ام. بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج قسمتم یک خانم ایرانی به نام «بیتا آهی» شد و ثمره این ازدواج هم دو فرزند است؛ یک دختر و یک پسر که الان بین آمریکا و ایران تردد می‌کنند.

از آقای باتوش پرسیدم چگونه به پیر و مرشد و مراد ما روح‌الله الموسوی خمینی وصل شدی؟ گفت: وقتی آقای [امام] خمینی به پاریس آمد. پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ کدام را نپذیرفت تا این که قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقه‌ای میان من و آقای خمینی برقرار شد و چون فارسی هم صحبت می‌کردم مزید بر علت شد. و در مدت ۱۱۶ روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم. آقای باتوش خاطرات شنیدنی زیادی از نوفل لوشاتو داشت. و سپس ادامه داد و گفت: وقتی که قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی که هواپیما می‌خواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند، یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریف‌فرمایی امام از پله‌های هواپیما دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت. و از پله‌ها پایین آمدیم‌. روز عجیبی بود. انگار مسیح(ع) ظهور کرده بود: ایشان ادامه داد و گفت به علت علاقه‌ای که به امام پیدا کرده بودم به احمد آقا گفتم می‌خواهم در ایران بمانم. احمد آقا گفت دولت فرانسه برای شما مشکل درست نمی‌کند؟ گفتم: خیر. خودم را بازنشسته می‌کنم. بعد از موافقت امام و احمد آقا و گرفتن حکم بازنشستگی به ایران آمدم و با نظر احمد آقا با شهید چمران و سپس مرحوم نظران همکاری‌های متعدد داشتم... در کارهای مختلف کمک می‌کردم. حال هم که پیر شده‌ام و همسرم نیز از من جدا شده است و در غربت و بی‌کسی و آوارگی در تهران به سر می‌برم تا این که بمیرم و جنازه‌ام را آتش بزنند و در دریا بریزند تا به وسیله گردش آب به طبیعت برگردم.

دوازدهم بهمن به روایت « ژرار ژان فابین-باتوش» محافظ معروف امام

روزشمار انقلاب ۱۲ بهمن ۱۳۵۷

امام خمینی پس از سال‌ها دوری و تبعید به كشور بازگشت. ایران اسلامی شاهد بزرگترین و تاریخی‌ترین استقبال بود. حضور میلیونی مردم كه صف مستقبلین را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاكی از عشق و علاقه بی‌نظیر آنها به رهبر خویش بود. حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشكر از آنها خداحافظی كردند.

امام خمینی پس از اقامه نماز در كف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند. این در حالی بود كه همه علاقه مندان، دوستداران و نزدیكان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود كه همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران ساخته بود.

با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اكبر» سالن فرودگاه را به لرزه درآورد. مستقبلین با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشك‌های مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری كردند.

حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشكر می‌كنم. عواطف ملت ایران به دوش من بار گرانی است كه نمی‌توانم جبران كنم. ایشان ضمن اشاره به اینكه طرد شاه از كشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت كلمه و ادامه مبارزه تا قطع كامل ریشه‌های فساد ترغیب كردند. ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند.

حضرت امام در اولین سخنرانی خود در میان انبوه مستقبلین مشتاق در بهشت زهرا گفتند: من وقتی چشمم به بعضی از اینها كه اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی‌ بر دوشم پیدا می‌شود كه نمی‌توانم تاب بیاورم. محمدرضا پهلوی فرار كرد و همه چیز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد و قبرستان‌های ما را آباد. ایشان اضافه كردند: من دولت تعیین می‌كنم، من توی دهن دولت می‌زنم ... من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌كنم. من به ارتش یك نصیحت می‌كنم و یك تشكر ..... [ما] می‌خواهیم ارتش مستقل باشد. آقای ارتشبد شما نمی‌خواهید؟ آقای سرلشكر شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ و اما تشكر می‌كنم از قشرهایی كه متصل شدند به ملت.

 با وجود سرمای زمستان، دیشب هزاران مشتاق زیارت حضرت امام، در مسیر حركت ایشان خوابیدند.
 
 از هنگام هجرت حضرت امام از نجف اشرف به پاریس، تراكم سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و پیام‌های ایشان در این مدت كوتاه یعنی (۱۱۸ روز اقامت در نوفل لوشاتو) ، قابل توجیه و تأمل است، به طوری كه ایشان در برخی از روزها به سؤالات چندین رسانه خبری و تبلیغاتی پاسخ داده‌اند. مثلا در تاریخ نوزدهم دی سال جاری، ایشان در ده مصاحبه جداگانه شركت كردند و كثرت مصاحبه‌ها، حكایت از علاقه خبرنگاران و اشتیاق امام برای رساندن پیام خود به دنیاست. آمار این مجموعه عظیم از این قرار است: سخنرانی‌ها ۵۹ عدد مصاحبه‌ها ۱۰۸ عدد پیام‌ها ۳۶ عدد نامه‌ها و تلگراف‌ها و فرمان‌ها ۶ عدد جمع ۲۰۹ عدد.

در حالی كه مراسم ورود حضرت امام مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت كردند.

عده‌ای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیون‌های خود را به خیابان پرت كردند.

امام خمینی در شب اول اقامت خود در مدرسه رفاه، طی سخنانی با اعضای كمیته استقبال، بر لزوم حفظ وحدت تأكید نمودند.

روحانیون متحصن در دانشگاه، با انتشار آخرین اعلامیه خود، به تحصن پایان دادند.

 آیت‌الله شریعتمداری ورود حضرت امام خمینی را تبریك گفت.

دوازدهم بهمن به روایت « ژرار ژان فابین-باتوش» محافظ معروف امام
آیت‌الله شریعتمداری از مراجع بزرگ تقلید - عکس: دیوید برنت

در پی درخواست مجدد بختیار برای ملاقات با حضرت امام خمینی، ایشان گفتند: ملاقات با بختیار را در صورت استعفای وی می‌پذیرم.

شاپور بختیار در آستانه ورود امام خمینی پیامی انتشار داد. وی در پیام خود مردم را نسبت به ادامه اعتراضات و تظاهرات، خصوصا در روز ورود حضرت امام، تهدید كرد.

دكتر علی آبادی ، عضو شورای سلطنت، از عضویت این شورا كناره‌گیری كرد.

دانشجویان ایرانی در مقابل سفارت ایران در آمریكا تظاهرات كردند.

خبرگزاری فرانسه: سخنگوی كاخ سفید اعلام كرد سخنان ضد آمریكایی آیت‌الله خمینی، تغییری در موضع ایالات متحده در قبال ایران به وجود نیاورده است.

آمریكا مقداری از دستگاه‌های الكترونیكی محرمانه خود را از ایران خارج كرد. نیروی هوایی سیستم‌های محرمانه جنگنده‌های اف چهارده را مخفی كرد.

گفتنی است كه یكی از وظایف هایزر در ایران، انجام همین مأموریت بوده است.

بانك‌های سوئیس گفتند كه پول‌های ایران را پس نمی‌دهند.

یونایتد پرس: قراردادهای خرید اسلحه ایران از انگلیس لغو شد. مقامات لندن گفتند به علت لغو این خریدها، انگلیس معادل چهار میلیارد دلار بابت عدم فروش و بیكار شدن بیست هزار نفر، زیان خواهد دید.

 در لیبی به حمایت از انقلاب اسلامی مردم مسلمان ایران، یك راهپیمایی ترتیب یافت.

یك سخنگوی جنبش پولیساریو در الجزیره اعلام كرد كه امام خمینی قبل از عزیمت به ایران در فرانسه، هیأت نمایندگی پولیساریو را به حضور پذیرفته‌اند.

رادیو كویت: وزیر انرژی آمریكا اعلام كرد در صورت ادامه عدم صدور نفت ایران، كشورش مجبور به جیره‌بندی نفت خواهد بود. اوضاع ایران باعث شدیدترین بحران نفتی از زمان تحریم نفت توسط كشورهای عربی از سال ۱۳۵۲ تاكنون شده است.

سازمان چریك‌های فدایی خلق ورود حضرت امام را تبریك گفت.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
با پاسخ ایران(وعده صادق 3) به حمله اسرائیل موافقید؟