بر اساس اعلام کمیته رای گیری مردمی که زیر نظر خانه سینما فعالیت می کند فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «بارکد» ساخته مصطفی کیایی در صدر آرا هستند.
طبق داوری انجام گرفته در روز پنجشنبه ۱۷ بهمن فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا، «بارکد» ساخته مصطفی کیایی و «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران بودند.
براساس داوری در روز چهارشنبه ۱۴ بهمن فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «بارکد» ساخته مصطفی کیایی بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران قرار گرفته اند.
طبق داوری انجام گرفته در روز سه شنبه ۱۳ بهمن ماه فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «بارکد» به کارگردانی مصطفی کیایی و «لانتوری» به کارگردانی رضا درمیشیان بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران قرار گرفته بودند.
طبق داوری انجام گرفته در روز دوشنبه ۱۲ بهمن ماه فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی، «زاپاس» به کارگردانی برزو نیک نژاد و «آااادت نمیکنیم» به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران قرار گرفته بودند.
9:50- حاشیههای روز ششم کاخ جشنواره از نشستها آغاز شد و حواشی این سوال حاتمیکیا از منتقد نشست که «چرا بعضی از همکاران منتقد شما اینقدر مریض هستند؟!» تا نشست فیلم بعد ادامه پیدا کرد و منتقد جلسه خاطرات نشست فیلم «موج مرده» در جشنواره و درخواست این کارگردان از منتقدان برای حمایت را یادآوری کرد.
مریلا زارعی بازیگر فیلم گفت: برای یک بازیگر فرصت مغتنمی است که در این گروه جای بگیرد. «بادیگارد»چهارمین همکاری من با حاتمی کیا است و در این پروژه مسئولیت سنگین تری هم داشتم و طی سه تا چهارماهی که از پیش تا پس از فیلم داشتم احساس خوبی همراه با فیلم داشتم. استفاده از تجربه حاتمی کیا در بحث سینما و نگاه سینمایی ایشان برای من جذاب بود. در دو دهه ی حضور حرفه ای سینما به گونه بوده است که خودم را به برخی از کارگردانها مدیون میدانم. بیش از اینکه تجربه نقش برایم جذاب باشدو استفاده از تجربیات آنها برای من جذاب بوده است.
پژمان لشکری پور مجری طرح این پروژه گفت: بعد از فیلم «چ» توفیقی شد که در خدمت حاتمیکیا باشم. چند طرح آقای حاتمیکیا داشتند و وقتی که فیلمنامه اولیه بادیگارد را خواندم اصرار داشتم که این فیلم را بسازند. اول اصرار من بود و بعد دوستان اوج که نهایت حمایت را از این پروژه کردند. همانطور که آقای حاتمی کیا گفتند این دوستان و آقای حسنی الان در سوریه مشغول ضبط مستند هستند.
کارن همایونفر آهنگساز فیلم هم گفت: سابقه همکاری با آقای حاتمی کیا سر یک سریال بزرگ و یک فیلم بودیم. من میانه کار آنقدر غرق در فیلم بودم که حاتمی کیا می گفت خیلی درگیر کار شدی و یک کمی از کار فاصله بگیر. من عاشقانه این کار را دوست داشتم تا زمانی که با نفس گرم مخاطبان به پرده سینما نشست.
پرستویی در ابتدای صحبتهایش در این نشست گفت: برای من همیشه افتخار بوده است که در این پروژه حضور داشتم. هر تجربه ای که با حاتمی کیا خاصیت خودش را داشته است و این تجربه بزرگی بود.
خبرنگار صداوسیما درباره صحنه خاصی در فیلم که همسر و فرزندان حیدر مشغول مداوای او هستند پرسید که حاتمیکیا پاسخ این سوال را به پرویز پرستویی محول کرد و پرستویی گفت: واقعیت این است که این صحنه تابلوی شگفتانگیزی بود و قرار بود که همان صحنه دوباره بازنمایی شود. اما احساس من هم این است که این صحنه درنیامده است، شاید این به خاطر محدودیت برای پوشش شخصیت اول بود و فکر می کنم که شاید لازم باشد که جناب حاتمیکیا برای نمایش عمومی این فیلم این صحنه را تغییر دهد. اما وقت فیلمبرداری این فیلم، واقعا حس و حال معنوی خوبی داشتیم، اما همان موقع هم به خاطر این محدودیت پوشش احساس کردم که بازخورد خوبی برای مخاطب نخواهد داشت.
ابراهیم حاتمیکیا در پاسخ به سوالی در مورد شرایط کار هم گفت: فیلمبرداری این فیلم 3 ماه فشرده و «حاتمیکیایی» بود. به شدن فشار روی ما بود و من به شدت دوست داشتم که اکشن این صحنهها دربیاید و کم نگذاریم. من خجالت میکشیدم از بس فشار میآوردم روی محمود کلاری برای صحنههای سخت فیلم که واقعا کابوس بود. همه بچه ها زحمت کشیدند و به خصوص پرویز پرستویی که همچنان در حال تاوان دادن برای صحنههای موتورسواری است. در فیلم خیلی دخالت تصویری صورت گرفته است هر چند الان زیاد مشخص نیست، اما چهار عامل فیلمبرداری و صدا و جلوههای ویژه تصویری و میدانی، فیلم را کاملا دگرگون کردهاند. متاسفانه به دلایل کمبود مالی، فیلمها آپارتمانی و خیلی ساده و تنبل شده اند و امروز همه به این رسیدهایم که واقعا دیگر بس است این فضا. من سعی کردم از اکشن خیلی خوب استفاده کنم و تغییری در این فضا رخ دهد.
یکی از خبرنگاران ایرادات فرعی و جزئی ایرادات صحنهای داشت که مریلا زارعی و حاتمیکیا را حسابی به زحمت انداخت. یکی از این ایرادها این بود که چرا نشان برج میلاد روی سینه محافظان بوده است که حاتمیکیا گفت: این یک قاعده فنی بوده است و همه اینها چک شده است.
خبرنگار دیگری در مورد پشتیبانی مالی و معنوی سازمان انرژی اتمی پرسید که حاتمیکیا پاسخ داد: سازمان انرژی اتمی به ما اجازه داد در آن لوکیشن فیلمبرداری کنیم. اما هیچ شرکت تبلیغاتی دیگر مثل ماشینهایی که در فیلم میبینیم از فیلم حمایت مالی نکرده است.
حاتمیکیا در پاسخ به سوال دیگری گفت: خرده پیرنگهایی زیادی در فیلم وجود دارد مثل اینکه نخبگان دهه نود دانشمندان هستهای هستند. ما کاملا بابت این موضوع تحقیقات کردیم. به نطنز و اصفهان رفتیم و با عزیزان این عرصه به شدت صحبت کردیم.
حاتمیکیا در پاسخ به سوالی مبنی بر مشابهاتهای آژانس شیشهای و بادیگارد گفت: بالاخره پرویز پرستویی سردار است و وقتی من دوباره به او رسیدم خیلی حرفها را به او وصل میکردم که باید بکشد و دوست داشتم که بعد از مدت ها فاصله گرفتن نسبتهای قدیمی دوباره شکل بگیرد.
خبرنگار روزنامه سینما از حاتمیکیا پرسید آیا «بادیگارد» نقدی بر دولت تدبیر و امید است و حاتمیکیا گفت: بحث من کلی است، نه اشاره به دولتهای خاص. بحث من معاصر است. فکر میکنم اینقدر ظرفیت هست که عزیزان به این شکل نگاه نکند. من نقد شخصیت و منش سیاسی در فیلمم دارم و این مساله جدی من است اما لزوما ربطی به این دولت و آن دولت ندارد.
حاتمیکیا همچنین درباره شرکت نکردن در مراسم فرش قرمز گفت: من آن حرف را نزدم و این یک بی اخلاقی و بی انصافی خاص بود. اما جدای از این بحث، من حال این فضا را ندارم، اصلا نمیفهمم و حتی خجالت میکشم، پرویز هم همین حس را دارد. از بچه ها هم اجازه گرفتم. میگویند که برای بعضیها کراوات مشکلی ندارد، برای بعضیها حرام است و برای بعضیها مکروه، اما فکر میکنم این فضا برای من حرام است.
پرستویی هم اضافه کرد: این تصمیم مسئولین جشنواره هیچ اشکالی ندارد.اما من شرایطم خاص است. اولین باری که من کت و شلوار پوشیدم، کمی نامتعادل شدم و موتور گازی رفت زیر پای من. الان هم بحث همین است. هیچ بی حرمتی به جشنواره و دوستانی که شرکت کردند نیست ولی من حالم این نیست و واقعا تعادلم را از دست میدهم. حس نیت مسئولین را هم میفهمم.
حاتمیکیا هم اضافه کرد: جشنواره مرتب و آبرومندانه برگزار شد. به آقای غریب پور هم به شدت علاقهمندم. حتی از این لباس پوشیدن ها هم بدم نمیاد. اما این هم احوال ماست دیگر.
کارگردان «بادیگارد» در پاسخ به سوال دیگری گفت: ضدقهرمان دروان شخصیت اصلی ماست. جرقههایی را از بیرون میگیرد و شعله میگیرد.
وی در مورد سوالی که چرا در فیلم جوان نابغه با بازی (بابک حمیدیان)، تیم محافظان را سرکار میگذارد، گفت: قاعده کار همین است و طبیعی است و خنده تماشاگران در سالن احساس منفی نیست و در تیم محافظان چنین فضایی وجود دارد.
مریلا زارعی در مورد انتخاب بازیگران گفت: آنچه که در فیلم دیده میشود حاصل یک گفت و شنود بین حاتمی کیا و بعضی موارد آقای پرستویی است و انتخاب بازیگران انجام شد.
وی در مورد انتخاب شیلا خداداد در این فیلم گفت: خداداد اولین حضورش پس از سه سال غیبت در سینما را دارد. ویژگیهایی که این نقش داشت به لجاظ فیزیکی، همانی بود که ما از خانم خداداد انتظار داشتیم. کارگردان برای شکل و شمایل بازیگر ریسک میکند و چنین موضوعی در سینمای ایران ما به ازایی هم دارد. سعی کردیم که بر اساس خاستگاه و طبقه اجتماعی که نقش دارد حتی لحنی که این نقش برعهده میگیرد از خانم شیلا خداداد دعوت کنیم که به این پروژه بیایند. در فیلم سلامی تازهای به سینما دادند.
زارعی همچنین در مورد نقش بازیگردانی اش در این فیلم گفت: در مقابل تجربیات آقای پرستویی باید لفظ دیگری به جای بازیگردان و انتخاب بازیگر استفاده شود. سناریو را خواندم احساس من این است که این نقش برای آقای پرستویی است. وقتی که سناریو را میخواندم به حاتمیکیا گفتم اگر روزی روزگاری به هر دلیلی،پرستویی به این فیلم ورود پیدا نکردند، بهتر است که این فیلم ساخته نشود. به شکل قاطع اعتقادم این است که بازیگرانی مثل پرستویی برای یک فیلم لازم هستند چون که حضورشان که با حس و روح به فیلم اضافه میشوند به همه عوامل فیلم کمک میکند. سرتیم ما در فیلم بادیگارد پرویز پرستویی بود.
حانمیکیا در میانه صحبتهای حاجیمشهدی وارد شد و گفت: شما هم یکمی از منتقدانتان بگویید. چرا بعضی از این منتقدها این قدر بیمار هستند که حاجی مشهدی پاسخ داد: وقتی اصول نقد حاکم نباشد، این اتفاق میافتد.این به خود آدمها برمیگردد و یک دلیل روانشناختی هم دارد. وقتی میبینیم که یک فیلم بعد از 5 روز از جشنواره همه نظرها را به خود جلب کرده است، فکر میکنیم که مخالفت با این فیلم یک تشخص است.
حاجیمشهدی ادامه داد: دیروز یکی از دوستان احتمال سفارشی بودن این فیلم را
میداد که من تا جایی که با حاتمیکیا آشنا هستم میدانم که او هم به این
عقیده است که همه فیلمها سفارشی هستند. گاهی اوقات تهیهکننده سفارش
میدهد و گاهی اوقات خود کارگردان و اینجا با توجه به این موضوع خاص؛ حتما
سفارش خود حاتمیکیا بوده است.
عضو هیات داوران بخش مستند سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر گفت: سینمای مستند ما جای بسیاری برای پیشرفت و عرضه محصولات داخلی و بین المللی دارد و ما در شبکه مستند سیما یکی از طراحی هایی که در حد توان انجام دادیم این است که همه نهادهای متولی مستند را جمع کردیم و می خواهیم مرکزی با عنوان «اتاق شمس» راه اندازی کنیم تا علاوه بر بحث حمایت و تولید، مشاوره و راهنمایی به صورت رایگان برای مستندسازان داشته باشیم.
تاجیک افزود: یکی از قوانین جشنواره فیلم فجر امسال این است که فیلم ها حتما بالای ۷۰ دقیقه باشند ولی به نظر من آثار بسیار قابل دفاعی هم داشتیم که به لحاظ زمانی شاید مدت کمتری دارند اما از حیث محتوایی توان رقابت با فیلم های بلند را دارا هستند و از حیث جذب مخاطب نیز نباید دست کم شان گرفت. تلاش باید بیشتر به سمت کیفی سازی باشد و بالای ۷۰ دقیقه بودن یک فیلم برای حضور در بخش مستند جشنواره فجر شاید دلیل قانع کننده ای به نظر نیاید.
وی در پایان درباره کیفیت آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر گفت: مستندهایی که به جشنواره آمدند به لحاظ ساختار و محتوا بسیار متنوع هستند. گونه های تلویزیونی، گزارشی و ... سبک های متفاوت و قابل اعتنایی هستند که کار داوری را به شدت سخت می کنند. چون قالب هر یک از این ها بسیار متفاوت است یعنی ممکن است یک اثر به لحاظ کار گرافیکی و بصری قوی باشد اما ضعف های محتوایی داشته باشد یا برعکس.
فیلمبردار «بادیگارد» با اشاره به ژانری که این فیلم سینمایی در آن ساخته شده است، گفت: در محفل های سینمایی و رسانه ای بسیار شنیدم که می گویند فیلم «بادیگار» یک اثر در ژانر پلیسی است اما اینگونه نیست. «بادیگارد» یک فیلم اجتماعی و حادثه ای است و مانند بسیاری از فیلم های حاتمی کیا مورد استقبال مخاطب عام قرار خواهد گرفت. این فیلم بی ربط به انسان های دوران جنگ نیست. در واقع حاتمی کیا در «بادیگارد» سراغ افرادی می رود که در جنگ حضور داشتند.
کوهیار کلاری فیلمبردار فیلم «بادیگارد» در توضیح همکاری خود با محمود کلاری گفت: در توضیح این سئوال باید بگویم که بسیاری از فیلمبرداران جوان سینمای ایران دوست دارند در موقعیت من باشند و همین نکته مسئولیت مرا در درجه اول به عنوان پسر محمود کلاری و بعد به عنوان فیلمبردار سینمای ایران سنگین می کند. بنابراین بیش از اینکه یک فیلمبردار عادی باشم باید فیلمبردار بدون اشتباه باشم و دیگر حق اشتباه ندارم. کسانی مثل ما که به اصطلاح بچه سینما هستند و یا بستگانی از بزرگان سینما دارند از آغاز مورد اتهام هستند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم.
این فیلمبردار تاکید کرد: درباره کار با ابراهیم حاتمی کیا و کلاری باید بگویم که اساسا کار کردن با این دو سینماگر استرس را بالا می برد. حال اینکه در کنار پدر بودن را با همه حساسیت هایی که دارد باید در نظر گرفت. اما زمانی که برای ساخت فیلم «بادیگارد» با این کارگردان همراه شدم متوجه شدم حاتمی کیا به کار گروهی اهمیت می دهد و همین اهمیت دادن باعث تشویق و حمایت تیم جوان این فیلم سینمایی شد. ضمن اینکه این کارگردان به کار خود مسلط است و جزو کارگردان هایی است که می دانست چه چیزی می خواهد.
وی ادامه داد: برای ایفای نقش سارا در فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» چند بار تست دادم چون آقای برزگر سخت گیری بسیاری در انتخاب بازیگران داشت. من با آقای سورن مناساکانیان حدود ۶۰ سال اختلاف سنی داشتم بنابراین آقای برزگر اصرار داشت که علاوه بر جلسات دورخوانی فیلمنامه، من و آقای سورن با هم گپ و گفت هم بزنیم تا ارتباط بینمان شکل بگیرد. وی بازیگر بسیار با تجربه ای است و در ایفای نقش نیز بسیار به من کمک می کرد. سورن مناساکایان برخلاف شخصیتی که در فیلم ایفا می کند فردی با شور و شوق و سرزنده است و همین جلسات آشنایی و گپ و گفت کمک بسیاری به من در ایفای نقش سارا کرد.
وی درباره نوع تمرین هایی که برای آماده سازی نقش انجام داده است، توضیح داد: آقای برزگر تاکید بسیاری داشت که ما روی فیلمنامه مسلط باشیم بنابراین از قبل از فیلمبرداری در سه مرحله تمرین، اشراف کاملی روی متن پیدا کردیم. در واقع در صحنه هایی از این فیلم، من به جای برقراری دیالوگ با آقای صفری، مونولوگ های طولانی دارم اما حتی یک واو هم از این کلمات در اجرا جابجا نشد.
این بازیگر جوان سینما متذکر شد: علاوه بر جلسات روخوانی و گپ و گفتی که داشتیم تمرین سومی هم در کار بود به این مفهوم که راجع به کاراکتر سارا قبل از رسیدن به آقای صفری صحبت می کردیم که این شخص قبلا کجا بوده و چه پیشینه ای داشته و هنگام ورودش به داستان در چه موقعیت اجتماعی و مالی قرار دارد. در واقع شخصیت سارا در این فیلم به سه بخش تقسیم می شود. ابتدا صحنه های ورود او به خانه آقای صفری و آشنایی اش با وی را داریم که در این مرحله از او یک شخصیت پر شور می بینیم. مرحله دوم زمانی است که صفری تصادف کرده و مرحله سوم صحنه های پایانی فیلم است که دیگر او در برابر مزاحمت های آقای صفری کم آورده است.
وی درباره نوع شخصیت پردازی این کاراکتر و پیشینه ای که برایش ترسیم شده بود، توضیح داد: آقای برزگر معتقد بود که سارا دختری است که وضع مالی خوبی ندارد و به سختی در یک آژانس هواپیمایی کار پیدا کرده است، کمی زبان می داند و فرصتی برایش پیش آمده که بتواند سفری به کانادا داشته باشد. سارا غیر از متوسل شدن به آقای صفری و پسرش نمی تواند به شکل دیگری به خارج از کشور سفر کند بنابراین در ابتدای داستان تلاش می کند تا خودش را در دل آقای صفری جا کند.
کرم رودی یادآور شد: از آنجا که شخصیت من به بخش های پایانی کاراکتر سارا نزدیک تر بود برزگر اعتقاد داشت که من باید سارای ابتدای فیلم را بسازم. بنابراین بیشتر تمرکزم بر این بود که شور و نشاط این دختر را نشان دهم. به هر حال سارا شخصیتی سودجو دارد و می خواهد در موقعیت تهران امروز به هر ترتیبی که شده خودش را زنده و سرپا نگه دارد. درباره ارتباطش با پرویز پسر آقای صفری هم ما مبنا را بر این گذاشتیم که یک ارتباط مجازی بین آن دو وجود داشته است چون با توجه به سن و سال آقای صفری، پسرش باید حدودا ۴۰-۴۵ ساله باشد و نمی توانسته با سارای بیست و چند ساله دوست شود.زریندست با تمجید از فیلمنامه «کفشهایم کو؟» ادامه داد:نکته بعدی این است که وقتی فیلمنامه را به من دادند اینقدر این فیلمنامه منسجم و درجه یک بود که اصلا من شک و تردیدی نکردم و کار را پذیرفتم. که البته حتی قبل از اینکه فیلمنامهای هم وجود داشته باشم پذیرفته بودم چرا که با آقای پوراحمد قول و قرار کار را گذاشته بودیم و بعد از خواندن فیلمنامه هم با آقای پوراحمد در مواقع مختلف در خصوص فیلمنامه حرف زدیم و من به دلیل علاقهای که به این فیلمنامه داشتم با یک شوق مضاعفی کار را شروع کردم.
این مدیر فیلمبرداری با سابقه سینمای ایران خاطر نشان کرد:در واقع بعضی مواقع لحظاتی را میگذرانم که دوست دارم زودتر به سکانسهای مورد علاقهام برسم تا بتوانم آنها را فیلمبرداری کنم.مثل آدمی که سفر میرود و میخواهد به یک مقصدی برسد و برای رسیدن به مقصد مورد نظرش عجله دارد، من هم از زمانی که فیلمبرداری شروع شد سکانسهایی وجود داشت که دوست داشتم هرچه زودتر به این صحنهها برسم.
وی همچنین با اشاره به ویژگیهای جدیدترین فیلم پوراحمد بیان کرد:فیلمنامه «کفشهایم کو؟» بسیار جذاب است و خنده و گریه را در کنار هم دارد و لحظات دوست داشتنی زیادی دارد. شخصیت اصلی فیلم رضا کیانیان است که هم انتخاب او برای این نقش فوقالعاده خوب بود و هم اینکه خود کیانیان نقش را بصورت زیبایی درآورد و جدا از آن با توجه به اینکه برای اولین بار با پوراحمد،کیانیان،مظفری و حتی خانم مینا وحید کار کردم برایم این فیلم سرشار از جذابیت بود.
11:06- سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پنجشنبه شب با حضور در سازمان هنری رسانهای اوج به تماشای فیلم سینمایی «رسوایی 2» نشست. در این اکران خصوصی سردار حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه نیز سردار جعفری را همراهی میکرد.خدایار قاقانی منتقد حاضر در این نشست اظهار کرد: نسل جدید فیلمسازی در سینما ورود پیدا کرده که بسیار خوش یمن است. این نسل، فیلمسازان جریانسازی هستند که با نگاهی نو، حرفهای تازهای میزنند. «من» شکل روایت قابل توجهی دارد و صاحب جغرافیا و هویت فردی مشخصی نیست. این تجربه تازهای است که باید جدیتر آن را دنبال کرد. امیدوارم فیلمسازهایی که دارای اسمهای پوشالی بزرگی هستند، باعث نشوند از جوانان باتجربه نسل جدید غافل شویم.
لیلا حاتمی درباره تفاوت نقشاش در این فیلم نسبت به سایر آثار خود گفت: اگرچه بازی در نقش های متفاوت اتفاق خوبی است ولی من شخصاً به دنبال متفاوت بودن نیستم. زمانی هم که این پیشنهاد به من شد، گفتم این نقش به من نمی خورد. فیلمنامه من دیالوگ زیادی نداشت و نمی توانستم کاراکتر را در خودم پیدا کنم، اما کارگردان اطمینان داد و در تمرین ها متوجه شدم که با دقت نظر سهیل بیرقی میتوانم کاراکتر را بهتر بشناسم.
کارگردان فیلم سینمایی «من» اظهار کرد: این فیلم قصه هیجانی است که اتفاقاً با حذف هیجان های کلیشه ای روایت می شود. فیلم «من» سرشار از پتانسیل تعقیب و گریز بود اما می خواستم دقیقاً معکوس آنچه انتظار می رود، کار کنم. حذف ضد قهرمان یکی از همین رعایت نکردن کلیشه ها است. این فیلم قصه زنی است که در زندگی اجتماعی اش به دنبال شور و پیدا کردن تنوع در خودش می گردد، بدون اینکه برخلاف آنچه می بینیم دنبال پول باشد.
لیلا حاتمی در ادامه صحبت های بیرقی اشاره کرد: «من» در عین حال که فرم کلاسیک و قدیمی دارد، قصه ای است که در سطح اتفاق می افتد و این برایم جالب بود که فرم کار یادمان می آورد واقعا سینما می بینیم و دنبال هیچ چیز دیگری نیستیم.
حاتمی با اشاره به تیم بازیگری این فیلم اظهار کرد: از بازی بهنوش بختیاری بسیار شگفت زده شدم و تنها تعریفی که می توانم راجع به او داشته باشم اینکه بختیاری به معنی واقعی کلمه بازیگر است.
سهیل بیرقی درباره انتخاب بهنوش بختیاری گفت: من همیشه مخاطب کارهای این بازیگر بودم و از نوع بازیگری اش همیشه لذت می برم. به نظر من اصلی ترین خصیصه بازیگر این است که بتواند سرگرم کند. درباره این نقش به خصوص احساس کردم باید کسی که دورترین فاصله را به کاراکتر دارد، بازی کند.
وی درباره حذف جوایز فیلمنامه از بخش فیلم اولی ها نیز اشاره کرد: به نظرم امسال جای خالی این جایزه بیشتر به چشم خواهد آمد.
11:50- اولین نمایش فیلم «دختر» رضا میرکریمی، امشب 17 بهمن ماه ساعت 20 در پردیس «کوروش» با حضور فرهاد اصلانی برپا میشود.حاتمیکیا ادامه داد: این توجیه درست نیست که ممکن است این آثار به خوبی نتواند موضوع را نمایش دهند. اتفاقا باید این آثار ساخته شوند و باید فیلمسازی که خطر را پذیرفته و برای فیلمسازی به عراق رفته تشویق شود و باید به کار او توجه کرد. من نمی دانم در این ساختار چگونه برنامه ریزی میشود که لزوماً 10 تا یا 20 تا فیلم وارد مسابقه شوند. باید این بچهها بیایند و کارشان دیده شود. به خصوص فیلمسازی که رفته در عراق کار کرده و هر لحظه احتمال ترورش وجود دارد. باید برای اینها احترام قائل شویم. این که اینها در حاشیه جشنواره باشند درست است؟ من نه به محمد حیدری کار دارم و نه حتی به آقای ایوبی و آقای جنتی؛ با آقای روحانی کار دارم که در این موضوع هست. چطور میشود که فیلمهای اینگونه وارد مسابقه نمیشوند، حتی اگر ضعیف باشند. اما به هرحال این موضوع،موضوع روز ماست. چه کنیم که هنوز هم مثل زمان جنگ مسئولان سمت شمال می ایستند، در حالی که در جنوب جنگ است. خطر دم در این کشور است و دوباره دارد همان قصه تکرار می شود و دوستان متوجه نیستند.
کارگردان فیلم سینمایی بادیگارد در پاسخ به این سئوال که چرا تا بهحال برای تهیه مستند به سوریه نرفته است، در حالی که بغض کرده بود گفت: به والله می خواستم به سوریه بروم و امروز میخواستم تهران نباشم،اما نشد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا بادیگارد سکانس حذفی هم داشته است، افزود: به هیچ عنوان هیچ سکانس حذف شده ای نداشتیم.
حاتمی کیا در پاسخ به این سئوال که آیا فیلم شما برای نسل امروز هم جذاب است گفت: من مهندسی دقیق از این بحث ندارم و حرف خود را در فیلم زده ام. شاید مخاطب این فیلم در طول زمان با ان ارتباط برقرار کند، شاید هم در لحظه. گمان می کردم خانمها با این فیلم ارتباط برقرار نکنند اما بازخوردها را که در سینما دیدم متوجه شدم آنها هم مانند جوانها با این فیلم ارتباط خوبی برقرار کردهاند.
یکی از خبرنگاران از حاتمی کیا پرسید که شنیده شده شما در جشنواره سال آینده با فیلمی مربوط به مدافعان حرم به جشنواره بیایید که وی پاسخ داد: هیچ برنامه خاصی در این موضوع ندارم و هیچ چیز مشخص نیست.ای کاش توری برای دوستان فیلمسازمان بگذارند تا با فضایی مانند سوریه از نزدیک آشنا بشوند، البته میدانم که این موضوع بسیار سخت است، و شرایط امنیتی خاصی دارد اما کاش امثال قاسم سلیمانی ها شرایطی را فراهم میکردند که چنین اتفاقی بیفتد.
حاتمی کیا گفت: این که گاهی اوقات گفته میشود از فیلمهای مربوط به سوریه حمایت کافی نمیشود به نظر من بهانه است. من این راقبول ندارم و هرکسی که می خواهد در این رابطه فیلم بسازد باید بجنگد و برای فیلمش تلاش کند، حتی اگر پسر من باشد. آنهایی که نمی جنگند و سفارشی فیلم می سازند معمولا فساد میکنند. ما به عنوان فیلمساز باید یاد بگیریم که بجنگیم و به هر نحوی فیلم مان را بسازیم.
12:08- کیومرث پوراحمد کارگردان «کفشهایم کو؟» درباره چگونگی سوژه یابی تازهترین اثرش به مهر گفت: مادر من حدود ۱۰ سال آلزایمر داشت و خانواده ما درگیر این موضوع بود و این سوژه ذهنم را در همه این سال ها به خود مشغول کرده بود. در همین زمان بود که رمان «هنوز آلیس» به نویسندگی لیزا جنوا را خواندم و بعد هم فیلمش به کارگردانی ریچارد گلتزر و با بازی جولیان مور که در سال ۲۰۱۴ ساخته شده بود، دیدم که البته فکر می کنم این فیلم نسبت به رمان بسیار ضعیف تر بود. با این حال من تحت تاثیر قرار گرفتم و سوالات بیشتری درباره بیماری مادرم به ذهنم رسید که باعث شد نزد یک پزشک متخصص آلزایمر بروم و آنها را بپرسم تا اطلاعاتم کامل شود. «کفش هایم کو؟» به نوعی فیلم شخصی خود من است چراکه داستان آن هم به موضوع آلزایمر و مادرم مربوط می شود و هم به قضیه مهاجرت که خودم درگیر آن بوده ام. در فیلم هم یک صحنه به شکل مستقیم از زندگی خودم وجود دارد و باقی داستان را از تجربه های دیگران گرفتم.
پوراحمد درباره بازی کیانیان در فیلمش گفت: او بازیگر خوب و بسیار هوشمندی است، ما به همراه کیانیان جلساتی را نزد پزشکی رفتیم که از او مشورت می گرفتیم، من سوالاتی داشتم، کیانیان نیز که در جریان این داستان قرار گرفته بود سوالاتش از من بیشتر بود که آنها را از خانم دکتر نوروزیان می پرسید و او اطلاعاتش را در اختیار ما قرار می داد. این خانم پزشک همچنین فیلم هایی را به ما ارایه کرد که در آنها با بیماران آلزایمری در هنگام معاینه گفتگو شده بود. ما آن فیلم ها را هم دیدیم و من از آنها هم ایده هایی گرفتم. زمانی که کیانیان سر صحنه بازی کرد من دیدم او بسیار خوب کارش را انجام می دهد و دقیقا همان کسی است که باید باشد و فکر می کنم جولیان مور بازیگر فیلم «هنوز آلیس» که جایزه اسکار را برای نقش خود در این اثر دریافت کرد باید بازی رضا کیانیان را در این فیلم ببیند تا متوجه رفتارهای یک آلزایمری شود.
وی درباره چرایی صحبت کردن بازیگر فیلم با دوربین و فضای فیلم نیز اظهار داشت: آلزایمر یک بیماری برگشت ناپذیر است یعنی بیمار بهبود پیدا نمی کند و تنها روند رشد آن سرعت پیدا می کند و یا کاهش می یابد. به طور مثال روند پیشروی این بیماری برای مادر خود من خیلی کند بود بود و حدود ۱۰ سال طول کشید یا برای یکی از سینماگران ما روند بسیار سریعی داشت. آلزایمر یک بیماری است که پایان آن بسیار تلخ است. در یکی از دیالوگ های فیلم می آید که «پایان این اتفاق چگونه خواهد بود؟» و جواب می گیرد که «در پایان گریه هم نمی تواند کمکی کند» و می بینیم که کیانیان نمی تواند گردنش را هم تکان دهد و بعد فیلم بلافاصله روی صحنه ای می رود که اینها در حال آواز خواندن هستند. این صحنه ها بخشی از زندگی خود من است و بخشی هم از خانواده خانم رویا نونهالی گرفته شده است که یک دختر جوانی را به خاطر سرطان از دست دادند. با این حال آنها می گفتند که حتی در اوج بحران شادی های خود را ترک نمی کردند. اگر ما می خواستیم به این مسایل بپردازیم و کار را واقع گرایانه ببینیم فیلم بسیار تلخ می شد و من دوست نداشتم که تماشاگر مکدر از سالن سینما خارج شود بلکه دوست داشتم تماشاگران و مخصوصا آنها که بیماران آلزایمری دارند با این مساله کنار بیایند و کمی هم امید داشته باشند.
12:10- مهدی فارسی کارگردان مستند «خاطرات خانه متروک» که ساعتی دیگر در سالن اصلی برج میلاد رونمایی میشود، درباره مضمون اثرش گفت: موضوع مستند خاطرات خانه متروک ابدا محدود به ماجرای قحطی در این جنگ نمیشود! ما تلاش کردهایم در این مستند تمام «دوره چهار ساله جنگ جهانی اول در ایران» که شامل انبوهی از رخدادها و حوادث متفاوت است را به تصویر بکشیم و ماجرای قحطی به عنوان یکی از وقایع آن سالها، تنها ده دقیقه از فیلم هشتاد و دو دقیقهای ما را تشکیل میدهد.
وی ادامه داد: دانستن این نکته از آن جهت
اهمیت دارد که اگر کسی به نیت دیدن مستندی درباره قحطی بزرگ به سالن سینما
برود، احتمالا پس از تماشای فیلم، از خود خواهد پرسید چرا داستان فیلم
تازه در دقیقه 65 آن آغاز میشود؟! .. تمام تلاش ما این بوده که در بستری
درام و داستانگو تصویری نسبتا جامع و مستند از علل بوجود آمدن آن شرایط
دهشتناک برای مخاطب ترسیم کنیم. اینکه به او گوشزد کنیم: در چه شرایطی
کشور توان نظامی و سیاسی خود را از دست داد؟ چطور ایران تبدیل به میدان
نبرد شد در حالی که هزاران کیلومتر با خط مقدم فاصله داشت؟ چرا مقاومتهای
مردمی یک به یک سرکوب شدند و خیانت ترجیع بند هر حماسه و جنبش مردمی شد؟ چه
شد که انگلیسیها، روسها، آمریکایی، فرانسویها، آلمانیها و ترکان
عثمانی روحانیت را پل پیروزی خود برای فتح ایران میدیدند؟ ..همانطور که
میبینید در این هزار توی چراها و چطورها، قحطی تنها مثل نوک کوه یخ است که
از آب بیرون زده! و پرداختن صرف به وقایع قحطی، قدرت تحلیل مخاطب نسبت به
وقایع آن سالها را بالا نخواهد برد.
این مستندساز افزود: با این مقدمه احتمالا سوال شما این خواهد بود که چرا به سراغ سوژه جنگ جهانی اول رفتی؟ این سوژه چه کششی برایت داشت؟.. و حالا پاسخ بنده: به یک دلیل عمده: شباهت عجیب آن دوران به روزگار خودمان! اینکه درست در زمانهای که همهجا صحبت از «صلح پایدار» در دنیا بود و تنیدگی روابط قدرتهای بزرگ به آنجا رسیده بود که احتمال جنگی طولانی مدت و در آن ابعاد جغرافیایی گسترده، تقریبا محال به نظر میرسید، جنگی چهار ساله به پا شد که خیلی سریع شرق و غرب عالم را به کام خود کشید. در این میان موقعیت ژئوپلتیک ایران، وسعت سرزمینیاش، منابع سرشار انرژی و نیروی انسانی آن موضوعاتی بودند که ایران را در چشم قدرتهای آن روزگار تبدیل به کلید پیروزی در جنگ میکرد.
فارسی تاکد کرد: مثال سادهاش موضوع نفت است. ناوگان دریایی بریتانیا
که در آن روزگار این کشور را امپراتور دریاها کرده بود، به اعتراف خودشان،
بدون نفت ایران، تخته پارهای بود شناور در میان امواج! .. امروز دنیا بر
همان پاشنه میگردد. اینکه تقریبا همه قدرتهای جهان، فارغ از اینکه دوست
ما باشند یا دشمن، بر این باورند که بدون در نظر گرفتن ایران در معادلات
جهانی راه به جایی ندارند. ..ما خواستهایم در این مستند نشان دهیم
موضوعاتی مثل وحدت کلمه و رویه در صفوف خودی، استقامت در برابر هجوم خارجی
یا خطر نفوذ بیگانه، اینها موضوعاتی هستند که تاریخ انقضا ندارند! همیشه
مهماند و بها ندادن به هریک از آنها، چه از سوی مردم و چه از سوی حاکمیت،
تبعات جبران ناپذیری در پی خواهد داشت... در مورد وقایع جنگ جهانی اول
تنها به این بسنده میکنم که در مقطعی اگر واقعا لطف خدا و مشیت الهی شامل
حال این مردم نبود و قرارداد 1915 میان بریتانیا و روسیه تزاری تا مرحلهی
آخر اجرایی میشد، امروز دیگر کشوری به نام ایران بر روی نقشه وجود نداشت.
..از این منظر شاید این تعبیر راهگشا باشد: تاریخ مرور گذشته نیست، نگاه
به آینده است!
12:18- مجید مجیدی در نشست خبری فیلم محمد رسول الله (ص) که با هماهنگی رایزنی فرهنگی کشورمان در مسکو، در روز جمعه 16 بهمن ماه در محل خبرگزاری روسیه امروز برگزار شد، گفت: امیدوارم روسها بتوانند به زودی فیلم «محمدرسولالله(ص)» را تماشا کنند
12:20- نشست نقد و بررسی فیلم «امکان مینا» با حضور عوامل این فیلم در کاخ جشنواره برگزار شد. میلاد کیمرام بازیگری که در فیلم «امکان مینا» نقش یک خبرنگار را بازی
میکند، نقش خود را به روزنامهنگاران و خبرنگاران تقدیم کرد و چندین شاخه
گل به عکاسان خبری هدیه داد و گفت: میخواستم این گلها را به روزنامهنگاران هدیه کنم اما چون نمیدانم در این جمع چه کسی روزنامهنگار است به نمایندگی این گلها را به عکاسان تقدیم میکنم.
در این جلسه فرهاد توحیدی نویسنده فیلمنامه «امکان مینا» با ارائه توضیحاتی
درباره درونمایه این فیلم گفت: در کشور ما انقلابی بزرگ با سه شعار اصلی
«استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» رخ داد و کمتر از دو ماه بعد از انقلاب،
نظام جمهوری اسلامی با رأیگیری خود را تثبیت کرد؛ یعنی مهمترین نکته در
این انقلاب، استقلال و آزادی بود اما متأسفانه نحوه رفتار و سلوک گروههای
سیاسی که ماهیت فرقهای داشتند، باعث شد تا امر مردمسالاری به تعویق بیفتد
و آنها در این وضعیت نقش اول را ایفا کردند. اگر امروزه هنوز شعار آزادی به طور کامل تضمین نشده است، متهم درجه اول آن رفتار فرقهای این گروههاست که فضا را رادیکالیزه کردند.
توحیدی با اشاره به آمار بالای ترور در سالهای اول انقلاب اضافه کرد: این اقدامات باعث شد پروژه مردمسالاری و دموکراسی در کشور ما این گونه به تعویق بیفتد. البته ما در فیلمنامه «امکان مینا» قصد نشانهگذاری نداشتیم بلکه میخواستیم سرشت آن دوره را مطرح کنیم، به همین دلیل به سال یا روز مشخصی نپرداختیم.
این فیلمنامهنویس در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه سوژه اولیه این فیلمنامه از سوی تهیهکننده فیلم منوچهر محمدی پیشنهاد شده، اضافه کرد: دهه 60 برای نسل ما بسیار جذاب است، زیرا زندگی اجتماعی ما در این دهه شکل گرفت و علقههای سیاسی و تب و تاب آن دوران برایم جالب بود. ضمن اینکه طرح فیلمنامه در پلاتی معمایی شکل میگرفت که بسیار مورد علاقه من است.
در ادامه کمال تبریزی کارگردان فیلم، این اثر را کاری متفاوت در کارنامه
هنریاش دانست و گفت: «امکان مینا» شبیه هیچ یک از فیلمهایم نیست بلکه مدل
و ژانری جدید است که شاید در سینمای ایران کار نشده است. به همین دلیل
برای خود من تجربه بسیار آموزنده و دوست داشتنی بود. اصلیترین انگیزهام برای ساخت این فیلم شرایط اجتماعی است که همه مردم جهان امروزه درگیر آن هستند. تبریزی با اشاره به شکلگیری گروههایی مانند داعش اضافه کرد: این جریانهای سیاسی با روش و حرکت خود مردم را هدف گرفتهاند، به طوری که امروزه در همه جای دنیا جریانی مانند داعش را با کشتار و خونریزی مردم عادی مترادف میدانند.
این فیلمساز افزود: به همین دلیل وقتی آقای محمدی ایده ساخت فیلم را مطرح کرد، آنچه به من انگیزه داد اتفاقاتی بود که مردم ما در دهه 60 آن را تجربه کرده بودند. چیزی که مردم دنیا از آن باخبر نبودند اما حالا همه میدانند که بعضی گروههای سیاسی چگونه با روشهایی نادرست اظهار وجود میکنند و آرمانهای خود را مطرح میکنند و این چنین است که دنیا مقابل داعش ایستاده است.
تبریزی با اشاره به حوادث کشور در دهه 60 یادآور شد: ما نوعی از جریان داعش را در آن دهه تجربه کردیم، بنابراین میخواستم به نسل فعلی و دیگر مردم دنیا این موضوع را گوشزد کنم. امنیت امروز ما به خاطر پشت سر گذاشتن آن مرحله است در حالی که امروزه کشوری مانند فرانسه دارد این تجربه را پشت سر میگذارد.
در بخش دیگری از این جلسه کمال تبریزی با ابراز خرسندی از تنوع فیلمهای این دوره از جشنواره فیلم فجر افزود: فیلمهای امسال به لحاظ ساختار و درونمایه بسیار متنوع هستند که این دستاورد خوبی برای سینما ما است. در سینمای ایران گلهای مختلفی روییده و در کمتر دورهای از جشنواره این همه تنوع نگاه سراغ داریم که اتفاق بسیار خوبی است، چون باعث رشد سینمای ما میشود.
وی از منتقدان و خبرنگاران درخواست کرد در حفظ این تنوع بکوشند.
تبریزی خاطرنشان کرد: نباید یک نگاه یا گرایش خاص را به سینما تحمیل کنیم، چون هر چیز تکراری ملالآور میشود بنابراین تک صدایی و یک سویهنگری در عالم فرهنگ هم مانند سیاست بد است.
در این جلسه منوچهر محمدی تهیه کننده فیلم «امکان مینا» توضیح داد: سازمان مجاهدین که میتوان آن را فرقهای سیاسی نامید جریانی را ایجاد کرد که محدود به هیچ دورهای نمیشود، همچنان که امروزه کسی فکر نمیکرد، در این دهه تاریخی جریانی مانند داعش شکل بگیرد.
وی ادامه داد: اگر آن دوره با این فرقه برخورد نمیشد شاید با سطح گستردهای از فعالیت آن روبرو میشدیم، مشابه تجربهای که امروزه در سوریه میگذرد. نگاه جزمیگرایی و تفکر بسیار خشک ارتودوکسی کار این فرقه را در کشور ما به جایی رساند که به عراق و صدام حسین متوسل شدند و بعد بحث جنگ شهرها مطرح شد.
وی با اشاره به دوره تاریخی که در فیلم «امکان مینا» مطرح میشود، افزود: درست است که موضوع ما درباره یک دهه است اما برایم مهم بود که مخاطب فکر کند، انسان در هر مرحلهای میتواند به دلایلی دچار چنان رفتار افراطی بشود که بسیار خطرناک است و امروزه از این فرقهها در جهان کم نیست. اساسا تقابل با تفکر فرقهگرایی که انسان را از آزاداندیشی دور میکند، مسئله ما است.
این نشست با حضور حسین سلطان محمدی منتقد جلسه و حمید باباوند به عنوان مدیر جلسه برگزار شد و میلاد کیمرام بازیگر نقش مهران نیز در سخنان کوتاهی گفت: از آنجا که به دنبال نقشهای متفاوت هستم، این نقش برایم تازگی زیادی داشت اما متأسفم که در سینمای ما گاهی بعضی از افراد برای جذب مخاطب به هر چیزی دست میزنند که معلوم نیست به چه قیمتی این کار را انجام میدهند.
این نشست در حالی به پایان رسید که خبرنگاران حاضر در
برنامه فرصتی برای طرح پرسشهایشان پیدا نکردند و همین موضوع باعث دلگیری
آنان شد. گروه سازنده فیلم اعلام کردند که علاقهمند هستند پاسخگوی
پرسشهای خبرنگاران باشند و میتوانند مدت زمان بیشتری در برنامه حضور
داشته باشند اما از سوی سالن گفته شد که باید نشست به پایان برسد به همین
دلیل بعضی از خبرنگاران به طور مجزا پرسشهایشان را از عوامل فیلم پرسیدند.
12:25- مسعود دهنمکی، کارگردان رسوایی 2 در یادداشتی که در وبلاگ شخصیاش منتشر کرده است اعتراضات تندی به مخالفان فیلمش کرده است. متن این یادداشت به این شرح است: «از این که عصبانی هستید خوشحالم. و اگر عصبانی نمی شدید به خودم و کارم شک می کردم. از اینکه کنایه های فیلم ضمیر مخاطب اش را به این زودی پیدا کرد خوشحالم و یقین کردم فیلم در بیان دیدگاهش لکنت ندارد فیلم زلزله به جانشان انداخته و درست مثل زمان ساخت فقر و فحشا رسوایی هم به خال زده است.
سالن های نمایش دهنده رسوایی در جشنواره مملو از جمعیت است حتی اگر اسمان به ریسمان ببافند برای پوشاندن این تحقیر شدن های ده ساله شان از اخراجی ها تا رسوایی به دلیل ناکام ماندن پیشبینی های کارشناسانه! و شرط بندی های مزخرفشان برای شکست این فیلمها. تنها دلیلش هم این است که مردم را نشناخته اند. این مسله چپ و راست ندارد چپ کینه قدیمی دارد و حق دارد منصف نباشد ومکر کند و راست مذهبی بلاهت و خود کم بینیی دارد که می خواهد آن را پشت غریبه نوازی پنهان کند. اما خدا نه چپ است و نه راست. صبح اکران نزدیک است و روسیاهی باز به زغال میماند؛ حتی اگر همه عالم نخواهند و تو تنها باشی.»
12:40- محمدحسین فرحبخش کارگردان فیلم آبنبات چوبی گفت: این فیلم به سبب میانگین سنی 30 سال عوامل فنی و بازیگران جوانش، راحت ترین فیلم من برای ساخت بود. آبنبات چوبی که امروز در کاخ رسانه جشنواره اکران می شود، فیلم با درام اجتماعی است که یک سری از معضلات نسل جوان را در جامعه آسیب شناسی کرده است.
وی افزود: معمولا فیلم های اجتماعی ما داستانی و سرگرم کننده است و اصلا ذات سینما باید سرگرم کننده باشد، اما این فیلم علاوه بر این مساله، دست روی موضوعی می گذارد که بسیاری از مردم با آن دست به گریبانند. برای کسب سیمرغ، مطمئن نیستم ولی امید زیادی دارم که حتما بازیگران ما بین کاندیداها (نامزدها)ی جشنواره خواهند بود.
12:56- محمد حیدری با اشاره به استقبال مردم از نمایش فیلم ها در کاخ مردمی جشنواره، اظهار کرد: در پردیس ملت اتفاق بسیار خوبی افتاده است، استقبال فراوانی از فیلم های جشنواره شده، مردم در کنار هنرمندان فیلم ها را تماشا می کنند که همین امر سبب شده تا هیجان فراوانی در پردیس ملت وجود داشته باشد.
وی افزود: در بازدیدی که از سینماهای مختلف داشتم، حضور مردم برای تماشای فیلم ها بسیار راضی کننده بود، بسیاری از مخاطبان برای تماشای فیلم های مورد علاقه خود روی پله سالن های سینما می نشینند، این امر نشان دهنده آن است که تعداد سالن های معرفی شده به عنوان سینماهای مردمی در ایام جشنواره، محدود است. بنابراین تصمیم بر این است که سال های آینده سالن های بیشتری در ایام جشنواره در اختیار سینماهای مردمی قرار گیرد تا این مشکل برطرف شود.
حیدری ادامه داد: هرقدر مشارکت مردم در جشن سینمای ایران بیشتر باشد باعث می شود تا سال آینده سینما از اکران بهتری برخوردار باشد، به همین دلیل با توجه به استقبالی که چند روز گذشته مردم از جشنواره امسال داشته اند پیش بینی می کنم که سال 95، سال بسیار پرشکوهی برای سینمای ایران باشد. مجموعه تغییراتی که در جشنواره امسال اتفاق افتاده است سینمای ایران را به جلو هدایت کرده، سال آینده نیز این تغییرات بیشتر خواهد شد، نوع برگزاری جشنواره با توجه به مسائل روز سینمای ایران تغییر می کند.
حیدری خاطرنشان کرد: بخش های متعددی در جشنواره وجود دارد که با توجه به زمان محدودی که در ایام برگزاری این جشن در اختیار برگزار کنندگان آن است باعث شده تا بعضی از فیلم ها در ساعت های غیرمتعارف اکران شوند این موضوع موجب خستگی بیش از حد اهالی رسانه می شود که امیدوارم برای برطرف کردن این مشکل بتوان راهکاری ارائه داد.
13:05- حبیب اله والینژاد تهیه کننده فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» پس از نمایش این فیلم در جشنواره و بازخوردهای بسیار مثبتی که زا سوی منتقدین و مردم گرفت، یادداشتی را منتشر کرد. در متن این یادداشت آمده است:«به نام خدا
پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.
شهید سیدمرتضی آوینی
«ایستاده در غبار» شاید اسمی باشد برای فیلمی درباره
حاج احمد متوسلیان؛ اما حالا که خوب فکر میکنم این نامی است که بیشتر به
ما نزدیک است تا به فیلم. مایی که به قول سیدشهیدان اهل قلم، زمان ما را با
خود برده است. غبار زمان ما را در بر گرفته است.
غباری که امثال من را در
میان روزمرهگی و عافیتطلبی از عزیزانی همچون متوسلیانها، باقریها،
بروجردیها و همتها جدا کردهاست و منزلها بین ما و کاروان کربلا فاصله
انداختهاست. آنهایی که این روزها بیش از آن زمانی که در حضورشان بودیم
محتاج مرام و سلوکشان هستیم. عجب است که این غبار فراموشی را با همت و
یاری جوانانی کنار میزنیم که کمتر کسی آنان را باور داشت؛ جوانانی که
بسیار از ما باورمندترند. حال آنکه نمیخواهیم باورشان کنیم.
الحمدلله که خداوند بر ما منت نهاد و دلهای ما را با نام زندهترین
بندگانش به هم پیوند داد تا در این روزگار غربت به مدد توسل به سرالاسرار
عالم، حضرت امام حسین(ع)، یا حسین بگوییم و روایتگر اهل کربلا باشیم.
حبیب اله والی نژاد
تهیه کننده فیلم سینمایی «ایستاده در غبار»
13:53- دو فیلم «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمد حسین مهدویان در پردیس سینمایی کوروش و «نیمه شب اتفاق افتاد» ساخته تینا پاکروان در پردیس سینمایی چارسو روز گذشته ۱۶ بهمن ماه بیشترین آمار مخاطب را به خود اختصاص داد. پردیس سینمایی کوروش دیروز از جهت تعداد تماشاگر روز خلوت تری را از سر گذراند و فیلم «ایستاده در غبار» در این پردیس سینمایی بیشترین آمار تماشاگر را به خود اختصاص داد.
13:55- روز گذشته اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه رضا درمیشیان از مسئولان برگزاری جشنواره تقاضای بلیتهایی بیشتر از میزانی که برای عوامل هر فیلم در نظر گرفته شده، کرده است. او این بلیتها را برای اکران فیلم سینمایی «لانتوری» میخواسته و تهدید هم کرده که اگر این تعداد بلیت را در اختیار او نگذارند، اجازه اکران فیلمش در کاخ جشنواره فیلم فجر را نمیدهد. ستاد برگزاری جشنواره ضمن رد این خبر اعلام میکند، هیچ مکالمهای میان درمیشیان و مسئولان برگزاری جشنواره برای دریافت بلیت صورت نگرفته و بالطبع تهدیدی هم در کار نبوده است.
14:40- با وجود اینکه ساعت ارائه فیش ناهار تا 14:30 اعلام شده است، اما حدود یک ساعت قبل از آن سهمیه ناهار به پایان رسید و برخی از حاضران در نشستها موفق به دریافت آن نشدند.
15:00- با توجه به نقص فنی فیلم مستند «خاطرات خانه متروک»، این فیلم در سالن اصلی کاخ جشنواره به نمایش در نیامد. بهروز غریب پور مدیر کاخ جشنواره تاکید کرد برای این فیلم زمان جایگزینی در نظر گرفته نخواهد شد.
16:00- نمایش فیلم «تمرین برای اجرا» به کارگردانی محمد علی سجادی در بخش هنر و تجربه و در سالن اصلی کاخ جشنواره آغاز شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: کارگردان تئاتری با گردآوری گروهی از بازیگران و عوامل همیارش، داستان سیاوش را از روی شاهنامه فردوسی میخوانند و تمرینش می کنند برای اجرایی احتمالی.
ميکائيل شهرستانی، مهدی ميامی، محمدعلی سجادی، محمود راسخفر، محمد ساربان، حسين فلاح، آزاده موحد، آوا دارويت، نيما لبخنده و دانيال اسماعيلزاده از جمله بازیگران این فیلم هستند.
16:14- نمایش فیلمها در روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه دو سانس پایانی کاخ جشنواره (برج میلاد) از ساعتهای 22:30 به 23:00 و از 24:00 به یک بامداد تغییر کرد. جشنواره فیلم فجر ضمن پوزش برای این تغییر عنوان کرد که با توجه به اینکه دقت لازم درباره برنامه ریزی نمایش آثار جشنواره در برج میلاد انجام نشده این تغییرات ایجاد شده است.
17:41- آیین معرفی و تجلیل از نامزدهای بخش های مختلف سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، با عنوان «سینما سیمرغ ۳۴» برگزار می شود. این مراسم با حضور نامزدهای بخش های مختلف جشنواره در روز ۲۰ بهمن ماه ساعت ۱۸:۳۰ در هتل لاله تهران برگزار می شود. این در حالی است که در تاریخ و زمان مذکور، برخی فیلم ها در کاخ جشنواره در حال پخش است و ظاهراً خبرنگاران باید با طی الارض در هر دو مکان حضور داشته باشند.
18:00- مانی حقیقی کارگردان فیلم سینمایی «اژدها وارد میشود» با انتشار این عکس خبر داد که سعید حجاریان در نقش سعید حجاریان در فیلمش نقش آفرینی کرده است.
18:30- نمایش فیلم «بارکد» به کارگردانی مصطفی کیایی در سالن اصلی کاخ جشنواره فجر آغاز شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: پشت هر آدمی داستانی هست و پشت هر داستانی یه آدم، بهتره قبل از هر قضاوتی یکم صبر داشته باشیم.
در این بازیگرانی چون بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، بهاره کیان افشار، بابک بهشاد، علی کوچکی، رضا شریف نژاد، آرش تاج، سحر آربین، مرجان علیزاده، شهرام جمشیدی، سمانه عارف پور ميثاق جمشيدى، ايليا كيوان، پژمان بازغی و رضا كيانيان حضور دارند.
19:00- محمدرضا شهیدیفر فیلم «لانتوری» را یکی از مبتذلترین فیلمها در شکل و محتوا دانست و افزود: متاسفم و فکر میکردم باید چه باید کرد، از اینکه خیلی از این پولها و انرژیها و فرصتها و زمانها از دست میرود خجالتزده و متاسف میشود. فیلم به شدت دو پاره است و نیمه اول و دوم فیلم دو ساختار کاملاً متفاوت دارد. این فیلم تلگرافخانۀ محض بود و پیامکهای سردستی، حرفهای دمدستی و پیامکهای رایج و مبتذل درون فیلم آمده بود تا یک اثر مغشوش داشته باشیم ضمن اینکه فکر کردم چرا باید از احساسات، هیجانات و حتی تعلقات مردم و یک نسل اینطور سوءاستفاده کنیم.
شهیدیفر ادامه داد: چیزی شبیه جنس تاثیرگذاری سینمای هند به لحاظ سطحی در این فیلم وجود دارد از این حیث که میخواهد یک تاثیر سطحی هیجانی و زودگذر را روی مخاطب بگذارد، هیچ امر عمقی در فیلم ندیدم و این اثر پر از شعار و بسیار به همریخته بود.
با وجود سختیهای این چندروز برای چک کردن کارت اصحاب رسانه، برای فیلم لانتوری هیچ کارتی چک نشد و درها برای ورود مردم باز شد!
مجری برنامه به ذکر حواشی اکرانهای روز قبل پرداخت و گفت: فیلم «نفس» 120 دقیقه بود و تمام اکرانها را یک ساعت عقب انداخت. ضمن اینکه اگر ده دقیقه پایانی «زاپاس» از سالن خارج میشدید به اندازه جمعیت داخل سالن، جمعیت بیرون سالن میدیدید، با وجود سختیهای این چند روز برای اهل رسانه برای چک کردن کارتها دیروز کارتی چک نمیشد و درها باز شد برای اینکه مردم فیلم «لانتوری» را ببینند و خیلی از افراد ایستاده فیلم را دیدند!
محمدرضا شهیدیفر اضافه کرد: صحبت دبیر جشنواره فجر در توجیه اتفاقات دیروز، بر شیرینی لطیفه اتفاقات دیروز افزود و گفتند مردمی که دوست داشتند «لانتوری» را در سینماهای مردمی ببینند و موفق نشدند خبر پیدا کردند که این فیلم قرار است چه ساعتی در برج میلاد برگزار شود و برای همین به اینجا هجوم آوردند و ما برای اینکه از یک فاجعه جلوگیری کنیم تصمیم گرفتیم درها را باز کنیم تا مردم فیلم را ببینند. سؤال این است که اگر برای «رسوایی 2» مسعود دهنمکی یا «یتیمخانه» و یا «اژدها وارد میشود» هم مردم بیایند شما همینگونه تدبیر میکنید؟!! ضمن اینکه یکی دیگر از حواشی دیروز این جشنواره کارناوال پیاده سیاسی در جشنواره بود.
19:45- عبدالجبار کاکایی در یادداشتی به نقد بررسی فیلم نفس اثر جدید نرگس آبیار پرداخته است. در این یادداشت آمده است:سال شصت و چهار در جریان یکی از بمباران های ایلام، همراه برادر وخواهر کوچکم، پناه بردیم به حاشیه یه نهر آب، از زاویه نیم نگاه و درازکش، سیل آشفته و هراسناک مردمی رو می دیدم که به شیب نهر آب پناه آورده بودند و ازبین آن همه، رفتار مرد پاره پوش و شندر پندری، توجه م را جلب کرد که دست دخترک هفت- هشت ساله اش را که گیس بلندی هم داشت گرفته بود و در دست دیگرش رادیوی ترانزیستوری که احتمالا آژیر قرمز را ازش شنیده بود و بی هوا برش داشته بود به امید شنیدن آژیر سفید.
مرد، قصد کرد از عرض نهر عبور کند تا به آن طرف که شیب بیشتری داشت و امنیت بهتری برود اما درست وسط نهر پایش از روی خزه های لزج و کبره بسته بر سنگهای صاف، لیز خورد و رادیو به معنی واقعی کلمه... ترکید، مرد دسته رادیو را که در دستش مانده بود، محکم به زمین زد و ناسزاگویان به آسمان ، دست بچه را چنان تند کشید که انگار مقصری دم دست تر از آن دخترک گیس بلند نیافته بود، دلم ریخت از آن همه اشمئزاز و بد اقبالی و فقر و ناچاری و معصومیت ....آن لحظه توان تفکیک این احساسات توامان را نداشتم، حتی با عینک ایدئولوژیک آن سالها نمی شد این عناصر در هم تنیده را تفکیک کرد، دوست داشتم قهرمان غزل بعدیم باشد، اما شکست روح و جسم آدمها، توامان، چیزی نبود که ازنگاه معصوم انسانی، خودش را پنهان کند.
تکلیف آن دستی که از کتف با غیظ کشیده شد هنوز روی دلم سنگینی می کند، تکلیف رادیوی ترانزیستوری ترکیده ای که شاید هرگز تعمیر نشد، تکلیف استیصال مرد شندر پندری و نیم خیس نهر آب روستای بانقلان ایلام و تکلیف نگاه بلاتکلیف من و ترسی که پرده صورت لطیف خواهر کوچکم را مچاله کرده بود نیز.
«نفس» آبیار ریه های نسل من رو به سرفه انداخت. این مقدار واقع گرایی، تاوان کدام تصمیم نگرفته و رفتار نکرده است که باید بکشیم، حال آتش گرفته نسل من قصه نمیخواهد که درام اش خوب در بیاید یا نه، گزارش این حال آتش گرفته، شرح احوال مجنونی ماست که چشیدنی و کشیدنی است نه شنیدنی و دیدنی، «نفس» خواهر کوچک من انتظار بود که رویاهای کودکانه اش را در سقف چوب و خشت و خاک خانه پدری جستجو می کرد. «نفس» سال های بی دریغ شناسنامه ما بود که بی پرسش در آتش جنگ هشت ساله خاکستر شد و از یاد رفت. «نفس» آرمان کودکانه ما بود برای ساختن جهانی که در نقاشی های مان کشیده بودیم. همان «خانه ای آرام» با دودکش زندگی و نهر آبی روان و سایه دو درخت کهن سال و پرده های آویخته و پنجره های بسته ...«نفس» سند مچاله وفاداری معصومانه دختران سرزمین من بود به قصه های پدرها وتصدیق باورکودکانه آنها.
برای دیدن «نفس» سینما جای خوبی نیست ، در سینما باید بحران و تعلیق و قصه و درام داشته باشی، نفس می آید و می رود در جستجوی گم شده ای که نیست به قول بیدل:
وین نفس از جستجوی خویشتن آگه نی ام
اینقدر دانم که چیزی هست و من گم کرده ام
«نفس» آبیار را نبینید، بکشید و در ریه هایتان نگه دارید شاید خاطراتی را در شما بیدار کرد شاید نهر آبی را دیدید با امواج رادیوی خرد شده ی ترانزیستوری... شاید ...به خاطر این همه یادها از نگاه کارگردان عوامل فیلم بازیگران به خصوص «نورموسوی» ممنونم ...
20:09- علاوه بر فیلم «دختر» که با استقبال مخاطبان مواجه شد فیلم «بادیگارد» حاتمیکیا نیز مورد استقبال فراوان مخاطبان قرار گرفته به طوری که مسئولان این پردیس سینمایی مجبور شدند تا برای رفاه حال مخاطبان سانس فوقالعاده ساعت 24 امشب را به «بادیگارد» اختصاص بدهند.همچنین فیلم سینمایی «ابد و یک روز» ساخته سعید روستایی شنبه شب 17 بهمنماه در سینما کوروش در سانس فوقالعاده در ساعت 30 دقیقه بامداد (12:30 نیمهشب) به نمایش درمیآید.
20:21- حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی شامگاه شنبه در دیدار با رئیس سازمان محیط زیست در محل کاخ مردمی جشنواره سی و چهارم واقع در پردیس سینمایی ملت، از آمادگی کامل جامعه سینمایی برای حمایت معنوی از محیط زیست کشور خبر داد و گفت:
امروز در حال نمایش حمایت جامعه سینمایی کشور از محیط زیست هستیم.
ایوبی خاطرنشان کرد: خواسته های کنونی مردم از محیط زیست دیگر همچون گذشته نبوده و حداقلی است و به یک تنفس سالم راضی هستند. باید دست به دست هم دهیم تا طبیعت و
جامعه بتواند نفس بکشد و در این راستا سینماگران به محیط زیست کمک کرده و
در آینده نیز کمک خواهد کرد.
از جمله بازیگران «آب نبات چوبی» می توان به رضا عطاران، سحر قریشی، هنگامه حمیدزاده، کریم امینی، نگار عابدی، صفا آقاجانی، شیوا طاهری و شقایق فراهانی و میلاد کی مرام، شراره رنجبر، شیما مرزی، مه رو شعله ور، بیتا عالمی، کامبیز بنان، دینا آبرون، حسین توکلی، امین میکائیلیان، محمد فیروز بخت و امیر علی طالقانی حسین لواسانی اشاره کرد.
21:42- گلاره عباسی با اشاره به برگزاری مراسم فرش قرمز در کاخ مردمی، اظهار کرد: همراهی و با مردم بودن، بسیار لذت بخش و مهم است چرا که مردم باید درباره فیلم نظر بدهند. تلاش سینماگران جلب رضایت مخاطبان است. البته اینکه در جشنواره امسال نشست های مطبوعاتی با فاصله زمانی یک روزه برای نقد و بررسی برگزار می شود، اتفاق چندان خوبی نیست چرا که منتقدین چندین فیلم با موضوعات مختلف را تماشا می کنند و بررسی هر فیلم، به طور تخصصی صورت نمی گیرد.
بازیگر فیلم سینمایی «نفس» درباره همکاری مجدد با نرگس آبیار اذعان کرد: یکی از دلایل همکاری های من با نرگس آبیار، دوستی دیرینه مان است اما تجربه های خوب قبلی با این کارگردان و دیده شدن فیلم «شیار 143» می توانست دلیل محکم و قابل قبولی برای همکاری دوباره باشد. احساس کردیم به یک نقطه مشترک رسیده ایم و می توانیم با هم کار کنیم.
عباسی ادامه داد: به طور کل فیلمنامه «نفس» را دوست داشتم. اینکه فیلم از زاویه دید یک کودک دیده می شود، برای من جالب توجه است. تهیه فیلم کاری سخت بود که شاید هر کسی جرات و جسارت لازم برای پرداختن به آن را نداشته باشد.
وی فیلم های «شیار 143» و «نفس» را کاملا متفاوت از هم توصیف کرد و افزود: به نظرم فیلم ها نباید نسبت به هم مقایسه شوند و هر فیلم ژانر به خصوص خودش را دارد.
بازیگر فیلم «نفس» گفت: «شیار 143» به شدت تاثیرگذار بود و مخاطبانش را احساساتی کرد اما «نفس» فیلم خرد است. فیلمی که باید درباره اش فکر شود و قرار نیست مخاطب احساساتی شود. فیلمی که مخاطب را به گریه وا می دارد، صرفا تاثیرگذار نیست. البته ساختن فیلمی که تاثیرگذار باشد و اشک مخاطب را در نیاورد، سخت است.
23:00- نمایش فیلم «کفشهایم کو؟» تازه ترین اثر کیومرث پوراحمد در سالن اصلی کاخ جشنواره آغاز شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: حبیب کاوه کارخانه دار
قدیمى مبتلا به بیمارى آلزایمر است. خانواده اش او را ترک کرده اند، اما با
بازگشت دخترش به ایران اتفاقاتى مى افتد.
رضا کیانیان، مجید مظفری، رویا نونهالی، بهاره کیان افشار، مینا وحید، راشین ربی و منصوره وافری از جمله بازیگران این فیلم هستند.
23:25- از نکات فیلمهای روز ششم میتوان به تشویق اصغر فرهادی در سالن هنگام اعلام اسمش توسط یکی از کارکترهای «بارکد» و تکرار یکی از دیالوگهای فیلم «جدایی نادر از سیمین» در فیلم «کفشهایم کو؟» اشاره کرد.
23:30- ابراهیم حاتمی کیا به تسنیم گفته است: اگر این فرض را بپذیریم که فیلمهایی که ساختم محاکات فردی من نسبت به زمان و آنچیزی که اتفاق میافتد، است؛ اصرار دارم که این اتفاق بیافتد. مُصرم که هیچ جناح و جریان مشخصی آن را به نفع خودش مصادره نکند. این یک مفهوم کلی است و توجه به آن برای کل کشور و نظام ضروری است. این مفهوم اگر کلی باشد، ارزش است و این جناح و آن جناح نباید آن را مصادره کنند.
- وقتی میخواهند یک فیلمی مثل آژانس شیشه ای را توصیف کنند میگویند این
فیلم جلوی مردم ایستاده است. در حالیکه میگویم که شما حداقل اول این فیلم
را به عنوان فیلم بودن تعریف کن و بگو این تخصصش است و این فیلم، ساختار
درست سینمایی دارد، بعد به انتقاد بشین. بعد از اینکه گفتی فیلمی با این
مختصات و ساختار قوی و تاثیرگذار است، بگو که این فیلم نگاهش نسبت به مردم
نامهربان است. چرا این را اول میگویی که بقیهاش را اصلا نگویی. این بازی
با کلمات است. این درش خلوص نیست و شیطنت دارد.
الان هم دوباره این حرفها را شروع کردند. این هایی که این حرفها را میزنند اینقدر کورند که اصلا دوست ندارم، اسمشان را بگویم. اما مرد حسابی در بحثی که راجع به بادیگارد میکنی، اول بگو که سینماست. تو تا الان گیر سینما بودن داشتی، از بس که «آیت الله هیچکاک» را به سر این فیلمسازها کوبیدی. تویی که از سینما داد میزنی اول بگو این فیلم سینماست بعد نظرت را بگو. چرا این را نمیگویی؟
- برای حفظ و نقد اصولی نظام باید خون داد. برای چنین امری باید حاج حیدری فدا شود تا بگوید این راه باز است و این
راه بسته نیست. همیشه باید باشد و اگر نباشد فساد میشود. این همان چیزی
است که حیدر میگوید. او میگوید میترسم این کشتی سوراخ شود. ما باید وقع
بگذاریم به آنهایی که محافظ و مدافع حقیقی نظام هستند و میتوانند در مقام
نقد نسبت به نظام باشند. البته باید که اصولی را نگاه دارند که اگر این خط
اصول را ندانند، نتیجه نقد آنان آنارشیسم محض است. این مرز خیلی باریک است.
23:41- حجت الله ایوبی در ششمین روز از جشنواره فیلم فجر و در کاخ مردمی این جشنواره، فیلم سینمایی «لانتوری» سومین ساخته رضا درمیشیان را تماشا کرد. ایوبی پیش از تماشای این فیلم، به همراه معصومه اتبکار، در مراسم رونمایی از پوستر پرنده در معرض انقراض "زاغ بور" نیز شرکت کرد.
23:50- پانزدهمین جشنواره فیلم فجر شیراز عصر شنبه 17 بهمن ماه با حضور جمعی از پیشکسوتان و کارگردانان عرصه سینما در شیراز گشایش یافت. در نخستین روز این جشنواره، فیلم های 'امکان مینا' ساخته کمال تبریزی در
نوبت اول در تالار حافظ اکران شد که با استقبال خوب مخاطبان نیز همراه شد. در
نوبت دوم نیز فیلم 'لانتوری' به کارگردانی رضا درمیشیان اکران شد که این
فیلم نیز که به عنوان نماینده سینمای ایران در بخش پانورامای برلین حضور
دارد مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. دیگر فیلمی که در نخستین روز
پانزدهمین جشنواره فیلم فجر شیراز به روی پرده سینما فرهنگ رفت، فیلم
'اژدها وارد می شود' ساخته مانی حقیقی بود.
علاقمندان به سینما می
توانند در دومین روز این جشنواره، فیلم های 'خشم و هیاهو' ساخته هومن سیدی،
'اژدها وارد می شود' ساخته مانی حقیقی، 'امکان مینا' اثر سینمایی کمال
تبریزی، 'ابد و یک روز' به کارگردانی سعید روستایی و 'لانتوری' ساخته رضا
درمیشیان را از طریق سینماهای سعدی و فرهنگ و همچنین تالار حافظ اداره کل
فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس دنبال کنند.
23:54- پس از حضور رئیس سازمان سینمایی و دبیر جشنواره در خانه سینما علی آشتیانی پور رئیس بخش ستاد آرای مردمی در توضیحاتی که به حجت الله ایوبی ارائه کرد و گفت: اعتراف می کنم که نحوه برگزاری جمع آوری آرای مردمی امسال بسیار ویژه است. انتقاداتی را که سال گذشته سینماگران به نحوه این آرا داشتند مورد بررسی قرار دادیم و بر اساس آن ها گونه ای از کارت ها را طراحی کردیم که دقیق ترین نوع آرای مردمی را به ما ارائه داد. هر روز فقط یک مدل کارت برای فیلم ها به سینماهایی که قرار است در آنها آرای مردمی جمع شود ارائه می شود.
آشتیانی پور در ادامه توضیحاتی را در مورد نحوه بررسی آرا در اختیار ایوبی قرار داد. او با اشاره به بازرسان خانه سینما گفت: تیم بازرسی هر روز سر صندوق ها
حاضر می شود و سلامت انتخابات مردمی را کنترل می کند. در کل 11 بازرس سر
صندوق ها حاضر می شوند که 5 نفر آنها نامحسوس و 6 نفر به شکل محسوس در
سینماها حضور دارند.
آشتیانی پور در ادامه اظهار کرد: با توصیه رضا میرکریمی از موسسه ای که اشراف کامل در مورد امار دارد استفاده و تصدی صندوق ها را به آنها واگذار کردیم. برای بازرسان نیز کارگاه های آموزشی برگزار شد.
آشتیانی پور با اشاره به جوایزی که برای افرادی که در آرای مردمی شرکت می کنند، اختصاص یافته است، گفت: یکی دیگر از کارهایی که امسال برای صیانت از آرای مردمی انجام شده است، سکه هایی است که هر روز به 3 نفر که در انتخابات مردمی شرکت کرده اند اهدا می شود.
در ادامه جلسه ایوبی از آشتیانی پور خواست تا لیست برندگان را هر روز در
بولتن جشنواره معرفی کند. میرکریمی نیز پیشنهاد داد تا یک کلیپ کوتاه از
کسانی که در این انتخابات برنده شده اند ساخته شود. در این جلسه رئیس سازمان سینمایی از داخل صندوق نپسندیدم ها یک رای را
درآورد و همان زمان تماس گرفتند و به فرد مورد نظر یک سکه بهار آزادی هدیه
دادند.
1:00 بامداد یکشنبه- «وارونگی» تازه ترین اثر بهنام بهزادی با تاخیر چند روزه، به عنوان آخرین فیلم روز ششم جشنواره فیلم فجر هم اکنون به نمایش درآمد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «سهیل پس از چندین سال، نشانی نیلوفر را پیدا کرده و به سراغش آمده است. رابطه آنها که در گذشته ناکام مانده، حالا درآستانه شکل گیری دوباره است.»
سحر دولتشاهی، علی مصفا، ستاره پسیانی، رویا جاویدنیا، علیرضا آقاخانی، شیرین یزدان بخش بازیگران این فیلم هستند.
1:18 بامداد یکشنبه- در پردیس سینمایی کوروش ابراهیم حاتمی کیا، مریلا زارعی و فرهاد اصلانی به دیدن فیلم سینمایی «بادیگارد» با مخاطبان نشستند. در سینما آزادی جواد طوسی، طهماسب صلح جو، حبیب رضایی، بهنوش طباطبایی، مهدی پاکدل و بهروز شعیبی به دیدن «سیانور» نشستند و مسعود ده نمکی نیز «رسوایی»را در کنار مردم دید.