نبردها در حلب سوریه چگونه بوده است؟ چرا حلب و تسخیر آن برای طرفین درگیر اهمیت دارد؟ چه بازیگران و نیروهایی در نبردهای حلب دخالت داشته اند و چه نیروهایی در حال نبرد هستند؟ اولویت های نبرد در حلب برای طرفین جنگ بر کدام نقاط متمرکز است؟ و در نهایت استراتژی های جنگی طرفین در حلب به عنوان استراتژیک ترین و خطرناک ترین نقطه کنونی خاورمیانه چه خواهد بود؟
به گزارش «تابناک»، اینها سؤالاتی است که فابریس بلانچ، استادیار و مدیر پژوهشی دانشگاه لیون به عنوان استاد مدعو در مؤسسه واشنگتن به آن ها پاسخ داده است.
بلانچ نبرد در حلب را مرکز ثقل درگیری ها در سوریه ارزیابی کرده است.
وی می نویسد: با پشتیبانی فراوان ایران و روسیه، نیروهای ارتش سوریه شاهرگ اصلی شورشیان در شمال سوریه را قطع کردند و آن ها به احتمال زیاد به غرب سوریه رانده خواهند شد؛ مگر اینکه قدرت های خارجی کاری برای حمایت از آن ها انجام دهند».
در دوم فوریه، نیروهای ارتش سوریه و متحدانش موفق به قطع مسیر شمالی بین شهر حلب و ترکیه شدند؛ هرچند این نبرد، نبرد محلی شامل تعداد نسبتا کوچکی از مبارزان بود، شاید به یک نقطه عطف در جنگ سوریه تبدیل شود. علاوه بر تهدید حضور شورشیان در استان حلب، این تحولات می تواند تمامی مرز ترکیه و سوریه را برای ماه ها در کنترل نیروهای طرفدار اسد قرار دهد و یا نیروهای کرد را به همزیستی با نظام سوریه تحریک کند.
قطع کریدور شمالیتهاجم به کریدور شمالی توسط ارتش سوریه از حومه شمال حلب و از سمت حامیان شیعه تحت محاصره شورشیان در روستاهای نبل و الزهرا راه اندازی شد. در این نبرد، حزب الله لبنان و دو گروه نظامی دیگر تحت حمایت ایران (تیپ البدر عراق و نظامیان محلی «دفاع ملی» تحت محاصره) واحدهای زمینی اصلی شرکت کننده در نبرد علیه شورشیان تروریست النصره وابسته به القاعده بودند که پیش از این، آن ها صدها نفر را برای تقویت ناحیه ادلیب از این ناحیه اعزام می کردند.
برای مبازران شیعه، هدف از مبارزه، دفاع از شیعیان تحت محاصره است که گروه های افراط گرا می خواهند آن ها را از آن مناطق بیرون کنند. نبل ـ الزهرای کوچک تحت محاصره که برای سه سال در برابر حملات تروریست ها مقاومت کردند، به همراه حزب دموکراتیک کردستان (PYD)، از جناح غربی محافظت کردند و اجازه دادند مواد غذایی به آنجا وارد شود. در مقابل، ارتش سوریه از منطقه کردنشین «شیخ مقصود» در برابر حملات شورشیان محافظت می کرد. هم اکنونهمکاری غیرفعال بین حزب دموکرات کردستان و ارتش سوریه به فعال شدن هر دو آن ها برای تهاجم علیه شورشیان در کریدور «اعزاز» تبدیل شده است.
در فوریه 2015 تلاش برای الحاق نبل و الزهرای محاصره شده به قلمرو حکومت به دلیل عدم آمادگی و نبود نیروهای کافی شکست خورد. پس از آن، یک حمله متقابل سنگین در ادلیب و سپس تهدید حلب و حتی لاذقیه از سوی شورشیان صورت گرفت. این تحولات باعث شد تا بشار اسد از روس ها درخواست کمک کند. با ورود روس ها، حملات هوایی سنگینی علیه مواضع شورشیان خصوصاً در ناحیه مرزی «باب السلام» با ترکیه که از طریق آن تروریست ها تدارکات زیادی را دریافت می کردند راه اندازی شد.
کریدور تحت کنترل مخالفان مابین حلب و ترکیه تنها با 5 تا 15 کیلومتر وسعت، نیروهای داعش در شرق و کانتون کردی «عفرین» در غرب را از یکدیگر جدا می کند. گروه های شورشی اصلی در این ناحیه، شامل جبهه النصره، احرارالشام، حرکت نورالدین زنکی و تیپ سلطان مراد (یک گروه ترکمن بسیار نزدیک به ترکیه) هستند. این گروه ها رسما اعضایی از گروه جیش الفتح و مورد حمایت ترکیه و عربستان سعودی هستند؛ هرچند پیروزی هایی از بهار 2015 به دست آوردند، با این حال، اختلافات درونی قابل توجهی میان آن ها پدید آمد، به طوری که احرار الشام و جبهه النصره به تازگی با یکدیگر جنگیده اند، حرکت نوردالدین زنکی از حومه حلب عقب نشینی کرد و تیپ سلطان مراد و داعش نیز با یکدیگر در حال نبرد هستند.
با توجه به این وضعیت، به نظر می رسد پیروزی اخیر ارتش سوریه به نفع کردها نیز باشد که می توانند به پیشروی در بخش شمالی کریدور عزاز ادامه دهند و در عین حال، نیروهای سوریه و متحدانش می توانند مواضع و موقعیت خود در زمین حلب را به جای رفتن به اعزاز تحکیم کنند.
بستن مرز غربیدر حال حاضر که مسیر شمالی قطع شده است، احتمالاً هدف بعدی مسیر حلب به سمت مرز غربی «باب الهوا» که تحت کنترل شورشیان است، خواهد بود. در موازات با حمله به اعزاز، حزب الله تهاجمی در حومه شمالی حلب برای قطع مسیر و جاده «کاستلو» که تدارکات را به مناطق شورشیان می رساند، ترتیب داده است. ارتش سوریه و نیروهای مقاومت از آنجایی که ریسک تلفات سنگین جنگ شهری بسیار بزرگ است، نمی خواهند برای بازپس گیری این ناحیه با شتاب و سرعت عمل کنند. بهترین راه حل محاصره و صبر است تا اجازه داده شود ده ها هزار غیرنظامی که در شرق حلب باقی مانده اند فرار کنند. بسیاری از شورشیان هم اکنون در حال فرار هستند، چون می ترسند وقتی این ناحیه کامل تحت محاصره قرار گرفت، نتوانند فرار کنند. مسأله ای که در بهار 2014 در حمص نیز برای آن ها اتفاق افتاد.
در همین زمان، حزب اتحاد دموکراتیک کردستان(PYD) ممکن است به ناحیه مرزی 90 کیلومتری بین عزاز و جرابلس که در حال حاضر در کنترل داعش است حمله کند. این حمله در همراهی با استراتژی گروهی مرتبط با کردهای تحت محاصره عفرین و کوبانی خواهد بود. همچنین بر خلاف ایالات متحده، روسیه نمی خواهد با ممانعت از وحدت سرزمینی کردها، آن ها را با خود دشمن کند. علاوه بر این، پوتین می خواهد ترکیه را در مرزهای با سوریه در فشار گذارد که این مسأله یکی از اهداف اصلی منطقه ای روسیه از مداخله در سوریه است. اگر نیروهای اتحاد دموکراتیک کردستان و نیروهای طرفدار اسد، در تهاجمات جداگانه خود موفق شوند، تمام مرز تحت کنترل آن ها درخواهد آمد و هیچ پنجره ای درون ترکیه برای نیروهای ضد اسد و تروریست های داعش و النصره باز نخواهد ماند.
انجام یک حمله متقابل یا باز کردن یک جبهه جدید؟استراتژی مسکو از سپتامبر تاکنون بر اساس سه هدف شکل گرفته است: نخست، حفاظت از ناحیه ساحلی علوی که پایگاه های لجستیک روسیه در آنجاست. دوم، تقویت اسد از طریق راندن شورشیان به خارج از شهرهای بزرگی همچون حمص، حمآ، لاذقیه، حلب و دمشق و سوم، قطع خطوط تدارکاتی خارجی تروریست ها.
دو هدف اول تا حد زیادی برآورده شده است. هیچ حمله ای به لاذقیه و طرطوس که پایگاه های روسیه در آنجا قرار دارند، نشده و هیچ شهر بزرگی نیز توسط شورشیان سقوط نکرده است. در مقابل، در دسامبر سال گذشته شورشیان منطقه «الوار» حمص، این منطقه را تخلیه کردند، چراکه آن ها هیچ امیدی برای دریافت کمک به وسیله گروه های شورشی دیگر و بازیگران خارجی نداشتند.
در حال حاضر که مسیر و جاده اعزاز قطع شده، هدف سوم به نیمه راه خود رسیده است. روسیه و ایران با برنامه های خود و علیرغم ضعف نیروی انسانی در ارتش سوریه، با برتری کامل هوایی و تقویت نیروهای نظامی شیعه طرفدار اسد، در حال تحقق هدف سوم هستند.
با این حال، ممکن است عربستان سعودی و ترکیه در مواجهه با پیشرفت های ایران و روسیه در سوریه منفعل باقی نمانند. برای مثال، آن ها می توانند یک گروه شورشی تحت حمایت خود شبیه گروه جیش الفتح ایجاد کنند و یا موشک های ضدهوایی را برای گروهای مشخصی در سوریه ارسال کنند. یک گزینه دیگر، باز کردن یک جبهه جدید در شمال لبنان است که در آنجا گروه های سلفی محلی و هزاران آواره و پناهنده از جان گذشته سوری می توانند وارد نبرد شوند. این حرکت مستقیم منطقه مرکزی علوی در طرطوس و حمص و جاده اصلی به سمت دمشق را تهدید خواهد کرد. این جبهه جدید می تواند خطوط حزب الله لبنان برای ارتباطات، تقویت و ارسال تدارکات بین لبنان و سوریه را قطع کند. پرسش اینکه آیا ریاض و آنکارا تمایل به انجام چنین اقدام جسورانه و خطرناکی را دارند؟
به هر صورت، بدون وقوع برخی تحولات، اینکه شورشیان بتوانند در برابر حملات ایران و روسیه مقاومت کنند، بسیار دشوار است. موفقیت های اخیر در حلب نشان داد که روسیه و ایران در مرکز بازی شطرنج سوریه هستند؛ درست بر خلاف آنچه گفته می شد که مداخله روسیه تغییرات اندکی در تحولات سوریه به دنبال خواهد داشت و یا اینکه مسکو در باتلاق دیگری گرفتار می شود.