نماینده مردم تهران در مجلس گفت: عدهای دلالِ مشکوک از طرف دولت با طرفهای خارجی در ارتباط هستند، اینها از یک قرارداد ۳۰ میلیارد دلاری، حدود هزار میلیارد تومان پورسانت میگیرند.
به گزارش خبرگزاری فارس، محمد سلیمانی تصدی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در دولت نهم بر عهده داشت. او که تحصیلات عالی خود را در فرانسه سپری کرده و هم اکنون استاد دانشگاه علم و صنعت تهران است، پس از پایان دولت نهم از تیم محمود احمدی نژاد جدا شده و به عنوان نماینده مردم تهران راهی مجلس شورای اسلامی می شود.
او که عقد قرارداد و تولید اولین ماهوارههای تحقیقاتی ایران را از مهمترین دستاوردهای دوران وزارت خود میداند، این روزها برای دومین بار در قامت داوطلب نمایندگی مجلس حاضر شده و به عنوان عضو ائتلاف اصولگرایان تهران برای حضور در مجلس دهم تلاش میکند.
از این رو دقایقی را با او به گفتگو نشستیم تا ضمن بررسی شرایط امروز کشور ، از دلایل حضور و برنامه های وی برای مجلس آینده آگاه شویم.
** 150 سال است که عدهای در این کشور به دنبال کدخدا پرستی هستند
* رهبری فرمودند که امروز بحث این جناح و آن جناح در کشور مطرح نیست و بحث اصلی بر سر انقلاب و ضد انقلاب است. ارزیابی شما از این سخن در شرایط کنونی کشور چیست؟
در ایران از قریب به 150 سال پیش دو دیدگاه برای ادامه راه و اداره کشور وجود داشته است. یکی معتقد به این است که ما در ایران میتوانیم یک نظام اسلامی را بر پا کنیم، روی پای خود بایستیم و تمدن اسلامی را شکل دهیم و برای ظهور حضرت حجت زمینه سازی کنیم؛ دیدگاه دوم معتقد است تمدن غرب امروز به اشباع و بلوغ جدی رسیده و برای موفقیت باید دین را کنار بگذاریم و به سمت ادامه راه غرب حرکت کنیم و دست به دامان آنها شویم و به عبارتی کدخدا پرست شویم. این دو نگاه در مشروطیت باهم درگیر می شوند که نگاه دوم در آن مقطع به هر ترفندی که بود پیروز شد و نهایتا با حضور رضا خان و سپس کودتای 28 مرداد و تا انقلاب این دیدگاه غرب گرایانه بر کشور مستولی می شود.
در زمان انقلاب یک فرد دانشمندِ فیلسوفِ مسلطِ بر اسلام و شرایط زمان، مدیریت هوشمندانهای را به کار میگیرد و بالاخره حاکمیت غربگرایانه از این کشور رخت بر میبندد.
نتیجه تحقیقات اندیشکدههای مهم امریکا و اروپا در 37 سال گذشته به این صورت بوده که 2 رکن مهم قانون اساسی یعنی ولایت فقیه و شورای نگهبان مانع حاکمیت آنها در ایران است و لذا در این 37 سال تمام انرژی غرب برای حمله به این دو رکن صرف شده است و امروز هم شدیدتر شده است. برای مثال این روزها تلاش میکنند از شورای نگهبان در ذهن مردم وجهای منفی بسازند و افکار عمومی را بر علیه شورای نگهبان تحریک میکنند.
در این انتخابات یکی از راهبردهایشان این بود که اعلام کردند به صورت فلهای در انتخابات ها ثبت نام کنید چرا که پیشبینی میکردند بررسی 12 هزار نفر در یک زمان محدود برای شورای نگهبان ام دشواری باشد، که البته سخت و دشوار هم هست. اینها با این کار میخواهشتند نظم اداری شورای نگهبان را به هم بریزند.
در این مسیر 37 ساله میبینیم که عدهای از اردوگاه همین افراد به خارج رفتند و جذب شبکه های غربی شدند که البته یا از اول اینطور بودند یا جذب شدند؛ اما بالاخره این افراد در دهه 60 این حرفها را نمیزدند و در طول زمان مواضعششان تغییر کرد.
شخصیتهای تراز اول این گروه مانند شخصی که از روز اولی که انقلاب پیروز میشود یا نماینده مجلس شده یا معاون نخست وزیر یا وزیر یا معاون رئیس جمهور بوده ولی عاقبتش به جایی میرسد که در مجلس به دلیل تلاش برای نابودی فرهنگ ایرانی و اسلامی استیضاح میشود و نهایتا از کشور خارج و لندن نشین میشود؛ یا مثلا نماینده مجلسی داریم که رئیس فراکسیون اصلاح طلبان در مجلس است و در حالی که رئیس فراکسیون است به آمریکا میرود و پناهنده میشود، دقت کنید این امر خیلی عجیب است، چراکه چنین اتفاقاتی در جوامع دیگری نمیافتد ولی در انقلاب ما اتفاق افتاده است.
تمام اینها در همان راستای تضعیف نگاه اول است و البته الآن اتفاقاتی که در منطقه افتاده هم علیه همین نگاه اول میباشد. به هر حال باید بگویم که امروز تمام ضد انقلاب و سلطنتطلبها و آمریکا و غرب همه و همه متحد شدند که طرفداران نگاه دوم وارد مجلس شوند.
** هیچ دولتمردی برنامهای برای معیشت مردم در 31 ماه گذشته ارائه نداده است/ در ماجرای توزیع سبد کالا آبروی نظام را خدشه دار کردند
* اگر بخواهیم کمی به مسائل روز بپردازیم اصلیترین و جدیترین مسئلهای که در دو سال گذشته در دولت یازدهم مغفول مانده را چه چیزی میدانید؟
مسائلی که در دولت یازدهم مغفول مانده در واقع یک فهرست بلند بالایی دارد و چراکه دولت یازدهم همه مسائل اساسی کشور را رها کرد و همه چیز را به مذاکرات گره زد یعنی فقط یک موضوع را محور کار خود قرار داد که مذاکرات بود و همه مسائل دیگر را عملاً رها کرد.
لذا فهرستی امور مغفول مانده در دولت یازدهم بسیار بلند بالا است. میخواهم بعضی از این مسائل را خدمت شما عرض کنم؛ مثلاً معیشت مردم در این دو سال چگونه شده؟ جواب این است که رها شده یعنی اصلاً هیچ دولتمردی برنامهای برای معیشت مردم در این 31 ماه گذشته ارائه نداده است برای کمک به مردم در ابتدا یک سبد کالا توزیع کردند که آن افتضاح بار آمد و مردم را تحقیر کردند و تخم مرغ روی سر مردم شکاندند و آبروریزی شد و البته به آبروی نظام هم خدشه وارد شد و بعد از آن سبد کالا دیگر تعطیل شد. به نظر میرسد کاری کردند که همه بگویند اصلا سبد کالا نخواستیم حفظ آبرو برای ما مهمتر است.
در مسئله عمران و آبادی در 31 ماه گذشته کدام اتوبان در همین دولت ساخته شده و بهرهبرداری رسیده؟ هیچ، کدام جاده در همین دولت شروع و تمام شده؟ صفر؛ این افتتاحهایی که انجام میشود مثل اتوبانی که در دهه فجر افتتاح شد اینها همه کارهایش در دولت قبل انجام شده بوده و در این دولت فقط در حد روشنایی کار شد یعنی برق کشی و تیر چراغ برق گذاشتند و الا اصل کار انجام شده بود.
بودجه جاری دولت در 31 ماه گذشته دو برابر شده ولی بودجه عمرانی به شدت کاهش داشته است. در صنعت بیش از 14 هزار و 800 واحد تولیدی به تعطیلی و نیمه تعطیلی کشانده شده و کسی نیست که به دادشان برسد چنانکه بعضیها با یک کمک کوچک راه میافتند ولی متولی این حوزه خودش را تبدیل به یک آژانس خبری کرده برای اعلام خبر تعطیلی ها کرده است.
بدهی دولت امروز به 200 هزار میلیارد تومان رسیده یعنی طی دو سال گذشته تقریبا 3 برابر شده است.
رکودی که امروز بر کشور حاکم شده بسیار جدی و خطرناک است، بر فرض مثال صنعت سیمان ایران یکی از صنایعی بود که به آن افتخار میکردیم و بخش خصوصی هم سرمایهگذاری بالایی در آن کرده بود و توان تولید سیمان ایران به بالای 70 میلیون تن رسید ولی الآن جادهسازی، اتوبانسازی و مسکن و غیره تعطیل است و لذا انبارهای صنعت سیمان پر شده و مشتری ندارد.
از طرفی دوستان شعار میدادند که میخواهیم اعتبار پاسپورت ایرانی را اتقاء بدهیم، خب چه شد؟ نه تنها پاسپورت ایرانی ارتقاء داده نشد بلکه 18 کشور دیگر هم پاسپورتشان مشکل پیدا کرد چرا که با مصوبه اخیر آمریکا اگر اتباع این 18 کشور به ایران سفر کنند برای ورود به آمریکا با مشکل مواجه می شوند.
حتی سیاست خارجی هم به برجام گره و خورده مؤلفههای دیگر سیاست خارجی هم زمین مانده است. شما ببینید بالاخره وزیر امور خارجه ما میرود کنار فردی در سازمان ملل زانویش را میشکند و خم میشود در صورتی که اصلاً در ادبیات سیاسی این یک نوع تحقیر است!
از طرفی عربستان بعد از حادثه منا به وزیر ارشاد ما ویزا نمیدهد لذا معلوم است که سیاست خارجی ما یله و رها است و متاسفانه کاری انجام نمی شود.
** آنقدر فضا را سنگین کرده اند که احدی از مدیران کشور جرأت صحبت در مورد رکود اقتصادی کشور را ندارد
* علت این امر را چه میبینید؟ این دولت بنا به قول خیلی از کارشناسان مخرج مشترک دولت اصلاحات و دولت سازندگی است قریب به اتفاق این آقایان در دولت سازندگی تجربه کار دارند چه شده است که اینها با این همه تجربه یا حداقل کار میدانی آمدند به این اتفاق بر خوردند؟
مدتی پیش من مقالهای نوشتم با عنوان" نخواستند یا نتوانستند". اگر بگوییم دولت تعمداً نخواست که خب خیلی بد است و اگر هم بگوییم نتوانستند که این هم خوب نیست. لذا بحث همان دیدگاه دوم است، وقتی کسی معتقد است که بستن با "کدخدا" میتواند همه مسائل حل را حل کن خب دست روی دست میگذارد تا با کدخدا توافق کند و این اتفاق افتاد یعنی سیاستی که دولت در پیش گرفت یک راهبرد بسیار بسیار غلط و اشتباه بود و این یعنی وقتی دولت دست روی دست گذاشت، زیر دستان و پایین دست هم خوابش میبرد.
اصل کار اجرایی دولت این است که هیئت دولت باید بدود تا بدنه با آن بدود، اگر هیئت دولت بیحال شد و با یک استراتژی اشتباه ساکن شد و همه چیز را به مذاکره گره زد، قطعا کشور درگیر رخوت و رکود در همه ابعاد می شود و همین هم ممکن است نهایتا باعث زمین زدن دولت شود. اما این شرایط ملزومات دیگری هم داشت، یعنی تحت این شرایط دولت مجبور به پنهان کاری هم بود. یعنی ما رکود داشتیم ولی گفتند که از رکود عبور کردیم و غافل از اینکه این مسئله چیزی نیست که بشود آن را مخفی کرد.
فضا از سوی دولت سنگین شد تا جایی که حتی مدیران دولتی هم جرأت نداشتند در این زمینه حرف بزند و بگوید هنوز ما در رکود هستیم. رئیس جمهور اعلام کرد که ما از رکود عبور کردیم ولی همه صنایع و تولید کنندگان میگفتند کجا ما از رکود عبورکردیم؟ ما که در گل گیرکردهایم!
این شرایط ادامه داشت تا جایی که صدای چهار وزیر بلند شد و به رئیسجمهور نامه نوشتند اما حتی بعد از اینکه اینگونه این ماجرا افشا شد، هنوز هم میگفتند که از رکود عبور کردیم.
لذا میخواهم بگویم که دولت با آن راهبرد و فضایی که برای خود درست کرده از ملت جدا شده یعنی در یک محیط دیگری دارد فکر میکند و عملیات میکند و...
** به عنوان ژنرال، عده ای پیرمرد کهنسال را به ملت غالب کردند
وزیر مدیر اجرایی است و مدیر اجرایی باید در کشور راه بیفتد. ما آن موقع که وزیر بودیم در سفرهای استانی نماینده تام الاختیار دولت بودیم در آنجا مشکلات را میدیدیم و همانجا بعضی از مشکلات را با اختیاراتی که داشتیم حل میکردیم، روزی 18 ساعت میدویدیم از این شهر به آن شهر از این ده به آن ده؛ اما دوستان دولت یازدهم به اسم ژنرال یک سری پیرمرد کهنسال را به ملت غالب کردند، در صورتی که این افراد 70 ساله باید میرفتند گوشه اطاق فکر به دولت مشاوره می دادند نه در جایگاه یک مدیر اجرایی چرا که از نظر فیزیکی بدنشان اجازه 18 ساعت کار را نمیدهد.
حتی گاهی مشاهده می شود که معاونین این وزرا از خود وزیر کهنسالتر هستند. واقعاً ما در دو سال و نیم گذشته در کمیسیون صنایع و معادن میدیدیم که وزیر میآمد و معاونش میآمد همه سنهای بالا بودند و در آن جلسه هم همه خواب داشتند.
اجازه دهید خاطرهای تعریف کنم، یکی از نمایندگان از یک وزیر کهنسال سوالی را مطرح کرده بود، آن وزیر به مجلس می آید و جلسه آغاز می شود، در حین قرائت سوال در جلسه وزیرمحترم ماتاسفانه به خواب می رود و همین هم باعث می شود که نماینده سوال کننده، صحبت خود را قطع کند و به وزیر تذکر دهد که بیدار شود و سوال مجلس را گوش کند.
** راهبرد دولت، روحیه و نوع نگاه به کار و فیزیک وزرا اجازه کار سنگین و طاقت فرسا را از دولت گرفته است
* تبعات این روند چیست؟
این دولت محور کارش را ما میتوانیم نگذاشت بالعکس آمد و خلاف آن عمل کرد، در جایی گفتم که این دولت "دولت ما نمیتوانیم" است و مثال هم زده بودم چرا که مثلا میگوییم عمران و آبادانی، میگویند ما نمیتوانیم، میگوییم خط لوله گاز ایران به هندوستان، میگویند ما نمیتوانیم، میگوییم حادثه منا اتفاق افتاده و باید برویم مشکل را حل کنیم، میگویند ما نمیتوانیم، می گوییم مسکن مهر مردم مانده، می گویند ما نمیتوانیم، یعنی برنامه اینگونه است. در نفت دانشمندان بزرگی داریم، در صنعت پتانسیل بالایی داریم، چهار میلیون و نیم دانشجو داریم، چند هزار نفر از این دانشجویان را در صنعت نفت اگر به کار بگیرند متوجه میشوند که چه انقلابی رخ میدهد. لذا هم آن راهبرد و هم این روحیه کارکردن و هم فیزیک بعضی از وزرا این اجاره را نمیدهد که دولت بخواهد کار سنگین و طاقتفرسا انجام دهند. کشور در حال حاضر نیازمند مدیران اجرایی است که بتوانند شبانه روز کار اساسی انجام دهند نه کار پشت میز نشینی، کار میدانی و اجرایی انجام بدهند.
** دولت سازندگی بیش از 50 میلیارد دلار بدهی روی دست کشور گذاشت
* اصول و روابط حاکم بر روابط اقتصادی دولت چقدر بر همن رفتار اقتصادی دولت سازندگی منبق است و چه نتایج احتمالی را برای آن متصور هستید؟
این دوستان عمدتاً در حوزه اقتصاد همان کسانی هستند که بر دولت سازندگی حاکم بودند و همان مدل را پیگیری میکنند، برای مثال در دولت سازندگی بحث تعدیل را مطرح کردند و کمک خارجی را محور قرار دادند و ناگهان در سال 74 متوجه شدند که کشور بیش از 50 میلیارد دلار بدهکار است، افکار عمومی متوجه شد و همه نگران شدند که با این بدهی چه باید کرد و مجبور شدند که برنامه تعدیل را متوقف کنند، برنامه ای که بانک جهانی و آمریکا و انگلیس آن را تجویز کرده بودند. امروز هم حرکتی که صورت گرفته است دقیقاً در راستای همان برنامه است یعنی مشاهده میکنیم که ناگهان تفاهم نامه خرید صد و اندی هواپیما در طول هشت سال با غرب بسته میشود، در حالی که نه تنها عقل چنین خریدی را معقول نمیداند بلکه شرایط موجود و علم اقتصاد نیز چنین اقدامی را منطقی ارزیابی نمیکند، چرا که این اقدام یعنی بدهکار کردن ملت و کشور، ضمن اینکه هیچ دولتی نمیتواند برای دولت آینده تعهد مالی ایجاد کند!
در شرایطی که چنین خریدهای بزرگی صورت بگیرد و برای طولانی مدت کشور بدهکار میشود باید نگران بود و به رسانه ها و کارشناسان و مبادی قانونی توصیه کرد که چشم و گوش خود را باز کنند.
** میخواهند کشور را برای طولانی مدت بدهکار کنند/ پورسانت دلالان برخی قراردادهای محرمانه دولت یازدهم بیش از هزار میلیارد تومان است
از طرفی قراردادهای جدید نفتی هم در همین بستر است، یعنی قرارداد نفتی 25 ساله که اینها همان قرارداد دارسی دوم هستند و 10 سال دیگر میفهمیم که چه بلایی سرمان آمده است و در چنین شرایطی است که باید انقلابی کنیم و دوباره نفت و گاز را ملی کنیم!
بنابراین می توان گفت که این رفتارهای دولت یازدهم همگی پیرو همان سیاست تعدیل اقتصادی دولت پنجم و ششم و اجرای برنامه های اقتصادی آمریکا و بانک جهانی است!
در مساله نفوذ اقتصادی یکی از راهکارها که در زمینه نفوذ هم میگنجد همین بدهکار کردند کشور است. وقتی کشور بدهکار شد و درصد قابل توجهی از تولید ناخالص ملیاش بدهی شد دیگر آن کشور به راحتی نمیتواند کمر بلند کند و دقیقاً میشود داستان یونان، داستان لهستان.
پس ببینید برنامه غرب این است که ما را بدهکار کند و ما اینجا با بیتدبیری و بیفکری میخواهیم آن برنامه اجرا کنیم تا کشور را بدهکار کنیم ؛ این یک خطر بزرگ برای آینده کشور است که اگر افرادی با دیدگاه سکولار وارد مجلس شود مطمئناً این نوع عملیات و قراردادها را تقویت میکنند .
مساله دیگر در این زمین همین قراردادهای محرمانه ای است که با دلالی برخی افراد و گروه ها بسته می شود. اروپا میخواهد کالایش را به ایران بفروشد و برای رسیدن به این هدف مثلاً پژو یک دلال و واسطهای را پیدا میکند و نقش این واسطه این است که این قرارداد را جوش بدهد.
این روزها شاهدیم که عده ای دلال از طرف دولت در قراردادهای بزرگ به عنوان میانجی عمل میکنند که افراد مشکوکی با پرونده های مهمی در قوه قضائیه هستند. این افراد به دنبال پورسانتگیری از طرف خارجی برای عقد قرارداد هستند. خب یک قرارداد 30 میلیارد دلاری اگر یک درصدش هم پورسانت گرفته شود که بیشتر است و معمولاً 5 درصد است، میشود 300 میلیون دلار یعنی هزار میلیارد تومان!
این رقم ها رقم های بسیار نجومی و قابل توجهی است و باید بیان شود که چگونه به دست برخی می رسد که البته ممکن است جوابی برای درآمد افرادی باشد که امروز در دولت هستند و گفته می شود دارای چنین سرمایه هایی یعنی بیش از هزار میلیاردتومان سرمایه هستند و تکذیب هم نمی شود.
* اشاره ای به خطر این مدل فکری برای انقلاب داشتید. آن را تشریح می کنید؟
وقتی با این کارها و فاینانس گرفتنهای چند ده میلیارد دلاری و با این قراردادهای طولانی مدت و حجیم کشور را بدهکار میکند یعنی عملاً کشور را میفروشند و این یعنی به زودی روزی فرا میرسد که ناگهان سر بلند میکنیم و میبینیم ایران مثلاً صد یا دویست میلیارد دلار بدهکار است و آن موقع استقلال ما است که خدشهدار میشود چراکه یک کشور بدهکار اولین چیزی که از دست میدهد استقلالش است. آن چیز اصلی که جزء ارکان و افتخارات جمهوری اسلامی ایران است.
دوم اینکه این افراد نهایتا پناهگاهشان غرب است و ثروتی که گیر این افراد میآید در ایران سرمایه گذاری نمیکنند و به خارج میبرند. خودشان و زن و بچهشان را هم میروند چون اگر اینجا زندگی کنند برای خودشان بد است چون با این پولهای کلان که جرأت هم نمیکنند بگویند از کجا آوردهاند مجبورند به خارج بروند و در بانکهای سوئیس و اروپا سرمایه گذاری کنند. این هم یک خطر است.
خطر دیگر این است که وقتی در کشوری کار انجام نشود وابستگی میآید. وقتی نیروی تحصیلکرده وارد تحقیق و پژوهش و توسعه و ساخت و ساز و... نشد، پیمانکار داخلی جرات سرمایه گذاری و کار نداشت، ایران فرو میریزد!
وقتی صنعت مولد در کشور به وجود نمیآید همه صنعتها از بین میروند و فقط صنعت مونتاژ باقی میماند و مونتاژ یعنی وابستگی!
در این شرایط باید بگوییم که واقعاً خطرات زیاد است چراکه با این روند غربی ها کم کم بر ما مسلط میشوند و بعد ما را مهار میکنند و میرویم زیر نظر خودشان و در آخر در واقع کدخدا دیگر برای ما تصمیم میگیرد. اگر این اتفاق بیفتد یعنی نابودی ملت ایران و نابودی کشور آن موقع دیگر بحث تجزیه ایران را مطرح میکنند مگر بحث تجزیه افغانستان را مطرح نکردند مگر بحث تجزیه عراق را مطرح نکردند مگر تجزیه یمن، عربستان و حتی ترکیه را مطرح نمیکنند. وقتی حکومت مرکزی را ضعیف کردند و وابسته به خود کردند و نیازمند خودشان کردند آن موقع بحث تکه پاره شدن آن کشور را مطرح میکنند.
**کسی که میگفت وقتی برجام امضاء شود مشکل آب خوردن مردم هم حل میشود الآن جواب بدهد کجا مشکل آب مردم حل شده است؟
* آقایان قبل از دوران برجام وتوافق هستهای حجم خیلی گستردهای از توقعات را مطرح کردند. که اگر توافق بشود تحریمها برداشته میشود و سوئیفت برقرار میشود و رفاه میآید و آب خوردن مردم هم حل می شود و... امروز توافق اجرا شده و به قول خودشان هم تحریم ها برداشته شده اولاً دولت چقدر به وعدههای خود نسبت به دوران بعد از برجام عمل کرده است و آیا اصلاً میتواند به آن حجم وعدهها عمل کند؟
محمد سلیمانی: محور کار دولت یازدهم در این دو سال و نیم به جای پیشرفت، سیاسی کاری بوده است و به جای حل مشکلات معیشتی مردم و ساماندهی اقتصادی علیه این و آن در داخل شعار داده و وعده سرخرمن برای برجام.
البته مجبور هم بوده است، چرا که وقتی جهتگیری همانی باشد که عرض کردم و از طرفی کاری هم صورت نپذیرد، مجبور میشوند فضایی درست کنند که این مشکلات در آن فضا پنهان شود.
دولت برای اینکه فضای لازم برای رسیدن به برجام را داشته باشد باید توقعات مردمی را بالا می برد و اینکار را انجام داد.
از طرفی نزدیکان دولت یازدهم قبل از اینکه به صدارت برسند بیان می کردند که تحریمها 20 درصد اثر گذاشته و 80 درصد مشکلات اقتصادی به خاطر مسئله مدیریت در کشور است اما همین که فرمان دولت دستشان افتاد گفتند مشکلات صد در صد مربوط به تحریمها است و حرف دولت قبلی را زدند.
به هر حال ظاهرا مرغ دولت یک پا دارد. دولتی ها فرصت را از دست داده اند، قریب به سه سال از دولت چهار ساله گذشته استریال برجام امضاء شد، اجرا شد و تمام هستهای تقریباً نابود شد، درون قلب راکتور اراک را سیمان ریختند و تعطیل کردند و... اما هنوز هیچ اتفاقی در اقتصاد کشور نیافتاده است. یعنی وضعیت اقتصادی کشور امروز با دو ماه قبل با روز اجرای برجام هیچ تفاوتی نداشته است.
آقای رئیس جمهور روزی می گویند که در روز یکشنبه هزار "ال سی" باز شده در حالی که ما که تحصیلکرده خارج هستیم به خوبی میدانیم که روز یکشنبه اروپا تعطیل مطلق است و بانکی برای این کار نیست. لذا به نظر می رسد دولت مجبور شده در این موقعیت دست به فریبکاری هم بزند.
لذا آن بوق و کرنایی که قبل از اجرای برجام دولت به دست گرفت همان مساله الان بلای جان دولت شده!
هزینه سنگین و امتیازهای زیادی دادیم اما در مقابل چه چیزی گیر ما آمد؟ وعده سر خرمن که چهار سال دیگر اجرا میشود! اینها برای مردم آب و نان نمیشود.
کسی که میگفت وقتی برجام امضاء شود مشکل آب خوردن مردم هم حل میشود خب الآن جواب بدهند که کجا مشکل آب مردم حل شده؟ آن جاهایی که مشکل آب داشتند مشکلشان حل شده؟ دولت الآن باید پاسخگو باشد.
**اگر مردم بدانند در قراردادهای نفتی چه بلایی قرار است برسرشان بیاید خودشان موضع می گیرند.
دولت وسائل زیادی در اختیار دارد، اکثر رسانههای ایران در اختیار دولت است و اگر بخواهد دستاوردهای خود را بگوید به راحتی میتواند آن هخا را رسانه ای کند و به گوش همه برساند. ولی الآن مشکل جدی رخ داده، کار مهمی صورت نگرفته است و برای اینکه در ادامه کار مردم از ماجراها بیش از این سردرنیاورند به ابزارهای خطرناکی چون قراردادهای محرمانه متوسل شده اند.
امروز به نظر میرسد اگر مردم بفهمند در قراردادهای نفتی قرار است چه بلایی سر ایران بیاید، قطعا موضع میگیرند ، لذا میگویند محرمانه است و اطلاعاتش را بیرون نمیدهند.