محمد ماکویی: با کمال تاسف روز به روز بر تعداد چهره های هنری که جلای وطن کرده و آینده خوب خود را در کشورهایی دیگر جستجو می کنند افزوده می گردد!در باره اینکه چرا اینطور است برخی ها به ارزش و اهمیت "پول" اشاره کرده و می گویند چون درآمد هنرپیشه های رفته با آنها که مانده اند قابل قیاس نیست,نرفته ها هم وسوسه می شوند که راه رفته ها را پیش بگیرند!
از طرف دیگر بعضی از هنرپیشه ها به خاطر محدودیت ها و تنگناهایی که در کشورمان هست و چندان به مذاق ایشان سازگار نیست ,"دوری غربت" را به "زندگی در وطن" ترجیح می دهند!
علاوه براین ,آنهایی که می خواهند بر کیفیت و کمیت هنرهایی که ارائه می دهند افزوده و کاری کنند که بیشتری ها بهتر آن ها را ببینند , چاره را در این می یایند که تا آنجا که در توان دارند عرصه وسیعتری را برای دیده شدن و نمایش هنرهای خود در اختیار بگیرند!روی این حساب و کتاب و مثلا با بیان اینکه "سیمرغ" را ایرانی ها می گیرند و "اسکار" را خارجی ها نصیب خویش می سازند و ذکر اینکه "اصغر فرهادی تنها یک استثنا به شمار می آید ", کشور را ترک می گویند تا اگر هم احیانا و دور از جان به آرزوی دیرینه شان نرسیدند ,به جای مردن "در آرزوی سیمرغ" , "حسرت به دل اسکار" از دنیا بروند!این خواست به ویژه در هنرپیشه های درجه دوم و سومی که بخوبی قادرند خروج از کشور را سیاسی و امنیتی معرفی کرده و دیده نشدن خود را ناشی از شرایط کشور ایران بنامند,جواب بهتری می دهد زیرا همگان می دانند که آدم های خارج مرز اینجور گفته ها را بیشتر دوست داشته و بهتر تحویل می گیرند و لذا اگر بپذیریم که نمی شود گفته ای را تحویل گرفت اما بی خیال صاحب گفته شد, صاحب سخن بخوبی قادر می شود مستمع را بر سر ذوق آورده و او را به میزان بسیار زیاد مایل به ادامه همکاری نماید!
با همه این حرف ها خروج از کشور و دوری از خانه و خانواده و دوستان و بستگان و ابتلا به درد غربت را نمی توان ساده دید و باید "خروج های هنری" را به دلایل منطقی دیگری نیز ربط داد!
همه ما میدانیم که یکی از لذاید بزرگ زندگی , موفقیت و پیشرفتی است که یا "هنرمند" را از دیگران جلو می اندازد و یا امرار معاش "او" را هر روز بهتر از دیروز می کند!
قطعا دستاوردهای هنری هم با آموزش و کسب علم و دانش میسر می گردد و هم با تجاربی که به مدد سال ها "خاک صحنه را خوردن" و "صحنه را یکبار دیگر گرفتن!" و چیزهایی در این مایه ها اخذ می شود!
اما نکته مهم این است که هنری هایی که عاشقانه کارشان را دوست دارند ترجیح می دهند در رقابت با رفقا تنها پای هنر به میان کشیده شود و مسائل حاشیه ای و آنچه که در پشت صحنه سینما و تئاتر و ساخته های تلویزیونی رقم می خورد و ربطی هم به عالم فیلم و سریال و سینما و فیلم سازی و کارگردانی تئاتر و امثالهم ندارد نباشد که جایگاه هنرمند را تعیین کرده و میزان زیادی و کمی درآمد و عایدی او را مشخص می نماید!
به عبارتی در یک جامعه هنری سالم ,نباید کسی را به خاطر حرف هایی که معمولا در خارج از حوزه سینما می زند سزاوار دریافت "سیمرغ" ندانست و در چنین جامعه ای نباید مانع از پخش تصویر هنرپیشه ای شد که رفتارهای "وی" در جوامع غیر هنری را چندان پسندیده نمی گیریم!
قطعا منظور ما بهره مندی "هنری ها" از رانت نیست و آن ها نیز باید همانند شهروندان عادی تاوان خطاها و جرایم خویش را در جای خود بدهند اما اینکه از طرفی به آنها به خاطر هنری بودن تخفیف مجازات دهیم و از طرف دیگر به تلافی این تخفیف,یا پخش تیزرشان را متوقف نماییم و یا مثلا به جای انتخاب به عنوان بهترین بازیگر , قابلیت های بازیگریشان را نادیده بگیریم خلاف عدل و انصاف است زیرا چنین کاری باعث خواهد شد که آن ها را از ساکنین سرزمینی غیر کهن ببینیم که مردمان آن به هنرپیشه ها و هنرمندان به چشم الگوهای اخلاقی نگاه نمی کنند!با این حساب است که ممکن است "هنری هایی" پیدا بشوند که زندگی در میان کسانی را بر می گزینند که بی آنکه فکر کنند که "اهل هنر" در محافل خصوصی و مجالس غیر هنری چه کارهایی که نمی کنند, تنها از هنر شان لذت می برند و بی ایراد می بینند که در باره شان "بازیش را می پسندم و به دیگر کارهایش کاری ندارم" بگویند!
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که اگر در روزگاری خیلی از هنرپیشه ها و هنرمندان به خاطر مشکلات مربوط به "زبان" و "فرهنگ" کماکان در کشور حفظ می شدند امروزه و با وفور شبکه های ماهواره ای فارسی زبان ,چنین مشکلاتی هم کمتر به چشم می خورد و بسیاری از "هنری ها" ترجیح می دهند به جای ایران از کشوری که "زبان" و "فرهنگ" بسیاری از مردمانش با "زبان" و "فرهنگ" ما ایرانیها مو نمی زند, سر در بیاورند!