سفر رئیس جمهور به یزد و سخنرانی وی در این شهر در کانون توجه روزنامههای امروز قرار دارد؛ هرچند اصلاح طلبان و اصولگرایان با دو نگاه متفاوت به استقبال این سفر رفتهاند. همچنین نیم نگاه برخی روزنامهها به روز زن و همچنین بحران منطقه و عملکرد روسیه از دیگر موضوعات مهم امروز است.
به گزارش «تابناک»، هرچند همه روزنامه های امروز صبح به موضوع سفر رئیس جمهور به یزد پرداخته اند، نگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان به این سفر کاملاً متفاوت است.
اصلاح طلبان با بزرگ نمایی کردن همراهی عارف در این سفر سعی کرده اند این موضوع را به آینده ریاست مجلس گره بزنند و از آن تعبیر به ائتلاف برای ریاست مجلس کنند. در واقع اصلاح طلبان به هیچ وجه موضوعات اقتصادی مورد اشاره رئیس جمهور در این سفر را بزرگنمایی نکرده و سعی کرده اند از این سفر بیشتر تعبیر سیاسی داشته باشند تا اقتصادی.
این در حالی است که اصولگرایان، نه تنها
از همراهی عارف با روحانی در این سفر استقبال نکرده اند، بلکه به شدت نیز به آن تاخته
اند. در عوض با زیر سؤال بردن آمارهای اقتصادی رئیس جمهور، سعی در انتقاد به
وضعیت اقتصادی و آمارهای دولتی از وضعیت اقتصادی داشته اند.
به عنوان مثال «روزنامه جوان» در گزارشی با تیتر «تعقیب سايه به سايه روحاني» در این باره با اشاره به همراهی عارف در این سفر می نویسد: « شايد بتوان ادعا کرد که فشار بر روحاني از سوي اصلاحطلبان از همان فرداي روز اعلام نتايج انتخابات سال 92 آغاز شد و گويي همچنان هم ادامه دارد. طي دو سال و اندي از تشکيل دولت يازدهم بارها در خفا و علناً گفته شده است که دولت روحاني مديون حمايت اصلاحطلبان است و با تکرار اين ادعاها اصلاحطلبان همواره کوشيدهاند همچون سايهاي روحاني را همراهي کنند تا مبادا فراموش کند کي بوده و با حمايت چه کساني به چه جايگاهي رسيده است. آخرين بار در جريان رقابتهاي انتخاباتي هفتم اسفند بود که هاشميرفسنجاني که اکنون ابايي ندارد از اينکه خود را پدر معنوي اصلاحطلبان بنامد، در حسينيه جماران به اصلاحطلبان مأموريت داد بروند همان کاري را کنند که او در سال 92 با روحاني کرد.
اشاره هاشميرفسنجاني به اين بود، حال که در انتخابات مجلس نامزدهاي «نامداري» براي رقابت ندارند، بروند همان کاري بکنند که او با روحاني در سال 92 کرد. سپس ميگويد: ظرف يک هفته ايشان از سه چهار درصد يه دفعه رفت پنجاه و چند درصد. هاشميرفسنجاني در واقع تلاش کرد بگويد که روحاني «نامدار» نبوده و رأي پنجاه و اند درصدي و رياست جمهوري خود را مديون اوست.
اين فشارها البته به تناوب طي چند سال اخير همواره روي رئيسجمهور بوده کما اينکه در چينش کابينه يازدهم نيز اصلاحطلبان توانستند در بسياري از سطوح مديريتي مهرههاي خود را به روحاني تحميل کنند، اما هرچه که به انتخابات سال 96 نزديکتر ميشويم، گويي اين فشارها بيشتر و بيشتر ميشود تا روحاني احساس استقلال و هويت نکند. بنابراين طي روزهاي گذشته داستان ممنوعالتصويري رئيس دولت اصلاحات که به تصريح سخنگوي قوه قضائيه مصوبه شوراي عالي امنيت ملي بوده به عنوان يک مطالبه مطرح ميشود. آنجا که خبرنگار روزنامه اصلاحطلب شرق از ميان انبوه سؤالات ريز و درشت اقتصاد و معيشت مردم در روزهاي پسابرجام، به يکباره به ياد يک مسئله حاشيهاي و سياسي ميافتد و تلاش ميکند ممنوعالتصويري رئيس دولت اصلاحات را يگانه معضل جامعه معرفي نمايد و از روحاني بپرسد براي رفع اين معضل! چه کرده است؟
پاسخهاي روحاني هم در نوع خود جالب توجه به نظر ميرسد. او ميگويد: «هيچ مصوبهاي نسبت به ممنوعالتصويري حضرت آقاي خاتمي رئيس دولتهاي هفتم و هشتم وجود ندارد. هيچ زماني در هيچ دورهاي چنين مسئلهاي مطرح نبوده است. من از دبيرخانه شوراي عالي امنيت پرسيدهام و آنها گفتهاند که چنين مصوبهاي نداشتند، اما اگر هم مصوبهاي بر اين پايه داشته باشند غيرقانوني است. دبيرخانه حق چنين کاري ندارد. اين ممنوعالتصويري بيشتر شوخي است!»
«روزنامه شرق» ضمن حمله به محمدرضا باهنر، نایب رئیس فعلی مجلس که در انتخابات شرکت نکرد، در گزارشی با تیتر « دکتر رفت، مهندس آمد» می نویسد: « نخستین نشست خبری اصولگرایان بعد از ناکامی در تهران را میشود اینطور تفسیر کرد که حالا زعامت از «حداد» به دست «باهنر» افتاده است. در این صورت «باهنر» کارهای زیادی دارد. نخستین کار چارهاندیشی برای موقعیتی به نام «وضعیت تهران» است. اصولگرایان با اهالی چندمیلیونی تهران که روی خوش به آنها نشان ندادهاند، چه خواهند کرد؟ بعد از انتخابات ٩٢ باهنر یکی، دوبار از تشکیل حزب واحد و حزب بومی سخن گفته بود. حتی گفته بود «کارهای مطالعاتی و تئوریک در جهت تشکیل یک حزب بومی را انجام دادهایم». به نظر میرسد او این روزها باید جدیتر درباره این ایده خود فکر کند. اگر قرار است بازسازی در جناح راست با محوریت جبهه پیروان خط امام و رهبری و به دبیرکلی او رقم بخورد، نخستین قدم برای بازسازی و جلوگیری از حضور جریانهای ابنالوقت، تندرو و سهمخواه که امکان برهمزدن بازی را در لحظه آخر دارند، رفتن به سمت تشکیل حزب فراگیر اصولگرایی است. در این صورت جریان اصولگرا مجبور نخواهد شد برای حفظ وحدت به کسی یا جریانی باج بیش از اندازه دهد و دوستان قدیمی را دلخور کند و درنهایت هم شکست بخورد. شاید تبدیل جبهه پیروان خط امام و رهبری به حزب پیروان خط امام و رهبری نخستین کاری است که باهنر باید به آن بیندیشد.»
همچنین این روزنامه در ستون «کارتون خواب» خود در کاریکاتور به روز زن در 8 مارس واکنش نشان داده است. این کاریکاتور را فیروزه مظفری به تصویر کشیده است.
روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی به قلم الهه کولایی با تیتر « زنان از مجلس آينده انتظارات بسيار دارند » می نویسد: « همين الان كه صحبت ميكنيم، تعداد نمايندگان زن به ١٥ نفر رسيده كه از همه مجالس پيشين، از مجلس پنجم كه ١٤ نفر بودند و ركورددار، هم گامي پيشتر رفتهايم. زناني به مرحله دوم راه يافتند كه در صورت رفتار صحيح اصلاحطلبان و رايدهندگان ميتوان اميد داشت كه مجلس دهم، ركورددار حضور زنان در مجلس قانونگذاري در كشور ما باشد. اين نكته هم قابل ذكر است كه وقتي از سهميه ٣٠ درصدي صحبت ميكنيم، بر پايه معيارها و استانداردهاي جهاني است كه ما هنوز خيلي با آن فاصله داريم. به ويژه كه در شرايط انتخابات و قبل از رد صلاحيتها، تعداد زناني كه ثبت نام كردند، به عنوان رايگيرنده به حدود كمي بيش از ١٠ درصد كل ثبت نامكنندگان بود.
بنابراين در شرايطي كه ما در بخش ثبت نام، نتوانستيم اين ظرفيت را پاسخ دهيم، به طور طبيعي نميتوانيم انتظار داشته باشيم در بخش گرفتن آراي مردم، رشد قابل توجهي شكل بگيرد. اين نكتهاي است كه به خود زنان و ميزان حضور آنان در عرصه سياسي مربوط ميشود. ما نيازمند اصلاح در اين بخش هم هستيم.
اما نكته بعد اينكه براي رسيدن به وضعيت مطلوب كه در كشورهاي توسعهيافته جهان به وجود آمده، نيازمند مداومت، پايداري و رفتارهاي خردورزانه و عقلاني هستيم كه مطمئنا در يك فرآيند زماني ميتواند شكل بگيرد. انتظار نداشته باشيم كه به صرف طرح اين تقاضاها، نتايج عملي آن هم ظاهر شود، آن هم در يك رويكرد سريع و شتابان كه با واقعيتهاي تحول اجتماعي چندان ميانهاي ندارد.»
«روزنامه کیهان» امروز در یادداشتی به قلم سعدالله زارعی با تیتر «مسکو، تهران، آنکارا» می نویسد: « ورود نخستوزیر ترکیه به تهران، یک ضربه مؤثر به طرحهایی محسوب میشود که طی روزهای اخیر از سوی بعضی از قدرتهای عضو شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده بود و از این رو باید گفت در شرایطی که خیلی از ناظران سیاسی میگفتند با تقارب پیش آمده بین آمریکا و روسیه،کشور ترکیه به حاشیه رفته است، سفر اوغلو نشان داد که ترکیه برای مواجهه با شرایطی که منافع ملی آن را تضعیف کند، دست بسته نیست. اعلام موضع صریح اوغلو درباره به توافق رسیدن با ایران در مهمترین مسایل پرونده سوریه از جمله مخالفت با تجزیه این کشور، تأثیر مهمی در حل بحران سوریه و بهبود شرایط امنیتی ترکیه خواهد داشت. توافق با ایران خواه ناخواه به معنای مقابله با توافق محرمانه احتمالی میان آمریکا و روسیه خواهد بود و این به آن معناست که بار دیگر در این موضوع، بازی منطقهای بر بازی فرامنطقهای برتری پیدا کرده است. تأکید دوباره مقامات ایرانی در روزهای اخیر بر درون سوری و سیاسی بودن راه حل بحران سوریه نشان داد که تهران تحت تأثیر بازیهای فرامنطقهای، حمایت از متحد خود را فراموش نکرده است.
آمریکاییها به گمان اینکه با این طرح میتوانند علاوه بر سخت کردن شرایط برای دولت سوریه، سبب جدایی ایران و روسیه از هم شوند و این میتواند توأمان به اقتدار ایران و روسیه لطمه بزند، طرحی که از آن به Plan B یاد میشود، ارائه کردند. Plan B در واقع طرح تجزیه سوریه و بهم خوردن مرزهای کنونی این کشور است؛ به گونهای که کشوری در جنوب، کشوری با مرکزیت دمشق، کشوری در شرق و کشوری در شمال غرب سوریه به وجود آید. اظهارات هوشمندانه احمد داوود اوغلو نخستوزیر ترکیه مبنی بر اینکه ما پس از آنکه 100 سال درد طرح «سایکس پیکو» را تحمل کردیم، نمیتوانیم به پیدایی سایکس پیکوی جدیدی میدان بدهیم، نشان داد آنچه بعضی از محافل سیاسی درباره Plan B گفته بودند، واقعیت دارد.
متأسفانه همزمان با بحث از Plan B،روسیه بحث از فدرالی شدن سوریه به عنوان راه حل بیرون رفتن سوریه از بحران امنیتی یاد کرد و حال آنکه فدرالی شدن یک کشور زمانی اتفاق میافتد که امکان گفتوگو و توافق میان گروههای مؤثر وجود داشته باشد. وقتی که دو استان سوریه در تصرف داعش و نزدیک به چهار استان آن در تصرف جبههالنصره قرار دارد و در بقیه شهرها نیز کم یا بیش عوامل بر هم زن امنیتی وجود دارد، چگونه میتوان از تغییر ساختار سیاسی یک کشور سخن گفت؟ زمانی که بعضی از مقامات روسیه در برابر طرح Plan B آمریکا از طرح فدرالیزه شدن سوریه خبر دادند، بعضی از ملتها و دولتهای منطقه گمان کردند ایران و دولتها و جنبشهای مرتبط با آن با این طرح موافقت کردهاند اما طولی نکشید که این انگاره باطل شد، بعضی از مقامات روسیه،خود وارد میدان شده و اعلام کردند فدرالی موضوع پرمناقشهای است که باید زمان مناسب بحث از آن فرا برسد این موضع در واقع موضع اصلاحی روسیه به حساب آمد.»
«روزنامه قانون» امروز در دو مطلب جداگانه به موضوع ممنوع التصویری رئیس دولت اصلاحات می پردازد. این روزنامه در خبری با نام «اعلام نشاني مصوبه ممنوع التصویری» می نویسد: «سخنگوی دستگاه قضا اعلام کرد: ممنوع التصویری رئیس جمهور اسبق مبانی قانونی متعددی دارد و در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی و همچنین اختیارات دادستانی است. به گزارش شبکه خبر، محسنی اژه ای گفت: دستور دادستان تهران برای منع انتشار اخبار از رئیس جمهور اسبق، یک دستور قضایی است و حتی اگر مصوبهای در شورایعالی امنیت ملی و دبیرخانه آن نبود، این اختیاری است که قانون به دادستان داده است. محسنياژه ای در باره ابراز نظر رئیس جمهور مبنی بر غیر قانونی بودن ممنوع التصویری رئیس جمهور اسبق گفت:احتمالا به علت مشغله زیاد، آقای روحانی این مصوبه را به خاطر نداشته است.سخنگوی دستگاه قضا با اشاره به مصوبه شماره 298 شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: بر اساس این مصوبه ، سیاستهای خبری ورسانه ای از سوی دبیرخانه شورا ، تدوین و به همه رسانه ها از جمله رسانه ملی، مطبوعات و خبرگزاریها ابلاغ می شود.وی افزود: برای این کار وبراساس همین مصوبه کارگروهی پیشبینی شده که این کارگروه مرکب از یک رئیس به انتخاب دبیر شورایعالی امنیت ملی، سه نماینده از طرف روسای سه قوه و همچنین نمایندگانی از طرف وزرای کشور، اطلاعات،فرهنگ و ارشاد و نمایندگانی از طرف ستاد کل نیروهای مسلح و صدا و سیماست، که سیاستگذاری تبلیغات در آن انجام میگیرد.
محسنی اژه ای با اشاره به مصوبات متعدد این کارگروه در دولت قبل و دولت فعلی افزود: این کارگروه در جریان فتنه سال 88 که عده ای حاضر به تمکین در برابر قانون نشدند و کشور را با آشوب مواجه کردند، در خصوص رئیس جمهور اسبق تصمیم گرفت، وی ممنوع التصویر شود، و اخبار و تصاویروی در رسانه ها منعکس نشود.وي افزود : حتی اگر مصوبه شورایعالی امنیت ملی در این باره وجود نداشت، دادستان تهران براساس اختیارات و وظایف قانونی خود دستور قضایی در این خصوص صادر کرده است و این دستور به قوت خود باقی بوده و لازم الاجرا ست.
همچنین آیدین سیار سریع در بی قانونی امروز در مطلبی با عنوان «برای روحانی شوخی است برای ما جدی» می نویسد: «در این دو روز گذشته خبرنگارها راه افتاده اند از هر کسی دم دستشان است می پرسند این ممنوع التصویری رئیس دولت اصلاحات از کجا آمده؟ چی قراره بشه؟! به کجا میره؟ اول که در نشست رئیس جمهور پرسیدند و روحانی هم گفت: هیچ مصوبهای مبنی بر ممنوع التصویری حضرت ایشان وجود ندارد. هیچ زمانی در هیچ دوره ای همچنین مسئله ای مطرح نبوده است. آخر هم گفته مسئله ممنوع التصویری رئیس دولت اصلاحات به شوخی شبیه است.
عارضم به خدمتتان که خیلی از مسائل در کشور ما به شوخی شبیه است. همین دوست عزیزمان آقای احمدی نژاد اگر واقعا شوخی نبود چی بود؟ حالا هر چی بود قابل چاپ نبود. ولی حالا ما میگیم شوخی بود، شما هم بگید شوخی بود. مشکل ما هم واقعا با شوخی نیست. مشکل اینجاست که بعضی چیزها برای حضرات شوخی است و به ما که می رسد جدی می شود. مثلا الان آقای روحانی می گوید مسئله ممنوع التصویری یک آقایی که الان من اسم این آقا را هم نمی توانم بنویسم شوخی است. حالا اگر من تصویر ایشان را بزنم زیر مطلبم یا روزنامه عکسش را روی صفحه یک کار کند دوستان ناظر و حاضر من را به همراه روزنامه می فرستند به سرزمین لی لی پوت (از لحاظ حضور گالیور) و اصلا شوخی هم ندارند.
برای همین است که من خواهش می کنم مسئولان تکلیف ما را روشن کنند. بالاخره کی شوخی می کنه... کی جدی حرف میزنه؟! اینطور که نمی شود برای شما شوخی باشد برای بعضی دیگر جدی. همه اش هم که نمی شود رفت خانه گالیور. خوبیت ندارد. لیدی گاگا هم گفته من عید نیستم و مسافرتم. گابن هم که بعید می دانیم ویزا بدهد. بالاخره ما وقتی اسم این عزیز را می زنیم باید بعدش به یک جایی برویم و به اشتباهمان فکر کنیم دیگر. همینطوری که نمی شود. حالا آقای روحانی می گوید میشود ولی همین آقای روحانی فردا یک تلفن نمی زند که آقا شما الان پیش گالیور هستید بهتان سخت نمی گذرد؟ چیزی احتیاج ندارین؟ کمپوت، مواد مقوی، مغذی نمیخواین؟ گالیور اذیت نمیکند؟
حالا مسأله فقط این نیست. من معتقدم (البته بنده پیشاپیش غلط می کنم که معتقدم!) این ممنوع التصویری رئیس دولت اصلاحات در روزنامه ها و مجلات هیچ فایده ای ندارد و اصلا هدف عزیزان ممنوع کننده را تامین نمی کند. عزیزان من! آخه الان کی روزنامه می خواند که مثلا بخواهد با دیدن رئیس دولت اصلاحات به وجد بیاید یا طرفدار او بشود؟ خود سردبیرها روزنامه را نمیخوانند. اگر بخوانند برای این است که یک موقع گاف منجر به توقیف نداشته باشد! با این شرایط این ممنوعیتها چه فایدهای دارد؟ یک جوری ممنوع کنید که یک فایده ای داشته باشد. الان من می بینم بسیاری از سایت های خبری اسم ایشان را علنا ذکر می کنند. ایشان را ممنوع الاسم السایت کنید. متاسفانه دیده میشود ایشان هنرمندان را نزد خود می پذیرند. او را ممنوعالپذیرش الهنرمندان بالاخص باران الکوثری کنید. اکسیژن هم مصرف می کند، ممنوع الاکسیجن هم شود تا فقط بتواند از نیتروژن هوا استفاده کند میزان تاثیرگذاری اش کمتر می شود. عزیزان من خیر شما را می خواهم، دلسوز شما هستم. من را به لیلی پوت نفرستید!»