نخستین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» در سال 95 امشب 20 فروردین ماه ساعت 23:20 با اکران نوروزی آغاز و در ادامه بررسی آرای شهید مرتضی آوینی به مناسبت سالروز شهادتش و همچنین فضای جشنواره بینالمللی فجر، بررسی شد.
به گزارش «تابناک»، نخستین برنامه «هفت» در سال 1395 با مونوگ بهروز افخمی درباره میزان شگفت انگیز فروش در ابتدای سال آغاز شد؛ فروشی نزدیک به بیست میلیارد تومان که افخمی پیش بینی کرد تا انتهای فروردین، به بیست و پنج میلیارد تومان یعنی حدود نیمی از فروش سال 93 را به دست خواهد آورد.
افخمی همچنین به کیفیت پایین نمایش فیلم در سالنهای حوزه هنری اشاره کرد و از مسئولان خواست تا کیفیت نمایش در این سالها بهبود یابد و همچنین از مسئولان سینمایی خواست، با تغییراتی که در چیدمان فیلمها میدهند، تماشاگر را در طول سال نیز حفظ کنند.
در ادامه دوربین برنامه «هفت» به سینما آزادی رفت که مدیر سینما آزادی به عنوان یکی از شلوغ ترین سینماهای کشور اشاره کرد، در تعطیلات نوروزی، این سینما یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان فروش داشته است. سعیدی پور مدیر سینما آزادی با اشاره به اینکه ظاهراً 24 ساعته شدن اکران در سینمای هند و آمریکا نیز بیسابقه است، از پیگیری برای ثبت این رکورد در گینس خبر داد.
در ادامه، «هفت» به مناسبت شهادت این هنرمند، مناظرهای با حضور امید روحانی از دوستان قدیمی مرتضی آوینی ـ از سال 1347 ـ و وحید یامین پور که هیچ ارتباطی با آوینی نداشته و علت انتخابش برای این مناظره مشخص نیست، برگزار شد. امید روحانی با اشاره به نیمه های دهه چهل هجری شمسی که با آوینی در دانشگاه آشنا شد، تأکید کرد: آوینی در آن دوران، آوینی اهل سینما نبود و اهل شعر گفتن بود که بعدها شنیدم آن شعرها را دور ریخت. همه آن زمان بکت خوان شده بودیم، درباره فروغ و شاملو بحث میشد که آن زمان بیشتر روشنفکربازی بود.
وی ادامه داد: آوینی در سال 1350، 52 بعد از ضربات عاطفی و... یکباره ناپدید شد. او گفت از آن سال رفت و شروع به خواندن کردم و میدانم که خوب خواند. با انقلاب میفهمد که دین را گم کرده است. آوینی پس از آن جهاد میرود. آن چیزی که به دست میآورد، اثر اکتساب و خواندن است. به دقت فلسفه و به خصوص فلسفه غرب خواند.
روحانی در بخشی دیگر از سخنانش گفت: درباره آوینی اولین پرسش این است که آیا شهید آوینی غرب ستیز بود؟ قصه این است که بیست و چند سال از فعالیت ها و کتب های او گذشته است. یک عادت فرهنگی در ایران وجود دارد که ما معمولا حقایق و واقعیت درباره یک شخصیت فرهنگی را در برخی تعارفات غلو شده می پیچانیم و واقعیت او را نادیده می گیریم. درباره شهید آوینی هم این گونه شده است. از بس این غیرواقعیت ها صورت گرفته که من ناخودآگاه در حالت تدافعی و نفی این گزاره ها درآمده ام. یک روز بالاخره ما باید دست برداریم و بنشینیم به واقعیت بپردازیم. او می توانسته در درجاتی ضدغرب بوده و در عین حال می توانسته در مواردی درباره غرب مداقه کند و بیندیشد.
در ادامه وحید یامین پور حرفهای عجیبی درباره خوشحالیاش از سوزاندن نوشته های دوران جوانی آوینی توسط آوینی گفت که با واکنش روحانی مواجه شد. یامین پور گفت: جذابیت آوینی برای من این است که آوینی به آنچه ایمان آورده بود، کافر شد و همه نوشته هایش را آتش زد. یعنی آنقدر شجاعت، صراحت و جوانی دارد که گذشته اش را آتش بزند. انقلاب این توانایی را داشته از قلب جریان شبه روشنفکر سکولار ایشان را یارکشی کند و به دامن انقلاب بیاورد. آوینی را یک اندیشمند بدانیم. او می داند بعدها این نوشته هایش مبنای تفکر و تحلیل دیگران می شود. چرا باید بگذارد اندیشه هایش دچار متشابهات شود. اگر چنین می شد، امروز ما باید درباره آوینی دهه 50 و 70 بحث می کردیم. خیلی مشکل ایجاد می شد.
روحانی اینچنین پاسخ داد: اتفاقا من برعکس شما ناراحتم که آوینی نوشته هایش را آتش زد. شما هم به دنبال ساخت آوینی تک ساحتی هستید. برای شناخت یک انسان بهتر بود آن نوشته ها الان بود تا بهتر این انقلابِ او را درک می کردیم. صیروریت آوینی با گذشته اش بهتر درک می شد. اگر نوشته های قبل از انقلابش امروز بود برای شما می شد. شما یک آدم را می گیرید حواشی اش را حذف می کنید این نمی شود!
بهروز افخمی در خصوص سیدمرتضی آوینی گفت: خلاف اینکه برخی امروزه به دنبال تصویر کردن عجیب از آوینی هستند و یا صرفا این تصویرسازی ها را تکذیب کنند، از نظر من سیدمرتضی شخصیت مرموزانه و کنجکاوکننده ای داشت و آدم فکر می کرد که او دائم بی قرار است و به طور جدی به دنبال معنایی برای زندگی و مرگ است. او کنجکاوی زیادی درباره مرگ داشت، به گونه ای که گویی هجومی به سوی مرگ داشت. نه به معنای خودکشی، بلکه در معنای شهادت. ما هرگاه در سال های اولیه او را می دیدیم او به شکل معصومانه ای و به دور از ریا می گفت: چرا من شهید نمیشوم.
افخمی در ادامه این بحث به بیقراری آوینی اشاره کرد که او در سالهای پایانی عمرش میگفته: «من چرا شهید نشدم؟» و روحانی نیز گفت: او از همان ابتدا و در سال 1347 که میشناختم انسان بی قراری بود... مهمترین وجه نوشته های آوینی تک گفتارهای او برای فیلم های مستندش بود. برخی او را تئوریست سینمایی یا فیلسوف می نامند. من در نوشته های او نه تئوری سینمایی دیدم نه فلسفه دیدم. درواقع همان شاعرانگی آوینی در قبل از انقلاب در حال گذر از ایمان مذهبی و دین به متونی می رسد که او در گفتارهای روایت فتح دارد.
وحید یامین پور نیز گفت: آوینی یکی از معلم های انقلاب اسلامی و در این مسیر در برخی وجوه از شهید مطهری نیز پیشی می گیرد. اینکه بگوییم وی یک هنرمند شاعری بود اجحاف در اوست. شأن نظری او را باید جدی گرفت. آوینی قطعا به دنبال ارائه یک نظریه سینمایی بود. او به دنبال سنگ بنای یک تئوری جدی در سینما بود. دست کم آوینی صاحب یک تئوری انتقادی در سینما و منطبق با چارچوب های انقلاب اسلامی بود. اگر آوینی نبود ممکن بود برخی از تارکوفسکی به عنوان الگو در سینما یاد کنند، در حالی که امروز فیلمی مانند «ایستاده در غبار» الگو گرفته از «روایت فتح» ساخته می شود.
امید روحانی هم در پاسخ به یامین پور اظهار داشت: من فکر می کنم درباره آوینی یک جوزدگی وجود دارد. ما همچنان غلو می کنیم. همچنان برخی چیزها را زیادی باد می کنیم و اینها در تضاد اند. در واقع آوینی مستندساز نبود. در حوزه نظری هم هیچ یک از مواردی که مطرح کردند به علت شهادتش تبیین نیافت، ولی قطعا تأثیر خود را گذاشت. اما ما باید یک روز باید بنشینیم و درباره تک تک این موارد بحث کنیم.
پس از این نقد و بررسی، عدم فروش فیلم «خشم و هیاهو» بررسی شد و هومن سیدی کارگردان این فیلم عامل عدم فروش فیلمش را سینماهای اندک خواند و البته سیدی در ادامه حرفهایش را این گونه تکمیل کرد که فیلمش به اندازه دیگر فیلمها نفروخته، چون فیلمش کمدی نیست و جامعه نیاز به خنده دارد. سیدی همچنین دوباره هرگونه ارتباط فیلمش را با ماجرای پرونده ناصر محمدخانی رد کرد.
پاسخ سیدی به شبه دولتی بودنش گفت: من تنها یک بار سیمرغ خود را به ایشان اهدا کردم چون علاقه شخصی به ایشان دارم. ایشان هم در مراسم دیگری همان سیمرغ را به من بازگرداندند به همراه سه سکه. که آن سکه را هم دزد از خانه ما زد و همان سیمرغ تنها به ما رسید. لذا اصلا چنین چیزی نیست و لطف داوران به ما بوده است.
وی نهایتا در کنایهای به آنها که اتهام دولتی بودن به او میزنند، رو به دوربین گفت: آقای روحانی! چرا وقتی من به شما سیمرغ دادم، شما تنها 13 سالن سینمایی به ما دادید؟ از شما تقاضا دارم به ما سالن بدهید.
در بخش دیگر برنامه نیز رسول صدرعاملی میزبان رضا میرکریمی، دبیر سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر شد و در آستانه برگزاری این رویداد سینمایی با وی در خصوص تازه ترین اخبار و تحولات این جشنواره گفت وگو کرد. همچنین تيزر سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر برگرفته از فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی امشب در برنامه هفت رونمایی شد.
رضا میرکریمی گفت: ما در منطقه هیچ جشنوارهای نداریم که قدرت و اعتبار سینمای ایران را داشته باشد. ما باید مثل سایر جشنواره های دنیا در این جشنواره اهداف ملی مان را تبلیغ کنیم.
دبیر جشنواره فیلم فجر درباره نحوه انتخاب فیلمها گفت: من مشاورین زیادی داشتم اما همه فیلم ها را خودم انتخاب کردم. هیأت انتخابی وجود نداشت. برای آنکه به دنبال یک هویت خاص برای این جشنواره جهانی مان بودم. به کشورهای منطقه توجه ویژه ای کردم. با توجه به بزرگ شدن جشنواره ملی و مردمی شدن آن بخش بین الملل خوب دیده نمی شد، حتی ضعف هایش هم به چشم نمی آمد. جدا شدن جشنواره ملی از جشنواره جهانی باعث رشد بخش جهانی شده و این جشنواره می تواند نقطه قوت جشنواره های آسیا میانه شود.
میرکریمی ادامه داد: اگر رویداد فرهنگی بدون هدف باشد، دکوراتیو و بیهوده است. هیچ جشنواره ای برگزار نمی شود مگر اهداف ملی داشته باشد. همه این جشنواره ها برای اهداف ملی خود در سطح بین المللی برنامه ریزی می کنند. چرا ما نباید چنین جشنواره ای برای اهداف خود داشته باشیم؟ همین رویکرد فرهنگی ناموفق فجر باعث شده که اساسا نداند هدفش چه کسانی هستند!
وی افزود: ما در منطقه سینمای ریشه دار و بزرگی داریم و هم هیچ رویداد فرهنگی سینمایی بزرگی نداریم. در آسیای میانه بسیاری از کشورهایی که در شمال ما هستند و دوست دارند و کپی برداری می کنند، چشم امیدشان این است که کسی از آنها حمایت کند. ما در منطقه هیچ جشنواره ای نداریم که قدرت و اعتبار سینمای ایران را داشته باشد. ما باید مثل سایر جشنواره های دنیا در این جشنواره، اهداف ملی مان را تبلیغ کنیم.
میرکریمی خاطرنشان کرد: فیلم های خوب و استاندارد سینمایی در انتخاب آنها رعایت شده است. جایی نوشته بودند ما هیچ یک از این فیلم ها را نمی شناسیم. درستش هم همین است. نباید هم بشناسید. اگر تکراری باشند که فایده ای ندارند. در میان این فیلم ها 26 عدد از این فیلم ها افتتاحیه منطقه ای دارند یعنی تاکنون در این منطقه اکران نشده اند. 18 فیلم افتتاحیه آسیایی دارند و 8 فیلم برای نخستین بار در جهان در این جشنواره اکران می شوند.
وی ادامه داد: 17 فیلم بلند و کوتاه ایرانی داریم و از میان آنها نیز 6 فیلم برای نخستین بار در این جشنواره به نمایش درمی آیند. بازار فیلممان حدود 30 شرکت خریدار خارجی دارد. برای رونق بخشیدن به این فیلم تدارک زیادی دیدیم. هر کشوری که سال گذشته از ایران فیلم خریده است، امسال میهمان بازار فیلم است و دعوت شد و باقی بلیت تهیه کردند.
میرکریمی درباره انتخاب فیلمهای این جشنواره گفت: دلیل انتخاب سه فیلم «اروند»، «نفس» و «خانه ای در خیابان چهل و یکم» در میان فیلم های خارجی، تنوعی است که در این سه فیلم است. شبیه هم نیستند و هرکدام یک ذائقه را پرچمداری می کنند. در هر یک تجربه خوبی بود و به نظرم رسید اینها می توانند رقبای خوبی برای فیلم های خارجی و بین الملل باشند. در بخش آسیایی نیز سه فیلم انتخاب شد که من یکی از این فیلم ها را به فیلم مستند اختصاص دادم. A157 مستند بسیار تأثیرگذاری است که توانست یک کرسی را از میان سه فیلم تصاحب کند.
وی درباره بخش استعداد جشنواره به نام «دارالفنون» گفت: برای کشف استعدادهای جوان آنها را دعوت می کینم، اکران فیلم و ورک شاپ برای آنها برگزار و در کنار اساتید به آنها آموزش داده می شود. نمونه این کار در جشنواره های بزرگ وجود دارد. در دارالفون ما حدود 110 جوان انتخاب شده اند که از کشورهای مختلف بودند؛ از هر کشور همسایه 5 نفر انتخاب شده اند. همه جوانان زیر 28 سالی هستند که یک فیلم خوب ساخته اند. در این میان 70 جوان ایرانی نیز هستند که در یک اردوی علمی شش روزه شرکت می کنند و در ادامه عضو یک باشگاهی می شوند که به آنها اضافه خواهند شد.
همچنین میرکرمی هیأت داوران بخش سینمای سعادت (مسابقه بین الملل) سی و چهارمین جشنواره جهانی فجر را اعلام کرد که ناصر تقوایی و مجید مجیدی دو نماینده ایرانی در هیئت داوران هستند و زینب آتاکان تهیه کننده ترکیهای، خوزه لوئیس گوئرین، ایوو فلت و ژوانگ ژوانگ تیان دیگر اعضای هیأت داوران بخش رقابتی این جشنواره را تشکیل میدهند.
این سینماگر کشورمان همچنین خبر داد، نسخههای بازسازی شده فیلم های «باد صبا» و «گاو» در جشنواره به نمایش درمی آید.
وی درباره پرسنل این فیلم نیز گفت: قرار است جوانانی داوطلبانه با جشنواره جهانی فیلم فجر همکاری کنند. این جمعیت 50 نفری راهنمای مهمانان جشنواره جهانی فیلم فجر هستند و به ما در اجرای برنامه هایمان کمک می کنند.
میرکریمی تصریح نمود: ما باید مخاطب جشنواره جهانی فیلم فجر را پیدا کنیم. این جشنواره مخاطب مردمی به آن شکل مرسوم ندارد. تا امروز 4000 نفر در سایت جشنواره ثبت نام و ابراز تمایل کرده اند از برنامه های جشنواره استفاده کنند.
وی تأکید کرد: ما در جشنواره ورک شاپ های فراوانی داریم، فکر کردم باید برویم در دانشگاه ها و دانشکده ها. میهمانان ما قرار است در دانشکده سینما و تئاتر ورک شاپ داشته باشند. در یک هفته سالن دانشکده بازسازی و برای کارگاه های جشنواره آماده می شود. بخش دارالفنون از محل صرفه جویی در هزینه تشریفات میهمانان خارجی راه اندازی شده است که این هزینه برای جشنواره می ماند. اولویت اصلی این جشنواره، معرفی فیلم ها و کارگردانان جدید به دنیای سینماست تا ایران به عنوان یک قطب برای معرفی فیلم ها و کارگردانان به حساب آید.
دبیر جشنواره فجر درباره حضور رسانهها نیز گفت: تاکنون حدود 500 نفر از اهالی رسانه ها برای حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر ثبت نام کرده اند. از تمام فیلم های بخش مسابقه و بخش سینمای آسیا دفاع می کنم. مخاطب ما اگر صبح تا شب در کاخ جشنواره ما باشد، یک سوم فیلم ها را می تواند ببیند، تعداد فیلم ها و برنامه های این دوره فراوان است.
در ادامه مسعود فراستی در میز نقد خود با حضور وحید امیرخانی، کارگردان فیلم سینمایی «در مدت معلوم» به نقد و بررسی این فیلم کمدی سینمایی پرفروش سال گذشته پرداخت که بهروز افخمی نیز در این نقد مشارکت داشت. افخمی گفت، در نقدهایی که کارگردان حضور یابد، او نیز حضور خواهد داشت.
در ابتدای نقد، اشارهای به فروش بالای فیلمها در نوروز شد و مسعود فراستی در این ارتباط گفت: «50 کیلو آلبالو» بسیار فیلم بد و عقب افتاده ای است! تبلیغات بالای فیلم ها در ایام عید در رسانه های مختلف و فروش بالای آنها به نظر من تداوم زیادی نخواهد داشت.
او راجع به «در مدت معلوم» نیز گفت: این فیلم اساسا فیلم کمدی نیست. چند موقعیت کمدی دارد. اما خیلی کمدی نیست. البته «در مدت معلوم» از «50 کیلو آلبالو» بهتر است؛ اما اینکه از آن فیلم بهتر است افتخار نیست. هر فیلمی از «50 کیلو آلبالو» بهتر است، چون آن فیلم فاجعه است.
فراستی درباره فرم این اثر گفت: «در مدت معلوم» اساسا برای صفحه تلویزیون است و برای سینما نیست. من به رغم آنکه فیلم را در سالن پر در عید نوروز دیدم، خنده دار نبود. فیلم کمدی نیست. پلان حضور گوهر خیراندیش در این فیلم از معدود موقعیت های کمیک این فیلم است.
وحید امیرخانی در پاسخ به نقدهای فراستی عنوان کرد: احتمالا شما در زمان تماشای این فیلم حال خوبی نداشتید و با دقت ندیدید! چون در این فیلم گوهر خیراندیش اصلا بازی نکرده و تنها صدای او در این فیلم شنیده می شود!
در ادامه بحث، موضوع به نبود کمدیهای خوب و انتخابهای بالاجبار مردم میان کمدیهای بد روی پرده کشید که فراستی گریزی به برنامه «دورهمی» زد و گفت: آقای مهران مدیری ـ که قبلا موقعیت طنزهای خوبی خلق می کرد ـ جدیدا یک شویی در تلویزیون می گذارد که واقعا هیچی نیست! راه می رود بدون آنکه دلیل داشته باشد. مدام می گوید مردم در شمال جوجه سیخ می زنند خب که چی؟ اینها فریب است.
وی ادامه داد: در ایران پشت کمدی وجود ندارد. مردم به فیلم «در مدت معلوم» می خندند، چون حرف هایی در فیلم زده می شود که برای نخستین بار است. این فیلم اساسا کمدی نیست و در خلق موقعیت های کمدی ناتوان است. اینکه مردم به فیلم تو بخندند یا فروش خوبی کند نشان دهنده خلق کمدی نیست!