وی ادامه داد:داشتم گرم می کردم که دیدم یکی از پشت شالی گردنم انداخت.برگشتم دیدم احمد عابدزاده است و شال قرمزی گردنم انداخته است.شوکه شدم.گفتم خدایا چه کنم.من را جلوی این جمعیت قرار داده است و با این شال باید چه کنم.
هاشمی نسب افزود:برای اولین بار این را تعریف می کنم.دست و پایم می لرزید.همانطور که شال روی گردنم بود به سمت هواداران استقلال رفتم،به سمت شان گل پرتاب کردم و شال قرمز را جلوی شان به زمین زدم.این طرف ورزشگاه که آبی بود منفجر شد و من را تشویق کردند و از آن طرف هم ...بگذریم.فقط ماندم احمدرضا چقدر فکر کرده بود که این کار را با من انجام بدهد و بعدا به او گفتم من را به دردسر بزرگی انداختی.